نقد غرب زننده
گروه فرهنگی
۱۸ شهریور مصادف با سالروز درگذشت جلال آلاحمد است؛ روشنفکری که در مهمترین اثر خود، غربزدگی، خبر از بیماری مهلک داد. بیماری که انسان را از درون تهی میکرد. «غربزدگی میگویم همچون وبازدگی و اگر به مذاق خوش نیست بگویم همچون گرمازدگی یا سرمازدگی. اما نه، دستکم چیزی است در حدود سن زدگی. دیدهاید که گندم را چطور میپوساند؟ از درون پوسته سالم برجاست. اما فقط پوست است.»
نگاه جلال به مقوله غربزدگی نگاهی آسیبشناسانه است. غرب و شرق برای او در قدم اول نه سیاسی است و نه فلسفی و نه حتی جغرافیایی، بلکه بیشتر مفهوم اقتصادی و اجتماعی دارد. «غرب شامل همه ممالکی است که قادرند به کمک ماشین، مواد خام را بهصورت پیچیدهتری درآورند و همچون کالایی به بازار عرضه کنند.» به نظر او این مواد خام، فقط سنگآهن نیست یا نفت یا روده یاهم هست وبه طور کلی نثر جلال آل احمد تلگرافی، شلاقی، عصبی، پرخاشگر حساس، دقیق، تیزبین، صریح، صمیمی منزه طلب ،حادثهآفرین، فشرده، کوتاه، بریده و درعینحال بلیغ است. نثر وی بهطور خاص در مقالات سنگین گزارشی و روزنامهنگارانه است.
جلال آل احمد دارای نثری برونگرا ست یعنی نثرش برخلاف نثر صادق هدایت در خدمت تحلیل ذهن و باطن شخصیتها نیست.
جلال آل احمد با استفاده از دو عامل نثر کهن فارسی و نثر نویسندگان پیشرو فرانسوی به نثر خاص خود دستیافته است.آل احمد کوشیده تا در نثر خود تا آنجا که امکان داشته فعل، حروفاضافه، مضافالیهها، دنباله ضربالمثلها و خلاصه هر آنچه ممکن بوده است را حذف کند. حذف بسیاری از بخشهای جمله باعث شده نثر آل احمد ضربآهنگی تند و شتابزده بیابد. آل احمد در شکستن برخی از سنتهای ادبی و قواعد دستور زبان فارسی شجاعتی کمنظیر داشت و این ویژگی در نامههای او به اوج میرسد. از ویژگیهای دیگر نثر جلال آل احمد میتوان به نیمه رها کردن بسیاری از جملات، تعبیرات و اندیشهها و استفاده از علامت «…» بهجای آنها اشاره کرد، که این امر در راستای ایجاز نوشتهها و ضربآهنگ سریع آنهاست. برای آشنایی بیشتر با موضوع غربزدگی و نگاه آل احمد در این زمینه پای صحبتهای مهدی عسگریکارشناس و پژوهشگر تاریخ معاصر ایران نشستیم که در ادامه میخوانید.
غربزدگی مهمترین مسئلهای است که جلال آلاحمد به آن پرداخته است و آن را بیماری مهلکی میداند. به نظر شما شروع این بیماری از کجا بود؟
در دوران قاجار و با مسافرتهای ایرانیان به کشورهای اروپایی باب آشنایی ایرانیان با کشورهای غربی باز شد. نسل اولیه سیاحان ایرانی که به کشورهای غربی سفر میکردند در بازگشت از ظواهر پیشرفت غرب برای هموطنان خود سخن میگفتند. برخی از این افراد پا را فراتر گذاشته و هموطنان خود را به تقلید از اروپاییها فراخواندند. اما متأسفانه با توجه به ظاهربینی و کوته اندیشی این افراد، آنها غالبا از ظاهر غرب متحیر شده بودند و کمتر به باطن غرب پی بردند. این افراد که بعدها تحت عنوان غربزده شناخته شدند در سفرنامههایشان از زیبایی زنان اروپا بیحجابی آنان، عیش ونوششان، ظاهر ساختمانهای اروپایی و … سخن راندند و به ایرانیان القا کردند که برای پیشرفت باید از سرتاپا فرنگی شد.
