نوید ترسالی یا بیم خشکسالی؟
| گروه اجتماعی|
باران که باریدن گرفت، گفتند دوران خشکسالی به پایان رسیده و ورق به نفع ترسالی برگشته، اما در کمال حیرت تا همین دو سال قبل با لحن شبهعلمی و بیتوجه به مبانی تئوریک اظهار میشد، به دلیل تداوم خشکیدگی تا ۳۰ سال دیگر، آنچنان بارانی نخواهد بارید که گلوی تشنه این سرزمین را سیراب سازد. حال باید پرسید، این سخاوت آسمان را میتوان حسن ختامی بر پایان خشکسالی و ورود به دوره ترسالی دانست؟ احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی در مقام پاسخ برآمده و اقلیم را مقولهای بلندمدت دانسته که با دو سال بارش خوب هم نمیتوان ادعا کرد، کشور وارد دوره بلندمدت ترسالی شده است.
او بر این باور است که« از نظر هواشناسی در شرایط ترسالی قرار داریم و بارشها نسبت به بلندمدت برای امسال در اکثر نقاط کشور بیش از نرمال است اما اگر بلندمدت را نگاه کنیم این ترسالی و خشکسالیها همواره بهصورت نوسانی عمل کردهاند و ممکن است دوره آن یک یا دو سال یا چند سال باشد. بهعنوان مثال از سال ۸۷ تا سال ۹۷ یک دوره ۱۰ ساله بهصورت ممتد در کشور خشکسالی داشتیم و در سال ۸۹ خشکسالی ضعیف بوده و سالهای ۹۶ و ۹۷ خشکسالی قوی و همچنین سال ۸۷ خشکسالی شدید بوده است اما در سال ۹۸ – ۹۷ و ۹۹ – ۹۸ وارد ترسالی شدهایم.»
بارشهای بینظمی که مربوط به شرایط جوی است
پرویز کردوانی، پدر علم کویرشناسی ایران نیز در گفتوگو با ایسنا « بارشهایی که اخیرا در کشور رخ داده را ناشی از شرایط جوی کشور دانسته، شرایطی که به دلیل گرم شدن کره زمین در کنار افزایش بارش در مناطق پرباران و کاهش بارش در مناطق کم باران بینظم هم شده است؛ در وضعیت بینظمی ممکن است مثلا در یزد که کمباران است ظرف یک ساعت بهاندازه دو سال بارش رخ دهد. این بارشهایی که اخیرا در ایران رخ داده هم اتفاقی بوده و تا زمانی که کره زمین گرم است ما در خشکسالی هستیم و نباید با این بارشها تصور کرد که خشکسالی تمام و آبوهوای ایران مرطوب شده است.» امیر گندمکار هم در قامت اقلیمشناس با رد فرضیه ورود به ترسالی درازمدت، گفته است: «گردش عمومی جو تابع فرضیات نیست؛ بارشهای دو سال گذشته بهویژه در جنوب، جنوب غرب، جنوب شرق و مرکز کشور تحت تأثیر پدیده اِلنینو (El Nino) بود اما با خروج این سیستم بارشها به وضعیت نرمال بازمیگردد و از پاییز نیز الگوی لانینا (La Nina) حاکم و بارشها در ایران کم میشود ازاینرو نمیتوان پیشبینی کرد که کشور ما از یک دوره خشکسالی شدید وارد ترسالی درازمدت شده است. بارشهایی که رخ میدهد براساس گردش عمومی جو میباشد اما نمیتوان گفت ایران از شرایط خشکسالی گذر کرده است.»
البته کسانی هم هستند که اعتقاد دارند کشور وارد دوره ترسالی شده، ازجمله پروفسور حسین اردکانیان از بنیانگذاران هواشناسی کشور که بارندگیهای کشور را در این سالها نرمال و بالاتر از نرمال دانسته است. اسماعیل کهرم، بومشناس نیز معتقد است: ایران پس از یک دوره ۱۵ ساله خشکسالی، یک دوره ۱۵ ساله ترسالی پیش رو دارد.
