نهضت کریمه اهل بیت
محمد زاهدی مقدم
فاطمه معصومه یک بانوی معترض بود. برادر-امام او را از خانه دور کرده بودند؛ مقصدش هم مهم نیست؛ مهم این است که او را به اجبار برده بودند. این بانوی محترم شهر مدینه، سیدهای که دختر رسولالله و امیرالمؤمنین و موسیبنجعفر علیهمالسلام بود عزم سفر میکند. امام-برادر او را تبعید کنند و او همینطور بنشیند؟ مگر فاطمه زهرا نشست؟ مگر میان کوچه نیامد دست به کمربند امام-همسر خود نینداخت؟ مگر به مسجد نرفت و در بقیع، گریه علنی سر نداد؟ مگر زینب کبری نشست؟ قم، ادامه کوچه بنیهاشم است و ادامه شام و کربلا؛ امتداد جنبش زنانه تشیع که همچون سایهای، امامت را دنبال میکرده است. حضرت معصومه سلام الله علیها به همراه هیئتی از بنیهاشم به راه میافتد و بیابانها را یکی پس از دیگری پشت سر میگذارد، در راه شماری از گروه همراه حضرت به شهادت میرسند. برای مردم جلب میشود، حکومتی که میخواهد علیبنموسیالرضا علیهماالسلام را به ولایتعهدی برساند، همچون راهزنان به گروهی از خویشان او که به رهبری خواهر امام عازم ری هستند حمله میکند و از آنها تلفات میگیرد. پس از این حملات و ترورهایی که با مسمومیت انجام شد، حضرت معصومه به قم میرسد و قم، تبدیل میشود به واپسین منزلگاه دختر امام کاظم علیهالسلام. احتمال اینکه حضرت نیز بر اثر سمی در بین راه ترور شده باشند کم نیست اما در غیر اینصورت هم وفات ایشان کاملا شهادتگونه است؛ چراکه در یک عملیات اعتراضی و جهادگرانه رخ داده است. حضرت معصومه نیز همچون حضرت زهرا، پیش از ولی عصر خود به شهادت رسید یا به وفاتی شهادتگونه دست یافت. این تنها امالمصائب است که جهادش پس از امامش واقع شد…
حضرت معصومه در بین امام زادهها از جایگاهی بسیار کمنظیر برخوردارند. اما تمام این سرزمین، گوشه و کنار پر از امامزادههایی است که همگی معترض بودهاند و غالبا نه به مرگ طبیعی، که با قتل و شهادت از دنیا رفتهاند. این ملت و این مکتب، مکتب اعتراض است. دشمنان دین بدانند که امت محمد و علی از روز سقیفه و از روز کربلا تا به امروز معترض است و در شور اعتراض، کسی به پای آنها نمیرسد. دشمن نمیتواند با نام اعتراض، جلوی یک اعتراض هزار و چهارصدساله بایستد. ما نیز به تأسی از فاطمه معصومه، بیابانهای تاریخ را پشت سر گذاشتهایم تا به اماممان برسیم. امام ما در تبعید غیبت است و ما ظهور او را تنها از خدا نمیخواهیم؛ چه میدانیم که این غیبت، بر او از سوی دشمن تحمیل شده است. ما خودمان تبعیدیایم! ما زندانیان زندان غیبتیم. ما هزار و چهارصد سال است یک جرعه آب نخوردهایم که پس از آن ذکر عطش شهید کربلا نکنیم. دشمن در توهم عدهای یک رودخانه ساخته تا آرامش دریا را به هم بریزد، حال آنکه ما خود رودی هستیم در جستوجوی دریای ظهور…
نهضت اعتراضی ما در نقطهای است که بازی دنیا را به هم بریزد. در این میان دوست و دشمن موانعی ایجاد میکنند. دوست با کمکاری، غفلت و خیانت و دشمن با دشمنی. خون زنده و روان نهضت، در رگ تاریخ حرکت میکند و اجازه نمیدهد این رسوبات، راهش را سد کنند.
