وقتی خاک بر باد میرود
گروه اجتماعی
حال منابع آبوخاک کشورمان مساعد نیست اما آنقدری که بحران آب در کانون توجه است، بحران خاک نیست. چنانچه موضوع از دست رفتن خاک را بررسی کنید، خیلی زود به این نتیجه میرسید که اوضاع خاک بهمراتب بحرانیتر است و ازآنجاییکه اثراتش محسوس و عیان نیست، معمولا به چشم نمیآید و جایی در میان هشدارهای مسئولان ندارد. ما میدانیم که بازگشت منابع آبی به ١٠ تا ۱۵ سال زمان نیاز دارد اما بازگشت فقط ١٠ سانتیمتر خاک پنج هزار سال زمان میبرد. این آمارها فاش میسازد که خاک چقدر اهمیت دارد و از دست رفتنش میتواند چه تاوان سنگینی داشته باشد. با ترسیم این وضعیت، بحرانی که بر کشور سایه افکنده را بهتر درک خواهیم کرد.
مطالعاتی در سالیان گذشته از سوی مرکز بررسیهای استراتژیک ریاستجمهوری انجام شد که نشان میداد بحران آب یکی از ١٠ چالش اصلی پیشروی ایران در سالهای آینده خواهد بود اما کمتر از وضعیت بحرانی خاک، سخنی به میان آمده است. درحالیکه سرعت تشکیل خاک، بسیار کند است و زمان زیادی طول میکشد که خاکهای ازدسترفته مجدد به اکوسیستم بازگردند.
روایت آماری رئیس سازمان جنگلها، مراتع و آبخیزداری کشور، نمای دیگری از این بحران را در نظر ما مجسم میکند، اینکه سالانه ۱۶ تن در هکتار فرسایش آبی و ۳۰ تن در هکتار فرسایش بادی داریم که حجم زیادی از خاک کشور را از دسترس خارج میکند.
سوای این مؤلفهها، معضل خام فروشی نیز همواره نقل محافل رسانهای بوده است که در سالهای گذشته حواشی بسیاری را به خود اختصاص داده و حتی عیسی کلانتری- رئیس پیشین سازمان محیطزیست در یک برنامه رادیویی درباره قاچاق خاک کشور صراحتا مطرح کرد: «گزارشی به من دادند که از جزیره هرمز خاک صادر میکنند. برخی دستاندرکاران بخش غیرخصوصی [دولتی] در این کار فعالیت میکنند. ما به دنبال این هستیم که اگر این اتفاق میافتد، جلوی آن گرفته شود. البته صادرات خاک نباید اصلاصورت بگیرد، اگرچه خاک داخل گلدان شرایط متفاوتی دارد.»
صادرات خاکهای زراعی و مرتعی طبق قانون ممنوع اعلامشده است و علی مریدی- مدیرکل سابق دفتر آبوخاک سازمان حفاظت محیطزیست سالها قبل در گفتوگو با تجارت فردا عنوان کرده بود: « صادرات خاک از هرمز انجام میشود که به دلیل ارزشهای اکولوژیک این خاک باید صادرات غیرقانونی اعلام و متوقف شود ولی وزارت صنعت و معدن در مقابل این خواست معاونت محیط طبیعی سازمان حفاظت محیطزیست مقاومت میکند و برخلاف کشورهای عربی که در حال ساخت جزایر مصنوعی هستند، از دهه ۳۰ تا امروز خاک سرخ جزیره هرمز صادر یا غیرقانونی از کشور خارج میشود.»