پیشبینی ناسا حکایت از خشکسالی ایران طی ۳۰ سال آینده دارد
متوسط بارشهای سالانه کشور حدود ۲۵۰ میلیمتر است. در سال آبی ۹۸ – ۹۷ درمجموع ۳۴۲٫۱ میلیمتر بارش در کشور ثبت شده که این مقدار یک رکورد بینظیر محسوب میشد، بهگونهای که این سال بهعنوان پر بارشترین سال آبی نیم قرن اخیر لقب گرفت. همچنین بر پایه تازهترین آمار مرکز ملی پایش و هشدار خشکسالی سازمان هواشناسی، میانگین بارشی کشور از ابتدای سال آبی ۹۹-۹۸
تا هفتم اردیبهشتماه درمجموع ۲۶۴٫۴ میلیمتر بوده است که این آمار بهرغم کاهش ۱۰ درصدی نسبت به سال قبل، بیانگر تداوم بارشهای فراتر از نرمال است. اما در این بین گزارش سازمان فضایی آمریکا «ناسا» پیرامون گرمایش جهانی و خشکسالی در ۳۰ سال آینده جهان قابلتأمل است. در این گزارش آمده است: بررسیهای محققان نشان میدهد ۴۵ کشور جهان در معرض خشکسالی شدید هستند و ایران در رتبه چهارم فهرست هشدار قرار دارد و بعید نیست بین ۳۰ تا ۴۰ سال آینده، بخشهای وسیعی از ایران به بیابان مطلق تبدیل شود.
نمیتوان بهطور قطع از ورود به دوره ترسالی سخن گفت
«ناصر خیاط خلقی» در قامت کارشناس و پژوهشگر منابع آب در گفتوگو با « رسالت » اظهارنظر در این مورد که آیا بارندگیهای فراوان، ما را وارد مرحله ترسالی به معنای واقعی اقلیمی کرده و اگر چنین مسئلهای وجود دارد، تأثیر آن بر روی منابع آب کشور به چه حد بوده را مستلزم بررسی یک سری دادهها و آمارهای بلندمدت دانسته که بدون آنها نمیتوان ادعا کرد، افزایش بارشها ما را وارد یک دوره بلندمدت ترسالی کرده است:« از نقطهنظر هواشناسی ما در دو سال اخیر یعنی در سالهای ۹۷ و ۹۸ وارد ترسالی شدهایم اما وقتی یک بازه درازمدت را مورد بررسی قرار میدهیم با نوسانات زیادی روبهرو شده و نمیتوانیم بهطور قطع بگوییم، وارد ترسالی شدهایم. بهعنوان مثال از سال ۱۳۸۷ تا ۱۳۹۷ دوره ۱۰سالهای داشتهایم که بهصورت ادامهدار در کشور با خشکسالی مواجه بودیم. در سال ۱۳۸۹ خشکسالی یک مقدار ضعیف بوده و در سال ۱۳۹۶ و ۱۳۹۷ این خشکسالی ادامه پیدا کرده ولی از اواخر سال ۹۷ بارندگیهای زیادی را شاهد بودیم که منجر به سیلهای عظیمی شد. در اواخر ۹۷ و اوایل ۹۸ و امسال نیز این روند را شاهد هستیم. آنچه مسلم بوده، این است که از سال ۱۳۹۷ ما وارد ترسالی شدهایم ولی با بررسی وضع بارشهای ۲۰ سال اخیر متوجه میشویم، سالهای خشک کشور بسیار بیشتر از سالهای تر بوده و معمولا آنچه برای اقلیم شناسان رسم است، بررسی بازه ۵۰ ساله است که اگر این موضوع را در یک بازه ۵۰ ساله در نظر بگیریم، روند بارشها غیر از همین دو سال اخیر، همواره یک روند کاهشی بوده است. میانگین متوسط بارندگی کشور ما از سال ۱۳۴۸ تا سال ۱۳۵۷ در حدود ۲۸۰ میلیمتر در سال بوده، از سال ۱۳۸۸ تا سال ۱۳۹۷ به حدود ۲۳۰ میلیمتر رسیده و این یعنی ما همواره با کاهش بارندگی روبهرو بودهایم.»
این پژوهشگر، یکی دیگر از پارامترهای مهم و موردتوجهاقلیم شناسان برای بررسی موضوع خشکسالی و ترسالی را تغییرات دما میداند. او روند تغییرات دما در کشور را در سالهای اخیر افزایشی میداند: «چنانچه میانگین ۱۰ساله بارشها و پارامترهای کمینه، بیشینه و متوسط را در نظر بگیریم، هوا گرمتر شده و بهتبع آن، نیاز آبی و همچنین تبخیر و تعرق هم بیشتر شده و در نتیجه گیاهان ما بیشتر به آب نیاز پیدا کردهاند. همچنین بهطور کلی به ازای هر یک درجه افزایش دما، حدود ۶ درصد هم تبخیرمان افزایش پیدا کرده، بنابراین نمیتوانیم بهطور قطع بگوییم که وارد یک دوره ترسالی شدیم یا یک دوره درازمدت ترسالی در پیش داریم.
