نسخه مجازی کودک کار
| گروه اجتماعی |
هرقدر فرهیخته و گرانقدر یا خلوتگزیده باشید و در فضائی حقیقی سیر کنید، بازهم از جو مجازستان و احوالاتش، چندان بیخبر نیستید و حتما چند باری، عنوانِ «کودکان کار اینستاگرامی» به گوشتان خورده.
محال ممکن است در این باره نه چیزی دیده و نه خوانده باشید.به هر روی جهان معاصر، مختصاتِ خاص خودش را دارد و بعضا موجب پدیدایی رویدادهایی میشود که حیرت همگان را برمیانگیزد.
مثل همین شبکههای اجتماعی که زمین حاصلخیزی است برای تجارت و بازاریابی و از قضا والدینی هم پیدا میشوند که با انتشار تصاویر فرزندان خود در صفحات مجازی، به آیندهای روشن و پرپول میاندیشند و از کودکِ معصوم و دنیا ندیده و سرد و گرم روزگار نچشیده خود، پلی میسازند برای رسیدن به آرزوهای دور و دراز؛ همان آرزوهایی که با جیب نسبتا خالی خودشان امکان تحقق اش را نداشتهاند، حتی اگر غول چراغ جادویی هم در کار میبود، بازهم نمیتوانستند آنقدر بیدردسر و شیک به نان و نوایی برسند.
درآمدزایی با کودکان
اما اینها را نگفتم که «بهبه» و «چهچه» راه بیندازم و در ستایش این اتفاق تقریبا فراگیر، قلمفرسایی کنم، این نوشته را با شما به اشتراک میگذارم تا برای یک لحظه تصور کنید، با چه تراژدی غمباری، چشم در چشمیم، نامش را تراژدی میگذارم چون کودکان کار را فقط آنهایی نمیدانم که سطلهای زباله را میكاوند و در گونی چرك و تیرهرنگی كه همراه دارند، یك وسیله دور انداختنی و زائد میاندازند. کودکان کار را فقط آنهایی نمیدانم که در کارگاههای نمور و تاریک و دور افتاده و زیرزمین کیف دوزیها و خیاطیها و کفشدوزیها جان میکنند… بنابراین بهتر است بهجای این تصویر کهنه، تصویر جدیدی را در گوشه ذهنمان سنجاق کنیم تا یادمان نرود که کودکان کار، فقط آن گلفروشها ، فال فروشها و شمع فروشهای خیابانی نیستند و اتفاقا آنهایی که با پوشیدن لباسهای فاخر و پر زرق و برق جلوی دوربین عکاسی یا فیلمبرداری میایستند هم در شمار همان ۴۰۹ هزار کودک کارند که با ظاهری متفاوت در شبکههای مجازی دیده میشوند. شاید والدین آنان، به خود ببالند و چنین اقدامی را مایه فخر و مباهات بدانند و دیدگاهشان بر این باور غلط استوار باشد که عاری از هرگونه خطا و اشتباه عمل میکنند، اما بهزعم نگارنده، این والدین، قافیه را پاک میبازند و دنیای پاک و بیآلایش کودکی را از فرزند خود میربایند، روی سخنم با والدین اینفلوئنسری است که با پست کردن عکس فرزندانشان درحالیکه فرزند لباسهای برند خاصی را پوشیده یا وسیله و اسباببازی در دست دارد، صفحه آن برند را تگ کرده و از این طریق درآمد کسب میکنند و والدینی که میکوشند شیرینکاریها و زیباییهای فرزندانشان را بیشتر به نمایش بگذارند تا کمکم به درآمد برسند. مشخص است که بازار والدین اینفلوئنسر چقدر داغ است و رقابت در آن تا چه حد سخت. پس همه والدین مشتاق نمیتوانند در این عرصه موفق شوند و با پدرومادرهای محبوب اینستاگرام رقابت کنند.
