وصله ناجور فرهنگی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 41168
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۵ فروردین ۱۴۰۰ - ۶:۴۲ |
به بهانه پایان سریال نمایش خانگی «قورباغه» ابعاد مختلف آن بررسی شد

وصله ناجور فرهنگی

آخرین قسمت سریال قورباغه از شبکه نمایش خانگی پخش شد؛محصولی که پخش آن عواملش را با انتقادات گسترده‌ای روبه‌رو کرد. اغلب این انتقادات نیز ناظر بر محتوای این سریال بود. جامعه ایرانی؛ خشونت عریان، خیانت، توطئه و خباثت را مصادیقی از دنائت اخلاقی می‌داند.
وصله ناجور فرهنگی

علی پژوهش 
آخرین قسمت سریال قورباغه از شبکه نمایش خانگی پخش شد؛محصولی که پخش آن عواملش را با انتقادات گسترده‌ای روبه‌رو کرد. اغلب این انتقادات نیز ناظر بر محتوای این سریال بود. جامعه ایرانی؛ خشونت عریان، خیانت، توطئه و خباثت را مصادیقی از دنائت اخلاقی می‌داند. این صفات وصله‌ای ناجور به فرهنگ اصیل ایرانی هستند که هیچ قرابت معنایی بین آن‌ها وجود ندارد، هرچند نمی‌خواهیم انکار کنیم که شاید موارد نادری از بروز این رفتارهای زننده وجود داشته باشد، اما حذف کامل هر عقیده‌ای که مخالف من است، بی‌رحمی و قساوت قلب عناصر گفتمانی آثار غربی، به‌طور خاص آمریکایی بود که سریال قورباغه رونوشتی بومی از آن را به مخاطب ایرانی ارائه داد.
متأسفانه باید بپذیریم که این باور هنوز در کشور ما نهادینه نشده است که بخشی از بودجه عمومی کشور باید صرف فرهنگ و تولیدات فرهنگی مبتنی بر ارزش‌های انقلاب اسلامی شود. همان‌طور که برای بخش‌های عمرانی، بهداشتی، دارویی و دفاعی ردیف مستقل بودجه‌ای وجود دارد،سیاست‌گذاران ما باید به این نتیجه برسند که تأمین محتوای فرهنگی مناسب به‌عنوان غذای روح مردم ایران نیز مستلزم تخصیص اعتبار کافی است، اعتباری که قصد کسب سود از سرمایه‌گذاری آن را نداشته باشیم. بزرگ‌ترین منفعت هزینه ردیف‌های بودجه‌ای فرهنگی، اقناع افکار عمومی مبتنی بر آموزه‌های الهی است که نقطه مقابل رسانه‌های اغواگر کاپیتالیسم است. الگوی سیاسی جمهوری اسلامی؛ نظام‌های اقتدارگرا، سوسیال و لیبرال را در عرصه حکومت‌داری به چالش کشید اما اگر خواهان تحقق دقیق چشم‌انداز گام دوم انقلاب اسلامی هستیم باید بدانیم که یکی از ملزومات آن تسری یافتن این الگو در سایر سطوح زیست بشر مانند رسانه و فضای مجازی است. به‌طور مشخص رسانه انقلاب نیاز دارد که بر اساس نظام فکری خود محتوا تولید کند اما سرویس‌های اشتراک ویدئو و حتی گاهی تولیدکنندگان رسمی محتوای فرهنگی در کشور به بهانه لزوم بازگشت سرمایه، الگوی لیبرالیسم رسانه‌ای را در آثار خود به کار می‌گیرند.سؤال مشخص ما این است که مگر چاقو می‌تواند به دسته خود آسیب برساند که ما توقع داشته باشیم با استفاده از این الگو بتوانیم گفتمان انقلاب خود را بسط بدهیم؟!
