نقش سیلاب در رفع بحران آب - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 70383
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : ۱۲ مرداد ۱۴۰۱ - ۶:۳۶ |
بارش‌های اخیر تا چه میزان در جبران کم‌آبی و نجات تالاب‌ها مؤثر بوده است؟

نقش سیلاب در رفع بحران آب

هرگاه آسمان بی‌وقفه می‌بارد و سيلاب تنِ خشکیده و بی‌رمق زمين را می‌شوید، تصور می‌کنیم مشکل کم‌آبی تا حدودی برطرف شده است! گرچه یک روی سیل در نگاه طیفی از پژوهشگران آب، ثروتی است كه بايد برای استفاده از آن برنامه‌ریزی كرد، اما روی دیگر آن در نگاه گروهی از متخصصان، پذیرش و درک این واقعیت طبیعی است که خشکی در ذات سرزمین ایران نهفته است و اکنون با بی‌نظمی‌های شدیدتر در بارندگی مواجهیم.
نقش سیلاب در رفع بحران آب

گروه اجتماعی 
هرگاه آسمان بی‌وقفه می‌بارد و سيلاب تنِ خشکیده و بی‌رمق زمين را می‌شوید، تصور می‌کنیم مشکل کم‌آبی تا حدودی برطرف شده است! گرچه یک روی سیل در نگاه طیفی از پژوهشگران آب، ثروتی است كه بايد برای استفاده از آن برنامه‌ریزی كرد، اما روی دیگر آن در نگاه گروهی از متخصصان، پذیرش و درک این واقعیت طبیعی است که خشکی در ذات سرزمین ایران نهفته است و اکنون با بی‌نظمی‌های شدیدتر در بارندگی مواجهیم. میزان بارش‌ها ظرف روزهای اخیر «بیش از دو میلیارد مترمکعب» پیش‌بینی‌شده و برآوردها حاکی از آن است که «به‌طور تقریبی حدود ۵۰۰ میلیون مترمکعب به شکل رواناب درآمده و  از این مقدار ۲۶۰ میلیون مترمکعب پشت سدها ذخیره‌شده است»؛ ارقامی ناچیز که تأثیر چشمگیری در منابع آب کشور ندارد. 
به اذعان فیروز قاسم‌زاده – سخنگوی صنعت آب نیز، این بارندگی‌ها چندان مؤثر نبوده است، علیرغم اینکه عدد بارش‌ها در مردادماه خوب بود اما برخی خارج از حوضه آبریز سدها بوده و درهرحال اعدادی که وارد سفره‌های آب زیرزمینی شده، چند ماه بعد قابل استحصال است.
برداشت علمی کارشناسان آب و متخصصان این حوزه نشانگر آن است که ریزش فراوان باران در بخش‌هایی از کشور، به معنای خاتمه بحران آب نیست. کشور ما بر روی کمربند خشک واقع‌شده و میزان بارندگی سالیانه آن کمتر از یک‌سوم میانگین جهانی است و به‌صورت متوالی یا مقطعی با خشک‌سالی و کم‌آبی و در شرایطی نیز وقوع سیلاب‌های موسمی مواجه است. محمد درویش- رئیس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو نیز اشتباهی که از سوی عموم مردم درباره رفع کم‌آبی صورت پذیرفته را تصحیح و می‌گوید: « در استان‌های جنوبی و به‌ویژه هرمزگان و کرمان میانگین ریزش‌های آسمانی امسال با ۱۳۰ درصد افزایش، به‌مراتب از میانگین ۵۰ ساله بیشتر بوده و بارندگی‌های اخیر هم باعث می‌شود این افزایش میانگین خودش را نشان داده و میانگین کل بارندگی امسال به دلیل بارش‌هایی که در مناطق جنوبی کشور اتفاق افتاده به حد طبیعی نزدیک شود؛ نباید به‌غلط تصور کنیم تمام کشور ازلحاظ بارش وضع طبیعی داشته است، درواقع این بارش‌ها باعث شد میانگین بارندگی کشور به مرز طبیعی برسد اما در بخش‌های قابل‌توجهی از زاگرس، ایران مرکزی و شرق میانگین بارندگی‌ها خیلی کمتر از میانگین بلندمدت بوده است و خشکی و کم‌آبی بیشتر بخش‌ها را تهدید می‌کند.»