بنابراین ظاهربینی و کوتاهاندیشی نخستین افرادی که از ایران وارد دنیای غرب شدند شروع این مسئله بود؟
درست است. این افراد غربزده بیش از آنکه بر باطن تمدن غرب متمرکز شوند تنها ظواهر را دیدند و از این ظواهر حیرت کردند. برای مثال میرزا ابوالحسنخان ایلچی که در سال ۱۱۸۷ برای مأموریت به لندن رفته بود و از ظواهر پیشرفت غرب حیرتزده شده بود، در کتاب سفرنامه خودحیرتنامه، مینویسد: «ایلچی «شویت» را زنی بود آفتاب طلعت. با خود آورده بود. حضار مجلس را دل از کف ربود و آن زن فیالجمله، ترکی شیرینی میگفت که کاروان بنگال بایستی شکر از تکلم او از روم به هند برد. قسم به حضرت معبود بیمثلومانند، که من در مدت سیاحت و سیر حسنی بهتمامی حسن آن زن ندیدم و از روی مهربانی در صحبت به رویم گشود و تحقیقات شیرین از من به چربزبانیها نمود. با خود گفتم: یا رب این خواب است یا بیداری. و سایر ایلچیان هفت فرنگ نیز زنان خوبصورت داشتند و رقاصان از هر گروه، رومی و فرنگی و هندی با جمیع سازهای مختلفه به نواختن درآمد. چنانکه از حیرانی مرا بیخود کرد و پناه به لطف پروردگار خود بردم.»تعاریف اینچنینی از زنان اروپایی و نگاه جنسیتزده به آنها در سفرنامههای غربزدهها بهوفور پیدا میشود؛ برای مثال
رضا قلی میرزا نوه فتحعلی شاه که به انگلستان سفرکرده بود، در سفرنامهاش چنین دعا میکند: «اسباب طرب و عشرت بیحدوحساب در آن مملکت (انگلستان) آماده و مهیاست به هر جا که روی و هرچه که خواهی خلقالساعه است همینقدر که پول باشد آنچه بخواهی از متاع هر مملکت در ساعت موجود است و عصیان و زنا در آن مملکت قبحی ندارد … یکصد و هشتاد هزار دختر در کمال خوبی و جمال خود را آراسته از خانهها بیرون میآیند با آرایش و زیور در کوچهها هرکس را که میبینند به او تعارف کرده یکیک آن دختران و شاهدان را چون مرغی که دانه برچیند غربا و خلق آن مملکت تا سه ساعت بعد از غروب دست در دست انداخته و به گردن حمایل کرده به خانه و حجرهای که خواهند میبرند و بهترین جمالات لندن حسن و جمال شاهدان است که بعضی در اپره و مجالس بزرگان میروند در شبی هشتصد تومان و هزار تومان حریفانه میگیرند و لطافت جمال و حسن مقال ایشان تحریری نیست اللهم ارزقنا و جمیع المؤمنین و المؤمنات!!!»
مسئله ظاهربینی و حیرتزدگی این افراد تنها در زمینه عشوهگری زنان و اینگونه مسائل دیده میشود؟
خیر، در مسائل گوناگون به مشاهده میشود. باوجوداین تعاریف ایکاش این افراد در همان مقایسه زنان اروپایی با زنان ایرانی میماندند؛ این سیاحان با مقایسه حیوانات اروپایی با حیوانات ایرانی، مرزهای خودتحقیری را فرسنگها جابهجا کردند. رضا قلی میرزا در خاطراتش از اینکه چگونه انگلیسیها سگهای خود را تربیت میکنند تا برای صاحبخانه خرید کند، تعریف میکند!
از این قبیل مثالها در اولین کتب سفرنامهها فراوان است که بررسی آنها فرصتی دیگر میطلبد. اما نکتهای که نباید فراموش کرد سادهلوحی غربزدههای داخلی است که به قول فخرالدین شادمان از نویسندگان دوران پهلوی: «فکلی(شادمان برای توصیف افراد غربزده از «فکلی» استفاده میکند) ایرانی شهوتپرست کوتهنظری است که گمان میبرد که تمدن فرنگی همه رقص گونه برگونه و قمار کردن و به میخانه پر از قیلوقال و دودودم رفتن است.»
جلال آل احمد , مهدی عسگری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.