برخی از والدین هم از نمایش دادن پرزرقوبرق زندگی کودکانشان پا را فراتر گذاشتهاند. کودکان آنها مدلهایی هستند که باید لباسهای مختلف را بپوشند و مانند بزرگترها ژست بگیرند تا بامزه باشند یا همیشه آماده شیرینزبانی و بردن دل مخاطبانشان باشند. این کودکان تقریبا شبیه افرادی هستند که از کودکی بازیگر یا خواننده میشوند. آنها پیش از آنکه قدرت تصمیمگیری درباره آیندهشان را پیدا کنند، به مسیر مشخصی کشانده میشوند.
بسیاری از این افراد تجربه یک کودکی معمولی و سالم را مانند دیگران ندارند؛ اما آیا والدین صرفا بهعلت بهدنیا آوردن فرزندانشان حق دارند که از آنها چنین استفادههایی کنند یا آنها را به مسیر دلخواه خود ببرند؟ اگر خوب یا بد بودن ابزار انگاشتن کودک در کسب درآمد را کنار بگذاریم، باز هم این کار منصفانه بهنظر نمیرسد؛ زیرا درآمدی که از طریق این کودکان بهدست میآید، به خود آنها تعلق نمیگیرد.
کودکآزاری در اینستاگرام!
شبکه اجتماعی اینستاگرام موجب رونق یافتن کسبوکارهای کوچک زیادی در سراسر دنیا شده است اما فرهنگ مبتذلی که در بعضی لایههای آن جریان دارد، نقاط کوری از جامعه را روشن میکند که وجودشان واقعا نگرانکننده است. کسب درآمد از موجودی که هنوز حق انتخاب آینده خود را ندارد، غیراخلاقی است؛ این موضوع حلقه گمشده زنجیره عادات و کارهای انسانها را نشان میدهد؛ در نظر گرفتن اخلاق و حقوق دیگران وقتی که پای پول در میان باشد، بهکلی از فرآیند انجام دادن کارها حذف میشود درحالیکه یکی از پیامدهای منفی حضور در فضای مجازی برای کودکان، شکلگیری شناختی اشتباه از محیط است. کودکان اینستاگرامی از ابتدا، بدون اینکه مهارت یا دانشی داشته باشند، بهواسطه ویژگیهای وراثتیشان مانند چهره، بین تعداد زیادی از آدمها محبوب میشوند. آنها اینطور برداشت میکنند که نیازی نیست برای موفقیت کار خاصی انجام داد.
این مسئله موجب میشود فرآیند هدفگذاری و تلاش برای آن از چرخه زندگیشان حذف شود و خب میدانید که تعداد کمی از آدمها بدون این فرآیند به موفقیت میرسند. این کودکان با دریافت نظرات مثبت فراوان یا حتی نظرات مغرضانه و منفی، دچار خطای شناختی شده یا خودشیفته میشوند یا اعتمادبهنفسشان را بعد از اینکه بزرگ شدند، بهکلی از دست میدهند. هویتی که از فضای مجازی میگیرند، در واقع یک هویت مصنوعی است.
به همین خاطر اغلب از درک صحیح شرایط و محیط ناتوان خواهند بود. بیشک، این روند رشد، انتخاب خود آنها نبوده و والدینشان موجب وضعیت بد تربیتی آنها شدهاند. علاوه بر آن، در مواردی اینستاگرام موجب مشکلات سلامتی کودکان میشود. مانند کودکان چاقی که بهخاطر چربیهای اضافهای که بامزهشان کرده، لایک میگیرند و این مسئله موجب میشود والدین بهدنبال درست کردن وضعیت تغذیه و تحرک آنها نباشند.
