نقشی برای خودنمایی!
گروه اجتماعی- حسن طباطبایی
کشیدن طرح و نقش روی پوست بدن، همانند گذشته نمادی برای تمایز قبیلهها و ابراز وجود یاغیها و سرکشها نیست، بلکه نوعی پز اجتماعی و خودنمایی است و از نگاه جامعه شناسان، این اقدام یکی از مظاهر مشخص شیگرایی انسان عصر کاپیتالیسم و سرمایهداری محسوب میشود و نوعی رفتار نمایشی که به کسب هویت اجتماعی کاذب مبدل شده است.
خالکوبی یا تتو (تاتو) به عمل ایجاد نقوش دائمی یا با ماندگاری طولانی بر روی پوست گفته میشود. روزگاری این طرحها نمادی برای تمایز قبیلهها در آفریقا با هم بود، بعدتر میشد خالکوبی به روش سنتی را در میان بزرگان قبایل دید و روزگارانی هم بر دست و سینه پهلوانان و در سالهایی نهچندان دور، به نشان لاتها و خلافکاران! اما امروزه جریان تا جایی ادامه پیدا کرده که خالکوبی تنها یک «مُد» بهحساب میآید و از دریچه نگاه جامعه شناسان، ابزاری برای دیده شدن است.
نمایشگری و برونریزی
«عنصر مشترک در خالکوبی یا تتو؛ به چشم آمدن، دیده شدن و به بیانی نمایش دادن است.» مسلم خراسانی، در قامت پژوهشگر مسائل اجتماعی با ذکر این سخن، تأکید میکند که فرد، برای این نمایشگری میتواند دلایل و انگیزههای مختلفی داشته باشد. اما، هر قصدی در پشت آن نهفته باشد، یا حتی اگر هیچ قصد به خصوصی نداشته باشد، نمایشگری، مشخصه بارز، مشترک و اجتنابناپذیر تمام خالکوبیها و تتوهاست.
در حقیقت افرادی که خالکوبی میکنند، خواهناخواه این پیام را به جامعه منتقل میکنند که مرا ببینید! امانالله قرائی مقدم، جامعهشناس «شی سروری» (وجهه خواهی و تشخص طلبی با کمک اشیا) را یکی از وجوه جهان امروز دانسته و عنوان میکند: «در جهان امروز که نقش مادیات در زندگی مردم رو به فزونی است و مردم از ذهنیات و معنویات فاصله گرفتهاند افراد با ماشین، زینتآلات و ظاهرشان نزد دیگران خودنمایی میکنند.»
عالیه شکربیگی، جامعهشناس نیز باتوجه به نتایج مطالعات و پژوهشهایش تصریح میکند که «خالکوبی از بعد روانشناسی نشأت گرفته از حس حقارت است و افرادی که در حقیقت کمتر دیده میشوند و یا در دوران کودکی و نوجوانی کمتر به آنها توجه شده، بیشتر دست به اینگونه کارها میزنند تا بیشتر دیده شوند. این دسته از افراد با انجام خالکوبی روی نقاط مختلف بدن خود، بهنوعی به دنبال جلبتوجه دیگران هستند و خالکوبیهایشان را در اشکال مختلف انجام میدهند تا حداقل برای مدتزمان کوتاهی هم که شده از سوی دیگر افراد جامعه دیده شوند.»
بنابراین اولین عنصری که در خالکوبی جلب نظر میکند نمایشگری و برونریزی است. فرد میخواهد که چیزی دیده شده یا به چشم آید. حتی فردی که معتقد است خالکوبی را برای خوشایند خود یا دل خود بر تن نشانده، اگر آن را از نگاه دیگران دور و پنهان سازد، چشمان خود او تماشاگر این طرح و نقش خواهند بود. پس جلبتوجه نگاه خود و دیگری، محوری مهم در شکلگیری تتو یا خالکوبی است.
اما این نمایشگری یک بعد عمیقتر نیز دارد؛ آنهم آشفتگی هویتی و شیگرایی انسان عصر سرمایهداری است.
علیرضا شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی، در تبیین این موضوع، ابتدا به گذشته گریز میزند، اینکه خالکوبی در جامعه ایرانی بین دو گروه رواج داشته است: «دسته اول افرادی که زخمهای عمیقی در بدن داشتند و سعی میکردند با خالکوبی آن را بپوشانند و گروه دوم نیز افرادی بودند که اعتقاد داشتند با خالکوبی درد یک ناحیه از بدن کاهش مییابد. اما در حال حاضر با گسترش پدیده تتو و خالکوبی، بحث شیگرایی و شی انگاری مطرح است که پس از ظهور و گسترش سرمایهداری بر جامعه بشری حاکم شده است که انسانها ارزشهایشان به سمت اشیا و امور قابلرؤیت کشیده شد که یکی از آنها مقوله مد و فشن است. تتو یکی از مظاهر مشخص شیگرایی انسان عصر کاپیتالیسم و سرمایهداری محسوب میشود.»