ده‌ها و صد نفر از فرهنگ و محصول فرهنگی صحبت می‌کنند اما در عرصه عمل، تعریف واضحی از فرهنگ ایرانی- اسلامی ارائه نمی‌کنند.  هنگامی‌که فرمان هدایت یک اتومبیل را در جاده فرهنگ به آن‌ها می‌سپارند با سرعت این خودرو   را  واژگون می‌کنند. تمام هنر طنزنویسی کمدین های ما در چند شوخی کلامی غیر عرفی، تقابل  زنی باهوش با مردی ابله در محیط خانه یا بالعکس و کمی حرکات موزون خلاصه‌شده و سازندگان آثار اجتماعی، درام و جدی هم هنر خود را در نمایش خشونت عریان، خیانت، روابط چندضلعی، عشق‌های نافرجام و امثال آن خلاصه کرده‌اند. استمرار این وضعیت مطلوب نیست، بنابراین تحقق دو مسئله ضروری است؛ نخست آسیب‌شناسی تولیدات فرهنگی گذشته و در وهله دوم الگوسازی صحیح رسانه مبتنی بر ارزش‌های گفتمانی انقلاب اسلامی برای پارادایمی که هدف آن اقناع منطقی مخاطب است‌ که تفاوتی بنیادین با تخدیر اغواگرانه الگوی لیبرالیسم رسانه‌ای دارد.
آنچه ازنظر گذراندیم دلیلی بود تا در حاشیه نشست کارشناسی جبهه انقلاب اسلامی که به همت اندیشکده  فضای مجازی مرکز مطالعات راهبردی ژرفا و دانشگاه جامع امام حسین علیه‌السلام برگزار می‌شد، با دکتر امیررضا مافی، منتقد سینما و تلویزیون و مدرس دانشگاه هم‌کلام شویم.
پیام اصلی سریال قورباغه برای مخاطب چه چیزی بود؟
پیام اصلی را باید از زبان کارگردان آن شنید اما به‌طور قطعی می‌توان گفت؛ پیام این سریال در ۲سطح آشکار و پنهان منتقل می‌شود. «قورباغه» را باید از دو جنبه فرمی و محتوایی مورد بررسی قرار داد.
علاقه کارگردان این سریال به سینمای گلوبال و به‌طور مشخص سینمای آمریکا باعث شده تا این سریال از نظر فرمی رونوشت آثار غربی و آمریکایی باشد. جنبه دوم که باید مدنظر قرار گیرد، محتوای سریال قورباغه است، البته به‌زعم بنده محتوا در آثار کارگردان این سریال در قیاس با فرم، جایگاهی فرعی دارد. فرم عنصر جذاب آثار هنری برای کارگردان سریال است.البته این علاقه در کنار ابعاد منفی، نکات مثبتی نیز دارد که نمی‌توان بدون توجه از کنار آن عبور کرد. اعتقاد بنده این است که علاقه کارگردان سریال قورباغه به فرم، آثار او را عاری از پیام‌های فلسفی کرده است . 
سریال تصویری غیربومی، غیر اقلیمی و غیرواقعی از ایران به مخاطب ارائه می‌دهد. برای مخاطبی که دنبال کننده سریال‌های جدی است، این سریال فرصتی بکر در اختیار کارگردان قرار می‌دهد تا هر آنچه را می‌خواهد در قالب اثری فرمی به مخاطب ارائه کند‌.
  ممکن است چه آسیب‌های فرهنگی‌ای پس از دیدن این سریال متوجه مخاطب شود؟ نقاط ضعف گفتمانی سریال را در چه می‌دانید؟
امروز میان ادبیات رسمی و غیررسمی کشور شکاف عمیقی ایجادشده است. سوءاستفاده از همین شکاف باعث می‌شود که اثر مبتذل خواننده لس‌آنجلسی دیده شود و وی امکان به سخره گرفتن فرهنگ ایرانی را پیدا کند.
