مواهب و مصائب توسعه - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 74539
  پرینتخانه » سیاسی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 30 مهر 1401 - 6:21 |
بخشی از آنچه مایه افتخار دولت و ملت ماست محصول توسعه و هم‌زمان بسیاری از آنچه مایه گرفتاری است زاییده روند توسعه است

مواهب و مصائب توسعه

بخش عمده‌ای از کشاکش‌ها، چالش‌ها و ناآرامی‌هایی که در این روزها شاهد آن بودیم، نتیجه بزرگ‌ترین چالش تاریخ معاصر ماست؛ توسعه! توسعه‌ای که برای این دیار هم درد بوده وهم درمان. هم مخرب و هم سازنده. هم پیش برنده و نگه دارنده.
مواهب و مصائب توسعه

محمدامین سوهانی
بخش عمده‌ای از کشاکش‌ها، چالش‌ها و ناآرامی‌هایی که در این روزها شاهد آن بودیم، نتیجه بزرگ‌ترین چالش تاریخ معاصر ماست؛ توسعه! توسعه‌ای که برای این دیار هم درد بوده وهم درمان. هم مخرب و هم سازنده. هم پیش برنده و نگه دارنده.
با کمی تأمل می‌توان دریافت بخشی از آنچه امروز‌ مایه افتخار نظام و ملت ماست محصول توسعه است و هم‌زمان بسیاری از آنچه که مایه گرفتاری است هم زاییده همین روند توسعه ایران است. دانشگاه، افزایش شهرنشینی و رشد و مدرن شدن شهرها، اقتصاد سرمایه‌داری، رشد طبقه متوسط، ایجاد زیرساخت‌های مختلف، افزایش فرهنگ مصرف‌گرایی، اینترنت و مقولاتی از این دست که آن‌ها را نماد حرکت و پیشرفت کشور می‌دانیم، در اصل محصول نوع مواجهه ما با تمدن غرب است.  مواجهه‌ای که هنوز  نتوانسته پیشرفت و توسعه را بدون افتادن در دام غربی شدن پی بگیرد.   غربی شدن در گفتمان انقلاب اسلامی، مفهومی مذموم است و معتقدان به آرمان‌های انقلاب اسلامی، آن را مهم‌ترین بیراهه انقلاب می‌شمارند. شاید یک از منفورترین نظریه‌های ایران معاصر نزد گفتمان انقلاب، جمله سیدحسن تقی‌زاده است که گفت: «ما باید از موی سر تا ناخن پا غربی شویم». غربی شدن چاه ویلی است که طرفداران گفتمان انقلاب اسلامی هرگز افتادن ایران در آن را بر نمی‌تابند. این در حالی است که پیشرفت و توسعه نیز  مؤلفه‌ای جدایی‌ناپذیر از گفتمان انقلابی است و توسعه منفعلانه، مهم‌ترین دامگاه غربی شدن.
برخی در مواجهه با این پدیده از نفوذ و مسائل سیاسی و کارشکنی برخی جریان‌ها حرف می‌زنند. به واقع نیز این‌ها هر کدام تأثیرات خود را دارند اما مسئله توسعه را باید کلان‌تر   دید. در واقع ما معتقدیم مواجه شدن ما با مظاهر توسعه و پدیده‌های مدرن شهری، امری غیر قابل اجتناب و یک جبر  تاریخی بوده و هست و راه فراری از مواجهه با هیچ یک از این‌ها نیست و البته دقیقا با آمدن همین مظاهر توسعه منفعلانه و بی‌توجه به مؤلفه‌هایی بومی است که تک تک گسل‌های اجتماعی و فرهنگی فعال می‌شوند. تضادها پررنگ
 می شوند؛ پارادوکس‌ها شکل می گیرند؛ ناکارآمدی‌ها بالا می‌آیند؛ چالش روی چالش تلنبار می شود و درنهایت عقلانیت جمعی را دچار اغتشاش می کند. علم و هنر غربی، هویت جدیدی می‌سازد و شهر مدرن، انسان نوینی متولد می‌کند و اقتصاد سرمایه‌داری، جامعه متفاوتی می‌سازد. این هویت، انسان و جامعه، هر کدام عقبه سنتی‌ و بومی‌ای نیز داشته و این عقبه با پدیده‌های نوین، به راحتی قابل جمع نیست. در این میان همه‌چیز دستخوش تغییر می‌گردد، از خانواده گرفته تا جمعیت تا همسایه تا شهر و تا طبیعت. تنهایی آدم‌ها به گونه دیگری پر می‌شود؛ نوجوانان و جوانان، احساسات و هیجانات خود را به شکلی متفاوت از گذشته پاسخ می‌گویند و پیران برای تنهایی خود، نسخه‌هایی متفاوت از قدیم می‌پیچند. جایگاه پدر متفاوت می‌شود و مادر هم و فردگرایی حاصل توسعه، سبک زندگی‌ها را دگرگون می‌سازد. تغییر پوشش، نگهداری از حیوانات، رنگ‌باختن هویت ملی و تاریخی، کاهش تقیدات دینی، نگهداری از حیوانات خانگی همه حاصل زیرساخت‌‌هایی است که توسعه با خود به همراه آورده است.
