نابینایان دیده نمیشوند
گروه اجتماعی- زهره سادات موسوی
تاریکی، صداها، لمس آدمها و اشیا و قدمهای محتاطی که باید به مدد عصای سفید مراقب باشند تا راه را گم نکنند و زمین نخورند؛ اینها دنیای نابینایان را تشکیل میدهند. دنیایی که اگرچه تاریک اما روشن است، پر از شوق دانستن و یادگیری، اما در اغلب موارد ابتداییترین حقوق آنها رعایت نمیشود. حتی در معابر و در وسایل حملونقل عمومی جایگاه ویژهای برای سهولت در تردد آنها در نظر گرفته نشده است، چه برسد به سایر موقعیتهای مناسب اجتماعی همانند شغل و تحصیل. خواسته یا ناخواسته ظلم بزرگی بهحق آنها روا میشود. حتی درصورتیکه بتوانند شغلی پیدا کنند، درآمد چندانی نخواهند داشت. معمولاً تواناییهایشان در برابر افراد عادی نادیده گرفته میشود و مسئولیتهای ناچیزی به آنها سپرده میشود.
چشمهای بینا اما نابینا در دیدن مشکلات !
مشکلات و دغدغههای نابینایان و کمبینایان کم نیستند. درست است مردمک چشم این افراد حرکتی ندارد اما قلب و ذهنشان بهمانند افراد معمولی و سالم جامعه فعال است. حس میکنند، میشنوند و بهروشنی و فارغ از دیدن صحنههایی که ممکن است خاطرشان را مکدر سازد، میاندیشند. مشکلاتشان از تحصیل و اشتغال و ازدواج تا دسترسیپذیری به مکانهای عمومی و خصوصی و نحوه برخورد افراد جامعه و اطرافیان را شامل میشود، اما از بین اینهمه چشمان بینا، چشم زیادی برای دیدن آنها یافت نمیشود. نابینایان گاهی از دست ما آدمهای سالم حواسپرت بیملاحظه میرنجند و گاهی در تلاش برای اثبات توانمندیهایشان خسته میشوند.
گفته میشود عصای سفید هوشمند و سایر تجهیزات توانبخشی برای فرد نابینا در حکم چراغقرمز عمل میکند و او را به استقلال در حرکاتش میرساند اما گویا قیمت این عصاها بسیار بالاست و بهزیستی به علت کمبود بودجه تأمین آنها را به عهده نمیگیرد و این موضوع در کشور ما کاملا مغفول مانده است و نبود آنها نابینایان را برای عبور از چهارراهها نیازمند و چشمانتظار دستی برای یاری نگه میدارد. دستی که باعجله او را به دنبال خود میکشد و به آنسوی چهارراه میرساند. علیهمت محمود نژاد، مدیرعامل انجمن دفاع از حقوق معلولان کشور، نبود این چراغهای قرمز گویا را نوعی تضعیف حقوق نابینایان میداند: «اماکن عمومی مثل پارکها ، کوچه و خیابانها و اماکن خصوصی مثل ساختمان بیمارستانها، بانکها، مراکز خرید، ادارات و … و حملونقل عمومی برای نابینایان مناسبسازی نشده است و با استانداردها بیگانه هستند نتیجه آن میشود که عبور و مرور این افراد همیشه با مشکل مواجه است و خب هر چه از پایتخت فاصله میگیریم این نارساییها بیشتر و بیشتر میشود.»
تحصیل و اشتغال از دیگر دغدغههای اساسی این قشر است. آنچه محمود نژاد میگوید این است که در دانشگاهها تنها رشتههای علوم انسانی به دانشجویان تدریس میشود و دانشجویان از تحصیل در رشتههای هنر و مهندسی و یا سایر رشتههای موردعلاقه خود به دلیل عدم مناسبسازی و نبود امکانات لازم بازمیمانند. منصور شادکام، قائممقام انجمن نابینایان با اشاره به توانمندی نابینایان در حوزه نویسندگی وجود بیش از ۵۰ درصد منتخبین دو جشنواره کتاب نابینایان در سال ۹۶ و کتاب افراد معلول در سال ۹۸ از بین نابینایان کشور را دلیلی بر مدعای خود میداند، اما فعالیت نابینایان در حوزه نویسندگی و مطالعه و تحقیق نیازمند در دست داشتن امکاناتی همچون رایانه و لپتاپ و مجهز بودن این دستگاهها به نرمافزارهای صفحهخوان همچون جاز است. به گفته شادکام امروزه و با توجه به نبود شغل مناسب برای بسیاری از نابینایان تهیه رایانه و لپتاپ به امری سخت برای این قشر تبدیلشده است.
