شناسه خبر : 4402
پرینتخانه » سرمقاله, یادداشت
تاریخ انتشار : 27 خرداد 1398 - 23:44 |
ناگزیر از فراخوان
چند اصولگرای مشهور و ریش سفید را نام ببرید که طی یکی دو سال گذشته در حوادث سیاسی مهم نقش آفرین بودند؛ فهرست کنید. همین که دارید به ذهنتان فشار می آورید می شود نام دهها جوان مومن و باانگیزه و فعال در جامعه و شبکه های اجتماعی را فهرست کرد که شب و روز در حال مبارزه سیاسی اند.
| محسن مهدیان |
چند اصولگرای مشهور و ریش سفید را نام ببرید که طی یکی دو سال گذشته در حوادث سیاسی مهم نقش آفرین بودند؛ فهرست کنید. همین که دارید به ذهنتان فشار می آورید می شود نام دهها جوان مومن و باانگیزه و فعال در جامعه و شبکه های اجتماعی را فهرست کرد که شب و روز در حال مبارزه سیاسی اند. اگر لیست شود شاید شما هم تایید کنید.
از یک منظر دیگر؛
اگر از شما سوال کنند اشکال اصلی جریان اصولگرایی را چه می دانید چه خواهید گفت؟ ناخالصی، شعارگرایی، تکبر، دنیا زدگی، نامردمی و … سوال بعدی این است که اگر بخواهید این جریان را اصلاح کنید چه می کنید؟ از کجا شروع می کنید؟ کدام رویه را اصلاح می کنید؟ تا امروز اراده های بسیاری برای اصلاح آسیب های اصولگرایی شکل گرفته است و البته هم کم و زیاد اثرگذار بودند اما سهم تغییرات کمتر از آسیب هاست. پس راه حل چیست؟
من ترجیح می دهم فراخوان قالیباف را از این منظر تحلیل کنم. مسیری برای اصلاح اصولگرایی. نواصولگرایی راهی برای ارتقای انقلابی گری است که در این مقطع زمانی اصلاح اصولگرایی را در رجوع به جوانی دیده است.
رجوع به جوانان تنها و البته سریعترین راه اصلاح جریان اصولگرایی است. بسیاری از باورهای غلط و رویه های نادرست در بازگشت به جوانی حل و فصل می شود. این روش یعنی پرش و عبور پرشتاب از آسیب هایی که اصلاح هرکدام می توانست سالها انرژی و هزینه و فرصت از جریان انقلاب بگیرد.
این مدلی است که گام دوم انقلاب نیز برمبنای همان شکل گرفته است. یعنی رهبرانقلاب برای اصلاح دوره دولت سازی، راه چاره را در رجوع به جوانان دانستند. مسیری که می تواند سالها تلاش برای ارتقای دولت در انقلاب اسلامی را به سرعت و شتاب بیشتری به نتیجه برساند.
اما این تحلیل یک سطح عمیق تر دارد. به تعبیر دیگر فراخوان تنها یک روش اصلاحی در کنار دیگر روش ها نیست. فراخوان واپسین گزینه است. فراخوان یک یک پروسه قهری است. قالیباف برگزار نمی کرد، برگزار
می شد. امروز نبود به فردا می رسید. به نام فراخوان ثبت نمی شد به نام های دیگر بروز می یافت. دعوت کنند یا نکنند بازیگران اصلی تغییر کردند و می کنند.
بیائید دقیقتر ببینیم. فراخوان یک پروژه نیست یک پروسه است. قالیباف مهم نیست. او ابتکار به خرج داد و هزینه ها را تقبل کرد تا مسیر راه باشد. مسئله اصلی این است که دوره، دوره جوان متعهد و متدین و انقلابی است. خروجی ۴۰ سال انقلاب، جوان “رشد یافته در باورها” و “عمق یافته در ایمان” است.
به سوال اول متن رجوع کنید. جریان فعال انقلابی را فهرست کنید. صدر تا ذیل جوانان گمنامی هستند که سبک زندگی شان را شمشیر زدن برای انقلاب ترتیب دادند. اصولگرایی و اصلاح طلبی و چه و چه اگر خودشان را با این موج همراه کردند نام و نشانی از ایشان خواهد ماند و اگرنه برای حیات و ممات سیاسی جوانان انقلابی، گام دوم رهبرشان کفایت می کند.