سؤال اصلی این است که نحوه مواجهه ما با این حقیقت چگونه باید باشد؟ آیا آثار فرهنگی در ایران صرفا باید بر مبنای ادبیات رسمی تولید شود؟ اقبال کم عوام به ادبیات رسمی را چگونه چاره کنیم؟ فکر می‌کنید راهکار این است که آثار خود را بر مبنای ادبیات غیررسمی تولید کنیم؟ قطعا پاسخ منفی است.ما نمی‌توانیم ارزش‌های فرهنگی جامعه را به حال خود رها کنیم.
امروز امکان این را نداریم که برای مخاطب تعیین‌تکلیف کنیم چه چیزی را ببیند یا بشنود.راهکار، افزایش گستره سبد محصولات فرهنگی کشور و کیفیت آن‌هاست.ما باید در این راه ثابت‌قدم باشیم. می‌بایست سعی کنیم تا سبد محصولات فرهنگی متنوعی را به مخاطب ارائه کنیم، البته باید بپذیريم که دستیابی به این مهم یک پروسه است که تفاوت مبنایی با پروژه دارد.اگر مبنای تولید اثر فرهنگی صرفا ادبیات رسمی کشور باشد، آیا می‌توانیم ادعا کنیم سریال آقازاده که برآیند آن است، نقطه‌ضعفی ندارد؟ پاسخ این سؤال مهم‌ترین تأيید بر لزوم گسترش سبد محصولات فرهنگی، هنری کشور است.
 آیا ساخت سریال‌های مخالف نظام ارزشی کشور با بودجه بیت‌المال کار اخلاقی است؟
متأسفانه ما در این سال‌ها هنرمند انقلابی تربیت نکرده‌ایم، بلکه گروهی از هنرمندان توانا را کشف و به خود منتسب کرده‌ایم. درست است که جریان انقلاب در قالب برخی جشنواره‌های ارزشمند، هنر سینما و سریال را در سراسر ایران بسط داد اما چند نفر از منتخبین این جشنواره‌ها در عرصه حرفه‌ای بروز و ظهور پیدا کردند؟ معتقدم گروهی از آن‌ها حتی اگر بروز عینی هم می‌یافتند به دلیل جذابیت ظاهری سینمای غیرانقلابی جذب آن می‌شدند و همه آن‌ها برای رشد گفتمان انقلاب اسلامی تلاش نمی‌کردند. این نقطه‌ضعفی است که باید برای رفع آن چاره‌اندیشی کرد.دشمنان اسلام دریافته‌اند که فقط با گزاره ‌«این مسلمان نیست» می‌توانند در بین ما تفرقه بیندازند، بر همین اساس ما گفتمان خود را باید مبتنی بر مبانی فقهی خود در جامعه بسط دهیم . اعتقاد من این است که نباید در سینمای رسمی و ارزشمند به کسانی که ظاهر خود را منتسب به انقلاب کرده‌اند اما عقاید انقلابی ندارند کمک کرد تا آثار خود را با هزینه بیت‌المال تولید کنند. ایرادی ندارد که آن‌ها بر مبنای اندیشه خود اثر تولید کنند اما هزینه آن باید از بخش خصوصی تأمین شود. کسی که از بیت‌المال استفاده می‌کند، مجاز نیست اثری تولید کند که خارج از نظام معرفتی اسلام شیعی است. سؤال بنده به‌عنوان یک منتقد سینمایی این است که امروز در نظام معرفتی اسلام شیعی، چند اثر فاخر برای مواجهه با محصولاتی مانند قورباغه تولید کرده‌ایم؟ معتقدم ما باید نگاه نقادانه و سختگیرانه بیشتری در مقابل آثار همسو با نظام معرفتی خود داشته باشیم تا کیفیت آن‌ها در مسیر اعتلای روزافزون قرار گیرد. فکر می‌کنم اگر قرار است با این دیدگاه فعالیت کنیم که امکانات را در اختیار جوانان قرار دهیم تا آزمون‌وخطا کنند و تجربه به دست بیاورند، باید محصول فعالیت‌های آن‌ها را موشکافانه تجزیه‌وتحلیل کنیم تا در مسیر رشد و تعالی حرکتی مستمر داشته باشند.این رویکرد موشکافانه و سختگیرانه، امکان مواجهه فعال ما با آثار ضعیف ناهمگن با نظام معرفتی ایران اسلامی را فراهم خواهد کرد،چراکه دیگر کسی نمی‌تواند با ادعای نقد غرض ورزانه از پاسخگویی طفره برود.
