نجات ملی یا اغوای تاریخی؟ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 41931
  پرینتخانه » سیاسی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 28 فروردین 1400 - 6:18 |
تازه‌ترین اظهارات رئیس‌جمهور درخصوص تحولات دهه 90 شمسی بازخوانی شد

نجات ملی یا اغوای تاریخی؟

هنوز زمان زیادی نگذشته است از دعوای ارتباطاتی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی که حول این سؤال می‌چرخید؛ «ارتباطات توسعه‌بخش است یا سلطه‌بخش؟» افرادی مانند «دانیل لرنر»، «ویلبر شرام» و «اورت راجرز» از صاحب‌نظرات ارتباطات معتقد به ساحت اول بودند یعنی ارتباطات و رسانه‌ها را تسهیل‌گر توسعه می‌دانستند.
نجات ملی یا اغوای تاریخی؟

وحید عظیم‌نیا
هنوز زمان زیادی نگذشته است از دعوای ارتباطاتی دهه ۵۰ و ۶۰ میلادی که حول این سؤال می‌چرخید؛ «ارتباطات توسعه‌بخش است یا سلطه‌بخش؟» افرادی مانند «دانیل لرنر»، «ویلبر شرام» و «اورت راجرز» از صاحب‌نظرات ارتباطات معتقد به ساحت اول بودند یعنی ارتباطات و رسانه‌ها را تسهیل‌گر توسعه می‌دانستند. در مقابل عده‌ای همانند «هربرت شیلر» وسایل ارتباط‌جمعی را ابزار سلطه می‌دانستند و معتقد بودند جریان یک‌سویه وسایل ارتباط‌جمعی، موجب سلطه امپریالیسم خبری شده است. دراین‌بین حتی «دانیل لرنر» در ۶ کشور ایران، ترکیه، لبنان، اردن، مصر و سوریه درباره چگونگی استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی دست به مطالعه زد. گرانیگاه ادعای لرنر این بود که جوامع غیرآمریکایی برای توسعه همان راهی را بروند که آمریکا رفته است و همان شخصیتی شوند که شخصیت آمریکاست! البته او که به زمینه‌های فرهنگی و اجتماعی کشور‌های در حال گذار بی‌توجه بود بعد‌ها مجبور به اصلاح نظریه خود شد، اما بااین‌حال رهیافت او به الگوی واحد غربی در مورد توسعه و به عبارتی به «الگوی حاکم» در جهان تبدیل شد. بعد‌ها این الگو به دلیل «اهمیت ندادن به حافظه تاریخی ملت کشور‌های در حال گذار درباره سوابق استعماری غرب» درهم‌ریخت ولی تلاش‌ها برای سرپا نگه‌داشتن آن ادامه داشت و دارد. یکی از مباحث مهمی که لرنر مطرح کرده و بهانه نگارش این قلم نیز هست مربوط به «انقلاب آرزو‌های فزاینده و انقلاب سرخوردگی‌های فزاینده» می‌شود. او اشاره می‌کند که چگونه برخی سران کشور‌های در حال گذار، برای استفاده از وسایل ارتباط‌جمعی به‌منظور تحرک اجتماعی و سوادآموزی و مشارکت اقتصادی و سیاسی مردم، صرفا جاذبه‌های ذهنی و ابعاد نمایشی آن را در نظر گرفته‌اند و به‌طور مرتب وعده توسعه و پیشرفت داده‌اند. درنتیجه آرزو‌ها و آرمان‌های فزاینده در این جوامع ایجادشده است و به عبارتی صرفا در باغ سبز نشان داده‌اند و چون موفق به تأمین وعده‌های خود نشده‌اند، منجر به سرخوردگی و نومیدی نهایی مردم شده‌اند.
با استناد به موارد مطرح‌شده، مشی حسن روحانی مصداق عینی استفاده ابزاری از رسانه و در باغ سبز نشان‌دادن به مردم بوده است که در طول هشت سال گذشته با گفتاردرمانی آن‌هم با استفاده ابزاری از آنتن گران صداوسیما، وعده‌های دهن‌پرکن و البته توخالی داده است به‌طوری‌که بعد از هشت سال که خبری از عملی شدن وعده‌ها و چرخیدن چرخ اقتصاد نیست منجر به ناامیدی و سرخوردگی مردم شده است. دولت روحانی که  معتقد به همان «الگوی حاکم» لرنر بوده معتقد است برای چرخیدن چرخ اقتصاد باید در هاضمه نظام بین‌الملل که از قانون جنگل تبعیت می‌کند هضم شویم و برای این هضم شدن خسارت جبران‌ناپذیری به ملت و مملکت زده است.