وحدت آداب دارد - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 56267
  پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۲۳ آذر ۱۴۰۰ - ۶:۴۶ |
بیان اصول عقیدتی و باورهای تاریخی نباید پوششی برای طعنه یا توهین باشد

وحدت آداب دارد

یک: در اختلاف میان دو فرقه، بحث‌های تاریخی و اعتقادی با زبان و ادبیات علمی حتی‌المقدور نباید موجب کدورت شود. ممکن است دو طرف از اینکه چیزی خلاف اعتقاد خود را می‌شنوند مکدر شوند، اما منطقا نباید این اتفاق بیفتد و اگر بیان مطالب همراه باملاحظه و حساب‌وکتاب باشد، کمتر این اتفاق می‌افتد. اتحاد میان فرقه‌های مختلف، از جنس اتحاد سیاسی و اجتماعی است و نه اتحاد عقیدتی.
وحدت آداب دارد

گروه فرهنگی
یک: در اختلاف میان دو فرقه، بحث‌های تاریخی و اعتقادی با زبان و ادبیات علمی حتی‌المقدور نباید موجب کدورت شود. ممکن است دو طرف از اینکه چیزی خلاف اعتقاد خود را می‌شنوند مکدر شوند، اما منطقا نباید این اتفاق بیفتد و اگر بیان مطالب همراه باملاحظه و حساب‌وکتاب باشد، کمتر این اتفاق می‌افتد. اتحاد میان فرقه‌های مختلف، از جنس اتحاد سیاسی و اجتماعی است و نه اتحاد عقیدتی. دو طرف هم می‌توانند از مرزهای عقیدتی خود، طوری که اتحاد سیاسی و اجتماعی آسیب نبیند دفاع کنند. اگر بیان عقاید و دفاع از آن‌ها صورت نگیرد، بیم آن می‌رود که این مرزها رفته‌رفته کمرنگ شود و هویت فرقه یا مذهب محو و گم شود. از اساس اتحاد آنجا ارزش پیدا می‌کند که دو طرف، تحمل بیان عقاید همدیگر را داشته باشند. البته که این بیان عقاید، شائبه توهین نباید پیدا کند. دو طرف باید بر این مسئله دقت داشته باشند که بیان اصول عقیدتی و باورهای تاریخی، تبدیل به پوششی برای طعنه، توهین و یا عقده‌گشایی نباشد؛ بلکه صادقانه از نزدیک شدن به مرزهای توهین و تحقیر اعتقادات یکدیگر خودداری کنند. در بحث علمی ما استدلال‌های خودمان را روی میز می‌گذاریم، اما طرف مقابل را محکوم نمی‌کنیم که اگر این استدلال‌ها را نپذیری، متصف به بدترین صفات هستی. اسم این را دیگر نمی‌توان بحث علمی گذاشت. الفبای ادب اختلاف، چیزی است که طالبان علم و علمای راستین با آن آشنایند؛ تاریخ چندقرنه شیعه و سنی نیز با این ادبیات آشنا است و گواه آن الغدیر علامه شیعی و برخوردهای متین علمای سنی دانشگاه الأظهر است.  

