نقشه راه مقابله و پیشگیری از اعتیاد در شبکههای اجتماعی
چطور میتوان از اعتیاد به شبکههای اجتماعی خلاص شد؟ همه ما تقریبا تمام اوقات بیداریمان را در فضای مجازی سپری میکنیم و اگر یک روز به اینترنت و شبکههای اجتماعی دسترسی نداشته باشیم عصبی و غیرقابل کنترل میشویم! اگرچه این فضا در نگاه اول موجب افزایش ارتباطات اجتماعی شده و از این بابت میتواند مزایای فراوانی به همراه داشته باشد، اما مشکل از آن جایی آغاز میشود که کاربران به این فضا وابسته شده و بیشازحد در آن غرق میشوند.
حضور بی برنامه و افراطی در شبکههای اجتماعی یکی از مهمترین اعتیادهای عصر حاضر است و به رغم آنکه چنین بستری توانسته به نشر ایدههای سازنده کمک کرده و انسانها را به هم وصل کند، اما واقعیت این است که کاربران هر روز وقت بیشتری را در فضای مجازی میگذرانند، و این باعث میشود بیشازپیش تأثیرات منفی اینترنت و شبکههای اجتماعی را بر زندگی روزمره شاهد باشیم؛ ازجمله نقض حریم خصوصی، ایجاد مزاحمتهای آنلاین و مهمتر از همه وابستگی کاربران به اینترنت و شبکههای اجتماعی که اثرات مخربی بر سلامت جسم و روان دارد.
بررسیهای یک مطالعه بر روی هزار دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی از این واقعیت تلخ پرده بر میدارد که حدود ۴۴ درصد از دانشجویان به شبکههای اجتماعی اعتیاد دارند. نتایج این مطالعه که در خبرگزاریها بازنشر شده، گویای آن است که فضای مجازی زندگی اجتماعی و فرهنگی جوامع را تحت تأثیر پیامدهای مثبت یا منفی خود قرار داده است. در عصر حاضر، شیوع اعتیاد به شبکههای اجتماعی باعث شده که بسیاری از کاربران ازجمله دانشجویان، در حال جدا شدن از دنیای واقعی زندگیشان باشند.
با توجه به پیامدهای این موضوع؛ پژوهشگران با انجام این مطالعه؛ میزان شیوع اعتیاد به شبکههای اجتماعی را در بین دانشجویان ایرانی برآورد کردند و عوامل مرتبط با آن را مورد بررسی قرار دادند.
این مطالعه به صورت مقطعی در سال ۱۳۹۹ بر روی هزار دانشجوی دانشگاه علوم پزشکی شهید بهشتی انجام و انتشار جزئیات آن در خبرگزاری ایسنا نشان میدهد که به طور کلی ۴۶۲ نفر (۴۴درصد) به شبکههای اجتماعی اعتیاد داشتند که از این تعداد ۴۴۹ نفر (حدود ۹۰ درصد) اعتیاد خفیف و ۱۳ نفر (نزدیک به ۱۰ درصد) اعتیاد شدید داشتند.
این نتایج حاکی از آن است که سن، نوع رشتههای مرتبط با درمان و استفاده از داروی اعصاب، با اعتیاد به شبکههای اجتماعی دارای ارتباطی معنادار است. اما بین اعتیاد به شبکههای اجتماعی و سایر متغیرها رابطه معنیداری مشاهده نشده است.
تحلیل نتایج نشان داده که در دانشجویان دختر، اضطراب عامل محافظتی در اعتیاد به شبکههای اجتماعی است، در حالی که نارسایی هیجانی؛ که مشخصه اصلی آن ناتوانی در تشخیص و تحویل احساسات خود به دیگران است، از عوامل خطر اعتیاد به شبکههای اجتماعی است.