با توجه به اینکه اقلیم حاکم بر کشور ما خشک و نیمهخشک است در نتیجه متوجه میشویم که در سالهای اخیر آبخوانهای ما تحت فشار زیادی بودهاند و دریاچهها و تالابها شروع به خشک شدن کردهاند. البته عوامل خشکشدگی منابع آب، آبخوانها و تالابهای و دریاچهها تنها به مسئله اقلیم و افزایش دما و تبخیر چند برابری و بهطور کلی مسائل خدادادی و عوامل طبیعی برنمیگردد. عوامل انسانی هم در این مسئله بسیار مؤثر بوده است. مدیریت ناکارآمد منابع آب، ایجاد سدهای زیاد، انتقال پروژههای انتقال آب، افزایش و بهرهبرداری از چاههای کشاورزی، همه از عواملی بودهاند که باعث شدهاند ما هم به طبیعت و هم به محیطزیست خودمان فشار وارد کنیم. »
این کارشناس منابع آب، معتقد است: «اگر میانگین درازمدت بارندگی ۲۶۰ میلیمتر بوده باشد و میزان بارندگی در یک دوره ترسالی افزایش پیدا کند، ممکن است این میزان بارندگی از میزان متوسط بارندگی درازمدت کمتر بوده باشد بنابراین در ترسالی شاهد سالهایی با بارش خوب هستیم ولی در طی این سالها خشکسالیهایی هم ممکن است اتفاق افتاده باشد. اصولا از نقطهنظر علم اقلیمشناسی، پیشبینی ترسالی با عدم قطعیتهایی روبهرو است و میتوانیم بگوییم در هیچ کشوری پیشبینی و اعلام قطعی وقوع ترسالی و یا خشکسالی عملا با پیشبینیهای صحیح همراه نیست و اصولا تمام پیشبینیهایی که در حال حاضر در دنیا صورت میگیرد بر اساس یکسری مشاهدات بهاصطلاح آماری، کوتاهمدت و بر اساس یکسری فرضیات است. »
وی نزولات بهصورت برف را در افزایش پتانسیل ذخایر آب زیرزمینی مهم دانسته و میگوید: « اگرچه بارانها تأثیر بسیار زیادی بر روی طبیعت اطراف ما دارند اما باید توجه داشته باشیم آنچه که برای منابع آب زیرزمینی مهم است و باعث افزایش پتانسیل این ذخایر میشود، بارش برفهای متراکم است. متخصصین عرصه آب بهویژه کسانی که در زمینه هیدرژئولوژیک فعالیت میکنند، همواره مترصد این هستند که بارشها بیشتر بهصورت برف باشد. برفهای متراکمی که طی دو، سه و چهار ماه بر روی زمین باقی بماند و بدینصورت فرصت نفوذ به لایههای زیر زمین را پیدا کند. لایههای زیر زمین فقط لایههای هواده و یا عایق شنزون نیست بلکه ما میخواهیم کاری کنیم این برف آنقدر فرصت داشته باشد که بهمرور زمان لایههای هواده را رد کرده و به سطح آب استاتیک یا سطح آب زیرزمینی دشتها وارد بشود. بارانها نیز از نقطهنظر کشت دیم حائز اهمیت هستند. دو سال اخیر یعنی در سالهای ۹۸ و ۹۹ ما بارشهای خوبی داشتیم. مسلما کشتهای دیم ما در اکثر مناطق کشور از وضعیت خوبی برخوردار بوده ولی زراعت آبی ما متأسفانه در بعضی از مناطق بهطور متوسط ۵۰ درصد وابسته به چاههای کشاورزی است که البته این میزان در دشتهای مختلف کشور بهویژه در دشتهای مرکزی، شرقی و جنوبی کشور حتی به میزان ۷۰ تا ۹۰ درصد نیز میرسد. بنابراین نمیتوانیم بگوییم که در واقع این ترسالیها کمکی کرده به افزایش میزان آبهای زیرزمینی و اصولا هیدروگراف معرف دشتها که در واقع پاراگراف بسیار مهمی برای نشان دادن میزان تغییرات سطح آب زیرزمینی در دشتهای ماست، خود نمایانگر این است که افزایش میزان بارندگی در سال ۹۸ و ۹۹ آنچنان تأثیر زیادی بر روی روند منحنی معرف هیدروگراف دشتهای کشور نداشته است. ما بیش از ۶۰۰ دشت در کشور داریم و متأسفانه بیشتر