مهرِ حضوری یا غیرحضوری مسئله این است
گروه اجتماعی
هنوز تکلیف دانش آموزان روشن نیست، یک روز سخن از بازگشایی است و روز دیگر، آموزش مجازی و یا ترکیبی از این دو در سخن مسئولان خودنمایی میکند اما بازگشایی تدریجی و آرام را بیشتر در خبرها دیده و شنیدهایم که این هم بهسرعت و چگونگی واکسیناسیون ارتباط دارد. تازهترین خبرها نیز حکایت از آن دارد که عزم و اراده بر آن است آموزش ابتدا به سبک غیرحضوری و سپس حضوری باشد و آنطور که سرپرست وزارت آموزش و پرورش مطرح کرده، «مهر امسال و آغاز سال تحصیلی به صورت مجازی خواهد بود و تلاش داریم بازگشایی مدارس خیلی آرام، بی دغدغه و با شکوه انجام شود.» علیرضا کمرئی، معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش و پرورش نیز تاکید کرده شعار اصلی بازگشایی مدارس «تدریجی بودن آموزشهای حضوری و اقتضایی بودن آن» است.
اکنون، موافقان بازگشایی کم نیستند، از معلمان و خانوادهها تا دانش آموزان و کنشگران عرصه آموزش، همه و همه با این تصمیم موافق اند. براساس آماری که علیرضا کمرئی ارائه کرده، ۷۵ درصد والدین با بازگشایی مدارس به صورت حضوری موافق هستند و تنها ۲۵ درصد اعلام نارضایتی کردهاند که باید با آموزشهای لازم، از دغدغه خاطر آنها کم کنیم.
او به تشریح و تبیین اقدامات انجام شده در حوزه معاونت متوسطه درخصوص بازگشایی مدارس و اجرای پروژه مهر هم پرداخته است: « بازگشایی را در اختیار استان و منطقه، با توجه به شرایط قرار می دهیم. البته در مدارس کم جمعیت که کلاس های زیر ۱۵ نفر داریم بازگشایی حضوری به صورت حتمی انجام خواهد شد ولی در مدارسی که تعداد دانش آموزان بالاتر از ۴۵۰ نفر است باید با برنامه ریزی دقیق، دانش آموزان در کلاس های درس حضور داشته باشند تا بتوانیم با رعایت دقیق پروتکل های بهداشتی، با مراقبت از سلامتی دانش آموزان، شاهد حضور آنها در مدارس باشیم.» تمامی موافقان بازگشایی بر سر موضع خود ایستادهاند و بر ضمانت اجرایی و امکان تحقق شیوهنامهها تأکید دارند و حالا که بناست واکسیناسیون معلمان، پایان شهریورماه خاتمه یابد، باید والدین و اغلب جامعه واکسینه شوند تا بتوان بازگشایی را اقدامی سنجیده توصیف کرد. ما هم در مطلب قبلی تحت عنوان «مشق غیرحضوری» به این موضوع اشاره کردیم که باتوجه به دلزدگی دانش آموزان از آموزش مجازی و دشواریهایش و افسردگی و پیامدهای روحی-روانی در خانه ماندن، آموزش حضوری ضرورت دارد و البته این سخن را هم مطرح کردیم که شرط بازگشایی، تسریع در واکسیناسیون و امکان اجرا و پیادهسازی موازین بهداشتی در مدارس است، حالا هم همین دیدگاه را داریم. دراینبین تحلیل برخی از کارشناسان آموزش، درخور توجه است. این کارشناسان معتقدند، تصمیم قطعی مسئولان هنوز مشخص نیست و امکان دارد تا آغاز سال تحصیلی، نسبت به بازگشایی مدارس اقدام کنند که این موضوع دو جبهه موافق و مخالف را رو در روی هم قرار داده و ما در این گزارش بیشتر بر دیدگاه مخالفان متمرکزشدهایم تا از زاویه دید آنها نیز به مسئله بازگشایی بنگریم.