همچنین دیده شده که در دانشجویان پسر نارسایی هیجانی، دارا بودن خصوصیاتی مانند تند مزاجی، عصبی بودن افراطی در شیوه زندگی، اضطراب، ناشکیبایی و رقابت جویی، از عوامل خطر اعتیاد به شبکههای اجتماعی است. البته در بررسیهای بیشتر، ارتباطی بین جنسیت و اعتیاد به شبکههای اجتماعی یافت نشده است.
پژوهشگران این مطالعه میگویند: با توجه به شیوع قابل توجه اعتیاد به شبکههای اجتماعی در دانشجویان و آگاهی از آسیبی که این اعتیاد میتواند به زندگی شخصی و اجتماعی، فعالیت های علمی و شغل آینده آنها وارد کند، اجرای استراتژیها و برنامههای آموزشی برای دانشجویان، والدین و مسئولین دانشگاهی برای شناسایی شخصیت دانشجویان و کاهش سطح اضطراب و نارسایی هیجانی آنها و ارتقاء دانش جهت استفاده صحیح از شبکههای اجتماعی و جلوگیری از این آسیبها ضروری است.
نتایج دیگر پژوهشها حکایت از آن دارد که میزان استفاده مردان نسبت به زنان از شبکههای اجتماعی (به ویژه در طول روز) بیشتر است و این امر به طور حتم در بلندمدت اختلال در فعالیتهای اجتماعی را در پی دارد.
استفاده کنترل شده از شبکههای اجتماعی
اما کاربران چگونه میتوانند ارتباط خود را با شبکههای اجتماعی کنترل کنند؟ دکتر ناناز پیرنیا، متخصص رواندرمانی و علم جدید مغزشناسی با تأیید نتایج پژوهشهایی که میگوید شبکههای اجتماعی میتواند حافظه کاربران را تقویت کند، اضافه میکند: «اما استفاده بیش از اندازه ممکن است باعث تضعیف حافظه و کاهش تمرکز شود. همچنین تأثير شبکههای اجتماعی بر اعتماد به نفس جوانان میتواند مخرب و غیرسازنده باشد، البته اگر مدام به دنبال مقایسه خود با دیگر کاربران باشند.»
او برای کاربرانی که به واسطه وابستگی به شبکه های اجتماعی دچار مشکلاتی شدهاند توصیههایی دارد: «نور صفحه موبایل یا سایر ابزارهای ارتباطی هورمون خواب را کاهش داده و باعث میشود مغز سیگنال بیدار شدن را دریافت کند بنابراین برای مقابله با این معضل یک ساعت پیش از موعد خوابتان تلفن و ابزارهای ارتباطی را کنار بگذارید، برای حضور در شبکه های اجتماعی زمان معینی را تعیین کنید، مکان استفاده از شبکههای اجتماعی را محدود کنید. مثلا خودتان را مقید کنید که هیچ وقت در اتاق خواب سراغ اینستاگرام نروید، به خودتان بابت رعایت قوانینی که برای استفاده از شبکه های مجازی می گذارید امتیاز بدهید. در پایان روز ببینید امتیاز مثبت گرفته اید یا منفی. به مرور اگر امتیازهای منفی زیاد باشد خودتان برای جبران آن تلاش بیشتری خواهید کرد.»
به باور این متخصص رواندرمانی مشکلات احساسی مثل تنهایی، بیکاری، افسردگی، وهمینطور کمبودهای هورمونی در مغز نیز ممکن است باعث پناه بردن به شبکه های اجتماعی شود. سعی کنید برای مدتی تلفنی با دوستان صحبت کنید. به سینما بروید. ورزش و موزیک به فردی که جز پرسه زدن در شبکه های اجتماعی کاری ندارد کمک خواهد کرد و اگر همه این ها جواب نداد حتما برای یافتن علت این وابستگی به مشاور مراجعه کنید.
امانالله قرائی مقدم، جامعهشناس نیز در ادامه تأکید میکند براینکه کاهش ارتباط کلامی و خلاصه شدن عواطف و احساسات یک خانواده در استیکرهای ارسالی از تبعات اعتیاد به شبکه های اجتماعی است و به صراحت میتوان گفت، «اعتیاد» تنها در مصرف مواد مخدر، خلاصه نمیشود، همین که افراد در استفاده از سایر امکاناتی که در اختیار دارند، پا را فراتر بگذارند و این میزان، از حد مطلوب و مورد نیاز عبور کند، به این معناست که به استفاده از آن ابزار «وابسته» شدهاند.