این دشتها یا از نظر بهرهبرداری ممنوعه هستند و یا ممنوعه بحرانی هستند. اینها تعاریف خاص خودش را دارد. نکته مهم این است که به ازای هر یک متر پایین افتادن سطح یک آب زیرزمینی چند هزار سال طول میکشد تا بدون بهرهبرداری بخواهیم در آن دشت به سطح اولیه استاتیک خودمان برسیم یعنی اگر چنانچه سطح آب زیرزمینی دشتی به دلایل مختلف که در این پنجاه شصت سال اخیر دلیل عمده آن حفاریهای بیش از حدی بوده است که در دشتها صورت گرفته، چند هزار سال طول میکشد تا دوباره بتواند تجدید بشود. در این شرایط تنها کاری که میتوان انجام داد، این است که با برنامهریزیها و مدیریت دقیق ، دشتهای خودمان را کنترل کنیم. کنترل این مسئله در واقع نیاز به مطالعات بسیار دقیق هواشناسی، اقلیمشناسی، هیدرولوژی آبهای سطحی، مطالعات دقیق زمینشناسی و آبهای زیرزمینی دارد. بسیاری از دشتهای ما حتی دشتهای بسیار بزرگ، فاقد چاههای اکتشافی مناسب هستند و اینها نمیتواند یک دشت را به معنای واقعی کلمه پوشش بدهد.»
فقدان اجرای مطالعات آبخیزداری و آبخوانداری در عدم استفاده بهینه از سیل
«خیاط خلقی» در کنار نتایج مثبت ترسالی، یکی از نتایج بد آن را وقوع سیل میداند که میتواند دشتهای کشور را تحت شعاع خود قرار دهد و فقدان اجرای مطالعات آبخیزداری و آبخوانداری در عدم استفاده بهینه از ظرفیت عظیم سیل سالهای ۹۸ و ۹۹ مؤثر بوده است: « فقدان اجرای طرحهای آبخوانداری و آبخیزداری منجر به این شده که بهیکباره با وقوع سیل، همهچیز نابود شود. چون ما نتوانستیم از پتانسیل لازم منابع آب استفاده کنیم و همانطور که مقامات وزارت نیرو هم اعلام کردند، نزدیک ۴۰ میلیارد مترمکعب آب شیرین را در اثر بارشهای بسیار فراوان که پشت سدها جمع شده بود، رها کردیم و این رقم بسیار بالایی است. ما مدیریت صحیح برای سیلاب نداشتیم و به این دلیل در اواخر ۹۷ و اوایل ۹۸ به ۲۵ استان کشورمان ازجمله خوزستان، لرستان و گلستان نزدیک به ۴۰ هزار میلیارد تومان خسارت وارد شد. ما باید مدیریت جامع و کاملی را در مورداستفاده از سیلاب داشته باشیم، چون در یک منطقه خشک و نیمهخشک زندگی میکنیم، در جنوب شهر بوشهر چیزی حدود ۹۵ تا ۱۰۰ میلیمتر بارندگی در عرض یک ساعت اتفاق افتاده. این غافلگیر شدن نشان میدهد، ما از پیش آمادگیهای لازم برای ذخیره این مقدار آب را نداشته و نتوانستهایم پروژههای تغذیه مصنوعی و یا پروژههای آبخوانداری و آبخیزداری را بهخوبی انجام بدهیم. »
این کارشناس منابع آب در ادامه به ارائه راهکارهایی برای استفاده بهینه از بارش سالهای اخیر در جهت افزایش منابع آب زیرزمینی و مثبت کردن بیلان منابع آب در دشتها اشاره کرده و بیان میدارد: «یکی از راهکارها، انجام پروژههای تغذیه مصنوعی است. این مهم البته برای همه دشتها امکانپذیر نیست ولی در بسیاری از دشتها ما میتوانیم آب رودخانهها و مسیلها را بهصورت تزریق و یا نفوذ در درون چاهها و دریاچهها تغذیه کنیم و این میتواند مقداری از مشکلات دشتهای ما را در هنگام کمآبی یا بیآبی حل بکند. راهکار دیگر آبخیزداری است. اصولا در کشورمان پروژههای آبخیزداری نتوانستهاند آنطور که بایدوشاید مفید واقع بشوند. درواقع پروژههای آبخیزداری بسیار مفید هستند ولی بنا به دلایلی که بعضا مقداری به مسائل مالی و اعتباری هم مربوط میشود، باعث