دو: تریبون نماز جمعه، تریبونی سیاسی و اجتماعی است که مخاطب آن ازقضا دوستان و دشمنان بین‌المللی حاکمیت اسلامی نیز هستند. نماز جمعه ازاین‌جهت شبیه به حج است؛ مراسمی عبادی اما با جوانبی شدیدا سیاسی و اجتماعی. نماز جمعه امکانی است برای بیان امور مهم مربوط به جامعه اسلامی، نکات اعتقادی و اخلاقی و آگاهی‌بخشی سیاسی نسبت به جریان‌های سیاسی داخل و خارج است. نماز جمعه نیز همچون حج، اساسا جایی برای به رخ کشیدن وحدت، همبستگی و آگاهی جامعه اسلامی است. این حتی برای نمازجمعه‌های مناطق سنی‌نشین که حالتی اختصاصی دارد نیز صادق است. ازاین‌رو حتی بحث‌هایی که در حوزه و دانشگاه یا منبر و مسجد امکان طرح دارند و حتی باید مطرح شوند، گفتنشان در نماز جمعه به صلاح نیست؛ تا چه رسد به مطالبی که در هر تریبون و هر جمعی اختلاف‌آفرین و فتنه‌انگیزند. نماز جمعه اصلا جایی برای بیان مطالب صرفا علمی اما حساس و اختلافی هم نیست. مطالب غیرعلمی و توهین‌آمیز که دیگر جای خود دارند. خاصه که شریعت شیعه، مذهب رسمی ایران است و این به این معنا است که بر پیشانی این کشور، عنوان شیعه می درخشد و علمای ادیان و مذاهب دیگر باید به این مهم توجه داشته و به چارچوب‌های لازم پایبند باشند. 
سه: از مجموعه حاکمیت، توقع می‌رود اگر سخن خلاف شأن جایگاه نماز جمعه و مردم مسلمان در خطبه‌ها بیان شد، با موضع‌گیری به‌موقع و درست، باعث نشوند وزن آن سخن به‌واسطه پاسخ مردمی بالا برود. مقصود این است وقتی برای اقدامی شنیع و کم‌ارزش، موضع‌گیری درست انجام نمی‌شود، مثلا تذکری داده نمی‌شود یا برخورد درست صورت نمی‌گیرد، مردم غیور و مسلمان برافروخته‌تر می‌گردند و لاجرم پاسخی می‌دهند که از وزن سخن و گوینده سخن بسی بیشتر است. نباید گذاشت مواجهه مردمی که معمولا سرشار از واکنش‌های احساسی است، گوینده‌ای حاشیه‌ای را تبدیل به متن اخبار کند. البته که وقتی خبری از موضع‌گیری درست از سوی مسئولین نیست، برای مردم چاره‌ای نمی‌ماند.
چهار. برای اینکه از اتفاقات روز برای بالا بردن دانش فقهی و تاریخی خود بهره بگیریم، مرور پاسخ ادعاهای بیان‌شده که هرگز در حد و اندازه شبهه نیستند، خالی از لطف نیست. مثلا خوب است بدانیم در احکام عقد نکاح، عاقد کافی است صفات عقل، بلوغ و نیت عقد را دارا باشد. عقل و بلوغ برای هر یک از عقود اسلامی مثل بیع و… لازم و مکرر است. قاصد بودن هم به معنای آن است که نیت عاقد، واقعا محرمیت دو طرف باشد و این هم واضح است. پس ممکن است به شخصی که عاقد عقدی بوده و یا به هر شکل در آن نقشی داشته، خطایی را نسبت دهیم و این هرگز ربطی به عقد ایرادشده توسط او پیدا نمی‌کند. ضمن اینکه در اصل اینکه ازدواج حضرت سیدالشهدا با شهربانو، در زمان خلیفه دوم بوده باشد تردید وجود دارد و حتی اگر هم در زمان او بوده باشد، نقش خلیفه دوم در آن مثبت نبوده است. بالاتر از تمام این‌ها برخی علمای بزرگ شیعه ازدواج حضرت اباعبدالله با شهربانو را ازلحاظ تاریخی، صحیح و مستند نمی‌دانند. از مورد اخیر آغاز می‌کنیم. استاد شهید مرتضی مطهری در کتاب «حماسه حسینی» آورده است: «اصل داستان که یزدگرد دختری به نام شهربانو یا نام دیگر داشته و به‌افتخار عقد زناشویی حسین بن علی و مادری امام سجاد نائل شده باشد، ازنظر مدارک