 حیات موقت تالاب‌ها
طی روزهای گذشته در گزارش‌ها اعلام شد که رقمی در حدود ۳۰۰ تا ۴۰۰ میلیون مترمکعب از این بارش‌ها به تالاب‌ها واردشده و این یعنی، گاوخونی، جازموریان، تشک، پریشان، بختکان، مسیله، دریاچه نمک قم، ارژن، مهارلو، شادگان و … از بارش‌های سیل‌آسا بی‌نصیب نمانده‌اند. خبری خوب که «محمد درویش»، در ویدئویی منتشر و بیان کرده: بخش عظیمی از این آب‌ها وارد تالاب‌ها و موجب احیای آن‌ها شده است. اما برای برخی از دست‌اندرکاران محیط‌زیست، آنچه حائز اهمیت است، حفظ شرایط پایداری اکولوژیک تالاب‌هاست. آن‌ها می‌گویند: «وقتی آب زیادی یک‌باره وارد سدها و محدوده‌های تالابی شده‌، به علت زمان کوتاه و سرعت‌بالای بارش‌ها تخریب ناشی از سیل بیشتر از فایده‌ آن است بنابراین نمی‌تواند تالاب را از حالت خشک‌سالی خارج کند چراکه در مدت‌زمان کوتاهی تالاب‌ها و سدها آبگیری می‌شوند اما گل‌ولای همراه سیلاب در روزهای آتی رسوب می‌کند و باعث عقب‌روی تالاب می‌شود.»
امیرعباس احمدی، رئیس اداره محیط‌زیست طبیعی حفاظت محیط‌زیست استان تهران، در گفت‌وگو با ایسنا، این سیلاب‌ها را عاملی برای بهبود وضعیت تالاب‌ها نمی‌داند و به روایت او، نتیجه مثبتی هم برای پر شدن آب تالاب‌ها ندارد چراکه این سیلاب‌ها یک‌باره و با حمل گل‌ولای و مواد معلق مخاطراتی را به همراه دارد و در حدود ۵۰ درصد گل‌ولای را با خود وارد مجموعه آبی می‌کنند.
آماری که از سوی مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست ارائه‌شده، از آبگیری۲۰ تا ۳۰ درصدی تالاب جازموریان و خشک بودن تالاب هامون حکایت دارد. هورالعظیم و گاوخونی هم وضعیت خوبی ندارند. آرزو اشرفی زاده
 با اعلام این خبر که تالاب‌های ساحلی استان هرمزگان، نسبت به بقیه تالاب‌ها بیشتر متأثر از این بارندگی‌ها بوده‌اند، سهم آبگیری تالاب گاوخونی را بسیار ناچیز عنوان کرده است. به گفته او، هرچند به دلیل نبود امکانات، سنجش و تعیین میزان دقیق آب ورودی به گاوخونی میسر نیست اما شاید حدود ۱۰ هزار مترمکعب بوده است.
اشرفی زاده می‌گوید: هیچ سیلاب و روان آبی از شاخه زاینده‌رود و در محل ایستگاه هیدرومتری شاخ کنار وارد تالاب گاوخونی نشده است همچنین بر اساس پیش‌های میدانی، مقدار کمی روان آب از سمت گردنه ملا احمد نایین و از طریق آبراهه مجاور کوه سیاه  وارد شمال تالاب شده که موقت و حجم آن بسیار کم بوده است. بنابراین میزان آبگیری یا افزایش رطوبت تالاب گاوخونی موقتی، بسیار محدود  و لکه‌ای است که ناشی از بارندگی‌های اخیر، کمتر از یک درصد حداقل نیاز آبی سالیانه تالاب، تخمین زده می‌شود که موجب تأخیر در خشک شدن کامل تالاب ناشی از عدم دریافت حق‌آبه‌ها و درنتیجه غبار خیزی آن می‌شود.