از طرفی، ممکن است والدین چنین توجیه کنند که کودکان با چنین شهرت و ثروتی در آینده، سختی کمتری برای بهدست آوردن پول و بهبود وضعیت مالیشان متحمل خواهند شد و برای شغل بزرگسالیشان آماده میشوند اما فعالیتهای حساب اینستاگرامی چنین کودکانی اغلب مهارتی به آنها نمیآموزد و اگر هم بیاموزد بدون دادن حق انتخاب شغل و مهارت مورد علاقه است. از سوی دیگر، شهرت بهدستآمده از این راه ممکن است همانطور که اشاره شد، اثراتی سوئی بر زندگی آینده کودک بگذارد بنابراین ثروت حاصل از اینگونه کارها نیز نوعی پول بادآورده محسوب میشوند. همچنین براساس تعریف ارائه شده از سوی سازمان جهانی بهداشت، آسیب یا تهدید سلامت جسم و روان و یا سعادت و رفاه و بهزیستی کودک به دست والدین یا افرادی که نسبت به او مسئول هستند، کودکآزاری توصیف شده است. شاید بد نباشد که در اینجا به آمارها هم اشاره کنیم، آمارهایی که از وجود ۴۰۹ هزار تن کودک کار در کشورمان حکایت دارد و کودکان کار مجازی هم از این قاعده مستثنا نیستند اما شمار کودکان کار جهان در سپتامبر ۲۰۱۷ حدود ١۵٢ میلیون تن بوده است و مطابق برآوردهای آماری از هر ١٠ کودک در جهان یکی کودک کار به حساب میآید. طبق بررسیهای یونیسف در کشورهای توسعهنیافته، از هر ۴ کودک یک تن کودک کار است. بیشترین تعداد کودکان کار در مناطق جنوبی آفریقا وجود دارد که ٢٩ درصد
از کودکان را تشکیل میدهد؛ این آمار در آمریکای لاتین و حوزه کارائیب ١١ درصد کودکان و در غرب آسیا نیز شامل
٧ درصد از کودکان است.
وقتی عرصه مدلینگ، کودکان را به خدمت میگیرد!
اما سوای آمارها، آنچه تا به اینجای متن، از آن سخن نگفتهایم، دنیای مدلینگ است که با همه ظواهر فریبندهاش، کودکان را به خدمت گرفته و روزی نیست که عکسهایی از تیپها و مدلهای مختلف این کودکان در مجازستان منتشر نشود، حتی در یکی از آگهیهای تبلیغاتی برای جذب کودک میخواندم: «عرصه مدلینگ نیز مانند هر حوزه دیگری در ابتدای راه نیاز به صبوری و ممارست دارد و درآمد آن اندک است، اما بهمرور زمان و با تلاش و پشتکار کودک و کسب تجربه، دستمزد افزایش مییابد. در واقع سابقه کاری در مدلینگ رابطه مستقیمی با دستمزد دریافتی مدل دارد. ساعت کاری، یکی دیگر از مواردی است که شدیدا در میزان درآمد مدلینگ کودک مؤثر است. به این صورت که هر چه کودک زمان بیشتری را به کار خود اختصاص دهد، درآمد بیشتری نیز کسب میکند.» و در آگهی دیگری، این نکته قید شده بود که «نوع عکاسی از کودک یکی از پارامترهایی است که در میزان درآمد او در عرصه مدلینگ میتواند مؤثر باشد. برای مثال دستمزد کودکی که برای یک پروژه عکاسی در آتلیه کودک حاضر میشود بهمراتب کمتر از دستمزد کودکی است که برای پروژه عکاسی مجبور به حضور در یک هوای سرد زمستانی و عکاسی زیر بارش برف است.» والدین بسیاری از چنین وضعیتی خرسندند، اینکه فرزندشان مدل شود و به عالم و آدم پزش را بدهند.
چند سال پیش، مادری درباره هزینه مدل شدن کودکش میگفت: «در این مورد دو دسته کودک وجود دارد؛ اول خانوادهای که از نظر مالی ضعیف است ولی کودکشان چهره زیبا و خوبی دارد که این خانواده وقتی کودک به مدلینگ راه پیدا میکند، آموزشهایی میبیند و کار را شروع میکند. دسته دوم خانوادههایی هستند که از تمکن مالی برخوردارند و کودکشان خیلی خوشپوش است. همین باعث میشود که فرزندشان خیلی راحتتر و زودتر مدل شود. در مورد دسته دوم معمولا خانوادهها هزینه زیادی صرف لباس پوشیدن کودک میکنند. این روزها هم که حسابی بازار برندها و خوش پوشها داغ است. آتلیهها معمولا دنبال این نوع بچهها هستند تا اینکه بخواهند به کودکان پز گرفتن و موارد دیگر را آموزش بدهند. این موضوع بستگی زیادی به نوع فعالیت کودک یا شرکت مدلینگ یا صاحب برند دارد.»
