نولان و مسئله حسن و قبح
کریستوفر نولان کارگردانی است که در ایران به عنوان یکی از سمبلهای سینما شناخته میشود. بسیاری او را انتهای فیلمسازی میدانند و هیچ اثری بالاتر از آثار او را متصور نیستند. با این همه کسانی که با وسعت سرزمین سینما آشنایند میدانند که نولان با همه نقاط ضعف و قوتش، هرگز یک اسطوره سینمایی نیست. فیلمسازی است در عرض دیگر کارگردانهای مدرن. گاهی ضعیفتر از دیگران است و گاهی قویتر. علاوهبر این او یک فیلمساز نسبیگراست که عمیقا با مسئله حسن و قبح درگیر است. آخرین فیلم او اوپنهایمر با محوریت شخصیتی است که به نام پدر بمب اتم شناخته میشود. ظاهرا او میخواهد شکافها و معماهای اخلاقی و فلسفیای که اطراف چنین شخصیتی شکل میگیرد را روایت کند. اما پرداختن به زندگینامه چنین شخصیتی، خواه نا خواه یک روایت مثبت است.
چنین شخصی قطعا میتواند ظرفیتهای داستانگویی خوبی به ما بدهد اما آیا بمب اتم، آنهمه قبح ندارد که حاضر نشویم شخصیت خالق آن را محور داستان استادسرایی قرار بدهیم؟ تهور نولان در ایدهپردازی و خلق جهانهایی نو ستودنی است، اما این تهور گاه مثل فیلم «تنت» داستانسرایی است و سینمای هنری را نابود میکند و گاه همچون «اوپنهایمر»، انسانیت را. هرچند برای قضاوت نهایی زود است، اما تهور نولان در عبور از بایستهها و اصول و هنجارهای قصهگویی در سینما و همچنین نسبیگرایی مفرط، در نهایت او را به ساخت فیلمهایی ضدهنر و ضدانسان کشانده است. با تمام اینها، نمیتوان استعدادهای نولان و دستاوردهای او را به کل نادیده انگاشت.
او استاد روایت های ذهنی و داستانسرایی غیر بصری و علمیتخیلی است و به هر رو، ردپایی شاید پاک نشدنی در دنیای سینما به جای گذاشته است. نولان تا پیش از فیلم «دانکرک» با ترکیب منحصربفرد خود از هوش، نوآوری و عمق احساسی، مخاطبان را با مجموعه آثار چشمگیر خود مجذوب خود کرده است.فیلمشناسی نولان گواهی است بر تعهد تزلزل ناپذیر او به پیش بردن مرزهای داستانگویی که از جایی به بعد از خلاقیت گذشت و تبدیل به بدعتهایی نامیمون شد. Inception نولان را وارد دوران اصلی موفقیتش کرد. این فیلم مهیج ژانر سرقت مسحورکننده که در قلمرو رویاها اتفاق میافتد، توانایی او را در ساختن روایتهای پیچیده در حالی که در اعماق ضمیر ناخودآگاه انسان جستجو میکرد، به نمایش گذاشت. Inception با جلوه های بصری نفس گیر و گروه بازیگران ستاره ای به رهبری لئوناردو دی کاپریو، مخاطبان را به چالش کشید تا درک خود از واقعیت را زیر سوال ببرند.
سه گانه شوالیه تاریکی که با Batman Beginsشروع شد، ژانر ابرقهرمانی را دوباره تعریف کرد. تفسیر تاریک و تلخ نولان جان تازه ای به شخصیت نمادین دمید و جنبه آسیب پذیر بتمن را در میان شهر فاسد و آشفته گاتهام به نمایش گذاشت. هر قسمت، از جمله شوالیه تاریکی و شوالیه تاریکی برمی خیزد ، پیچیدگی و ابهام اخلاقی نولان را نشان می دهد، و آن را نه تنها به یک حماسه ابرقهرمانی، بلکه به کاوشی عمیقاً طنین انداز از قهرمانی و فداکاری تبدیل می کند. Interstellar مخاطبان را به سفری بین کهکشانی با ابعاد حماسی برد. نولان با آمیختن داستان های علمی تخیلی با احساسات صمیمانه، داستانی ساخت که از مرزهای مکان و زمان فراتر رفت. این فیلم با اجرای قدرتمند متیو مککانهی، مضامین عشق، از دست دادن و غریزه اولیه بشریت برای کشف ناشناختهها را بررسی میکند. Interstellar باعث شد مخاطبان جایگاه خود در جهان و شکنندگی وجود ما را زیر سوال ببرند.