مدیرکل دفتر حفاظت و احیای تالاب‌های سازمان حفاظت محیط‌زیست در ادامه، از تداوم خشکی تالاب هامون می‌گوید و اینکه علیرغم ورود آب به بالادست حوضه هیرمند و پشت سد کمال خان، این تالاب هیچ آبگیری‌ای  از رودخانه هیرمند در افغانستان نداشته و در حال حاضر ۱۰۰ درصد خشک است. 
وضعیت آن‌چنان‌که تصور می‌شد، نیست. روایت آماری محسن موسوی، عضو انجمن آب‌وخاک پایدار ایرانیان گویای آن است که تنها در سد زاینده‌رود ۵۰ میلیون مترمکعب آب ذخیره‌شده است. حدود ۳۰۰ میلیون مترمکعب نیز به تالاب‌هایی مانند بختگان، جازموریان، پشک و حوضچه استان قم واردشده است. ارقامی که بنا بر تأکیدات موسوی، اعدادی کوچک و گمراه‌کننده‌اند: «به‌عنوان نمونه تنها مصرف آب کشاورزی در کل کشور ۷۰ تا ۷۵ میلیارد مترمکعب است. این رژیم‌های بارشی اقیانوسی گذرا هستند و حتی ۲۰ سال یک‌بار هم رخ نمی‌دهند و نباید به آن‌ها تکیه کرد.»
«مصطفی فدایی فر»، پژوهشگر حوزه آب و محیط‌زیست نیز بر این مسئله صحه می‌گذارد و در گفت‌وگو با «رسالت» بیان می‌کند: «مسئله کم‌آبی ما شدیدتر از آن است که این سیلاب‌ها بتوانند به حل نسبی بحران کمک کنند. این را هم باید در نظر گرفت که سیلاب‌های زمستانه به دلیل ذوب شدن برف، حجم بیشتر و پیک کمتری دارند و شرایط وقوع آن به‌گونه‌ای است که بارندگی‌ها از شدت کمتر و تداوم بیشتری برخوردارند و در وضعیت ذخایر آب اثرگذارند و بخشی از کمبود آب ما را جبران می‌کنند ولی در جریان سیلاب‌های تابستانه، به دلیل پدیده مونسون و تبعیت از شرایط خاص جوی، مقدار بارندگی زیاد، اما در زمان کوتاهی به وقوع می‌پیوندد و متأسفانه پیک شدیدی دارد و حجم آن نسبت به سیلاب‌های بهاره و زمستانه کمتر است، از این بابت چندان تأثیری در وضعیت منابع آبی ندارد.»
بااین‌همه، فدایی فر بر تأثیر کوتاه‌مدت بارش‌های اخیر تأکید و اظهار می‌کند: «بارش روزهای اخیر قابل‌استفاده است و نمی‌توانیم به‌طورکلی تأثیر آن را نادیده بگیریم؛ به‌خصوص آنکه مطابق با نیاز ماست. سیلاب‌های زمستانه قابل بهره‌برداری نیست و باید پس از ذخیره‌سازی در اواخر بهار و تابستان استفاده شود، ولی به سیلاب‌های تابستانه به‌رغم پیک زیاد و حجم کم، در حوزه آبخوان‌داری و بخش کشاورزی و تأمین آب تالاب‌ها نیاز داریم و اگر بهره‌برداری درستی نداشته باشیم از دسترس خارج می‌شوند.»
«رسول حاج باقری»، دبیر گروه مردمی دیده بان استهبان هم در گفت‌وگو با «رسالت» تصدیق می‌کند که این بارش‌ها به‌صورت موقت مؤثر است. او می‌گوید: «فارس رتبه نخست تراز منفی استفاده از آب‌های زیرزمینی را در کشور به خود اختصاص داده، به این مفهوم که آن‌چنان از آب‌های زیرزمینی برداشت کرده‌ایم که میزان ورودی و خروجی نسبت عکس پیداکرده و به همان نسبت بارندگی کاهش‌یافته است. با مصوبه مجلس در سال ۸۹، چاه‌های غیرمجاز که قبل از سال ۸۵ حفرشده بود، قانونی اعلام و به‌یک‌باره، با توسعه کشاورزی، تعداد چاه‌های مجاز افزایش چشمگیری یافت،  بنابراین بارش‌های اخیر، با توجه به میزان برداشتی که در دهه‌های گذشته انجام‌شده، به رفع بحران آب کمکی نمی‌کند، بلکه به‌صورت موقت مؤثر است اما در طولانی‌مدت اثری ندارند.» 