نابینایان از کاندیداتوری در مجلس محروم هستند
اشتغال نابینایان نیز خود به چالش بسیار بزرگی تبدیلشده است. در بسیاری از آزمونهای استخدامی حق این گروه ضایع میشود و بسیاری از نهادها و ارگانها چندان به اختصاص قانون ۳ درصد استخدامی برای معلولان و از آن جمله نابینایان وقعی نمینهند. طبق آنچه شادکام، قائممقام انجمن نابینایان میگوید: به دلیل عدم فرهنگسازی مناسب هنوز بسیاری از شرکتها و مسئولان به این افراد اعتماد ندارند و از نیروهای نابینا استفاده نمیکنند. وی حدود ۶۵ درصد از افراد نابینای عضو انجمن را بیکار میداند و این در حالی است که حدود پنج هزار دانشجو در کشور مشغول به تحصیل و هزار نفر از آنها دانشجوی کارشناسی ارشد و دکترا هستند. شادکام همچنین با اشاره به ماده ۲۸ آییننامه داخلی مجلس که نابینایان را از کاندیداتوری مجلس محروم کرده خواستار اصلاح آن است چراکه به اعتقاد وی نابینایان هم با بهکارگیری تکنولوژی و نرمافزارهای پیشرفته میتوانند برای نمایندگی مجلس حضور یابند و مجلس نباید این حق را از نابینایان بگیرد.
نابینایی دلایل علمی زیادی میتواند داشته باشد. عباس عظیمی، استاد دانشگاه علوم پزشکی مشهد برخی از این دلایل را چنین برمیشمارد: « ۴۷ درصد آبمروارید، ۱۲ درصد آبسیاه، ۵ درصد بیماریهای چشمی در رابطه با دیابت، ۱۸ درصد عیوب انکساری اصلاحنشده، ۵ درصد کدورتهای قرنیه و ۱۳ درصد به سایر مسائل ژنتیکی و ازدواجهای فامیلی اطلاق میشود.» البته وی تأکید میکند: ۸۰ درصد اختلالات منجر به نابینایی و کم بینایی قابلپیشگیری است و میتوان با رعایت مسائل بهداشتی و با کمکهای مسئولین وزارت بهداشت از بروز این اختلالات پیشگیری کرد. فارغ از دلایل علمی منجر به نابینایی و کم بینایی سهم حوادث و تصادفات نیز در آمار نابینایان قابلتوجه است.
تقریبا ۲۵۳ میلیون نفر در دنیا دچار اختلال نابینایی بوده که ازاینبین چیزی حدود ۳۶ میلیون نفر نابینای مطلق هستند. در ایران نیز ۱۸۹ هزار نفر در بهزیستی پرونده اختلال بینایی دارند.
لطفا نابینایان را طی سال هم ببینید !
«علیاکبر جمالی»، مدیرعامل انجمن نابینایان ایران در گفتوگو با «رسالت» مهمترین معضل نابینایان کشور را عدم وجود آموزش مهارتهای فنی و حرفهای دانسته و میگوید: « برای این آموزشها برنامهریزیای صورت نگرفته است و یا اگر هم آموزشی در کار باشد اصولی نیست و بنابراین بسیاری از نابینایان ما بیکار هستند. متأسفانه اشتغال و کارگماری به یکی از معضلات جامعه نابینایان کشور بدل شده است. طبق قانون حمایت از حقوق معلولان، مسئولیت این امر متوجه سازمان آموزش فنی حرفهای و سازمان بهزیستی کشور است.»
وی اجرای قانون اختصاص سه درصد استخدامی نهادها و ارگانهای کشور به جامعه معلولین و از آن جمله نابینایان را بهسختی میداند و با ذکر این نکته که از کم و کیف اجرای آن و آمار مربوطه اطلاع دقیقی ندارد بیان میدارد:
« بهعنوانمثال بچههای ما در آزمون استخدامی آموزشوپرورش امتحان اولیه را میدهند و ازنظر علمی قبول میشوند ولی در مصاحبه از آنان ایراد میگیرند و میگویند چون نابینا هستی نمیتوانی تدریس کنی. البته در سایر ادارات یک مقدار قضیه راحتتر است.»