چند اصولگرای مشهور و ریش سفید را نام ببرید که طی یکی دو سال گذشته در حوادث سیاسی مهم نقش آفرین بودند؛ فهرست کنید. همین که دارید به ذهنتان فشار می آورید می شود نام دهها جوان مومن و باانگیزه و فعال در جامعه و شبکه های اجتماعی را فهرست کرد که شب و روز در حال مبارزه سیاسی اند. اگر لیست شود شاید شما هم تایید کنید.
از یک منظر دیگر؛
اگر از شما سوال کنند اشکال اصلی جریان اصولگرایی را چه می دانید چه خواهید گفت؟ ناخالصی، شعارگرایی، تکبر، دنیا زدگی، نامردمی و … سوال بعدی این است که اگر بخواهید این جریان را اصلاح کنید چه می کنید؟ از کجا شروع می کنید؟ کدام رویه را اصلاح می کنید؟ تا امروز اراده های بسیاری برای اصلاح آسیب های اصولگرایی شکل گرفته است و البته هم کم و زیاد اثرگذار بودند اما سهم تغییرات کمتر از آسیب هاست. پس راه حل چیست؟
من ترجیح می دهم فراخوان قالیباف را از این منظر تحلیل کنم. مسیری برای اصلاح اصولگرایی. نواصولگرایی راهی برای ارتقای انقلابی گری است که در این مقطع زمانی اصلاح اصولگرایی را در رجوع به جوانی دیده است.
رجوع به جوانان تنها و البته سریعترین راه اصلاح جریان اصولگرایی است. بسیاری از باورهای غلط و رویه های نادرست در بازگشت به جوانی حل و فصل می شود. این روش یعنی پرش و عبور پرشتاب از آسیب هایی که اصلاح هرکدام می توانست سالها انرژی و هزینه و فرصت از جریان انقلاب بگیرد.
این مدلی است که گام دوم انقلاب نیز برمبنای همان شکل گرفته است. یعنی رهبرانقلاب برای اصلاح دوره دولت سازی، راه چاره را در رجوع به جوانان دانستند. مسیری که می تواند سالها تلاش برای ارتقای دولت در انقلاب اسلامی را به سرعت و شتاب بیشتری به نتیجه برساند.
اما این تحلیل یک سطح عمیق تر دارد. به تعبیر دیگر فراخوان تنها یک روش اصلاحی در کنار دیگر روش ها نیست. فراخوان واپسین گزینه است. فراخوان یک یک پروسه قهری است. قالیباف برگزار نمی کرد، برگزار
می شد. امروز نبود به فردا می رسید. به نام فراخوان ثبت نمی شد به نام های دیگر بروز می یافت. دعوت کنند یا نکنند بازیگران اصلی تغییر کردند و می کنند.
بیائید دقیقتر ببینیم. فراخوان یک پروژه نیست یک پروسه است. قالیباف مهم نیست. او ابتکار به خرج داد و هزینه ها را تقبل کرد تا مسیر راه باشد. مسئله اصلی این است که دوره، دوره جوان متعهد و متدین و انقلابی است. خروجی ۴۰ سال انقلاب، جوان “رشد یافته در باورها” و “عمق یافته در ایمان” است.
به سوال اول متن رجوع کنید. جریان فعال انقلابی را فهرست کنید. صدر تا ذیل جوانان گمنامی هستند که سبک زندگی شان را شمشیر زدن برای انقلاب ترتیب دادند. اصولگرایی و اصلاح طلبی و چه و چه اگر خودشان را با این موج همراه کردند نام و نشانی از ایشان خواهد ماند و اگرنه برای حیات و ممات سیاسی جوانان انقلابی، گام دوم رهبرشان کفایت می کند.
برچسب ها
اصولگرا , اصولگرایی , حوادث سیاسی , قالیباف , مبارزه سیاسی , مجلس نو , محسن مهدیان
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=4402
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای ناگزیر از فراخوان بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.