قرائی مقدم عنوان میکند: «اعتیاد به حضور در فضای مجازی و گذران وقت در شبکهها و گروهها و کانالهای گوناگون، روند صعودی را پشت سر گذاشته و بسیاری از فرزندان به دلیل مسئله اشتغال والدین خود و مشکلات اقتصادی حاکم بر زندگی امروز، پولی برای صرف هزینه در بخش اوقات فراغت ندارند، به همین خاطر به شکل افراطی در شبکه های اجتماعی حضور دارند. برخی والدین نیز برای آنکه کمبود حضور فیزیکی خود را جبران کنند، فرزند را به دنیای ابزار دیجیتال میسپارند، برخی هم بدون در نظر گرفتن شرایط سنی، همگام با پیشرفت تکنولوژی، حداکثر امکانات را برای فرزند خود مهیا میکنند، بدون آنکه کوچکترین نظارتی در نحوه استفاده از این ابزار داشته باشند. البته اغلب والدین، خودشان هم به حضور و فعالیت در شبکه های اجتماعی اعتیاد دارند و فرزندان هم از والدین خود الگو می گیرند.»
زهرا آذری، مشاور خانواده و مدرس دانشگاه در این زمینه اظهار میکند: «هنوز دلایل دقیق این موضوع مشخص نیست، اما به طور یقین یکی از دلایل عمده این امر پر کردن اوقات فراغت است، همچنین می توان گفت افسردگی به عنوان یک آسیب روانی، فرد را برای ابتلا به اعتیاد اینترنتی مستعد میکند و بعضی افراد برای کاهش افسردگی خویش به شبکه های اجتماعی روی میآورند، بنابراین ممکن است فضای مجازی جایگزینی برای زندگی بدون نشاط افراد باشد، وقتی در زندگی افراد نشاط و شادی کم است، احتمالا برای کسب لذت و شادی، به چنین فضاهایی متوسل می شوند.»
استفاده افراطی از شبکه های اجتماعی و کاهش اعتماد به نفس
این مدرس دانشگاه خاطرنشان میکند که «استفاده و حضور بیمارگونه و وسواسی در شبکه های اجتماعی، کارکردهای انطباقی شخص را مختل می کند. البته این پدیده می تواند مانند یک شمشیر دو لبه عمل کند؛ از یک سو بهترین و غنیترین بستر رشد، تحول و توسعه زندگی را فراهم کرده و از سوی دیگر، مسمومترین و آسیب زا ترین فضای فرهنگی و تربیتی را نیز در درون خود دارد، از این رو هم فرصت بوده و هم تهدید است. از سوی دیگر بررسی پژوهشگران نشان می دهد اعتیـاد بـه شبکه های اجتماعی بـر اعتماد به نفـس افراد دارای تأثیر منفـی و معنادار است. بـه ایـن مفهوم کـه هرچـه میـزان اسـتفاده از این شبکه ها افزایش یابـد، میزان اعتماد به نفـس کاهـش پیـدا میکند. افراد مشـهور و موفق، در صفحـات مجازی خود تصاویـر موفقیتهـا و پاداشهایشـان را قرار میدهند و در پشـت ایـن تصاویر، تلاشهایی کـه برای رسـیدن به ایـن موفقیت صورت گرفته اسـت، پنهـان میماند.»