«جمالی» البته موفقیت سازمان بهزیستی در انجام وظایف خود در قبال نابینایان را صددرصدی نمیداند، هرچند به اعتقاد وی این سازمان تلاش خود را کرده و میکند اما روی گلایه وی بیشتر متوجه ارگانهایی است که طبق قانون حمایت از حقوق معلولین مسئولیتی در قبال معلولین دارند ولی متأسفانه سهم خود را ایفا نمیکنند و پاسخگوی وظایف خود نیستند.
مشکل نابینایان در دسترسی به اینترنت
وی در خصوص دسترسی نابینایان به فناوریهای نوین و وسایل کمک توانبخشی میگوید: «ازآنجاییکه گوشیهای هوشمند موجود در بازار قابلیت گویا شدن رادارند، دوستان نابینای ما در رابطه با دسترسی به اینترنت مشکلی ندارند و دسترسیشان خوب است ولیکن مشکل اینجاست که خیلی از ادارات و ارگانها سایتهایشان مناسبسازی نشده و دسترسی برای افراد نابینا ندارند ولی سایتها و کانالهایی که دسترسپذیر هستند را بهراحتی میتوانند استفاده کنند. درزمینه تهیه وسایل کمک توانبخشی یک مقدار با مشکل مواجه هستیم. حالا عصا یکچیز جزئی است و اگر هم بهزیستی در اختیارمان قرار ندهد، انجمن نابینایان حداقل نیاز تهران را میتواند تأمین کند؛ هرچند که برایمان گران تمام میشود،اما در حال حاضر مشکل دوستان ما تهیه تجهیزات گرانقیمت مثل برجسته نگار هوشمند و معمولی، ماشین تایپ و ویس رکوردر است. اینها وسیلههایی هستند که نابینایان نیاز دارند ولی به علت گرانی، خودشان نمیتوانند تأمین کنند و متأسفانه بهزیستی هم در این رابطه اقدام چندانی صورت نداده است. »
مدیرعامل انجمن نابینایان ایران با تأکید بر اینکه آمار دقیقی از نابینایان کشور در دست نیست اظهار میدارد: « طبق برآوردهایی که صورت گرفته است چیزی بین ۱۳۰ تا ۱۵۰ هزار نفر نابینای مطلق و چیزی هم بین ۶۰۰ تا ۶۵۰ هزار نفر افراد کمبینا در کشور داریم.»
وی ضمن گلایه از رسانهها برای اینکه چرا در طول سال سراغی از نابینایان نمیگیرند و پیگیر رفع مسائل و مشکلات آنان نمیشوند، میگوید: « متأسفانه پرونده نابینایان و مشکلاتشان تنها یکبار در سال و در روز جهانی اختصاص دادهشده به آنان گشوده میشود و تا سال بعد بسته و مغفول میماند.»
«جمالی» صحبتی را هم متوجه سایر مسئولین مملکتی میکند و گلایهآمیز عنوان میدارد: « مسئولین وزارتخانهها، سازمانها، ارگانها و همه آنهایی که ازلحاظ قانون حمایتی وظیفهای نسبت به نابینایان دارند، بیایند و یک تغییر نگرش مثبتی در برنامهریزیها و استراتژیهایشان داشته باشند و دوستان نابینای ما را در برنامهها و اعتبارات سالیانهشان ببینند. ارگانهایی مثل وزارت علوم، وزارت آموزشوپرورش و مخصوصا وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی. متأسفانه وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در ارتباط با تهیه مواد مطالعاتی برای افراد نابینا حالا چه گویا و چه بریل واقعا کمکاری کرده و ضعیف عمل میکند. درزمینه تهیه این مواد مطالعاتی یکسری سازمانهای مردمنهاد هستند و خب حرکتها و برنامههایی را هم بهزیستی انجام میدهد ولی کافی نیست و کارهایی که صورت میگیرد نیم درصد نیاز بچهها را هم نمیتواند تأمین کند. »
هدیهای که به نام نابینایان بود، ولی اکنون سهمی از آن ندارند!