قصه پرغصه آنجاست که در ماه‌های پایانی هشت سال دولت تدبیر و امید ، حال دور تازه‌ای از وعده‌ها و شعار‌ها را در دستور قرار داده است به‌طوری‌که یک روز بدون اشاره به داستان «لغو بالمره تحریم‌ها» از مذاکره مجدد و رفع تحریم‌ها سخن می‌گوید و دیگر روز در فاصله‌ای معنادار از متن مردم، سخن از «نجات ملی» می‌راند. او روز پنج‌شنبه در آیین افتتاح طرح‌های ملی صنعت پتروشیمی وزارت نفت در استان‌های فارس، بوشهر و مرکزی مدعی شد «هر مقطعی به یک صورت و در این سال‌های اخیر، دهه ۹۰ و دهه پایانی که به ۱۴۰۰ رسیدیم که این دهه ۹۰ برای دولت یازدهم و دوازدهم است تقریباً جز یکی دو سال اول، یک سال و خرده‌ای از آن بگذریم همه‌اش برای این دولت است. در این دولت که باید دهه چهارم انقلاب اسمش را بگذاریم، بگوییم دهه ۶۰ دهه جنگ بود، دهه ۷۰ مثلا دهه سازندگی بود و بعد تحولاتی که داشتیم در دهه ۸۰ و دهه ۹۰، دهه‌ای بود که ۲ بار در دنیای سیاست و دیپلماسی به میدان آمدیم و در ۲ بار دشمنانمان را شکاندیم، اگر بگوییم این دهه، دهه پیروزی و نجات ملی است اشتباه نگفتیم، اگر بگوییم این دهه، دهه پیشرفت در کشور بوده و جهش بوده در تولید و توسعه کشور ناصواب نگفتیم، کار بسیار عظیم و بزرگی انجام گرفت یک‌بخشی از این کارها، مربوط به بخش نفت ما است.»
روحانی در حالی دهه نود را به دهه «نجات ملی» تفسیر به رأی می‌کند که ازقضای روزگار بیشتر خسارت به ملت در این دهه تحمیل‌شده است و بی‌مسما نخواهد بود اگر از این دهه به‌عنوان اغوای تاریخی ملت یاد کنیم چراکه بیشترین استفاده از رسانه‌های زرد و بنفش برای دست‌کاری افکاری عمومی صورت گرفته و دست‌آخر آنچه دست مردم را گرفته، فقر و تورم و گرانی و بیکاری و ناامیدی بوده است.
روحانی در حالی به دنبال کارنامه ‌درخشان‌سازی از دهه نود است که در دولت او، شاهد تورم ۴۰۰ درصدی، رشد ۵۶۰ درصدی نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی به یک‌دهم، کاهش قدرت خرید مردم به یک‌سوم، افزایش ۳۰ درصدی سالانه پایه پول ملی، پراید ۱۰۰ میلیونی، سکه ۱۵ میلیونی، دلار ۲۵ هزارتومانی، مرغ ۲۴ هزارتومانی بودیم. همچنین باید به این فهرست اضافه کرد: رکوردداری تورم در ۶۰ سال اخیر، رکورد ۱۰ ساله شکاف طبقاتی، صعود ۷۰۰ درصدی دلار، کاهش ۵۰ درصدی ساخت‌وساز، رشد وحشتناک قیمت مسکن، کوچک شدن آزاردهنده سفره مردم، کاهش یک‌میلیونی شاخص بورس، کاهش تسهیلات تولید به نفع سفته‌بازی، سقوط سرمایه‌گذاری به مدار منفی ۶، استمرار هشت‌ساله رشد اقتصادی صفر، لجاجت بر سر حذف یارانه ثروتمندان و… .
حال روحانی در روز‌های پایانی دولت خسته و ناکارآمدش یک‌بار دیگر درصدد استفاده ابزاری از رسانه و در باغ سبز نشان دادن به مردم است تا شاید بقبولاند، در مسیر توسعه کشور حرکت کرده است، ولی آنچه بجای می‌ماند از این جهد، چیزی جز اثبات نظر هربرت شیلر نیست و مهم‌تر از آن اینکه تاریخ وجدان عجیبی دارد.
 البته این به معنای نفی ضعف سواد رسانه‌ای در کشور نیست و متأسفانه از همین مجرا در جنگ روایت‌ها، آسیب‌های زیادی خورده‌ایم و باید فکری اساسی برای آن کرد چراکه انتخابات دیگری در راه هست و تصمیمی که اگر درست گرفته نشود کشور هشت سال دیگر درگیر اشرافیت و اسراف و شعارزدگی و بی‌عدالتی و فروش حیثیت سیاسی خواهد شد.

نویسنده : وحید عظیم نیا |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای نجات ملی یا اغوای تاریخی؟ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.