اکنون باید به این موضوع فکر کنیم که جایگزین ما برای سریالی مانند قورباغه در نظام معرفتی خود چیست؟ ضعف اصلی گفتمانی سریال قورباغه این است که با فرهنگ و مردم ایران قرابتی ندارد اگر کسی این سریال را ببیند به همه اصول اخلاقی جامعه ایران شک خواهد کرد.امروز پس از گذشت چند دهه ما هنوز تعریف دقیقی از «امر زیبا» نداریم. صاحب‌نظران و اندیشمندان کشور تاکنون الگوی جامعی از فرهنگ و اقتصاد مبتنی بر نظام معرفتی اسلام شیعی ما ارائه نداده‌اند؛موضوعی که نقاط مثبت نظام اسلامی ما همچون الگوی نظامی، سیاسی و قضائی را نیز تحت‌الشعاع قرار داده است، بنابراین پیش از هر چیز باید الگویی متناسب با نظام معرفتی خود در عرصه فرهنگ و اقتصاد طراحی و ارائه کنیم که فعالیت‌های ما بر اساس آن الگو انجام شود. فکر می‌کنم زمانی که بتوانیم تعریفی مبتنی بر اندیشه اسلامی خود از امر زیبا ارائه دهیم، امکان بهره گرفتن از پدیده‌های غربی مانند سینما و تئاتر در جهت تحقق اهداف متعالی انقلاب اسلامی را پیدا خواهیم کرد.برخی از سینماگران و فیلمسازان و البته سرویس‌های اشتراک ویدئو در حال‌حاضر نگاهی رقابتی با صداوسیما دارند و تلاش می‌کنند مخاطب رسانه ملی را به خود جذب کنند. اینکه یک سرویس اشتراک ویدئو (VOD) با هزینه‌‌ای معادل پنج برابر استاندارد مرسوم در فیلم و سریال سازی، ساخت سی سریال تجاری را کلید زده است برای سبقت از صداوسیما در رقابت جذب بیننده است، البته بنده این رقابت را اقتصادی می‌دانم و قائل به مواجهه سیاسی آن‌ها با رسانه ملی نیستم.اعتقاددارم که نظام معرفتی ما به‌درستی تبیین نشده است. اگر این مهم محقق شود، بسیاری از مشکلات کشور در عرصه فرهنگ رفع خواهد شد. من فقر را فقط در مسائل اقتصادی نمی‌دانم، فقر فرهنگی نیز یکی از انواع فقر است. اگر این گزاره را بتوان به‌درستی تشریح کرد، تصور می‌کنم حتی علما هم با استفاده از وجوهات شرعی به کمک فرهنگ بیایند تا جامعه از این منظر نیز غنی شود. همان‌طور که گفتم جامعه انقلابی ما باید در نظام معرفتی خود هنرمند انقلابی تربیت کند، این‌که فردی را کشف و به خود منتسب کنیم، کار غلطی است.هنرمندان تربیت‌شده بر مبنای نظام معرفتی ما باید محصول فرهنگی مناسب تولید كنند و وارد عرصه رقابت فرهنگی شوند.امروز با صدای بلند می‌گوییم که در گفتمان فرهنگی خود از اسلام و انقلاب عقب‌نشینی نخواهیم کرد و در این راه محتوای انقلابی و اسلامی خواهیم ساخت همان‌طور که در گفتمان دفاعی خود نیز از قدرت موشکی عقب نخواهیم نشست .

نویسنده : علی پژوهش |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.