«رمضان ژیانی» فعال حوزه نابینایان استان اصفهان هم در گفتوگو با « رسالت » اصلیترین مشکل فعلی نابینایان را بیکاری و بیدرآمدی و در وهله بعدی موضوع توانبخشی دانسته و توضیح میدهد:« یک فرد نابینا باید از بدو تولد تا آخر عمر دائما با متدهای جدید توانبخشی ببیند و در سیستمهای آموزشی به او آموزش بدهند. متأسفانه سازمان بهزیستی بخش توانبخشی را کلا تعطیل کرده است. توانبخشی، فرد را برای کار آماده میکند. عدم اجرای این امر باعث میشود بچههای نابینا را درجایی استخدام نکنند چراکه برای کاری که باید انجام بدهند توانبخشی نشدهاند. متأسفانه نهاد و مؤسسه خصوصیای هم برای این کار نیست. انجمنهای نابینایان یکسری برنامهها و آموزشهایی را رایگان انجام داده و میدهند مثل برگزاری کلاسهای کامپیوتر چراکه بچههای نابینا معمولا در کامپیوتر مهارتهای خوبی پیدا میکنند و یا یکسری کلاسهای جهاتیابی برای آموزش روشهای حرکت در سطح خیابان و یا حتی در خانه. کارهای اینچنینی صورت میگیرد ولی کافی نیست. واقعیت این است که توان این انجمنها هم از این بیشتر نیست. سازمان بهزیستی هم طبق قانون جامع و هم طبق کنوانسیونهای بینالمللی موظف است این آموزشها را انجام بدهد و فرد معلول را به توانبخشی کامل برساند. »
وی اقدامات و مطالبه گریهای حقوقی سازمان بهزیستی از دیگر سازمانها و ارگانهایی که وظایفی در قبال نابینایان دارند را صفر میداند و در این خصوص توضیح میدهد: « معمولا مدیرکلها میترسند از همردیفهای خودشان در سیستمهای دیگر چیزی بخواهند چون نگران از دست دادن پستشان هستند. به همین خاطر سعی میکنند تشنج ایجاد نکنند و چیزی نگویند. ممکن است در حد نامهنگاری کاری انجام بدهند ولی اصلا حاضر به پیگیری،پافشاری و بحثوجدل نیستند. این وسط حقی هم اگر پایمال شود مهم نیست. »
«ژیانی» کمبود بودجه را دلیل عدم رسیدگی به درخواستهای نابینایان در خصوص وسایل کمک توانبخشی میداند و اظهار میدارد:
« رکوردر برای ضبط و عصا جزء مواردی هستند که نابینایان خیلی به آن احتیاج دارند. خب ما در بازار مغازهای نداریم که عصای نابینایی بفروشد. این کارهای توانبخشی مربوط به دولت است. بسیاری از نابینایان ما در استانهای محروم واقعا در تهیه عصا دچار مشکل هستند و بعضا از یک عصا سه سال استفاده میکنند. یک عصا در شرایطی که نابینای ما مدام با آن رفتوآمد میکند و ممکن است زیر موتور یا ماشین برود برای سه سال واقعا جوابگو نیست. همین چند وقت پیش بنده خودم یک عصای اضافه داشتم که برای یکی از دختران نابینای شهر اسفراین که میگفت یک سال است عصایم شکسته و عصا گیرم نمیآید، فرستادم. »
وی معتقد است قانون اختصاص سه درصد استخدامیها به معلولین تقریبارعایت نمیشود چراکه سازمانها هنوز آگاهی لازم در خصوص بهکارگیری معلولان در شغلهایشان را ندارند: «بهعنوانمثال ما حقوقدانهای نابینای برجستهای داریم که میتوانند کارهای خیلی خوبی هم انجام بدهند ولی خب سازمانها و ارگانها هنوز اعتقادی به این ندارند که بخواهند از افراد نابینا استفاده بکنند. بیشترین کاری که در آن از نابینایان استفاده میشود بعضا معلمی آموزشوپرورش است و آنهم در حوزه خود نابینایان است، درصورتیکه ما نابینایانی داشتیم که در مدارس عادی هم کارکردند و میتوانند کار کنند و مشکلی هم ندارند ولی خب قبول نمیکنند. امسال تمام بچههایی که آزمون استخدامی