میخواهم زندگی کنم!
|حسين قدياني |
در اين ۶ سال اخير، آنچه باعث بيشترين اختلاف و بگومگوي انقلابيها با جريان دولتي و نيز مدعيان اصلاحات بوده، تمرکز بيشتر آقايان بر سياست به معناي سياستبازي و پرهيزشان از رفتار و گفتار بر مدار زندگي بهتر مردم بوده! اي بسا که ما از اعتداليون و همچنين اصحاب تَکرار ميخواستيم؛ بيش از پيش متوجه مردم و زندگي تودهها باشند و جوري چراغ يا چراق قوه مجريه را روشن کنند که انواري هم بر پيشاني زندگي خلقالله بتابد ليکن هر زمان که ما اين جماعت را دعوت به تدبير براي بهتر شدن زندگي مردم عزيز ايران ميکرديم، حضرات يا حرف حصر را پيش ميکشيدند يا هر حاشيه ديگري که عمدتا ذيل سياسيبازي تعريف ميشد! گاه هم بود که همه چيز را و بهخصوص معيشت مردم را ميبردند در گروگان امضاي يکي مثل جان کري که ببينيم آيا تضمين هست يا نه! شگفتا! اگر حکومت، اذن مذاکرات به ديپلماتهاي اين جريان داد، جز اين نبود که بلکه اين مردمان بتوانند از خلال توافق با دشمن، لرزه بر ديوار تحريم بيندازند! و با آنکه تجربه نشان از بدعهدي اجنبي ميداد اما حکومت، مسير دولت را در سياستخارجه کاملا باز کرد تا احيانا برجامي بيايد با فرجامي خوش شامل لغو همه تحريمها! ما مذاکره را هدف نگرفته بوديم؛ مذاکره وسيلهاي بود تا ما را به هدف لغو تحريمها برساند! و “لغو تحريمها” بشود اسباب زندگي بهتر مردم! عمده تذکرات ما به آقايان روحاني و ظريف اين بود که مبادا فراموش کنند؛ مذاکره هدف نيست! و الحمدلله راوي اين جمله که “مشکلات کشور، آنقدري که به سوءمديريتها مربوط است، به تحريم، مربوط نيست” همين جناب روحاني است! لذا شعارهايي چون “ميخواهم زندگي کنم” قبل از آنکه در فلان نشست مثلا اصلاحاتچيها و براي انتخابات آخر سال، مطرح شود، مبناي نقد ما بوده؛ چه به دوم خرداديها و چه اساسا به دولت! طرفه حکايت اينجاست؛ جرياناتي که در اين ۶ سال اخير، مکرر سياست را صدر زندگي مردم و اقتصاد کشور نشاندند و حتي دوباره به درختي که ۴ سال ميوه نداد، اعتماد کردند، اينک بنا دارند در پوشش شعار “ميخواهم زندگي کنم” وارد انتخابات مجلس شوند! جا دارد از اين زندگياوليها بپرسيم؛ مگر همه دغدغهتان در اين ۶ سال اخير، مسائلي از جنس حصر و يا اينکه بيبروبرگرد آدم خودتان بايد شهردار تهران شود، نبود؟! بارها واکنش آقاي کرباسچي به قتل خانم استاد توسط محمدعلي نجفي را خواندهام! خلاصهاش اينکه؛ جماعتي از خود تشکيلات اصلاحات، کرارا به خاتمي و دار و دسته تذکر دادند که به دلايل مختلف، نجفي فاقد آمادگي روحي، رواني و حتي جسمي براي تصدي مديريت پايتخت است اما مگر به گوش خاتمي و دار و دسته رفت؟! جالب آنکه رقيب نجفي، نه يکي مثل قاليباف، بلکه محسن هاشمي بود؛ فردي از کليت جريان اصلاحات! و جالبتر آنکه نجفي آنقدر ناآماده بود که بنا به روايت کرباسچي، حتي کساني از خانواده اول ايشان در حد همسر و دختر، بارها پيغام فرستادند به خاتمي و دار و دسته که لطفا با زندگي ما و بلکه با آبروي ما بازي نکنيد!