شده، این پروژهها موفق نباشند. آبخیزداری بهطور کلی در سه مرحله صورت میگیرد. یکی از بالادست است و محلی که قرار است، سد احداث شود و دیگری نیز در پاییندست سد باید اجرایی شود. در مرحله اول و بالادست سدها باید کاری کنیم که تا حد امکان روان آب ایجاد نشود. اگر این روان آب جاری شود، در طول مسیر خود شروع به افزایش میکند و خار و خاشاک و رسوبات و قلوهسنگهای مختلف را حمل کرده و درنتیجه درون سدها با مقادیر بسیار زیادی رسوب پر میشود. ما اصولا در ایران اولین کار اشتباهی که میکنیم، این است که سازه هیدرولیکی سد را بنا میکنیم و بعد از چند سال تازه یادمان میآید که لازم است آبخیزداری کنیم، درصورتیکه ما این کار را باید از قبل انجام بدهیم و در بالادست، یکسری کانالها و شیارها را برخلاف جهت دامنه کوهها به وجود بیاوریم تا از فرسایش خاک جلوگیری کند و درعینحال بتواند روان آب را کنترل نماید که این خود باعث افزایش نفوذ نسبی درون زمین شود. در مرحله دوم باید بتوانیم از آبخیز تا مرحله سد یکسری بندها و سازههای رسوبگیر احداث کنیم، درواقع قبل از اینکه اصلا نیاز باشد سد را لایه روبی کنیم. برای اینکه سد پر نشود، میان رودخانههای بالادست را عمیقتر میکنند تا سد یکزمان سرریز نکند. این کار خیلی اشتباه است، زیرا تمام این رسوبات، دیوارههایی که در اطراف رودخانهها ساخته شده تا از سرریزش جلوگیری بشود را نابود میکند. احداثِ سد انحرافی تنظیمی در پاییندست سدها هم بسیار حائز اهمیت است. هر رود میبایست بهطور کلی دو تا سد داشته باشد: یک سد مخزنی و یک سد انحرافی که بتواند با استفاده از یکسری کانالها و لولههای سیمانی آب را به روستا و شهر انتقال بدهد. مسئله دیگر این است که ما بهطور کلی نتوانستیم در کشور خودمان با وجود اینکه در بعضی مکانها دارای سد هستیم، سیل را کنترل بکنیم. نمونهها و شواهد زیادی در این مورد داریم و اینهمه برمیگردد به عدم وجود روشهای درست آبخیزداری و پخش مناسب سیلاب. مثل جنوب سیستان و بلوچستان که امسال با سیل درگیر بودیم. آبخوانداری نیز درواقع پخش این سیلاب در مناطق هموار است. یعنی ما با استفاده از یکسری سازهها و استفاده از روشهایی خاص کاری کنیم که سرعتروان آب را کم کنیم و آب را به میزان زیادی در مناطق مناسبی از دشت پخش کرده و اینها را به درون زمین نفوذ دهیم. مسئله دیگر این است که ما در بخش کشاورزی بسیار وابسته به چاههای حفاری هستیم. این یکی از بدترین نوع مدیریت منابع آب است. این خود باعث میشود وابستگی بسیار زیادی فقط به یک نوع منبع داشته باشیم. منبعی که متأسفانه تجدید پذیر هم نیست و مرتب دارد از حساب بانکی ما کسر میکند و درنتیجه ما را به ورشکستگی زیستمحیطی و منابع طبیعی میکشاند.»
«خیاط خلقی» در این زمینه، تنها راهکار را پیادهسازی طرح تعادلبخش و احیای دشتهای ایران میداند. طرحی که تقریبا ۱۶ سال پیش شرکت مدیریت منابع آب ایران در وزارت نیرو مصوب کرده و از مهمترین مسائل توسعه پایدار در کشور ماست، این طرح تنها طرح نجاتدهنده کسری مخزن دشتهای کشور است. اکنون به مدت ۱۶ سال در هالهای از ابهام است و هر بار مقداری بودجه و ردیف اعتباری به آن تعلق میگیرد که در ردیفها و جاهای دیگر هزینه میشود.»
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.