همانندسازی با سلبریتیها
این روانشناس اجتماعی در ادامه، از ذکر این نکته هم غافل نمیشود که «بخشی از رواج پدیده تتو در بین جوانان و نوجوان به همانندسازی انسانها با سلبریتیها و افراد مشهور مانند ورزشکاران، هنرمندان و بازیگران برمیگردد.»
امانالله قرائی مقدم، نیز همین مسئله را متذکر شده است. او تأکید میکند که «جامعه امروز مادی و حسی شده و به همین علت جوانان با دیدن خالكوبی سلبریتیها طالب آن میشوند، برهمین اساس اصلاح محیط در اصلاح جوانان و جلوگیری از روی آوردن آنها به خودنمایی از طریق خالکوبی تأثیر به سزایی دارد و لازم است گروههای مرجع و افراد مشهور بیشتر مراقب رفتارها و ظاهر خود باشند.»
این جامعهشناس با تکیه بر نظریه مکتب شیکاگو، میگوید: «افراد از طریق یادگیری محیطی و بهطور خاص الگوبرداری از گروههای مرجع و مشهور دچار آسیبهای اجتماعی میشوند و این مشکلات آنها ژنتیکی نیست.»
انسانها به لحاظ اجتماعی گروههای مرجعی دارند، کسانی که افراد سبک زندگیشان را از آنها تقلید کرده و بهنوعی آنان را برای خود الگو میسازند و مثل آنها عمل میکنند. اما خودنمایی و الگوگیری از شخصیتهای مشهور تنها عوامل خالکوبی نیست، بلکه هنگامیکه یک جامعه دچار آشفتگی هویتی میشود، بروز و ظهور رفتارهایی که پایه در فرهنگ آن جامعه ندارند افزایش مییابد و
شریفی یزدی معتقد است: «این مسئله در جامعه ایرانی هویداست؛ بهاینعلت که نتوانستیم بهموقع و بهاندازه کافی یک هویت روشن فردی، اجتماعی، ملی، اعتقادی و قومی برای نوجوانان و جوانان ایجاد کنیم.»وی با اشاره به اینکه این امر باعث خلل و آشفتگی هویتی در بین نسل جوان شده، میگوید: «این امر سبب شده افراد به سمت کسانی تمایل پیدا کنند که بهطور غیرمستقیم و گاهی ناخواسته هویتسازی میکنند و مثال آن بعضی از خوانندههای سبکهای جدید است.»
طغیان علیه سیستم تربیتی در درون خانواده و جامعه
بیتردید ناکامیهای مکرر نسل جوان در به دست آوردن درآمد، کار و زندگی مستقل و به عبارت بهتر، سرخوردگیهای ریزودرشت اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی هم موجب میشود که افراد سر در چنبره فردگرایی خود فروبرند که این امر باعث میشود افراد بیشتر به خود بپردازند و بیشتر از اندیشه، به ظاهرشان توجه کنند و این پدیده که از دهه ۶۰ آغاز شد، در بین دهه ۷۰ بیشتر و در دهه ۸۰ به شکل شدیدتری ظهور و بروز یافت. اما شریفی یزدی، سهم روشهای غلط تربیتی را به نسبت سرخوردگیهای اجتماعی-اقتصادی پررنگتر میداند. او معتقد است: «از یکسو با نسلهای قبلتر (دهههای ۵۰، ۴۰، ۳۰ و…) مواجه هستیم که به برخی هنجارها پایبند هستند و تلاش کردهاند نسل جدید را با آن تربیت کنند اما با روشهای غلطی که بهکار گرفتهاند نتوانستهاند و از طرف دیگر نیز خواستههای نسل جدید را نتوانستهایم درک کنیم و به هنگام پاسخ بدهیم که یک نوع مقاومتی را بین این افراد ایجاد کرده است و باعث شده نوعی سرکشی و نافرمانی و انتخاب زندگی متفاوت ازآنچه از نسلهای قبل درست میپنداشتهاند شکل بگیرد. بنابراین بخشی از پدیده تتو و امثال آن نوعی کودتا علیه سیستم تربیتی در درون خانواده و جامعه است، اگر در گذشته تتو کردن بهعنوان یک امر نابهنجاری شناخته میشد برای نسل جدید بیشتر بهعنوان یک هنجار شناخته میشود و افراد برای اینکه در بین گروههای همسن و همفکر پذیرش اجتماعی پیدا کنند دست به اقداماتی میزنند که بهعنوان هنجار آن گروه محسوب شده و راحتتر در آن جمع پذیرش میشوند و این امر منحصر به تتو نیست و شامل سیگار کشیدن و… هم میشود.»