سوال مهم اينجاست؛ خاتمي و دار و دسته که سياست و سياستبازي و باندگرايي و جناحخواهي، حتي برايشان از زندگي آدم خودشان يعني محمدعلي نجفي مهمتر است، آيا هيچ شايسته اين هستند که ناظر بر ۸۰ ميليون ايراني، اين شعار را سردست بگيرند که “ميخواهم زندگي کنم”؟! جرياني که زندگي نجفي را نابود کرد، صدالبته محصول تَکرارش را هم ديديم! آري! کار و کارنامه دولت اعتدال از بس چنگي به دل نميزند که الساعه مهمترين دعواي درونگروهي داعيهداران اصلاحات، چگونگي فاصلهگيري از کابينه مستقر است! آقايان
۶ سال تمام و در طول ۲ دولت، در مقام عمل نشان دادند که ميلشان به زندگي بهتر اين مردم نيست و حتي روز واريز يارانه، رسما از عزاي خود پرده برداشتند! و اينها اما همان جماعتي بودند که با وجود اين عزاداري، رسما از حقوقهاي نجومي و فيشهاي پر از صفر همپالگيها دفاع صددرصد کردند! و همه ديديم در مناظرات، بغض بامزه جناب جهانگيري را متأثر از بيکاري بامزهتر دختر وزير! و يا افتخار وزير مستعفي مسکن به عدم افتتاح هيچ مسکن مهري توسط خودش! حال آيا مضحک نيست اين جماعت با شعار “ميخواهم زندگي کنم” از مردم بخواهند قصور و تقصيرشان را در اين ۶ سال، ماله بکشند؟! واقع امر آن است که تَکراريون به گواهي اين ۶ سال، ميخواهند خودشان زندگي کنند، نه اين مردم کوچه و بازار! بگذريم که زندگي داريم تا زندگي! يکي چون حاجقاسم و يکي چون محسن حججي، از زن و زندگي و بچه و خانه و خانواده خود ميزنند تا دشمن لعين را در همان بيرون مرزها نگه دارند و يکي هم اين جماعتند که خود مثل ويلاداران سوئيس، زندگي ميکنند اما از ملت، ساعت کاري مردم ژاپن را متقاضي هستند! بله! اين شهيد محمد بلباسي بود که خواهان زندگي باعزت و رفاه بيشتر اين مردم بود که حتي نشد تولد آخرين فرزندش را ببيند و دستي به نوازش بر سر زينبش بکشد! و اما اين متن، ابتر ميماند الا آنکه سخني از سر خير با بعضي دوستان داشته باشيم! بايد مراقب نقشه بود! مبادا با فهم غلط و باز به بهانه تکليفگرايي، در رصد صحنه اشتباه کنيم و ضمن بازي در زمين رقيب، انتخابات را بدل کنيم دوباره به دوگانه سازش و مقاومت يا ذلت و عزت! اصلش انداختن شعار “ميخواهم زندگي کنم” بر لسان ايرانيان، شايسته انقلاب و انقلابيون است، نه جماعت بيخيال نسبت به دردهاي مردم و فقط حساس روي مقولاتي از قبيل حصر! گذاشتن شعار “ميخواهم زندگي کنم” بر زبان مردم، کار همه آن طلاب و بسيجيان و ارتشيان و سپاهياني است که عيد نوروز و روزهاي بعدش رفتند آققلا و لرستان و خوزستان تا دوشادوش جوانان همان مناطق، گره از مشکلات سيلزدهها باز کنند! “ميخواهم زندگي کنم” فيالواقع شعار پيشنهادي عزيزاني است که هنوز هم در روستاهاي زلزلهزده کرمانشاه مستقرند براي زلزلهزدگان، نه آن سلبريتي سياسي بدکلام که هرگز امانتدار خوبي براي پولهاي مردم نشد! واقعا به چه کار مردم بيسرپناه ميآيد، دهکده فانتزي؟! دقت شود! کسي و اقلا از جنس راقم اين سطور، مخالف شعار “هيهات مناالذلة” نيست اما سخن بر سر اين است که عشاق اصلي اين شعار تاريخي يعني شهدا، هرگز غافل از ساختن زندگي بهتر براي اين مردم شريف نبودهاند! بگذريم که از زن و زندگي خود گذشتند تا زن و زندگي مردم عزيز ايران به ناامني و احيانا جنگ، دچار نشود! نقشه شوم و در عين حال لوس و بيمزه تشکيلات اصلاحات، اين است؛ حال که تَکرارشان بينتيجه و بيکارنامه بوده، پناه ببرند در خيمه شعر و شعارهاي ظاهرفريبي مثل “ميخواهم زندگي کنم”! خود را با وقاحت تمام “نماينده زندگي” جا بزنند و طرف مقابل را “نماينده جنگ”! سخن کوتاه کنم؛ والله ناظر بر زندگي بهتر اين مردم بود که ما عليه تَکرار مکررات سياست و سياستبازي، آن همه گفتيم و نوشتيم! نه! ما “نماينده جنگ” نيستيم، که خود مکرر زخم جنگ و زهر گلوله را چشيدهايم! و سالها سختي بيپدري را کشيدهايم! هيچ کس بيش از يک فرزند شهيد که احتمالا حالاحالا هم بايد زندگي کند، نميداند که جنگ، چقدر بد است! ما نه عشاق جنگ، که عاشقان حاجقاسميم و دلدادگان همه مجاهدان که براي زندگي و صلح و امنيت؛ براي خدا و براي آسايش خلق خدا ميجنگند! آقاي خاتمي! “ميخواهم زندگي کنم” شعار ما و شعار همه اين مردم است و معالاسف، شما چند بار با تَکرارهاي غلطتان، دستانداز گذاشتيد روي زندگي ما و مردم و حتي… آري! حتي زندگي جناب نجفي! شما لطفا ناظر بر مفهوم مقدس “زندگي” فقط هيس!
آقاي خاتمي , اصلاحات , اعتداليون , انقلابيها , حسين قدياني , قوه مجريه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.