گروه هدف تابع شیوهنامه و بخشنامه نیست
محمودرضا اسفندیار که از مخالفان بازگشایی مدارس است، مینویسد: «تنها تفاوت در شرایط موجود تدارک شبکه اجتماعی دانشآموزی (شاد) بوده که آنهم خود نیازمند ارتقای کیفیت و تمهید امکان آموزش تعاملی زنده است و الا تفاوتی در شرایط فیزیکی مدارس و توانمندسازی نیروی انسانی در حوزه مجازی و زیرساختها و تمهید ابزار رایگان لازم برای معلمان حاصل نشده و فقط سناریوهای مختلف مثل سال گذشته پیشنهاد میشود. هیچ سناریویی تا جلب اعتماد والدین پاسخ نخواهد داد و فقط همچون دو سال اخیر از منزلت حوزه ستادی در نزد جامعه هدف بیشازپیش خواهد کاست. توصیههای ناصواب و نابهنگام فاقد ضمانت اجرایی فقط از مرجعیت دستگاه حاکمیتی آپ در نزد مخاطبان میکاهد. چگونه میخواهیم با سرانه ۱۲۰۰میلیاردی در بودجه سال ۱۴۰۰ ( میانگین برای ۱۲ونیم میلیون دانشآموز دولتی نفری ۹۶ تا ۱۰۰هزار تومان حتی از عهده تأمین ملزومات بهداشتی ضدعفونی محیط مطابق پروتکلها برآییم) بهتر است با واقعیات پیش رفت. همه از آسیبهای آموزش مجازی مطلعند اما به قول علما در حال حاضر بحث اهم و فی الاهم است. باید کاستیها را در حوزه تمهید زیرساخت تهویه مرکزی مدارس، کمبود فضا و تراکم بالا و زیرساختهای آموزش مجازی در دستور کار قرار دهیم، چون گروه هدف تابع شیوهنامه و بخشنامه نیست و به تشخیص خود مبتنی بر واقعیات عمل خواهد کرد. قدری واقعنگر باشیم و بیاییم روی آموزش مجازی و توانمندسازی نرمافزاری و سختافزاری متمرکز شویم، با ورود ویروس لامبدا رعایت پروتکلها بهمراتب سختگیرانهتر خواهد شد. شرایط امروز نه در حوزه آپ از حیث تأمین نیروی انسانی و تمهیدات آموزشی و فضای استاندارد مدارس و تراکم دانشآموزی بهبودی داشته و نه در بحث تلفات ناشی از کرونا، لذا بهتر است بر مبنای شرایط موجود پیش رفت. بیاییم درک کنیم در شرایطی سخت و غیرعادیای به سر میبریم و اقتضائات ما با همسایگان و کشورهای توسعهیافته متفاوت است و با تصمیمات کم ریسک تر به مدیریت شرایط ناخواسته فعلی بپردازیم.»
گروهی از کارشناسان آموزش نیز تأکید میکنند که باید، تصمیم در مورد آموزش حضوری یا غیرحضوری به مدارس سپرده شود، «درحالیکه خبری از مدرسه محوری نیست و این مهم فعلا در سطح خودکفایی مالی از سرانه تخصیصی خلاصهشده و مدیران در تمامی تصمیمات تابع منطقه و استان و ستاد هستند و هیچ اختیاری ندارند و در همین موضوع مگر میشود بیش از ۱۰۰ هزار مدرسه در بیش از ۷۰۰ منطقه با نابرابری فاحش در سطح امکانات را با یک بخشنامه متمرکز مدیریت کرد؟ باید بحث نوع آموزش در سال ۱۴۰۰ به شورای مدارس واگذار شود اما از طرفی شوربختانه شرایط متنوع مدارس ما (غیردولتی، سمپاد، نمونه دولتی، شاهد، وابسته، هیئتامنایی و عادی دولتی ) بهگونهای است که اگر تفویض اختیار هم شود، شاهد شکاف بیشتری خواهیم بود و خود اعتراضات دیگری را از طرف والدین در پی خواهد داشت. در شرایط موجود فقط دوری از تصمیمات خلقالساعه و مبتنی بر واقعیات و امکانات موجود به صواب نزدیکتر است.» بهرغم نظرات کارشناسی متفاوت، سرپرست وزارت آموزشوپرورش بر الگوهای متفاوتی تأکید دارد که برای آموزش حضوری دانشآموزان در سطح کشور طراحیشده که این هفته به مدیران مدارس اعلام خواهد شد و در این الگوها، تصمیم نهایی در نحوه اجرا، بر عهده مدارس و شورای آموزشوپرورش شهرستانهاست.