Dunkirk 2017 توانایی نولان در ایجاد تنش و تعلیق را در مقیاسی بی سابقه به نمایش گذاشت. این فیلم که در پس زمینه جنگ جهانی دوم می گذرد، تخلیه وحشتناک سربازان بریتانیایی از سواحل دانکرک را به تصویر می کشد. تکنیکهای داستانسرایی نامتعارف نولان، مانند روایت غیرخطی و دیدگاههای چندگانه، تجربهای فراگیر را خلق کرد که شدت و قهرمانی جنگ را به تصویر کشید. اما عدول او از اصول فیلمنامه، در نهایت باعث ناامیدی همه، حتی طرفداران پر و پاقرصش شد. فیلمهای کریستوفر نولان با پشت پا زدن به اصول سینما که گاهی خلاقیت و گاهی بدعت است، دیگر تنها نمایشهایی بصری نیستند. آنها کاوشهای عمیق یا ظاهرا عمیقی از وضعیت انسان هستند. توجه دقیق او به جزئیات، همراه با توانایی او در آمیختن مفاهیم فکری با داستان سرایی درونی، او را به عنوان یک نویسنده واقعی متمایز می کند. آثار نولان اغلب نیاز به مشارکت فعال بینندگان دارند و آنها را برای تجزیه و تحلیل و تفسیر لایههای معنایی که در هر قاب تعبیه شده است به چالش میکشند. این خلاف مشی سنتی سینماست که تمام تلاش خود را صرف این میکند که آگاهی مخاطب را از او برباید. اما به هر رو فیلمهای او مدتها پس از پخش تیتراژ در ذهن باقی میمانند و جرقههای گفت وگو و الهام بخشیدن به نظریهها و بحثهای بیشماری را برمیانگیزند.با تمام آنچه که گفته شد، کریستوفر نولان در دنیایی که تحت سلطه فرنچایزها و داستانسراییهای فرمولی است، چراغی از اصالت و نوآوری است.
فیلمهای او همچنان مرزهای آنچه را که سینما میتواند به دست آورد، جابه جا میکند و عشق بسیاری از سینمادوستان را به جادوی پرده نقرهای دوباره شعلهور میکند. یکی از نقدهای تکراری حول سبک داستان سرایی غالباً پیچیده و هزارتویی او می چرخد. در حالی که روایتهای پیچیده او میتواند از نظر فکری محرک باشد، اما میتواند مخاطبانی را که رویکردی سادهتر و در دسترستر را برای داستانسرایی ترجیح میدهند، بیگانه کند.علاوه بر این، نولان متهم شده است که نمایش را بر توسعه شخصیت ترجیح داده است. در حالی که فیلمهای او از نظر بصری خیرهکننده و از لحاظ تکنیکی تاثیرگذار هستند، برخی استدلال میکنند که عمق احساسی و مرتبط بودن شخصیتهای او گاهی اوقات میتواند تحت الشعاع بزرگواری قطعات او قرار گیرد.همچنین فیلمهای نولان به دلیل عدم تنوع در انتخاب بازیگران و داستانگویی با انتقاداتی مواجه شدهاند. بسیاری از فیلمهای او عمدتاً قهرمانهای مرد سفیدپوست را به نمایش میگذارند، که بازنمایی گروههایی را که کمتر به نمایش در میآیند محدود میکند و موضوع تنوع در صنعت را تداوم میبخشد.
کریستوفر نولان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.