صادرات خاک، مرسوم نیست
«صادرات خاک در هیچ کجای جهان امر مرسومی نیست.» موضوعی که «حسین اسدی»، دانشیار دانشگاه تهران و متخصص فرسایش و حفاظت خاک بر آن تأکید کرده و به ما میگوید: «آنچه مرسوم بوده، بحث صادرات کمپوست است ولی بهجای اینکه تولیدکنندگان، سایتی راهاندازی کرده و از بقایای گیاهی و زبالهها، کمپوست تولید کنند، گزارشهایی موجود است که متأسفانه کمپوست های طبیعی در سطح جنگلها را جمعآوری و آنها را به فروش میرسانند. معضل دیگر هم مربوط به انتقال خاک به کشورهای حاشیه خلیجفارس است و بعضا هم مطرحشده که خاک به اسم مواد معدنی ممکن است صادرشده باشد. اما شخصا هیچ اطلاعات موثقی ندارم، فقط یکبار در دوره ریاست جمهوری حسن روحانی، او مطرح کرد که چنین مشکلاتی وجود دارد. واقعیت این است که اطلاعات شفافی در دست نیست. طبیعتا آنچه بهصورت گسترده خواهان دارد، بحث لایه سطحی خاک در جنگلهای شمال کشور است که حتی در سطح شهر تهران برای مصرف در باغچه و گیاهان گلدانی فروخته میشود. این برداشت لایه سطحی، باعث تخریب جنگلها و تشدید فرسایش و سپس تشدید سیلابها خواهد شد.»
بااینحال «اسدی» معتقد است، «گاهی بر روی مسئلهای مانور داده میشود تا مسائل مهم دیگر به حاشیه بروند.» هماینک معضل اصلی ما به گفته دانشیار دانشگاه تهران، که دهها برابر بیشتر از قاچاق اهمیت دارد، بحث تغییر کاربری اراضی، شور شدن و فرسایش خاک است. اراضی درجهیک ما، در حال تبدیلشدن به مناطق مسکونی و ویلا و مراکز تفریحی است.
سهم تأثیر سیلابها بر اتلاف منابع خاک
این متخصص فرسایش خاک، عوامل از دست رفتن خاک را برمیشمرد و در ادامه با اشاره به تأثیر سیلابها بر این مسئله میگوید: «بهصورت جامع بررسیهای لازم صورت نگرفته تا بدانیم چقدر بارشهای سیلآسا میتواند به از دست رفتن خاک منجر شود. ولی بررسیهایی در جریان سیل ۹۸ توسط هیئت ویژه سیل، برخی از اساتید دانشگاه و مراکز تحقیقاتی انجام پذیرفت.
آمار و ارقام بلندمدتی هم که از فرسایش و هدررفت خاک موجود است، نشان میدهد که شرایط سیلابی چقدر در فرسایش خاک اثرگذار است و در شرایط عادی، وضعیت به چه صورتی است.»
فرسایش خاک عمدتا توسط آب و باد صورت میگیرد. بنابراین بارندگی و رواناب در فرسایش آبی و سپس وزش باد در فرسایش بادی، عوامل هیدرولوژی و اقلیمی هستند که نوساناتی دارند و آنطور که «اسدی» بیان میکند: «ما برخی سالها با شرایط نرمال و یا باکم بارشی روبهرو هستیم و برخی سالها نیز شدت بارش زیاد است و منجر به وقوع سیلاب میشود. درمجموع دادهها در سطح دنیا و ایران نشان میدهد که بارندگیها و طوفانهای شدید و سیلابها سهم بسیار زیادی در تخریب و فرسایش خاکدارند و بعضا ذکر میشود که تا ۷۰ یا ۸۰ درصد از تلفات خاک در اثر این بارندگیها و سیلابهای شدید رخ میدهد. در مواقع عادی، مقدار فرسایش اغلب بسیار کم است. ضمن اینکه در مواقع عادی، فرسایشهای سطحی غالب هستند. یعنی مقداری خاک از سطح اراضی دچار فرسایش میشود. اما در مواقع سیلابی، فرسایش اصطلاحا عمقی و یا خطی در آبراههها، خندقها و رودخانهها غالب است و در این شرایط شدت خسارت به اراضی زیاده بوده و بهصورت کلی اراضیمان را از دست میدهیم. بهعنوانمثال، در جریان سیلاب ۹۸، طبق بازدیدی که در طول رودخانه کشکان داشتم، دهها هکتار از اراضی کشاورزی و باغات، بهطور کامل از بین رفتند و معیشت هزاران نفر از ساکنان این منطقه با چالش مواجه شد. مقدار فرسایش در شرایط سیلابی زیاد است و به دلیل همین شدت زیاد، در مواردی اراضی زراعی و باغی بهطورکلی از دست میروند. در سیلاب ۱۳۹۸ بسیاری از باغات و اراضی زراعی حاشیه رودخانه و سرشاخههای رودخانه کرخه از بین رفتند، یا در جنوب شرق سیستان منطقه دشتیاری، در جریان در جریان همان سیلاب، برخی از گرگروها (خندقها) ۵۰۰ تا ۱۰۰۰ متر گسترش داشت و موجب تخریب کلی اراضی و خسارت به راههای ارتباطی و سایر زیرساختها و حتی تهدید مناطق مسکونی شد. برخی از این خندق (آبکندها) عمقی بیش از ۱۰ متر دارند و عرض آنها در مواردی به بیش از ۱۰۰ متر هم میرسد.»