این چالش‌ها در اصل نتیجه طبیعی مسیر تاریخی_تمدنی ما به عنوان یک ملت برای ساخته شدن و شروعی مجدد است. و هرآنکه با ایران به مثابه یک کل واحد دشمنی دارد لای تک به تک این زخم‌ها و گسل‌ها نمک می‌پاشد. طبیعتا دشمن دوست دارد چالش را به بحران بدل کند و زخمی طبیعی که تنها چند سانت پهنا دارد را چنان از دو طرف بکشد که منجر به مرگ شود! همین است که توسعه را در ایران پیچیده‌تر می‌کند. ابهامات و کشمکش‌های نظری درباره نوع توسعه و همچنین سایه همیشگی تهدیدات دشمن، مقوله توسعه را در کشور ما منحصر به فرد ساخته است.
اما باید «خانه را در دامنه آتشفشان بنا کرد» با فرار یا ترسیدن از مواجه شدن با واقعیت مسائل حل نمی‌شوند؛ بلکه کشنده‌تر از قبل بر می‌گردند؛ همان‌طور که انسان را برای رشد گریزی از مواجهه با شیطان و گناه نیست. همیشه نمی‌توان به تقوای ضعف رو آورد، گاهی باید قوی بود و «ما باید قوی شویم».ما به توسعه رو آوردیم و باید توسعه و استفاده از علم و فناوری روز را با قوت ادامه دهیم، اما نه به گونه‌ای که فهم‌مان از توسعه تنها اخذ مظاهر باشد و به این ترتیب به جای پیشرفت واقعی، ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌فرهنگ غربی را وارد کنیم. 
توسعه اگر درد ماست درمان نیز هست. این مسیر تاریخی از کنار توسعه عبور نمی کند.‌ بلکه از دل توسعه رد می شود. پس تنها یک راه حل بیشتر وجود ندارد. یا توسعه و مظاهر آن را می فهمیم، تعامل با آن را یاد می‌گیریم و بر آن مسلط می‌شویم و نسخه بومی خودمان را بیرون می‌دهیم یا آنقدر افسارش را رها می‌کنیم تا خورده شویم!
بدون فهم این واقعیت که ما نیازمند یک نسخه توسعه بومی «عادلانه» هستیم. راه حل‌های دیگر تنها موقتی است و مثل یک مسکن عمل می‌کند. بعد از طی بیش از چهل سال از عمر نهضت و نظام اسلامی، حالا ما نیازمند یک به‌روزرسانی ایدئولوژیک شده‌ایم. به‌روزرسانی نه استحاله است و نه پا پس کشیدن؛ به‌روزرسانی‌ای که علاوه بر «امنیت» و «استقلال» به گفتمان «عدالت» و «آزادی» نیز به عنوان ضامن و بیمه‌کننده گفتمان اول توجه کند و از دل این چهار گفتمان منشعب از انقلاب اسلامی، به نسخه‌ای از توسعه بومی برسد. کاری البته بسیار سخت اما گریزناپذیر و ضروری. در این میان، شاید بتوان تفکیکی انجام داد به این ترتیب که امنیت و استقلال، بیشتر ناظر بر سیاست خارجی و عدالت و آزادی، بیشتر ناظر به حکمرانی داخلی است. همانگونه که حاج‌قاسم سلیمانی مستحکم‌ترین شخص در برابر تهدیدات خارجی بود و از سوی دیگر در داخل به عنوان عنصری مردمی (و عدالت‌خواه) و همچنین روادار از لحاظ سیاسی و اجتماعی (آزادی‌محور) شناخته می‌شد. از سویی دشمن را در غرب آسیا به خاک مذلت کشاند و از سویی دیگر، دست پیرمردی سیل‌زده را در خوزستان می‌بوسید و تأکید می‌کرد اصلاح‌طلب و اصول‌گرا یا باحجاب و بی‌حجاب، سنجه‌هایی برای مرزبندی بین مردم نیستند. 
بی‌شک می‌توان از دل اسلام، به قول شهید صدر «منطقة الفراغ»هایی یافت که بیانگر آزادی اسلامی باشند. باید به خود جرأت داد و خانه را در دل آتشفشان بنا کرد و دانست که این مسیر پر پیچ و خم، مسیر تاریخی ماست!

نویسنده : محمدامین سوهانی |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای مواهب و مصائب توسعه بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.