این مدرس دانشگاه اضافه میکند: «هـرگاه افـراد موفقیتهـای دیگـران را بـدون در نظـر گرفتـن شکستهایشـان ببیننـد، تصـور میکننـد دیگران همـواره از آنهـا موفقتر هسـتند و تکرار این احسـاس موجـب کاهش و در مـوارد حادتر، از بین رفتـن اعتماد به نفسشـان میشـود. اکثـر مطالعاتـی کـه رابطـه بیـن اعتماد به نفس و اسـتفاده از شـبکههای اجتماعـی را بررسـی کردهانـد، نشـان دادهانـد افـرادی که به اسـتفاده از اینسـتاگرام اعتیـاد دارنـد، از اعتماد به نفـس پایینتری برخوردار هسـتند. تأثیـر منفـی و معنـیدار اعتیـاد بـه شبکه های اجتماعی بـر احسـاس خوشـبختی نیز در پژوهش های مختلف مورد بررسی قرار گرفته است. در ادبیـات، احسـاس خوشـبختی به معنای لـذت بـردن از زندگـی و ارزیابی کیفیت آن تعریف شـده اسـت. استفاده مناسـب و مطلوب از اینسـتاگرام موجب احسـاس خوشـبختی و بهزیسـتی میشـود اما در صورت استفاده بیـش از حـد و پیمایـش صفحـات افـراد مشـهور، مدلهـا و افـراد موفـق، کاربـران دسـت بـه مقایسـه اجتماعـی خواهنـد زد و ادامـه ایـن رونـد، حسـرت اجتماعـی و نارضایتـی از زندگـی را در پـی خواهـد داشـت و تأثیر منفی بر احسـاس خوشـبختی میگذارد.»
آذری معتقد است «حضور بیقاعده و بیبرنامه در شبکههای اجتماعی موجب شده افراد به انزوا و تنهایی اجتماعی دچار شوند و کاهش مداوم دایره تعاملات میان فردی و ارتباطات اجتماعی و پرخاشگری و تعارضات میان نقشی از دیگر پیامدهای این مسئله است.»
گروهی از روانشناسان بالینی عنوان میکنند که اعتیاد به فضای مجازی در حقیقت یک اعتیاد رفتاری به شمار میرود؛ که در این نوع از اعتیاد، مدت زمان استفاده از فضای مجازی بیشازحد متعارف است. به باور اینروانشناسان، اعتیاد به فضای مجازی جزء اختلالات رفتاری طبقهبندی نمیشود؛ اگرچه این اعتیاد صرفا براساس ساعات استفاده مشخص نمیشود و نوع بهرهبرداری و در حقیقت دلایل این استفاده نیز باید موردتوجه واقع شود. بهعنوان مثال استفاده ۱۲ ساعته در طول ۲۴ ساعت شبانهروز بهمنظور انجام تحقیقات دانشگاهی با بهرهبرداری بهمنظور وقتکشی و اصل لذت متفاوت است.
آنان تأکید میکنند که اعتیاد به فضای مجازی براساس نوع استفاده طبقهبندی میشود؛ برخی از افراد به جهت پیگیری اخبار و اطلاعات روز دنیا مدت زمان بسیاری را صرف این فضا میکنند و بهعبارتدیگر دچار اعتیاد خبری هستند. شماری از افراد بهمنظور رفع نیازهای عاطفی و بازیابی روابط احساسی به فضای مجازی پناه میبرند و گروهی از کودکان و نوجوانان نیز به قمارهای فضای مجازی (بازیهای رایانهای) اعتیاد پیدا میکنند.
اگرچه تأثير شبکههای اجتماعی و حضور بیشازاندازه در فضای مجازی در بین همه گروههای سنی دیده میشود اما این تأثير در نوجوانان و جوانان مشهودتر است تا جایی که اعتیاد به فضای مجازی برای آنان بسیار خطرناکتر و آزاردهندهتر از اعتیاد به مواد مخدر توصیف شده است.
براساس نظرسنجیهای انجام شده در مدارس آمریکا، ۸۶ درصد از معلمان بر این باورند که استفاده از اینترنت باعث شده تا دانشآموزان در انجام تکالیف درسی خود کوتاهی کنند، نظرسنجی دیگری نیز نشان میدهد ۵۸ درصد از دانشآموزانی که در استفاده از فضای مجازی زیادهروی میکنند، افت تحصیلی داشتهاند، استفاده بیمارگونه از این فضا، نوجوانان را از فعالیتهای مفید و سازنده همچون انجام فعالیتهای درسی و ارتباط با دوستان و همسالان بازداشته و در فرآیند اجتماعی شدن آنها اختلال ایجاد میکند.