 اشتباه در مهار آب‌های روان
شدت تبخیر و گرما در کنار حجم نه‌چندان قابل‌توجه بارش‌ها به کنترل خشک‌سالی کمکی نمی‌کند. در سراسر نقاط جهان تنها مقداری از سیلاب قابلیت کنترل دارد و آنچه کمتر در معرض توجه بوده این است که باید مسیر سیلاب‌ها را آزاد گذاشت. گروهی از پژوهشگران و کارشناسان حوزه آب، این پرسش را پیوسته مطرح می‌کنند که چرا میزان کم‌آبی در شرایط خشک‌سالی را با مدیریت درست ذخیره‌سازی آب حاصل از سیلاب جبران نمی‌کنیم؟ اما دکتر حسین آخانی، عضو هیئت‌علمی دانشکده علوم دانشگاه تهران و کارشناس در پاسخ به این پرسش مطرح کرده است که وزارت نیرو چندین دهه، تمام انرژی و بودجه خود را برای مهار آب‌های روان صرف کرد و اشتباه همین بود. یعنی ما فکر کردیم که اگر آبی روان است حتما باید مهار شود. به همین دلیل بیش از هزار سد در ایران طراحی شد و نزدیک به ۷۰۰ سد ساخته شد. گاهی در امتداد یک رودخانه بیش از ۵۰ سد وجود دارد. بنابراین مهار آب‌های روان در ایران اتفاق افتاده است. حتی سازمان جنگل‌ها و مراتع در یک اقدام بسیار ناشیانه و غلط؛ در مقابل مسیر آب‌ دره‌ها و کوه‌ها به بهانه آبخیزداری سد ایجاد کرد. هزاران سد کوچک در ایران توسط آبخیزداری ایجادشده است. تمام این اتفاقات منجر به خوب شدن حال این سرزمین نشد.» 
برخی کارشناسان در این زمینه که مدیریت آب به‌وسیله سازه‌ امکان‌پذیر نیست و آب باید در زیرزمین ذخیره شود نه درروی زمین؛ اشتراک نظر دارند. سخنان حسین آخانی نیز بر همین مسئله تکیه دارد: «اگر آب در زیرزمین ذخیره شود آن موقع است که پایداری این سرزمین در اثر خشک‌سالی‌های دوره‌ای حفظ می‌شود. سه سال گذشته پرآب‌ترین سال‌ها در دهه‌های اخیر بوده و میزان بارندگی در ۵۰ سال اخیر رکورد زده، حالا چه شده است که در ایران آب نیست؟ این‌همه آبی که در طی سالیان قبل سدها را پر کرد و سرازیر شد و سیلاب‌های بزرگی ایجاد کرد کجاست؟ بخش قابل‌توجهی از این آب تبخیر و بخشی از آن وارد شهرها شد.» 
سیلاب زمانی به وقوع می‌پیوندد که مسیر رودخانه مسدود باشد. رودخانه به معنای محل عبور رود است و آخانی تأکید می‌کند: «اگر رود وجود داشته باشد آب جریان پیدا می‌کند و در تالاب‌ها ذخیره می‌شود. از سوی دیگر خود سیل دارای مواد مغذی است و می‌تواند باعث تقویت کشاورزی شود. اصلاً حاصل خیزی دشت خوزستان و دشت ترکمن‌صحرا در طول تاریخ مدیون سیلاب‌ها بوده است. منتها ما با سد جلوی این آب را بسته‌ایم و طبیعی است که دیگر نمی‌توانیم مدیریت آب داشته باشیم.» 