جهان مدرن نمیتواند بدون مدرسه باشد/ لزومترمیم اعتماد خانوادهها
در این رابطه با «محمدرضا نیک نژاد»- کنشگر آموزش، مفصل گفتوگو کردیم. او به این مسئله اذعان دارد که «جهان مدرن نمیتواند بدون مدرسه باشد، در این مسئله نه کسی شکی دارد و نه مخالفتی. ضمن آنکه در حال حاضر تزریق واکسن شتاب گرفته و سن واکسیناسیون نیز هرچند روز یکبار پایینتر میآید و اگر این روند ادامه داشته باشد، خانوادهها اطمینان لازم را پیداکرده و از آموزش حضوری استقبال میکنند و از طرفی این را هم باید مدنظر قرار داد که ۱۴-۱۵ میلیون دانشآموز ما در سن واکسیناسیون نیستند و درصد بالایی از کشورها نیز همین شرایط را دارند، جز چند کشور انگشتشمار که توانستهاند دانش آموزان خود را هم واکسینه کنند، البته این کشورها توانستهاند در مدارس، شیوهنامههای بهداشتی را رعایت کنند. ما هم باید بتوانیم این شیوهنامهها را در مدارس پیادهسازی کرده و از همه مهمتر، اعتماد خانوادهها را تا بازگشایی مدارس ترمیم کنیم. اقدامات کلیشهای و پخش گزارشهایی از صداوسیما که چند مدرسه را نشان میدهد که در حال سمزداییاند، به ترمیم اعتمادها منجر نمیشود. باید والدین و اغلب مردم جامعه را واکسینه کرد و این تشتت در اطلاعرسانی که میزان مرگهای روزانه ۵۰۰-۴۰۰ نفر است اما شما این آمار را در ۴ ضرب کنید و یا گفتن این حرفها که کدام واکسن خوب و کدام بد است و یا از کسانی که واکسن زدهاند، ۲ هزار نفر جانباختهاند، همه این خبرها عدم اطمینانی در جامعه ایجاد کرده و فراسازمانی است و به درون آموزشوپرورش ارتباطی ندارد. بنابراین جلب اعتماد خانوادهها و تضمین دادن به آنها میتواند بسیار مؤثر باشد. با توجه به آنکه این روزها از گوشه و کنار شنیده میشود که سویه دلتا، کودکان و نوجوانان را بیشتر درگیر کرده و لامبدا نیز همین وضعیت را دارد، بنابراین باید اعتمادسازی کرد و این مسئله میتواند ما را به بازگشایی مدارس در آبان امیدوار کند. البته خبرهایی هم به گوش میرسد که واکسنهایی نیز برای سنین کم قرار است به کشور وارد شود که ظاهرا بچهها در سنین ۱۲ تا ۱۸ سال میتوانند از این واکسنها استفاده کنند و بهطورکلی هم امسال برخلاف سال گذشته، خواسته عمومی، بازگشایی است ولی ازآنجاییکه اولویت برای کل جامعه، جان افراد است، باید بتوانیم تا آبان ماه، درصد بیشتری از جامعه را واکسینه کرده و اطمینان خاطری ایجاد کنیم.»
مدارس بدون زیرساخت و تراکم کلاسی بالا
نیک نژاد در خصوص امکان رعایت پروتکلها در مدارس و شیوهنامههایی که در سایر کشورها پیادهسازی شده نیز، میگوید: «در کشور انگلیس از سپتامبر سال گذشته مدارس بازگشاییشده، ولی ما آن زیرساختهای لازم را در بسیاری از کلانشهرها و حتی شهرهای کوچک نداریم. روستاهایی داریم که تعداد دانشآموزانش کم است و میتوان تراکم کلاسی را در این مناطق کم کرد و اینها سال تحصیلی گذشته همدستکم سه ماه به شکل حضوری آموزشدیدهاند، اما مانع بزرگ برای بازگشایی مراکز آموزشی در شهرهایی مثل تهران و مشهد و اصفهان، نبود زیرساختهای لازم است. کشورهای دیگر توانستند به سمت بازگشایی بروند، چون تراکم کلاسیشان در حد ۱۵ نفر تعریفشده، نه مثل ما که تراکم کلاسها در تهران، ۳۵ نفر است و ما اگر بنا باشد در این شرایط از تعداد دانش آموزان کم کنیم، تازه ۱۵ نفر میشود. در کشور فنلاند، تراکم کلاسی در تمامی پایهها، ۱۵ نفر است و سال گذشته مطرح کردند که چون ارتباطات آموزشی در فضای مجازی برای بچهها در سنین پایینتر، دشوار است و عدم تمرکز در یادگیری را افزایش میدهد، به دانش آموزان در مقطع دبیرستان از طریق مجازی آموزش دادند و فقط دو روز در هفته برای رفع اشکال میتوانستند به مدرسه بروند و دانش آموزان مقاطع ابتدایی را در کلاسهای درس مقاطع دبیرستانی تقسیم کردند و تراکم ۱۵ نفره را به ۵ نفر کاهش دادند. ولی در کشور ما اینگونه نیست. در یکزمانی، جمعیت دانشآموزی ما از ۱۸ میلیون نفر به ۱۲ میلیون نفر کاهش پیدا کرد اما دولتها به این سمت نرفتند که مدارس را حفظ کرده و تراکم کلاسی را پایین بیاورند، این مدارس را تعطیل کردند تا تراکم دانشآموزی در همان حد ۴۰- ۳۰ نفر بماند، درحالیکه اگر آن روز مدارس را تعطیل نمیکردند، امروز بازگشایی مدارس بسیار راحتتر بود. مهمترین مسئله در پروتکلها، تراکم کلاسی است، درصورتیکه کلاسهای کوچک و عدم تهویه مناسب، جایی برای فاصلهگذاری باقی نمیگذارد. ما ۱۱۵ هزار مدرسه داریم و اگر فرض کنیم که ۱۰۰ هزار مدرسه، قدیمی باشد، بازهم مشکلات کم نیست. این مسئله را سال گذشته به شورای مدرسه سپردند و این شورا هم اعلام کرد که ما بازگشایی نمیخواهیم و در همان مقطع، حضور هنرستانیها را اجباری کردند که ابتدای مهر مشاهده کردم نه کسی الکل به همراه دارد و نه برای زدن ماسک سختگیری میشود، تازه مدرسهای که من در آن تدریس میکنم، جزء مدارس خاص است، بیتردید مدارس دولتی عادی نمیتوانند پروتکلها را رعایت کنند، چون بودجه و زیرساخت لازم را برای تهیه الکل و شوینده در اختیار ندارند و تعداد میز و نیمکتها برای فاصلهگذاری کافی نیست.»