آموزشوپرورش را داده بودند رد کردند. نابینایان در حوزه اپراتورهای تلفن هم سابقا فعالیتهای خوبی داشتند ولی آنهم چون در بخش خصوصی قرار گرفت شرکتهای خصوصی زیر بار استخدام نابینایان نمیروند و ترجیح میدهند کسی را بیاورند که مشکلی نداشته باشد. »این فعال حوزه نابینایان گریزی هم به مشکل خاص و متفاوت ۹هزار نابینای استان اصفهان میزند و میگوید: « نابینایان استان اصفهان با نابینایان سایر نقاط کشور از جهتی فرق میکنند و آن موضوع ثروت هنگفتی است که برایمان مانده اما در حال حاضر سهمی از آن نداریم. ۹۰ سال پیش آلمانیها، انگلیسیها و هلندیها توسط دایره اسقفی ایران ۴ مرکز برای نابینایان در ایران تأسیس کردند شامل مدرسه دخترانه و پسرانه و خوابگاه دخترانه و یک مزرعه ۲۰ هکتاری که زیر نظر مهندسین هلندی به نابینایان آموزش کشاورزی و دامپروری و طیور میدادند و اینها میرفتند در روستاها و محلههای خود کشاورزی یا دامپروری میکردند. ارزش این زمینها چیزی نزدیک به دو هزار میلیارد تومان است. درواقع اینها هدیه خارجیها به نابینایان بود. بعد از انقلاب این مراکز و زمینها مصادره شد و در اختیار بهزیستی قرار گرفت. بهزیستی نیز دو تا از این مراکز را از کاربری نابینایی خارج کرد و اجاره داد و دوتای دیگر را هم در همین چند سال اخیر تعطیل کردند و میخواهند به بخشهای دیگر واگذار کنند. ما یک سال و اندی است که به این موضوع اعتراض کردهایم و گفتیم اینها املاک دولت نیست بلکه هدیه خارجیها به نابینایان است. به ما گفتند باید وقفنامه بیاورید. ما کاغذی هم از دایره اسقفی گرفتهایم ولیکن اینها حاضر نیستند آنها را به ما پس بدهند چراکه اموال را به نام دولت کردهاند و متأسفانه قید نابینایی همروی این اموال نزدهاند و دولت همدلش نمیخواهد برای نابینایان کاری کند. این حق بزرگی است که از نابینایان ساقطشده است. ما از رسانهها میخواهیم در این مورد به ما کمک كرده و اطلاعرسانی کنند تا نابینایان حقشان را بگیرند. این زمینها را به دو طریق میتوانیم استفاده کنیم، بهطوریکه ۹ هزار نفر نابینای استان اصفهان واقعا تأمین بشوند.یک اینکه اینها فروخته شوند و پولش در بانک گذاشته شود و با سود حاصل از آن
۹ هزار نفر نابینای اصفهانی میتوانند ماهی ۴ تا ۵ میلیون تومان حقوقبگیرند. دوم اینکه میتوانند در این زمینها سرمایهگذاری کنند و کارهایی در آن انجام بدهند که اینها درآمدزا بشود چراکه این زمینها در مکان خوب و چشمانداز فوقالعادهای واقعشدهاند. با این اقدامات، هم میتوان مدارس نابینایان را تأمین کرد بهگونهای که نابینایان ما برای یک مدرسه سرگردان نباشند و هم امکاناتی که فاقدش هستیم، برای نابینایان استان فراهم شود. اینها همچنین کتابخانه و چاپخانهای که ۹۰ سال قدمت داشت را تعطیل کردند. یا ورزشگاهی که در این زمینها ساختهاند حتی یک سانس اش را در اختیار نابینایان قرار نمیدهند و وقتی اعتراض میکنیم میگویند ساعت ۴ صبح بیایید. متأسفانه هرکسی ما را نردبانش کرده و از گرده ما بالا میرود. »
روز جهانی عصای سفید، روزی برای امنیت و استقلال نابینایان است