وقتی بحث تخریب و فرسایش خاک مطرح میشود، باید معضلات آن را نیز تشریح کرد؛ در اراضی دیم و یا در برخی از اراضی آبی، ازجمله روشهایی که بهویژه طی یکی ،دو دهه اخیر توسط بخش زیادی از کشورهای دنیا توسعهیافته و روش مؤثری است، بحث کشاورزی حفاظتی است که «اسدی» نیز با اشاره به آن، تأکید میکند: «بخشی از این نوع کشاورزی، مربوط به آن است که خاک را کمتر دستکاری کنیم. بخش دیگری از تخریبهای ما در مراتع صورت میگیرد، تعداد دام ما زیاد است و در مدیریت چرای دام، دچار مشکل هستیم و باید همانند سایر کشورهای دنیا به سمت دامپروریهای صنعتی برویم و از میزان فشار بر طبیعت بکاهیم. در قسمتهایی هم که ساختوسازها صورت میگیرد، مثل جادهسازیها و معدنکاویها و یا احداث مناطق مسکونی و صنعتی، اگر اصول حفاظت خاک رعایت شود، کمککننده خواهد بود. بهصورت عام نیز پوشش گیاهی حافظ خاک است، البته وجود پوشش گیاهی نیز به خاک وابسته است.»
حد قابلتحمل فرسایش، سالانه کمتر از نیم تن در هکتار
شاید این پرسش ذهن بسیاری از ما را به خود مشغول کرده باشد که از دست رفتن خاک چقدر بحرانی است و اکنون در کجا ایستادهایم؟ در این زمینه دانشیار دانشگاه تهران تصریح میکند: «بحرانی بودن وضعیت فرسایش و تخریب خاک را باید با معیاری بسنجیم که به آن حد قابلتحمل فرسایش میگویند، به این معنا که شرایط سرزمینی ما، چقدر تحمل فرسایش و هدررفت خاک را دارد. باتوجه به بسیاری از دادهها و اطلاعات و شرایطی که کشور ما دارد، حد قابلتحمل فرسایش بهصورت متوسط، سالانه کمتر از نیم تن در هکتار است. بنابراین اگر متوسط فرسایش خاک کشور را حتی ۵ تن در هکتار در نظر بگیریم، این مقدار بیش از ۱۰ تا ۱۲ برابر حد قابلتحمل است که بیانگر وضعیت بحرانی کشور است از سوی دیگر، آثار و علائم و پیامدهای فرسایش در سطح کشور هم شرایط را نشان میدهد. بهعنوانمثال، بسیاری از دیمزارها در کل زاگرس، توان تولید خود را بهشدت ازدستدادهاند و یا در مواردی رهاشدهاند. بسیاری از مراتع تخریب و یا بخش زیادی از حجم مخزن سدهای کشور با رسوب پرشده است (سالانه حدود ۳۵۰ میلیون تن رسوب به پشت سدها وارد میشود.) این آثار و علائم بهروشنی نشان میدهد که وضعیت نامناسب است.»