حریم خصوصی کودک، جزء حقوقی است که ابدا قابل واگذاری نیست
به هر ترتیب، والدین در رقابت با یکدیگر برای رسیدن به موفقیت در برندسازی اینستاگرامی دست به هر کاری میزنند. آنها برای خشنود کردن مخاطبانشان از یکدیگر تقلید هم میکنند و این کار موجب شده همسانی زیادی بین عکسها و متنهای آنها دیده شود اما «فائزه ورسه»، وکیل داوطلب انجمن حمایت از حقوق کودکان در واکاوی ابعاد این مسئله و پیامدهای منفی که به دنبال دارد، در گفتوگو با «رسالت» از بالغ بودن والدین و قدرت تصمیمگیری آنان سخن میگوید و در عین حال بر این نکته تأکید میکند که استفاده ابزاری والدین از کودک در فضای اینستاگرام باهدف جلبتوجه نسبت به خود و یا افزایش بازدیدها، و فالوورها بهمنظور کسب تبلیغات و درآمدزایی بیشتر، بسیار نگرانکننده است: «ما در خوشبینانهترین حالت باید بگوییم این والدین آگاه نیستند چون فرزندان را دارایی و مایملک خود دانسته و بهغلط تصور میکنند هر تصمیمی که برای کودک بگیرند، صحیح است و هیچگاه به این فکر نمیکنند که وقتی فرزندانشان بزرگ میشوند، احتمال دارد از اقدامات آنها ناخرسند باشند، اصولا وقتی کودکان به سن نوجوانی یا جوانی میرسند، از بیشتر تصمیماتی که والدین برای آنان گرفتهاند و یا تحمیلاتی که به لحاظ فکری نسبت به آنان روا داشتهاند، ابراز رضایت نمیکنند و بحث اصلی این است که عکسها و فیلمهای منتشرشده در فضای مجازی مادامالعمرند و حریم خصوصی کودک را در معرض خطر قرار میدهد، اصولا والدین ما به غیر از اینکه مطالعه کافی در مورد فرزندپروری نداشتهاند، چندان عقیدهای هم به حریم خصوصی کودک ندارند یا مصادیقش را نمیشناسند، خیلی از افراد جامعه نسبت به قوانین آگاه نیستند و نمیدانند کاری که انجام میدهند، بهنوعی کودکآزاری و استثمار کودکان است. به نظر میرسد که اقدامات والدین ناشی از عدم آگاهی است و به هرحال مطالعهای نداشتهاند و از طرف دیگر آنقدر این پدیده نوظهور است که هنوز نتایج آن مشخص نشده و شاید نیاز به زمان باشد که تبعات سوء این رفتار، نمود یابد تا زنگ خطری برای سایر والدین باشد، بنابراین بهتر است یکسری متولیان حقوق کودک یا روانشناسان به این مسئله ورود کنند و با توجه به مطالعات قبلی و قیاسهایی که وجود دارد، نظریههایی ارائه داده و در دسترس والدین قرار بدهند و آنان را متوجه کنند که این رفتار چه عواقبی میتواند برای فرزندانشان به دنبال داشته باشد.»
