وداع اصفهان با جلوه ناب روحانیت
گروه فرهنگی
یکی از گویاترین تصاویری که میتوان از اعتقاد و باور مردم مشاهده کرد، زمانی است که آنها عالم یا شهیدی را به آرامی تا مدفنش بدرقه میکنند. این نوع از تجمعات، نمیتواند برچسب ایدئولوژیک بخورد و در اغلب آنان مردم در حمایت، طرفداری یا تحت تأثیر تبلیغات ایدوئولوژیک به خیابان نیامدهاند. همچنین به خیابان آمدن آنها معنای خاص و هویتبخشی به ارمغان ندارد که بتوانند بعد از آن به خود برچسب جدیدی بزنند. برای مثال اگر کسی به تشییع یک خواننده برود، به جرگه افراد اهل هنر رفته و خود را به یک قافله رسانده و احیانا میتواند با آن فضلفروشی کند. اما شرکت در تشییع شهدایی که پس از ۳۰سال تفحص شدهاند از این شائبهها دورتر است. یا تشییع عالمی سالخورده که عمری، منادی دین بوده است و هر دم که از عمرش میگذشته نفسش حقتر میگشته و نیاز مردم شهر به آن بیشتر میشده است.
این تشییع جنازهها مانور ایدوئولوژیک نیست؛ اما پرده از ارتباط مردم با نهاد دین بر میدارد. اینجا، میدان احمدآباد اصفهان، نه قرار است سرودی خوانده شود و نه شعاری سر داده شود، آنچه این مردم رابا اینهمه انبوه و باشکوه به خیابان کشانده، ارتباط با اصیلترین چهره دین است. ممکن است برخی با ظاهر دین در شبکههای اجتماعی مخاطب انبوه بیابند، اما این ارتباط در سطح رسانه باقی میماند، هیچگاه قلبی نمیشود. در اصل ارتباط با خود یک شخص نیست، ارتباط با حرفهای اوست. اما شخصیتهایی چون آیتالله بهجت و آیتالله ناصری را مردم دوست دارند، حتی اگر آنها هیچ حرفی نزنند. دنبال کردن با دوست داشتن فرق دارد؛ اگر کسی را دوست داشته باشیم، سخنان او از صافی عقل و منطقمان نمیگذرد، از صافی دل میگذرد و نهایتا بر منطق هم خوش میآید. اگر کسی را دوست داشته باشیم، او نیازی به حرف زدن ندارد، سراسر دارد سخن از مسلک خویش میگوید. وقتی مردم کسی چون آیتالله ناصری را دوست دارند، تنها روحانیت را دوست ندارند، بلکه گوهر و روح ناب آن را دوست دارند.
این همان محبوبیتی است که نهاد دین باید به دنبال آن باشد، محبوبیتی که دین بدون روتوش به همراه میآورد. امثال ناصری و فاطمینیا، منبریهای عجیب و غریب و تکنیکی و اهل فوت و فن منبری نبودند، حرفشان طرفه و شنیده نشده نبود و آنچه میگفتند، حاصل از فهم درست دین بود و از عمق دلشان بر میآمد. این همان محبوبیتی است که تاریخ انقضا ندارد.
ایجاد رابطه عاطفی البته صرفا به معنای جذب مخاطب با لبخند و ترویج قسمتهایی از دین که رحمانیت عیانتری دارد نیست. این ارتباط عاطفی را خشوع، اخلاق و نیت الهی استاد اخلاق میسازد.
حسین ایزدی، دانش آموخته حوزه علمیه قم مینویسد: «یکی از ویژگیهای شخصیتی و ممتاز آیتالله ناصری روحیه لطیف و رئوف و مهربان ایشان بود. آیتالله ناصری فردی بهشدت مهربان بودند. اگر کسی حتی برای اولینبار با ایشان مواجه میشد این مهربانی را با همه وجود حس میکرد. ارتباط ایشان با جوانان ارتباط استاد و شاگردی نبود بلکه ارتباط عاطفی و پدرانه بود. پدری مهربان که با همه وجود محبت خود را به فرزندش ابراز میکرد و البته مهر و قهرش هر دو در جای خود بود. گاهی اقتضای پدری، عطوفت و نوازش است و گاه تلنگر و تشر برای جلوگیری از یک خطا و انحراف. آیتالله ناصری پدر مهربانی بود که بهموقع انسان را از عاطفه سرشار میکرد و بهموقع نیز با نگاه نافذی که داشت، ابرو در هم میکشید و همین کافی بود تا انسان متوجه شود اشتباهی از او سر زده است که باید جبران کند. مهر و قهر او هر دو برآمده از قلبی لطیف و رئوف بود.»
آیتالله ناصری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.