دست‌کاری و ساخت‌وساز در مسیر رودخانه‌ها به وقوع سیل‌های ویرانگر منجر می‌شود و تخریب جنگل نیز باعث شده که بارندگی به‌صورت سیل درآید و به سفره‌های آب زیرزمینی نرسد. دکتر مرتضی جمالی، پژوهشگر تغییرات اقلیمی و زیست‌محیطی بر این موضوع تأکید و تشریح می‌کند: «در شمال کشور به این دلیل که کنترل آب‌های زیرزمینی از دست ما خارج‌شده است و بستر رودخانه‌ها نابودشده است سیل رخ می‌دهد. استفاده از آب بعد از وقوع سیل امکان‌پذیر نیست و نباید کار به اینجا برسد. یعنی از ابتدا نباید بستری به وجود بیاید که موجب وقوع سیل شود. درصورتی‌که اگر جنگل‌ها از بین نمی‌رفت این آب روان جذب آبرفت‌ها می‌شد. بنابراین عملکرد طبیعی سیستم‌های رودخانه‌ای در کشور مختل شده و از سوی دیگر تالاب‌ها از منابع آب زیرزمینی و رودخانه‌ها تغذیه می‌شوند، اما آن‌قدر بر روی رودخانه‌ها سد ساخته‌شده که آب روان رودخانه‌ها قطع و درواقع منبع اصلی تغذیه آب تالاب‌ها از بین رفته است.»
ماهیت طبیعی سیلاب‌ها این است که در زمین نفوذ می‌کنند، برای این کار نیازی به کمک دستی نیست، عبارتی که محمد درویش، رئیس کمیته محیط‌زیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو به آن باور دارد و مبتنی بر مباحث علمی یادآوری می‌کند که «اگر انسان‌ها فقط به قوانین طبیعت احترام بگذارند کافی است، ما کشوری هستیم که آبخوان‌های بسیار زیادی داریم، بیشتر مناطق ایران در استان‌های کرمان، یزد، اصفهان و هرمزگان مستعد نفوذ آب در آبخوان‌ها هستند و این سیل‌ها به ارتقاء این ماجرا کمک می‌کنند، ما فقط باید تلاش کنیم پوشش‌های گیاهی را حفظ کنیم که حفظ آن باعث می‌شود ضریب هرزآب کاهش یابد و به‌این‌ترتیب تاب‌آوری حفظ شود. به‌طور طبیعی قدرت نفوذ آب در آبخوان‌های درشت‌دانه بیشتر است، در آبخوان‌های آبرفتی اصلا سفره‌های زیرزمینی شکل نمی‌گیرد مانند مناطق جلگه‌ای در خوزستان یا برخی از جلگه‌ها در میناب، آنجا نمی‌توانیم آب را در زمین نفوذ دهیم اما درجاهایی که آبرفت درشت‌دانه است این امکان وجود دارد، الآن اشتباهی که در سد سیوند کردند این است که مخزن سد را در آبرفت درشت‌دانه ساختند درنتیجه آب هیچ‌وقت پشت مخزن جمع نمی‌شود و مدام نفوذ می‌کند.»
 توسعه طرح‌های آبخیزداری چاره کم‌آبی؟
مطابق نظر كارشناسان در اثر تغيير اقليم، طی سال‌های آینده با سیلاب‌های شديدتری مواجه خواهيم بود. سیلاب‌ها به دو صورت آرام و ناگهانی رخ می‌دهد و به‌این‌ترتیب، وقوع بارندگی با شدت كم و در سطح وسيعی از حوضه و با مدت و تداوم زياد را آرام و تدريجي و سيل ناشي از بارش با شدت زياد در سطح كوچكي از حوضه را ناگهاني می‌نامند. این موارد در منابع پژوهشی و رسانه‌ها ذکرشده و اینکه بيشتر سیلاب‌های رخ‌داده در كشور به دليل تغيير شرايط فيزيكي حوضه‌های آبريز و از بين رفتن پوشش‌های گياهي و تغيير اقلیم‌های ایجادشده، به شكل ناگهاني رخ می‌دهند و همان‌طور که اشاره شد، گروهی از پژوهشگران آب معتقدند: با مديريت صحيح سیلاب‌ها نه‌تنها خسارت‌های ناشي از سيل کاهش می‌یابد، بلكه می‌توان در جهت تأمین منابع آبي در دوره‌های خشك از این آب استفاده کرد. 