تاریخی سخت مشکوک است. مورخین عصر حاضر عموماً در این قضیه تشکیک می‌کنند و آن را بی‌اساس می‌دانند. می‌گویند در میان همه مورخین تنها یعقوبی جمله‌ای دارد به این مضمون که گفته است: مادر علی بن الحسین «حرار» دختر یزدجرد بود و حسین نام او را غزاله نهاد. ادوارد براون هم از کسانی است که داستان را مجعول می‌داند. کریستن سن نیز قضیه را مشکوک تلقی می‌کند. سعید نفیسی در تاریخ اجتماعی ایران آن را افسانه می‌داند.» «اینکه گفتیم پیوند زناشویی امام حسین علیه‌السلام با دختر یزدگرد مشکوک است ازنظر تاریخ است، ولی در پاره‌ای از احادیث این مطلب تاییدشده است. از آن جمله روایت کافی است که می‌گوید: دختران یزدگرد را در زمان عمر به مدینه آوردند و دختران مدینه به تماشا آمدند. عمر به توصیه‌ امیرالمؤمنین او را آزاد گذاشت که هر که را می‌خواهد انتخاب کند و او حسین بن علی را انتخاب کرد. ولی گذشته از عدم انطباق مضمون این روایت با تاریخ، در سند این روایت دو نفر قرار دارند که این روایت را غیرقابل‌اعتماد می‌کند: یکی ابراهیم بن اسحاق احمری نهاوندی است که علمای رجال او را ازنظر دینی متهم می‌دانند و روایات او را غیرقابل‌اعتماد می‌شمارند، و دیگری عمرو بن شمر است که او نیز کذّاب و جعّال خوانده‌شده است. کسی از پیغمبر حدیث روایت می‌کند، از امام حدیث روایت می‌کند، آیا شما فوراً باید قبول کنید؟ نه، باید تحقیق کنید که این چگونه آدمی است؟ راستگوست یا دروغگو؟ اگر در زندگی او یک نقطه‌ضعفی، نقصی، دروغی و فسقی را کشف کردید، اینجا بر شما نه‌تنها جایز است، بلکه لازم است در متن کتاب‌ها این آدم را رسوا کنید، بگویید فلان کس، مثلاً اسحاق بن احمری نهاوندی، که روایت شهربانو را و لو در کافی نقل کرده است، یک آدم جعّال و وضّاع و دروغگویی بوده است. او را در مقابل تاریخ باید رسوا کنید. این کار اسمش «جرح» است. بااینکه غیبت و بدگویی است ولی در اینجا که پای تحریف و قلب حقایق است باید شما دروغگو را رسوا کنید.»
فارغ از اشکال رجالی شهید مطهری به آن روایت، اگر ازدواج امام حسین علیه‌السلام با شهربانو در زمان خلیفه دوم و فتح ایران صورت گرفته باشد، حضرت در آن زمان تنها حدود ۱۰ سال داشته‌اند که ازدواج پسر در آن سن و سال، بعید به نظر می‌رسد. بعد از تمام این‌ها، گفتنی است که حضرت امیرالمؤمنین خلیفه دوم را راهنمایی می‌کنند تا به دختر یزدگرد آسیبی نرسانده و او را در انتخاب همسر آزاد گذارند؛ در غیر این صورت معلوم نبود در این داستان مجعول، چه سرنوشتی در انتظار شهربانو بوده است. همچنین در کتاب‌های تاریخی مانند تاریخ طبری و کامل ابن اثیر، داستان فرار یزدگرد با جزئیات بیان‌شده اما حرفی از اسارت فرزندان او به میان نیامده است که این مطلب، داستان ازدواج حضرت اباعبدالله علیه‌السلام با زنی به اسم شهربانو که دختر یزدگرد بوده باشد را بیش‌ازپیش زیر سؤال می‌برد. 
اظهارنظرهایی از این دست، موجب زیرسؤال رفتن بسیاری از ادعاهای اهل سنت می‌شود که لازم است علمای اهل سنت، با ایستادن در مقابل سخنان بی‌پایه و اساس یک نفر، از مرزهای خود دفاع کنند و التزام حقیقی خود به محبت و مودت اهل بیت رسول خدا را به نمایش بگذارند.

|
برچسب ها
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.