«ناصر سرگران» وکیل نابینای پایهیک دادگستری و فعال حوزه نابینایان نیز از مشکلات و معضلات این قشر میگوید و در گفتوگو با «رسالت»این مشکلات را در پنج حوزه خلاصه کرده و اولین و مهمترین آنها را بحث مناسبسازی و دسترسیپذیری در تمامی فضاهای عمومی و دولتی میداند و توضیح میدهد: « اگر ما حوزه مناسبسازی و دسترسیپذیریمان به حد مطلوبی برسد افراد نابینا میتوانند استقلال پیدا کنند. روز جهانی عصای سفید درواقع روز ایمنی عصای سفید و روز جهانی برای امنیت نابینایان است. ضمانت رسیدن به این استقلال و امنیت، مناسبسازی و دسترسیپذیری است. در حوزه مناسبسازی نباید این اشتباه صورت بگیرد که فقط بهزیستی باید پیگیر این امر باشد بلکه اساسا ریاست حوزه مناسبسازی در شهرستانها بر عهده فرماندار است و فرمانداری نیز باید مسئله مناسبسازی را پیگیری کند. همچنین شوراهای اسلامی شهرها میبایست سالیانه در بودجههای عمرانی خودشان رقم لازم را به این امر تخصیص بدهند و در قانون بودجه شهر خودشان تصویب کنند تا شهرداری بر اساس آن بتواند اقدامات لازم را انجام بدهد. دولت نیز باید ردیفهای اعتباری متناسب را در بودجه سالیانه برای مسئله حملونقل عمومی افراد دارای معلولیت پیشبینی کند و در اختیار شهرداریها بگذارد که متأسفانه باگذشت سه سال از اجرای قانون، این مسئله نیز مغفول مانده است. اگر بخواهم بهصورت مصداقی به برخی از این مناسبسازیها اشارهکنم یکی همین خطوط و موزاییکهای برجسته در پیادهروهاست که یا بازسازی روی آنها صورت نمیگیرد یا بهصورت پیوسته نیستند. پیوسته بودن این خطوط بسیار مهم است به صورتی که فرد نابینا پس از عبور از یک پیادهرو متوقف نماند. مورد دیگری که متأسفانه در ایران خیلی کمکار شده است بحث چهارراهها و دسترسی آن برای افراد نابینا از طریق فیدبکهای صوتی است. ما فکر میکنیم موضوع فقط همین خطوط برجسته است درحالیکه چهارراهها جزء حوزههایی است که بسیار مهم هستند و جز یکی، دو تا شهر بزرگ آنهم در حد یکی، دو چهارراه کاری صورت نگرفته است. درحالیکه دسترسی فراگیر باید در تمام شهرها و در همه چهارراهها اتفاق بیفتد ولو اینکه در آن منطقه حتی یک فرد نابینا هم نداشته باشیم. مسئله دیگر برمیگردد به نحوه تعامل کارکنان دستگاههای اجرایی وادارات با افراد نابینا که آموزشی در این خصوص به این کارکنان داده نشده است. این در حالی است که در بخشنامه حقوق شهروندی در ادارات که اسفند ۹۵ ابلاغ شد، این مسئله از دستگاههای اجرایی خواستهشده است که نحوه تعامل با افراد دارای معلولیت را به کارکنان خود آموزش بدهند، ولی خب میبینیم اگر آموزش حقوق شهروندی هم صورت بگیرد بهنوعی از ناحیه آموزشدهندهها مورد غفلت قرار میگیرد چراکه اینیک امر تخصصی است و آموزشهای تخصصی میطلبد که باید انجمنهای فعال در این حوزه به مدد بیایند. اپلیکیشن ها، سایتها، وبلاگها و پایگاههای اینترنتی نیز باید بهصورت دسترسیپذیر طراحی بشوند. بهعنوانمثال آموزشوپرورش در همین ایام کرونا ویروس که برنامه شاد را طراحی کرده است میبایست این موضوع را مدنظر قرار میداد که ما دانشآموز نابینا هم داریم و دسترسیپذیری برای آنان را نیز لحاظ کند. واقعیت این است که اقدامات ذکرشده نیازمند ایجاد برنامه خاصی نیست بلکه ما در اینجا میبایست طراحی جهانی را که در کنوانسیون حقوق افراد دارای معلولیت مورد تأکید قرارگرفته است اعمال کنیم و مقصود از طراحی جهانی این است که شما اگر برنامهای را طراحی میکنید به این فکر کنید که همگان بتوانند استفاده کنند و بدون در نظر گرفتن طراحی جهانی و همهگیر، درواقع دسترسیپذیری همگانی اتفاق نیفتاده است.»