بحران آبوخاک؛ کدامیک خطرناکتر است؟
با این وصف، چرا بحران آب بیشتر از بحران خاک موردتوجه است؟ البته بخشی از این مسئله به دلیل محسوس بودن آن است و سیل و کمبارشی، آثار خود را بهوضوح نشان میدهند. اما تخریب خاک و پیامدهای آن، تدریجی است و دیرتر خود را نمایان میسازد، بنابراین کمتر موردتوجه قرار میگیرد. از طرفی بحث آگاهسازی مسئولان و جامعه نیز مطرح است و شاید در موضوع آب بیشتر این اتفاق افتاده و یا در مورد خاک کمتر به این آگاهسازی توجه شده است. به نظر میرسد در بخشهایی که بحث بودجه و اعتبار در میان است، به مقوله آگاهسازی و فرهنگسازی بیشتر اهمیت داده میشود. موضوع دیگری که به ذهن خطور میکند، این است که مدال خطرناکترین بحران را باید به گردن کدامیک انداخت؛ آب یا خاک؟ «اسدی» در پاسخ به این پرسش، سخنی از مقام معظم رهبری را ذکر میکند، «ایشان سال ۹۳ در مورد اهمیت خاک فرمودند،«قضیه خاک از قضیه آب مهمتر است؛ ما مشکل آب هم داریم، مشکل بزرگی هم هست، لکن برای تهیه آب راههای فراوانی وجود دارد؛ برای تهیه خاک حاصلخیز این راهها دیگر وجود ندارد. » این جمله بسیار فنی و عالمانه است. من هم میخواهم تأکید کنم که معضل آب جدی است و وقتی در مورد خاک صحبت میکنیم به معنای نفی بحران آب نیست، اما در مقام مقایسه که کدام بحران خطرناکتر است، باید بر موضوع احیاء متمرکز شد، به این مفهوم که وقتی منابع آب را از دست میدهید، یا میزان مصرف بالا میرود، چنانچه چندین سال، میزان بارندگیها نرمال باشد و مدیریت مصرف را اصلاح کنیم، میتوانیم در طول چند دهه بحران آب را حل کنیم. اما در مورد خاک مسئله فرق میکند، چون سرعت تشکیل آن، خیلی کند است. در شرایط کشور ما، بهطور متوسط حدود ۵۰۰ سال زمان لازم است تا یک سانتیمتر خاک تشکیل شود. وقتی ما ۳۰ تا ۵۰ سانتیمتر خاک را طی چند سال از دست میدهیم که ماحصل چند هزار سال فعالیت طبیعت بوده، طبیعی است که جایگزینی آن بسیار دشوارتر است. ضمن اینکه ما نمیتوانیم خاک سازی انجام دهیم. اما میتوانیم میزان مصرف آب را مدیریت کرده و یا بهعنوانمثال آب دریا را شیرین و فاضلابها را تصفیه کنیم.»
شیوه غلط مدیریت و بهرهبرداری
وضعیت متفاوت خاک کشورمان نیز تأملبرانگیز است و همین متفاوت بودن سبب شده تا بیشتر شاهد از دست رفتن آن باشیم. ازنظر شرایط اقلیمی، توپوگرافی، زمینشناسی و پوشش گیاهی، دارای خاک حساسی هستیم به این مفهوم که ازنظر فرسایش خاک، در وضعیت حساسی قرار داریم و در این اقلیم خشک و نیمهخشک، با رگبارهای سیلآسا مواجه ایم. مثلا ممکن است در نقطهای از سیستان و بلوچستان، ۵ سال باران چندانی نبارد اما بهیکباره در طول ۲۴ ساعت، بهاندازه ۱۰ سال باران ببارد. براین اساس، دانشیار دانشگاه تهران و متخصص فرسایش و حفاظت خاک توضیح میدهد: «بهصورت طبیعی، واقعشدن ایران در یک عرض جغرافیایی خاص، وجود تشکیلات زمینشناسی حساس، توپوگرافی شدید، ضعیف و پراکنده بودن پوشش گیاهی که خود حافظ خاک است، باعث شده شرایط کشور ما ازنظر خاک بسیار شکننده باشد. اما شیوه مدیریت و بهرهبرداری ما هم غلط بوده و این وضعیت، فرسایش و هدررفت خاک را بهشدت تشدید کرده است. در برخی مناطق، مدیریت و شیوه بهرهبرداری ما باعث میشود این شرایط تا هزار برابر هم تشدید شود. ازجمله از بین بردن پوشش گیاهی، قطع جنگلها و یا شخم زدن و کشت و کاری که روی یک شیب ۵۰ درصد در جهت شیب انجام میشود. همچنین دستکاریهای دیگری که در جادهسازی و معدنکاوی و اقدامات کشاورزی و دامداری بدون رعایت اصول در طبیعت صورت میگیرد. بنابراین ما بهرغم شرایط شکننده و حساسی که داریم، این مسئله را در طی ۵-۴ دهه گذشته درک نکردهایم که شرایطمان شکننده است و در مبحث مدیریت و بهرهبرداری هم بسیار بدعمل کردهایم.»