این روانشناس اجتماعی در ادامه به مطالعاتی اشاره دارد که نشان میدهد، «افرادی که عزتنفس و اعتمادبهنفس پایینتری دارند بیشتر به سمت تتو گرایش پیدا میکنند همچنین افرادی که اختلال شخصیت هیستریک یا اختلال شخصیت نمایشی دارند تمایل بیشتری به تتو نشان میدهند؛ زیرا این افراد باید نسبت به دیگران متفاوت و قابلرؤیت باشند. انسانهایی که رگههای خودخواهی و خودپرستی در آنها بیشتر دیده میشود و افراد دارای اختلال شخصیت مرزی که ثبات در هیجان ندارند در دورانی که هیجانات بر عقلشان غلبه میکند امکان گرایششان به تتو زیاد میشود.»
شکاف بزرگ اجتماعی
در تغییرات فرهنگی جامعه ایران همیشه ارتباط تنگاتنگی بین رخدادهای اجتماعی با شیوه عملکرد مردم وجود داشته است؛ برای مثال بعد از حمله مغول به ایران شاهد بودیم که مردم بهشدت درونگرا شدند و نحلههای عرفانی و خودشناسی درونی فرومیرفتند و این امر در اشعار و ادبیات نیز مشخص است، اما در جامعه فعلی که با مشکلات ریزودرشت اقتصادی، فرهنگی و… روبهرو است، تعارضی بین ادبیات و هنجارهای رسمی قابلپذیرش برای نسلهای قبل با آنچه جوانها برداشت میکند وجود دارد و نسلهای قبل و جدید همدیگر را بهخوبی متوجه نمیشوند.
شریفی یزدی در این زمینه میگوید: «گرچه این دو نسل با یک زبان صحبت میکنند اما تفاوت در نگاه، نگرش و آرزوهای آنها بسیار عمیق بوده و اختلاف بین نسلی ایجاد کرده است و چون این اختلاف بین نسلی در زمان خودش حل نشده است باعث شکاف بین نسلی شده است. در بین گروهیهایی، این شکاف بین نسلی گسست بین نسلی را ایجاد کرده است و این تفاوتهای بارزی که بین والدین و فرزندان در سطح خانواده و سیاستگذاران و برنامه ریزان و مسئولان فرهنگی در جامعه وجود دارد ناشی از همین شکاف و گسست میان نسلی است که هیچکدام زبان یکدیگر را نمیفهمند. نسل قبل به دلیل توانمندی، قدرت و اقتصادی که دارد سعی میکند در درون خانواده و جامعه اعمال زور کند و نسل جدید هم زیر بار این امر نمیرود و سعی میکند به شکلهای مختلف عصیانگری کند که یکی از آنها پدیده تتو کردن است. تتو نوعی مد بوده و ممکن است در دورهای کمتر و در دورهای بیشتر شود؛ اما اگر بهصورت کلان دیدهشده و تفاوت میان نسلی بررسی شود، امری سطحی نیست و یک شکاف بزرگ اجتماعی بین نسل قبل و نسل جدید وجود دارد که میتواند خطرآفرین باشد؛ زیرا ارزشهای جامعه در جایی ممکن است کند و حتی متوقف شود و به شکل درست به نسلهای بعد منتقل نشود.» اگرچه ارزشها و هنجارها مطابق با خواست و نیازهای جامعه تغییر میکند؛ اما آنچه امروز شاهد آن هستیم تغییرات عادی و طبیعی که در هر جامعهای ممکن است وجود داشته باشد نیست بلکه نوعی گسست است
به تعبیر شریفی یزدی، روانشناس اجتماعی «این امر همانند شکست یک پل است که گروهی در یکطرف رودخانه و گروهی در طرف دیگر هستند و نمیتوانند باهم ارتباط بگیرند، برای اصلاح این مشکل باید بهمنظور ایجاد هویت درست ابتدا در خانواده و بعد در آموزشوپرورش روی جوانها کار کنیم. زمانی که ورزشکاران که نماد زندگی سالم و الگویی درست هستند بدنهایشان را شبیه دفتر نقاشی میکنند، انتظاری از نسل جوانی که در شور و هیجان مقتضی سنشان به سر میبرند و این افراد را الگو قرار میدهند، نیست.»«مد اجتماعی»، نکتهای است که در رابطه با گرایش نوجوانان و جوانان به مسئله تتو و خالکوبی از سوی عالیه شکر بیگی، جامعهشناس مطرحشده است. او گوید: «هرازگاهی در جامعه ما امری بهعنوان یک پدیده اجتماعی مطرح میشود و خود را در غالب نمادهایی مشخص نشان میدهد. مدهای اجتماعی در حقیقت به شکلی پدیدههای فرهنگی میشود نه عنصر فرهنگی. چراکه عنصر و پدیده کوچکترین واحدهای فرهنگی هستند و این عنصر است که ریشه دارد، اما پدیده بدون ریشه است.»