«ورسه» به این مسئله هم اشاره دارد که باید مضرات استفاده از تصاویر کودکان در فضای مجازی را گوشزد کنیم و این اقدام از دو منظر بسیار مهم است: «نخست اینکه کودک کار صرفا کودکی نیست که در مشاغل سخت و زیانآور، مثل معدن و آهنگری فعالیت کرده و یا با ظاهر نامناسبتر سر چهارراه دستفروشی میکند، دنیای مدرن اقتضائات خاص خودش را دارد و در حال حاضر با توجه به قوانینی که جنبه حمایتی دارد، اگر کودک، کاری را به عهده بگیرد، بدون اینکه توافقی با او انجام شده باشد، این کار برای بهداشت جسمی، روحی، اخلاقی و حتی پیشرفت اجتماعیاش در آینده یا حال، مضر است. حتی این را کنوانسیون حقوق کودک هم گوشزد میکند که هیچگونه استثمار و سوءاستفادهای از کودکان نباید صورت بگیرد، متأسفانه اغلب والدین با این پدیده آشنا نیستند و تصور میکنند همین که حریم امنی را فراهم کرده و با انتشار تصاویر کودک، دیگران لذتش را میبرند، این باعث رشد و اعتلای اجتماعی فرزند میشود درحالیکه اگر قوانین را مورد مطالعه قرار دهند، متوجه میشوند، این درآمدی که از طریق فرزندانشان کسب میکنند، ممکن است در آینده مضراتی را برای آنها به دنبال داشته باشد و در صورت کسب آگاهی شاید دیگر چنین کاری را انجام ندهند. از طرف دیگر، پیش زمینه مهمتر آن است که والدین به واسطه انتشار گسترده تصاویر فرزندانشان در فضای مجازی، حریم خصوصی کودک را که مهمترین آنها، حق بر ناشناس یا گمنام بودن است، بهنوعی نقض میکنند. حریم خصوصی، جزء حقوقی است که ابدا قابل واگذاری نیست و حتی والدین هم نمیتوانند به این حوزه ورود کنند. باید بپذیریم که فرزندان بعد از اینکه به سن بلوغ رسیده و بزرگ میشوند، انتخابهای خاصی دارند و ممکن است حتی تصمیم داشته باشند در آینده گمنام باقی بمانند و یا مشاغلی را انتخاب کنند که نیاز باشد، یکسری اطلاعات را دیگران درباره آنان ندانند، اینها سوای آسیبهایی است که بر روح و روان آنان در کودکی تحمیل میشود. حتی احتمال دارد، در مدرسه از سوی همکلاسیها مورد تمسخر واقع شوند. در حقیقت این کودکان در گام اول، کودکی نمیکنند و بعد هم وقتی از خواب بیدار میشوند، دوربینی بالای سر آنهاست که از لحظهلحظه حرکتهای آنان عکس میگیرد و در واقع بهصورت مجازی، کودکی میکنند و بزرگترهایشان به آنان یاد میدهند که چگونه ژست بگیرند و غذا بخورند تا از این طریق بتوانند فالوور بیشتری جذب کنند. درست است که در گذشته خانوادهها از سر ناچاری یا فقر، کودکان را وادار به کار میکردند اما پدیده کودک کار مجازی، آسیب بیشتری دارد و پدیدهای است که در میان خانوادههایی با سطح اجتماعی رو به بالا بروز و ظهور مییابد چون سبک زندگی این افراد، جذابیتهای خاصی برای بیننده دارد و بیشتر اقشار خاص به این پدیده دامن میزنند و اغلب هم با توجه به اینکه از سواد اجتماعی برخوردار هستند، نمیپذیرند که دارند اشتباه میکنند و به هرحال چون خودشان در برخی زمینهها اطلاعاتی دارند، انتقادها در این زمینه را نمیپذیرند.»