در اين ميان آبخيزداري و آبخوان‌داری همواره به‌عنوان راهكارهايي مؤثر و كارساز براي حفاظت از خاك و ذخيره منابع آبي موردتوجه این گروه از پژوهشگران قرارگرفته است، اما گروه دیگری از متخصصان که ما پیش‌تر با آن‌ها گفت و گو کرده‌ایم، به این مسئله از دریچه دیگری می‌نگرند. 
«حسین بدری پور»- کارشناس ارشد سازمان جنگل‌ها، مراتع و آبخیزداری کشور دراین‌باره، با استناد براثر جمع‌آوری‌شده از سوی (فائو) با عنوان «آبخیزداری در عمل» گفته بود: «رویکردها باید تغییر کند و به سمت اقدامات کمتر سازه‌ای و ارتقاء پوشش گیاهی و معیشت جوامع انسانی گام برداشت، در این صورت بارش‌ها  نفوذ می‌کند و دیگر آب چندانی نمی‌ماند تا به سمت پایین‌تر حرکت کرده و منجر به سیلاب شود. بااین‌حال، منکر انجام اقدامات مکانیکی نیستیم، آبخیزداری یعنی مدیریت منطقه‌ای یک حوضه آبخیز تا به بهترین شکل ممکن مدیریت شود و بارش‌ها در همان منطقه‌ای که اتفاق می‌افتد، نفوذ و یا کنترل شود و از سرعت آن کاسته و میزان آب یا روانابی که به پایین‌دست منتقل می‌شود، کاهش یابد. طبیعتا همه آب نفوذ نکرده و منجر به تقویت سفره آب‌های زیرزمینی نمی‌شود، بخشی از آن رواناب می‌شود، آنجایی که رواناب است باید اقداماتی در پایین‌دست انجام شود که همین سازه‌های فیزیکی است اما تمرکز اصلی باید بر روی پوشش گیاهی و معیشت جوامع انسانی باشد.» 
«بدری پور» در رابطه با علل عدم تمرکز بر روی این مسئله مطرح کرده بود: «کمتر نسبت به بذرپاشی و بوته کاری و مشارکت مردمی رغبت و تمایلی وجود دارد و گرایش‌ها عموماً به سمت کارهای سازه‌ای است که با یک قرارداد امکان تحقق دارد، ضمن آنکه نمود هم دارد، درحالی‌که اقدامات بیولوژیکی به‌رغم اعلام اثربخشی آن از سوی فائو، نمود ندارد!» 
 اگر هدف از آبخیزداری حفاظت منابع آب‌وخاک باشد، مسیر دستیابی پایدار به این هدف از تقویت پوشش گیاهی می‌گذرد. در نبود پوشش گیاهی، خاک شسته شده در حالت ایده آل در پشت سازه رسوب خواهد کرد که در این حالت هم با فرسایش خاک، اهمیت حیاتی آن از بین رفته و رویشگاه در مسیر تخریب قرار خواهد گرفت. «رحیم ملک نیا»، کارشناس و کنشگر منابع طبیعی نیز سال گذشته در گفت‌وگویی با «ما» همین موارد را بیان کرده بود. طبق اظهارات این کنشگر منابع طبیعی، نگاه جامع به آبخیزداری با اولویت حفظ پوشش گیاهی، مستلزم همکاری و برنامه‌ریزی جامع در میان بخش‌های مختلف مدیریت منابع طبیعی همانند مرتع و جنگل خواهد بود. از سوی دیگر، برای پایداری و مؤثر بودن این اقدام، لازم است سایر بخش‌ها و نهادهای خارج از مدیریت منابع طبیعی، با نگاهی به معیشت مردم محلی و درک اهمیت منابع طبیعی، اقدامات توسعه‌ای خود را طرح‌ریزی کنند. این امر می‌تواند علاوه بر کاهش تخریب پوشش گیاهی در اثر برنامه‌های توسعه‌ای با تقویت معیشت مردم، وابستگی آنان به طبیعت را کمتر کند. همراه با این اقدامات، آموزش، آگاهی افزایی و جلب مشارکت مردم محلی تضمین‌کننده حفاظت پایدار از سرزمین خواهد بود. نگاهی به عملیات آبخیزداری صورت گرفته در کشور، بیانگر عدم وجود همکاری مؤثر بین بخش‌های درون‌سازمانی تشکیلات مدیریت منابع طبیعی و نبود برنامه‌های بین بخشی در میان سایر نهادها برای رسیدن به اهداف آبخیزداری است. نبود این همکاری و کم‌توجهی به احیای بیولوژیک سرزمین باعث شده که هسته اصلی فعالیت‌های آبخیز در کشور، سازه محور باشد. این سازه‌ها اگرچه با طرح‌ریزی و جانمایی دقیق می‌توانند در کاهش اثرات سیل و رسوب خاک، تأثیر نسبی داشته باشند، اما در موضوع اصلی که جلوگیری از فرسایش خاک و از دست رفتن توان‌زیستی رویشگاه است، ناتوان خواهند بود.
