وقتی قاره سبز طلبکار می شود!
مقامات اروپايي در مذاکرات پشت پرده خود با ايران، اذعان کرده اند که طرحهاي ارائه شده از سوي ماکرون رئيس جمهور فرانسه، با اطلاع و حمايت کامل دونالد ترامپ رئيس جمهور ايالات متحده همراه بوده و مقامات کشورمان پيشنهاد فرانسه را بايد به مثابه پيشنهادات آمريکا تلقي کنند. اين خود نشان دهنده پيوستگي و هم پوشاني بازي برجامي واشنگتن و تروئيکاي اروپايي در تقابل با ايران است.
نکته ديگر خواسته ها و به عبارت بهتر، داده هايي که واشنگتن و اروپا از جمهوري اسلامي ايران مي خواهند، جنس و ماهيتي کاملا استراتژيک دارد: عقب نشيني از مواضع منطقه اي، تحديد توان موشکي و دفاعي،اعمال محدوديتهاي فرازماني در برجام و ….جملگي مواردي هستند که مقامات اروپايي، به نيابت از آمريکا، خواستار مذاکره با ايران در خصوص آنها بوده و طي هفته هاي اخير نيز بارها در ملاقاتها و پيامهاي آشکار و پنهان آنها را مطرح کرده اند. به عبارت بهتر، واشنگتن و تروئيکاي اروپايي با استناد به تاکتيک «پيچيده سازي صحنه منازعه»، سعي در تحميل «توافق فاجعه بار» به ايران دارند.
سه کشور اروپايي فرانسه، آلمان و انگليس، با صدور بيانيهاي مشترک از کاهش تعهدات برجامي ايران ابراز نگراني کردند. در اين بيانيه وزراي خارجه سه کشور اروپايي ادعا کردهاند که اقدام اخير ايران در فردو به منزله تسريع اقدامات اين کشور در زمينه فاصله گرفتن از توافق هستهاي برجام است. سه کشور اروپايي امضاکننده برجام همچنين از ايران خواستند تا آنچه را که «اقدامات ناسازگار با برجام» عنوان کردهاند، متوقف کرده و ميزان ذخایر اورانيوم و درجه غنيسازي را کاهش دهد و فعاليتهاي مربوط به تحقيق و توسعه را لغو کند.
اين سه کشور اروپايي در حالي که از آمادگي خود براي استفاده از مکانيسمهاي برجام از جمله «مکانيسم حل و فصل اختلافات» براي حل و فصل مسائل خبر دادند، مي گويند که آمادهاند تا به تلاشهاي ديپلماتيک براي ايجاد شرايط لازم جهت تنشزدايي در خاورميانه ادامه دهند.بيانيه اين سه کشور اروپايي پس از انتشار گزارش فصلي آژانس بينالمللي انرژي اتمي اعلام شد که در آن گزارش، آژانس آغاز غني سازي در سايت فردو در ايران را تأييد کرد.
از سوي ديگر تأیيد آغاز غني سازي اورانيوم در فردو از سوي آژانس بينالمللي انرژي اتمي تنها چند روز پس از اعلام آغاز گام چهارم کاهش تعهدات هستهاي ايران صورت گرفت.ايران گام چهارم کاهش تعهدات خود در توافق برجام را در واکنش به عدم اجراي تعهدات کشورهاي اروپايي در اين توافق اعلام کرده و گفته است اين کاهش تعهدات تا زمان عمل به تعهدات کشورهاي اروپايي عضو برجام ادامه خواهد داشت.ايران در عين حال تأکید کرد در صورت اجراي تعهدات کشورهاي اروپايي، امکان بازگشت به تعهدات پيشين در توافق هستهاي وجود دارد.
نوع عملکرد موگريني ، مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا نيز در برهه فعلي به شدت سؤال برانگيز است. وظيفه اصلي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا، هماهنگي و ايجاد يک اتحاد ميان مواضع ۲۸ کشور عضو اين اتحاديه است، در چنين شرايطي مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا در مقام يک تصميمساز، ظاهر و حاضر نشده است. هم در زمان موگريني و هم در زمان کاترين اشتون شاهد اين قاعده بوديم. به هر روي، رؤساي اتحاديه اروپا آنقدر قدرت نداشتند که خودشان در مقام يک تصميمگير ظاهر شوند و بتوانند سياستها و تصميمات خود را به کشورهاي عضو اتحاديه اروپا ديکته کنند. سياست خارجي اتحاديه اروپا عملا به دست تروئيکاي اروپايي يعني انگليس، آلمان و فرانسه تعيين ميشود. اين سه کشور نقش پررنگي در تعيين مناسبات سياست خارجي اتحاديه اروپا دارند؛ همين مسئله باعث ميشود که اين سه کشور هميشه مسئول سياست خارجي اتحاديه اروپا را به تابعي از تصميماتي تبديل کنند که خودشان ميگيرند.
با توجه به شدت وزن «بخش خصوصي» در اروپا و غلبه آن بر توان «بخش دولتي»، عملا اتحاديه اروپا قدرت مانور چنداني براي وادارسازي شرکتهاي کوچک و متوسط اروپايي براي مراوده با ايران ( به عنوان يکي از اصلي ترين پيش شرطهاي تحقق خواسته هاي ايران ) ندارد. اما فراتر از آن، جايي که اتحاديه اروپا قدرت اقدام مؤثر در اين معادله را داشته است نيز به صورت عامدانه از تأمین منافع ايران اجتناب کرده است. به عبارت بهتر، در اين معادله صرفا «نتوانستن» اروپائيان موضوعيت ندارد، بلکه بايد «نخواستن» اروپائيان را نيز مدنظر قرار داد.نکته آخر ، مربوط به «آينده پژوهي رفتار اروپا» مي شود. بديهي است که اتحاديه اروپا همچنان به عنوان متغير و تابعي از ايالات متحده آمريکا در نظام بين الملل ايفاي نقش خواهد کرد. اين «متغير وابسته» هرگز به يک «متغير مستقل» تبديل نخواهد شد! بنابراين، محاسبات راهبردي، تاکتيکي و حتي رفتاري حوزه سياست خارجي کشورمان بايد بر مبناي « وابستگي اروپا به کاخ سفيد»تنظيم و تعريف شود. هر گونه وزن و جايگاهي که فراتر از آن براي «اروپاي واحد»لحاظ شود، به مثابه «نقطه انحراف راهبردي» خواهد بود. سخنان اخير رهبر معظم انقلاب در خصوص قطع اميد از اروپائيان ( که قبلا نيز از سوي ايشان بيان گرديده است ) نه تنها در رفتار دولتمردان، بلکه بايد در «نگاه » آنها نسبت به اتحاديه اروپا و خصوصا تروئيکاي اروپايي ظهور و بروز پيدا کند.
چندي پيش رهبر معظم انقلاب در خصوص رفتار اتحاديه اروپا در قبال ايران تأکید کردند:« انگيزههاي دشمني اروپاييها با جمهوري اسلامي تفاوت اصولي با دشمني آمريکا ندارد. اروپاييها در ظاهر به عنوان ميانجي وارد مي شوند و حرفهاي طولاني هم ميزنند اما همه آنها پوچ است. اروپاييها به رغم وعدههاي خود، عملا به تحريمهاي آمريکا پايبند ماندند و هيچ اقدامي انجام ندادند و از اين پس هم بعيد است کاري براي جمهوري اسلامي انجام دهند، بنابراين بايد بهکلي از اروپاييها قطع اميد کرد.»
اروپا , ترامپ , جمهوري اسلامي , رئيس جمهور فرانسه , مذاکرات
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.