متولی برای طرح شکایت نداریم
وکیل داوطلب انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه به قوانین موجود در این زمینه اشاره دارد و توضیح میدهد که در حوزه «کار کودکان» و «نقض حریم خصوصی» دارای قانون هستیم و البته قوانین دیگری هم به تصویب رسیدهاند مثل ماده ۱۷ قانون جرائم رایانهای که هر کس بهوسیله سامانههای رایانهای یا مخابراتی صوت یا تصویر یا فیلم خصوصی یا خانوادگی یا اسرار دیگری را بدون رضایت او جز در موارد قانونی منتشر کند یا در دسترس دیگران قرار دهد، به نحوی که منجر به ضرر یا عرفا موجب هتک حیثیت او شود، به حبس از۹۱ روز تا دو سال یا جزای نقدی از پنج میلیون (۵٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال تا ۴۰ میلیون (۴۰٫۰۰۰٫۰۰۰) ریال یا هر دو مجازات، محکوم خواهد شد. اما مهمترین قانون ما که کنوانسیون حقوق کودک است، پا را فراتر گذاشته و جلب ترحم یا کسب درآمد از طریق نمایش کودک و دریافت تبلیغ و استفاده ابزاری از کودک را خشونت علیه او میداند چون در این صورت، حق تعیین سرنوشت از آنان گرفته شده و در واقع نقض حریم خصوصی به شمار میرود بنابراین نمیتوان انتظار داشت که حتما یک قانون خاصی تصویب شود که کودکان در معرض دید فضای مجازی قرار نگیرند، از طرفی لایحه حمایت از حقوق کودکان هم موجود است که بازدارندگی لازم را دارد و جرم انگاری شده، منتها متولیای نداریم که این قبیل جرائم را گزارش داده و پیگیری کند و در واقع قوانین تصویبشده جدی گرفته نمیشود و جرم زمانی در کشور ما خیلی خوب تعقیب میشود که یک شاکی خصوصی وجود داشته باشد. در مورد کودکان کار مجازی و آزارهای جسمی و روانی که به آنان تحمیل میشود، متولی وجود ندارد و بالطبع مادرانی که خودشان میتوانند بهعنوان شاکی خصوصی مطرح باشند، هیچگاه از خودشان شکایت نمیکنند، از طرفی خیلی کم پیش میآید که نهادها طرح شکایت کنند، گرچه قوانین بازدارنده موجود است منتها شاکی یا نهادی نداریم که در این زمینه ورود کند.»«ورسه» در ادامه سخنانش نسبت به اجاره کودک توسط بنگاههای اقتصادی میگوید: «نمیخواهم خیلی بدبینانه این مسئله را تحلیل کنم اما بعید نیست که پس از این، بنگاههای اقتصادی، کودک را به استخدام خود درآورند، چون جامعه شتابان به سمت الکترونیکی شدن پیش میرود و احتمال دارد در آینده بهجای فالفروشی و گلفروشی کودکان سر چهارراهها، شرکتها و بنگاههای اقتصادی و تبلیغاتی آنان را جمعآوری کرده و با فیلمها و عکسهایشان ، درآمد کسب کنند. کما اینکه در حال حاضر هم تولیدکنندگان با برگزاری فشن شو، کودکان را جذب میکنند و در واقع والدینی هستند که خودشان در پیجهای اینستاگرامی اقدامی نمیکنند بلکه کودک را از طریق فشن شو در اختیار بنگاهها، فروشگاههای پوشاک و آتلیههای عکاسی قرار میدهند. به نظر میرسد که باید خیلی سریعتر، فعالان حقوق کودک و مددکاران به این مسئله ورود پیدا کنند چون با این روند، روزبهروز، با صفحات بیشتری مواجه میشویم که کودکان را بلافاصله بعد از اینکه به دنیا میآیند، عکسهایشان را در معرض دید قرار میدهند تا فالوور جذب کرده و درآمدی بهدست آورند و این مسئله بسیار نگرانکننده است. باید متولیان امر در خصوص حقوق کودکان اطلاعرسانی کرده و به والدین بگویند که کودکان مایملک آنها نیستند و حریم خصوصی و کرامت دارند و نباید هر تصمیمی که از نظر آنان جذابیت دارد را به فرزند تحمیل کنند. باید آنها را بهعنوان یک شخص مستقل بشناسند که در آینده میخواهند؛ تصمیماتی متناقض با خواست و نظر والدین اخذ کند. علاوه بر آن، روانشناسان هم باید به این مسئله ورود کرده و اطلاعرسانی کنند. شاید بهتر باشد والدین قبل از تصمیم به فرزنددار شدن یکسری قوانین و قواعد مربوط به حوزه کودک را مطالعه کنند چون معمولا نسبت به حقوق کودکانشان آگاهی ندارند.»
اینستاگرام , کودک کار
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.