رسول حاجی باقری، دبیر گروه مردمی دیده بان استهبان نیز در گفت‌وگو با «رسالت» اجرای طرح‌های آبخیزداری را به شیوه درست اثرگذار دانسته و می‌گوید: « جانمایی در اجرای این طرح‌ها بسیار اهمیت دارد و در هر نقطه‌ای نمی‌توان فعالیت آبخیزداری را بدون بررسی اثرات زیست‌محیطی انجام داد. گورآب ها نیز با هدف تغذیه مصنوعی می‌تواند در مسیر رواناب‌هایی باشد که تالاب را در طول هزاره‌ها تغذیه کرده است.» 
سیاست‌های کلان حاکمیتی متناسب با شرایط اقلیمی نیست
سوای اهمیت آبخیزداری به شیوه صحیح و یا مدیریت درست ذخیره‌سازی آب حاصل از سیلاب که این روزها در محافل تخصصی و کارشناسی محل بحث و تبادل‌نظر است، این مسئله مهم نیز باید بررسی شود که مشکل آب، ریشه‌ای عمیق‌تر از یک دوره‌ مدیریتی چندساله دارد و بی‌تردید خطا در ساختار حکمرانی آب ما را به نقطه کنونی رسانده است.  
«مصطفی فدایی فر»، پژوهشگر حوزه آب و محیط‌زیست در گفت‌وگو با «رسالت» بیان می‌کند که ساختار حکمرانی آب اشکال دارد و سیاست‌ها متناسب با وضعیت کمبود آب نیست، درواقع سیاست‌های کلان حاکمیتی به فراخور شرایط اقلیمی تدوین‌نشده و این موضوع در طرح آمایش سرزمین- مربوط به سال ۱۳۵۳ و طرح جامع آب کشور مورد تأکید قرارگرفته که شرایط ایران به لحاظ اقلیم و منابع آب برای توسعه کشاورزی مناسب نیست. اما متأسفانه بدون توجه به وضعیت خاص کشور، به شکل بی‌رویه و بی‌ضابطه کشاورزی را توسعه دادیم و این توسعه ناپایدار نه‌تنها به امنیت غذایی و خودکفایی ما کمکی نکرده، بلکه منابع آب کم و کمتر شده و آبخوان‌هایمان ازدست‌رفته و دچار فرونشست شده‌ایم. در بخش صنایع وضعیت به‌مراتب بدتر است؛ به‌جای استقرار فولاد و ذوب‌آهن در کنار دریا، این صنایع را در مناطق کویری توسعه دادند و به همان نسبت هم جمعیت در این مناطق افزایش یافت. درحالی‌که باید جمعیت را به سمت دریا هدایت می‌کردیم اما متأسفانه جنوب کشور که دارای دریای عمان و خلیج‌فارس است، کمترین تراکم جمعیت را به خود اختصاص داده و بالعکس در مناطق کویری و خشک و تحت‌فشار اقلیمی، تراکم جمعیت بالاست. لذا آنچه در کشور رخ‌داده حاصل خشکی انسانی است و نه خشکی طبیعی.» 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.