خالکوبی ضدارزش است؟
اگرچه همه انسانها آزادند، اما آزادیفردی باید به نفع آزادی جمعی محدود باشد. شکربیگی تأکید میکند: «شاید تتو در نگاه اول مربوط به بدن شخص باشد اما این موضوع توسط جامعه رصد میشود. اگر افراد در یک جزیره تنها زندگی میکردند اختیار انجام دادن هر کاری را داشتند اما وقتی مفهوم جمع و اصالت جمعی مطرح میشود فرد حق ندارد باعث آسیب بصری به جامعه شود یا نسل نوجوان و کودک را تحت تأثیر امور منفی قرار دهد. برای بچهها این موضوعات غیرقابلهضم است. کودکان این افراد را میبینند و میخواهند کارهای آنها را تقلید کنند. پس آزادی فردی با تمام احترامی که برایش قائلم، باید به نفع آزادی جمعی و وفاق اجتماعی محدود شود؛وگرنه فضای جامعه با جنگل فرقی نخواهد داشت. این محدودیت فردی به نفع اجتماع دستاورد تمدن است و در تمام دنیا به شکلهای مختلف و با توجه به بسترهای فرهنگی اعمال میشود.»
تجربه روانشناسانی همچون فرشته پناهی نشان میدهد که «در کشورهای مختلف، موضوع خالکوبی پذیرفته شده نیست. حتی بعضی از کشورها قوانین بازدارندهای برای ممانعت از خالکوبی در سنین زیر
۱۸ سال وضع کردهاند و این به آن معناست که حتی در سایر نقاط جهان سعی بر جلوگیری از اشاعه این موضوع میشود. مدارس در کانادا و آمریکا بهشدت درباره این موضوع سختگیری میکنند. در همه جای دنیا کسی که روی بدن خود خالکوبی دارد، انسان قابلاعتمادی تشخیص داده نمیشود و اغلب با مشکل اشتغال مواجه میشود یعنی در یک مصاحبه شغلی تتو همطراز با مصرف الکل یا مواد مخدر جزو نکات منفی قلمداد میشود. هیچ جای دنیا کسی که روی بدن خود خالکوبی دارد نمیتواند خون اهدا کند یعنی این موضوع ازنظر پزشکی قابلپذیرش نیست. یا اگر در یک فروشگاه دزدی اتفاق بیفتد، معمولا کسی که بوی سیگار یا الکل میدهد یا تتو روی بدن خود دارد، اول مورد بازجویی قرار میگیرد بعد افراد دیگر را بررسی میکنند.»این روانشناس، معتقد است که در کشور ما، گروهی از افراد برای تفریح یا کنجکاوی و کسب تجربه تازه دست به این کار میزنند. همیشه هم بین نشان دادن یا ندادن خالکوبی خود مردد هستند. بنابراین خالکوبی را بهصورت یک اثر کوچک در بغل مچ پا یا روی شانه انجام میدهند تا راحتتر پوشانده یا پاک شود. اما عمده این افراد را کسانی تشکیل میدهند که هویت و فردیتشان شدیدا زیر سؤال است. این موضوع درکنار نداشتن الگوی رفتاری مناسب، نیاز به توجه و دیده شدن و درهمریختگی روحی و روانی به تقلید کورکورانه منتهی میشود. ریشه همه اینها برمیگردد به سابقه افسردگی، عقدههای سرکوبشده، اضطراب، خودناپذیری و قهر با خود که به شکل تتو نمود پیدا میکند.»
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.