حضرت معصومه و نهاد خانواده
کانون خانه و خانواده، اگر بهدرستی مدیریت شود، میتواند زیباترین اندیشهها، رفتارها، باورها و آرمانها را شکل دهد. اندیشههایی که ثمره آن به ایجاد امنیت روحی و معنوی، پویایی و شکوفایی خانه و جامعه ختم میشود. یکی از آن خانههایی که زیباترین اندیشهها و رفتارهای انسانی در آن شکل گرفت، خانه حضرت موسی بن جعفر علیهالسلام است. خانهای که تربیت در آن، بر پایه ایمان و تقوا، پاکی و پارسایی، عبودیت و بندگی، صفا و محبت معنا پیدا میکرد.
ثمره چنین خانهای، تولد فرزندانی از جنس نور شد که هر کدام شعاع نورشان بخشی از عالم را نورافشانی کرد و هرکدام الگویی برای تربیت جامعه ایمانی قرار گرفت. یکی از این فرزندان فاطمه معصومه سلاماللهعلیها است که پاکدامنی را از مادر، عبودیت و بندگی را از پدر و محبت و عشق را از برادر به ارث برد. میراثی که او را به ابر الگویی برای سبک زندگی و تربیت جامعه اسلامی تبدیل کرد.
فاطمه معصومه در ماه ذیالقعده سال ۱۷۳ هجری در خانه امامت و در دامن مادری عالمه و بزرگوار به نام نجمه، متولد شد. ولادتی که قبل از آن، امام صادق علیهالسلام بشارت آن را داده بود. بنیاد پاک این بانو در محیطی شکل گرفت و پرورش یافت که پدر و مادر و فرزندان همه به فضائل اخلاقی آراسته بودند. فضایلی که جنس آنها جنس عبودیت و بندگی، پارسایی و تقوا، راستگویی و بردباری، بخشندگی و پاکدامنی بود. چنین خانهای به خوبی میداند که انتخاب نام خوب، معرّف بخشی از شخصیت فرزند است، از این رو نام فاطمه را برای او برگزیدند. پس از آن القابی چون معصومه، طاهره، رشیده، تقیّه، نقیّه، رضیّه، مرضیّه، حمیده … برای این مولود انتخاب شد که هر کدام به بخشی از شخصیت والای اخلاقی و انسانی او اشاره دارد.
حضرت، تا سن ۶ سالگی در کنار پدر زیست و پس از شهادت پدر، در پناه برادری مهربان قرار گرفت و تا قبل هجرت برادر به خراسان، در کنار وی به عنوان همراه و همدم ایشان بود. با هجرت، امام رضاعلیهالسلام، خواهر نتوانست رنج دوری برادر را تحمل کند، از این رو، با دریافت نامه امام، بار سفر بست و با عدهای علویان راهی خراسان شد. در بین راه و در ساوه، مورد هجوم سپاه عباسیان قرار گرفت، بیشتر همراهان و سادات علوی کشته شدند و حضرت نیز بر اثر این حادثه و شدت ناراحتی و بنابر قولی به دلیل مسمومیت، بیمار شد و ادامه سفر برای ایشان، ناممکن گشت و راهی قم شد. با ورود به قم، مورد استقبال پرشور شیعیان قمی قرار گرفت و پس از ۱۷ روز سکونت در این خطه، سرانجام در روز ۱۰ ربیع الثانی سال ۲۰۱ ه ق، پیش از آنکه دیدگان مبارکش به دیدار برادر روشن شود، در دیار غربت و در میان اندوه فراوان، جان به جان آفرین تسلیم کرد.