وی دومین مانع و چالش جدی را در حوزه مسائل فرهنگی میبیند و معتقد است رویکردهای سنتی که نسبت به افراد نابینا وجود دارد باید تغییر کند: « بهعنوانمثال بسیاری از افراد، نابینایان را بهعنوان کسانی میشناسند که فقط حافظه خوبی دارند درحالیکه اینطور نیست و اینها در سایر مهارتهای اجتماعی هم میتوانند آدمهای موفقی باشند کما اینکه نمونههایی هم داریم. در این تغییر و تحول، رسانهها و همچنین سمنها و نهادهای مرتبط با حوزه معلولیت میتوانند تأثیر مثبتی بگذارند. »
دور زدن قانون استخدام معلولان از سوی دستگاههای اجرایی
«سرگران» سومین چالش جدی را مسئله اشتغال دانسته که در چند سال اخیر بهرغم وجود قانون سه درصد، دستگاههای اجرایی به بهانههای مختلف این قانون را دور میزنند: « مثلا آموزشوپرورش در آگهی استخدامی خودش مواردی را معین کرده است که افراد معلول فقط میتوانند در آنها شرکت کنند. افراد نابینا هم میروند در همین موارد ذکرشده شرکت میکنند و نمره کتبی لازم را کسب کرده و قبول میشوند ولی یکدفعه در مرحله مصاحبه به اینها میگویند شما به خاطر معلولیت بیناییتان رد هستید. این درحالی است که دقیقا مطابق آن چیزی که آموزشوپرورش خواسته شرکت کردهاند. علاوه بر این در بخش خصوصی هم با توجه به همین عدم فرهنگسازی صحیح، افراد نابینا نمیتوانند دارای شغلهای مناسب بشوند. »
چهارمین چالش از دیدگاه این فعال حوزه نابینایان مسئله آموزش است: « این آموزش نیازمند ابزار و وسایلی است که کاملا مرتبط با حوزه توانبخشی است، اما این امکانات گاها پیشبینینشده است. در حال حاضر دسترسی به کتب درشت خط برای افراد کمبینا بسیار دشوار و هزینهبردار است. آموزشوپرورش خودش این کتب را در اختیار نمیگذارد و دانش آموزان کمبینا مجبورند خودشان اینها را بهصورت خط درشت کپی کنند که متأسفانه هزینهبردار است. »
پنجمین معضلی که طرح آن در کنار چالش اول که بحث مناسبسازی بود مهم مینمایداز دیدگاه این فعال حوزه نابینایان، موضوع توانبخشی افراد نابینا بهصورت عام و تحرک و جهتیابی آنان است. وی در این زمینه میگوید: «ما در سالهای گذشته شاهد این بودیم که عملا دورههای آموزشی تحرک و جهتیابی که کلید استقلال نابینایان است از سوی سازمان بهزیستی بهعنوان نهاد متولی این امر کنار گذاشتهشده و نهادهایی نیز که پروندههای نابینایان به آنان واگذارشده است متأسفانه نتوانستهاند این حوزه را بهخوبی پوشش بدهند. »
کتب محدود در حوزه خط بریل
«سرگران» معتقد است ما در حوزه خط بریل کتب بسیار محدودی داریم که آنهم بیشتر مربوط به کتب درسی دانش آموزان و دانشجویان است: « دستگاههای چاپ اینها معمولا یا گران هستند یا بهاندازه کافی در اختیار نهادهای مرتبط با حوزه نابینایان قرار نمیگیرد. همچنین در تولید این کتب ما صرفا سراغ کتابهای درسی دانشجوها و دانشآموزان میرویم درصورتیکه آنها نیازمند مطالعه کتب غیردرسی نیز هستند. متأسفانه ما در حوزه اشاعه خط بریل در کشورمان اقدام شایستهای انجام ندادهایم. تصویبنامهای هم در شهریور ۹۴ برای تولید کتب بهصورت بریل و گویا تصویب شد که در آن برخی حمایتهای حقوقی لحاظ شده بود، اما متأسفانه به دلیل یک اشتباه حقوقی این مصوبه در پاییز ۹۸منحل شد. از سوی دیگر انتشاراتیها به ضبط کتب بهصورت گویا، خدشهدارند و اگر نهادها و مؤسساتی این کار را انجام بدهند انتشاراتیها میگویند شما نقض کپیرایت کردهاید و لذا محدودیتهایی را ایجاد میکنند. در این خصوص لازم است ما به کنوانسیون مراکش در ارتباط با مالکیت معنوی کتب برای نابینایان بپیوندیم. متأسفانه در حال حاضر بیشتر از اینکه نهادهای دولتی اقدام به تولید کتاب گویا کنند خود بچههای نابینا بهصورت خودجوش گروههایی را تشکیل دادهاند و دارند کتب خودشان را ضبط میکنند. یا انجمنها این کار را میکنند و البته کتابخانههای عمومی هم به شکل محدود فعالیتهایی را در این حوزه دارند.»
زهره سادات موسوی , عصای سفید , نابینایان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.