اعتیاد نوجوانان به اینترنت و زندگی اجتماعی محدودتر
آنطور که دکتر فریبرز درتاج، رئیس انجمن روانشناسی تربیتی ایران به خبرگزاری ایسنا میگوید: «اعتیاد به فضای مجازی از جمله مشکلاتی است که پس از پاندمی کووید ۱۹ بیشتر شده؛ به طوری که نوجوانان زندگی انفرادی را درعین حضور در جامعه تجربه میکنند، بنابراین مشکل اعتیاد نوجوانان به فضای مجازی و اینترنت به مسئله جدیتری تبدیل و از طرف خانوادهها قابل لمستر شده است. ظهور رسانههای اجتماعی نحوه تعامل افراد با یکدیگر را تغییر داده و این امر بیشتر در سبک زندگی نوجوانان تأثير گذاشته است. به طوری که نوجوانان ساعتهای زیادی را در گوشیهای خود یا در حال بازی هستند.»
درتاج بر این موضوع تأکید میکند: «نوجوانانی که به اینترنت معتاد هستند، دوستان کمتری دارند و زندگی اجتماعی محدودتری را تجربه می کنند. چنین نوجوانانی زندگی انفرادی را پشت سر میگذارند و ساعتها با اینترنت و فضای مجازی خوشحال هستند، اعتیاد به فضای مجازی همچنین فعالیتهای بدنی آنها را کاهش میدهد و منجر به سبک زندگی ناسالم و بیتحرکی میشود و بر عملکرد تحصیلی نوجوان نیز تأثیر منفی میگذارد. اثر این موضوع تا حدی است که کمیسيون امور کودکان و نوجوانان انگلستان اعلام کرده است تعداد زیادی از دانشآموزان در این مقطع سنی به دلیل اضطراب و تزلزل هویت، به شدت شیفته لایکها و نظرات تأییدکننده کاربران در فضای مجازی هستند و آن را نوعی تأیید اجتماعی میدانند. پیامد بسیار نامطلوب این مشکل این است که به ناگهان شبکههای اجتماعی و فضای مجازی از زندگی واقعی و اجتماعی برای این نوجوانان مهمتر میشود و در نبود یا عدم دسترسی به اینترنت به شدت نگران و مضطرب خواهند شد. همچنین احساس میکنند که نمیتوانند رابطهشان را با شبکههای اجتماعی قطع کنند، چون به اعتماد به نفس آنها ضربه میزند.»
وی معتقد است که حضور در شبکههای اجتماعی در حالی که مزایای بسیاری برای نوجوانان دارد اما همزمان میتواند آنها را از نظر احساسی و اجتماعی به شدت در معرض خطر قرار دهد. در سطح خانوادگی و اجتماعی عواملی نظیر فرآیند ناقص جامعهپذیری در خانواده، کنترل و نظارت ضعیف والدین، مانند والدینی که از محل نوجوانان خود بیخبرند، روابط سرد عاطفی بین اعضای خانواده، گسیختگی خانوادگی، شکاف نسلی بین فرزندان و والدین، ارتباط والد – فرزندی ضعیف، فقدان حمایت خانوادگی، کاهش تعلق خاطر به مدرسه، بیاعتقادی به هنجارهای رسمی مدرسه، مشارکت نکردن در فعالیتهای مدرسه و گروه همسالان، کارایی نداشتن مدرسه، ضعف رسانههای جمعی و خانواده در جامعهپذیر کردن و کنترل نوجوان، روحیه کنجکاوی نوجوانان و ابهام هویتی و … همه میتوانند زمینهساز ایجاد چنین رفتارها و مشکلات در نوجوان باشند.
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.