صورتمسئله آلودگی و شوری خاک
مشکل شوری و آلودگی خاک، بحث مجزای دیگری است که گفته میشود، از هشت میلیون هکتار اراضی آبی، نزدیک به ۸/۶ میلیون هکتار مبتلابه درجات مختلف شوری شدهاند. حالآنکه مطابق برخی روایتها، تنها ۳/۱ میلیون هکتار خاک کشور مرغوب است. افزایش استفاده از سموم کشاورزی، رها کردن زبالهها و عدم مدیریت پساب هم از مسببان آلودگی است که بهدنبال آن ارزش زیستی خاک از دست میرود. البته فرسایش ازنظر وسعت و سابقهای که دارد و باتوجه به اینکه مدت طولانیتری دچار این مسئله بودهایم، همچنان گستردهترین چالش کشور به شمار میرود و در برخی نقاط، شدت بیشتری هم دارد؛ اما دانشیار دانشگاه تهران تأکید میکند: «خاک با چالشهای دیگری همدست به گریبان است، ازجمله شوری که بهویژه برای اراضی کشاورزی معضلی مهم است، چراکه این اراضی، امنیت و سلامت غذایی را تأمین میکنند و متأسفانه از حدود ۸ میلیون هکتار اراضی آبی، نزدیک به ۸/۶ میلیون هکتار آن با مشکل شوری مواجه است که بخشی از این شوری، طبیعی است ولی بخشی به شیوه مدیریت و بهرهبرداری مربوط میشود، بهویژه شیوههای آبیاری و یا آبیاری با آبهای نامناسب که خطر بسیار بزرگی است. دادهها و اطلاعات نشان میدهد، شوری خاک اراضی کشاورزی هم ازنظر وسعت و هم میزان آن در بسیاری از نقاط، رو به افزایش است. آلودگی جنبههای مختلفی دارد. بعضی آلودگیها از بخش صنعت مثل صنایع فلزی و معادن وارد خاک میشود. یک منبع آلودگی که البته درگذشته بیشتر بود، سرب است که بهخصوص از بنزینهای سربدار، اول وارد هوا شده و سپس با اولین بارندگی، وارد خاک میشود که مطالعات گسترده همکاران ما گویای آن است که خاک حاشیه بسیاری از بزرگراهها و یا راههای درونشهری دچار آلودگی سربی است. در اینجا، آلودگیهای نفتی نیز مطرح است که اطراف پالایشگاهها یا بعضا خطوط انتقال نفت با این مشکل مواجهاند. همراه فاضلابها و پسماندهای شهری نیز آلودگیهای مختلفی وجود دارد که اگر بهصورت نامناسب دفع شده و یا فاضلابها در اراضی رها شوند، این مسئله نیز آلودگی ایجاد میکند. ولی از منظر کلی بهویژه در اراضی کشاورزی ما، دادهها نشان نمیدهد که بهصورت گسترده خاکهای کشور آلوده باشند، بهگونهای که این آلودگی بتواند به محصولات غذایی و یا به منابع آب وارد شود.»