۳۰ تا ۵۰ درصد دانش آموزان به آموزش مجازی دسترسی ندارند
این کنشگر آموزش تأکید میکند، «برای بازگشایی، مدرسه محوری بسیار اهمیت دارد و باید ذینفعان در این زمینه تصمیم بگیرند و این تمرکززدایی که کارشناسان سالهاست بر آن اصرار دارند، مبتنی بر آن است که هر مدرسه ویژگیهای خاص خود را دارد و مناطق آموزشی باهم متفاوتاند. مدرسههای ما در یک فرآیند مشارکتی با حضور معلمان و خانوادهها و دانش آموزان و مسئولین مدرسه باید تصمیم بگیرند و اگر این زنجیره بههمپیوسته در تصمیمگیری مشارکتی نداشته باشند، آموزش پیش نمیرود و با بخشنامه و دستور هم نمیتوان خانوادهها را مجاب کرد. چه خوب است اجازه دهیم هر مدرسه بر اساس امکاناتی که دارد و منحصر بودن بافت اجتماعی هر منطقه، برای بازگشایی تصمیم مختص به خود را بگیرد و آموزشوپرورش فقط بر اهداف آموزشی کوتاهمدت و میانمدت و درازمدت نظارت کند، وگرنه دستورکلی برای سراسر کشور جواب نمیدهد. از طرفی این را هم باید مورد تأکید قرار داد که آمارهای جهانی نشان میدهد در آموزش مجازی بهطور میانگین ۴۰ درصد قدرت خواندن، نوشتن و حساب کردن دانش آموزان افت کرده اما در کشوری مثل ایران، آسیبهای این نوع آموزش بهویژه در سطح پایه بیشتر است. چون آن امکانات لازم را برای آموزش مجازی نرمال در اختیار نداشته ایم و از سویی، برتعداد بچههای بازمانده از تحصیل هم افزودهشده و ۳۰ تا ۵۰ درصد دانش آموزان در سال تحصیلی گذشته به آموزش مجازی دسترسی نداشتهاند که عدد سرسامآوری است، یعنی ۴ میلیون و ۲۰۰ هزار نفر تا ۷ میلیون نفر از دسترسی به این نوع آموزش، محروم بودهاند. باتوجه به آنکه دولت دامن خودش را در آموزش کارآمد به شیوه مجازی جمع کرده، آموزشوپرورش ما بسیار آسیبدیده و میتوان تأکید کرد که آموزش مجازی در کشور ما، شکستخورده است، چون همانطورکه اشاره کردم تعداد زیادی از دانش آموزان ما به این فضا دسترسی ندارند.»نیک نژاد در خاتمه با اشاره به کارآمدی آموزش ترکیبی میگوید: «تعریف آموزش ترکیبی خیلی مشخص نیست و اینکه میگویند تقسیمبندی شود و نیمی از دانش آموزان امروز به مدرسه بیایند و نیمی دیگر روز بعد، برای بعضی از پایهها خوب است و معلم هم آن روزی که مدرسه نمیآید، میتواند به شکل مجازی آموزش را دنبال کند، اما به نظر میرسد که به دلیل نبود زیرساختها بازهم خیلی امکانپذیر نیست، چون نمیتوان از معلمان انتظار داشت با حقوق و مزایای کمی که دریافت میکنند، دوبرابر هم برای تدریس وقت بگذارند، مسلما خسته و فرسوده میشوند.»
آموزش مجازی , مدرسه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.