شکوه خواهر و برادری
از زیباترین صحنههای تربیتی در سیره فردی حضرت معصومه سلاماللهعلیها پیوند دلی بود که بین ایشان و امام رضا علیهماالسلام وجود داشت. پیوندی که شکوه خواهر و برادری را برای همگان به عنوان الگویی ممتاز به نمایش میگذاشت. اسوهای که شاخصههای فردی و اجتماعی او عبودیت و بندگی، عصمت و پاکدامنی، سخاوت و بردباری، تقوا و پاکدامنی بوده است. همین صفات، او را عزیز برادر و مورد احترام ویژه او قرار داد تا جایی که بخشی از تربیت او در دامن همین برادر شکل میگیرد.
تربیتی که او را بعدها سرآمد همه فرزندان موسی بن جعفر با داشتن بالاترین کمالات روحی و معنوی قرار داد تا جایی که پدر در یکی از تعابیر خود وقتی زکاوت علمی و معنوی او را مشاهده میکند جمله «فداها ابوها؛ پدر فدای او شود» را برای او به کار میبرد. این رابطه نزدیک خواهر و برادری از جهت عاطفی و ولایت مداری تا جایی پیش میرود که خواهر تاب تحمل دوری برادر را ندارد و برای پایان دادن به این فراق و احیای راه برادر، سختیهای زیادی را متحمل میشود و در این راه نیز جان خود را از دست میدهد. امام نیز که مربیّ تربیتی خواهر بوده و شکوه خواهری را به خوبی میداند، برای پایان انتظار لحظه شماری میکرد اما با شنیدن خبر وفات خواهر بسیار متأثر شد و جامعه شیعی را برای رفتن به زیارت آن بانوی مخدره تشویق نمود به گونهای که ثواب او را معادل زیارت خود برشمرد.
این پیوند خواهر برادری به قدری زیباست که باید در خانوادهها مورد عنایت قرار گیرد. خواهر و برادر باید از حال یکدیگر با خبر باشند، در تربیت یکدیگر تلاش و همیار هم باشند، مشکلات و دوری مسافت آنها را از یکدیگر دور نکند. در مشکلات یکدیگر را کمک کنند. همدیگر را با تمام وجود دوست داشته باشند و این پیوند مودّت را تا آخر عمر ادامه دهند. بنابر این، خانه و خانواده باید دارای برنامه تربیتی باشد و در این تربیت، همگان نقش دارند. اگر پدر و مادر در کنار دیگر اعضای خانه وظیفه خود را به خوبی انجام دهند و بستر تربیتی را برای پرورش فرزندان فراهم کنند، هویت ایمانی و اندیشه توحیدی در آنان شکل خواهد گرفت و در نتیجه، به محصولی پاک و تأثیرگذار در جامعه خواهد رسید. محصولی که جنس تربیتی آن لعابِ محبت، مودت، ایمان، صبر، پارسایی و … دارد.
پاکی و پاکدامنی فاطمی
پاکی و پاکدامنی شاخصه انسانهای اهل ایمان است. خانه ای که بستر تربیتی آن از سوی پدر و مادر ایجاد و آموزشهای تربیتی به خوبی به فرزندان داده شود، مولود این خانه می تواند از جنس فاطمه معصومه سلاماللهعلیها باشد. مولودی که مراتب کمال را بهحد اعلای خود برساند و در پارسایی و پاکدامنی تالی تلو معصوم قرار گیرد تا جایی که لقب معصومه به او دهند. لقبی که حاکی از نهایت پاکدامنی و تقوای او دارد. عصمتی که او را به الگویی بیبدیل برای بانوان و دختران جامعه اسلامی تبدیل کرد. این عفت و پاکدامنی وی را به چنان جایگاهی رساند که زیارت او در قم موجب رفتن به بهشت دانسته شده است. بنابراین، نهادینه شدن این ارزش تربیتی دینی در خانوادهها، این کانون پرورشی را از بسیاری از معضلات اخلاقی که بعدها میتواند دامنگیر اعضای آن خانه و جامعه شود، نجات میدهد.
حضرت معصومه(س) , محمد زاهدی مقدم
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.