«اسدی» در خصوص آلودگی خاک بهوسیله سم و کود نیز تشریح میکند: «سموم مواد آلاینده هستند ولی یکی از ویژگیهایشان این است که اگر میزان مصرف زیاد نباشد و دوره کارنسی رعایت شود، قاعدتا مشکل چندانی ایجاد نمیکنند، چراکه داخل خاک هم میکروارگانیسمهای بسیاری وجود دارد و اگر خاک ما سالم باشد، میتواند اینها را تجزیه کند. مهمترین مشکل کودها نیز بحث نیترات است که میتواند وارد منابع آب و یا محصولات شود. در بعضی از سبزیجات کموبیش گزارشهایی دراینباره وجود دارد ولی بهصورت گسترده نیست. مشکل بزرگ دیگر کودها این است که ناخالصیهایی دارند، ازجمله دارای فلزات سنگین هستند، بهعنوانمثال کادمیوم که در طولانیمدت، وقتی کود در خاک مصرف میشود، غلظت آن در خاک زیاد شده و بعد میتواند وارد گیاه شود. در دشت گیلان ما بر روی سه، چهار فلز سنگین، مطالعهای انجام دادیم که نتایج نشان داد، خاکها دچار آلودگی نیستند و لذا در خصوص محصول برنج مشکلی وجود ندارد. سوای اینها، با یک نوع آلودگی روبهرو هستیم که طبیعی است، در شمال غرب کشور به دلیل تشکیلات زمینشناسی و فعالیتهای آتشفشانی در شمال کردستان و آذربایجان غربی و شرقی، در بخشهایی، غلظت بالای آرسنیک در منابع آب و بعضی از خاکها گزارششده است. بهطورکلی در مورد آلودگی، بیشترین نگرانی برای پسابها و فاضلابها و ضایعات صنعتی و مواد شیمیایی است. مقداری هم در واردات، مدیریت و مصرف کود و سم باید دقت کنیم. اما بااینوجود به نظر میرسد دراغلب محصولات اصلی و پرمصرف مثل گندم، برنج، سیبزمینی و صیفیجات که حداقل برای مردم نگرانی ایجاد میکند، تولیدات کشاورزی ما از محصولاتی که وارد میشوند، سالمتر هستند.»
رسیدن به نقطه غیرقابلبازگشت
به هر شکل، آلودگی خاک ازجمله چالشهای کشور است و خاک با ظرفیت مشخصی که دارد، قادر است آن میزان آلودگی را تثبیت، تجزیه و تخریب کند و اگر از آن ظرفیتش فراتر رفت، آنگاه آلودگی از خاک به منابع آب و محصولات غذایی وارد میشود. در همین راستا «اسدی» بابیان اینکه بهصورت نقطهای با مشکلاتی در این بخش روبهرو هستیم، میگوید: «در بسیاری از اراضی کشاورزی و منابع آب مصرفی این بخش، مشکل حادی وجود ندارد، اما در سایر اراضی و نقاط دیگر، آلودگی یک مسئله بسیار بزرگ برای سازمان محیطزیست محسوب میشود.»
بهطورکلی، فرآیند کنونی به ما گوشزد میکند که هیچ بعید نیست روزی در حوزه خاک با مشکل حادی مواجه شویم و اگر وضعیت تخریب بر همین منوال ادامه یابد، خیلی زود به نقطهای غیرقابلبازگشت میرسیم. در حال حاضر، تخریب سرزمین که شامل تخریب خاک و پوشش گیاهی و تخلیه منابع آب زیرزمینی است و منجر به بیابانزایی میشود، به مرحله حادی رسیده و آخرین نشانه آن، فرونشست زمین است، دراینارتباط «اسدی» میگوید: «در بعضی از دشتها متأسفانه به نقطه غیرقابل بازگشتی رسیدهایم. بنابراین در حوزه خاک هماکنون نیز بهصورت نقطهای این اتفاق افتاده، بهعنوانمثال در حوضه زایندهرود، کرخه و کارون، با اراضی دیم فراوانی روبهرو هستیم که رهاشدهاند و به دلیل نداشتن خاک، دیگر محصولی تولید نمیشود. یا در اراضی آبی، اگر این شوری که با مسئله کمآبی هم مرتبط است، تداوم یابد، اراضی غیرقابل کشت خواهند بود. اگرچه گفته میشود آبیاری زمینهای کشاورزی با شیوههای سنتی به دلیل مصرف بالای آب خوب نیست، اما برای شستن خاک خوب است. در این شرایط شوری تجمع پیدا میکند و هنگامیکه از یک حدی فراتر رود، دیگر محصولی تولید نخواهد شد. بنابراین میتوان تصور کرد که امنیت غذایی ما به دلیل تخریب خاک، با خطر مواجه میشود.»
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.