مهاجران پشت درهای مدارس!
گروه اجتماعی
« هیچ کودک افغانستانی، حتی مهاجرینی که بهصورت غیرقانونی و بیمدرک در ایران حضور دارند، نباید از تحصیل بازبمانند و همه آنها باید در مدارس ایرانی ثبتنام شوند.» این تأکید مؤکد رهبر انقلاب است که اردیبهشت ۹۴ بهطور رسمی اعلام شد؛ تا همه کودکان افغانستانی، چه آنها که دارای شرایط قانونی حضور در ایران هستند و چه آنها که مدارک قانونی حضور در ایران را ندارند در مدارس دولتی ثبتنام شوند. در آغاز با صدور این دستور، تمامی کودکان مهاجر توانستند در مقاطع مختلف تحصیلی در مدارس دولتی ثبتنام کنند و این فرمان قاطع و تاریخی، به سردرگمی و وضعیت نامعلوم مهاجرین افغانستانی برای تحصیل در ایران پایان داد، اما این شرایط خیلی دوام نیاورد.
بهطوریکه در سومین سال اجرا و تبدیل دستور مقام معظم رهبری به یک مصوبه قانونی، بند و تبصرههای زیادی به آن اضافه شد و به علت موانع و دشواریهای گسترده، برخی کودکان مهاجر از حضور در چرخه تحصیل بازماندند.
امسال درحالیکه فقط ۱۸ روز به بازگشایی مدارس مانده، خبری از دستورالعمل برای ثبتنام دانش آموزان مهاجر نیست و آنها کماکان برای سال تحصیلی پیش رو در بلاتکلیفی محض به سر میبرند. با تغییر و تحولات سیاسی در افغانستان، رقمی در حدود یک تا ۱٫۵ میلیون نفر مهاجر به ایران واردشدهاند و براساس آماری که حمید بوالی، از فعالان اجتماعی ارائه کرده، «۲ میلیون و۳۰۰هزار نفر از اتباع افغانستانی فاقد مدرک شناسایی و هویت، برگههای سرشماری را اخذ کردهاند که این جمعیت، مهاجران قبل و بعد از حکومت طالبان را شامل میشود و حدود ۵۰۰هزار نفر آنها، کودکان زیر ۱۸سال هستند.»
خیلیها، مانعتراشی در مسیر تحصیل اتباع افغانستانی را، به افزایش تعداد مهاجران و معضل نبود ظرفیت خالی در مدارس گره میزنند. اخیرا وزیر آموزشوپرورش هم گفته است: «ورود این افراد به مناطقی است که تراکم دانشآموزی ما ظرفیت بیش از این جمعیت را ندارد و باید کلاس جدید ایجاد کنیم. از طرفی بهدلیل محدودیت داراییها و سرمایه و تورم امکان افزایش کلاس در محلههای پرتراکم بهسرعت برایمان مقدور نیست.» اما «حمید بوالی» در گفتوگو با «رسالت» تأکید میکند که « ما در مرحله قبل از ظرفیت پذیرش گرفتارشدهایم .»
تحصیل مهاجران، هنوز در مرحله مجوز ثبتنام!
این فعال اجتماعی و معلم داوطلب که در مدارس حاشیه شهر تهران به آموزش دانشآموزان اتباع افغانستانی مشغولیت دارد، توضیح میدهد: «تحصیل دانش آموزان افغانستانی در مدارس ایران دو مرحله دارد، که در مرحله اول باید برگه حمایت تحصیلی را از وزارت کشور و اداره اتباع دریافت کنند. در مرحله دوم با این برگه، برای ثبتنام به مدارس مراجعه میکنند و در اینجا بحث ظرفیت مطرح است. اما مشکل اصلی این است که ما در مرحله مجوز ثبتنام باقیماندهایم و به مهاجرینی که در طرح سرشماری شرکت کرده و برگه اقامت موقت دریافت کردهاند، برگه حمایت تحصیلی نمیدهند، حالآنکه تعداد زیادی از مهاجرین با این انگیزه که شرایط برای تحصیل فرزندانشان فراهم شود، در طرح سرشماری شرکت کرده و از وضعیت مهاجر غیرقانونی خارجشدهاند. ولی در حال حاضر کودکان همین دسته از مهاجرین، در مرحله دریافت حمایت تحصیلی قرار دارند و هیچ فراخوان و آییننامه و بخشنامهای برای این گروه صادر نشده است. درحالیکه فقط ۱۸ روز به شروع سال تحصیلی مانده و فرآیند ثبتنام نیز زمانبر است.»
این معلم، بهطورکلی موانع تحصیلی مهاجرین افغانستانی در ایران را در چند محور بهصورت خلاصه مطرح کرده که «اولین مورد، موانع قانونی و صدور مجوز است که تصور میشد با دستور صریح رهبر انقلاب مبنی بر تحصیل همه کودکان افغانستانی فارغ از اینکه مدرک دارند یا ندارند، این مسئله حل شود، چنانکه تا دو سال پس از صدور دستور رهبری این مسئله حلشده بود و سال پیش هم تا حد زیادی مشکلی وجود نداشت اما دوباره امسال موانع و مشکلاتی پیشآمده است. رفتارهای سلیقهای و شخصی برخی مدیران میانی چه در مدیریت امور اتباع و چه در حوزه آموزشوپرورش و مدیران مدارس از موانع بعدی به شمار میرود و بعضا مجوز صادر میشود و مدرسه همظرفیت دارد ولی مدیران در مدارس و یا مناطق آموزشوپرورش با نگاه سختگیرانه و غیرانسانی به ماجرا نگاه کرده و سنگاندازی میکنند، البته این مسئله بسیار کم رخ میدهد و اغلب مدیران و معلمان مدارس، در این سالها نشان دادهاند که نگاه انسانی داشته و پذیرای مهاجرین افغانستانی هستند ولی بهطورکلی این نگاه شخصی و سلیقهای وجود دارد و گروهی از افراد، قانون، دستور شخص اول مملکت و نگاه انسانی و اسلامی به موضوع را برنمیتابند. مشکلات زیرساختی و ساختاری عامل بازدارنده دیگری است و فکر میکنم اگر مانع اول برداشته شود، سایر مشکلات با پیگیری قابلرفع باشد.»
مشکل ظرفیت پذیرش در مدارس
این فعال اجتماعی در ادامه با اشاره به ظرفیت مدارس و مشکلاتی که در این بخش وجود دارد، عنوان میکند: «بارها افرادی که در حوزه مهاجرین فعالیت میکنند، بهویژه پس از تغییر و تحولات سیاسی در افغانستان و موج جدید مهاجرت، اعلام کردند که باید سیستم و ساختار منظمی برای توزیع جغرافیایی مهاجران فراهم کرد. چون ظرفیت مراکز آموزشی در شهرها و مناطق مختلف، متفاوت است و توزیع جغرافیایی دانش آموزان مهاجر اگر برمبنای اصول و ساختار منظمی باشد، مشکلی پیش نمیآید، بنابراین ظرفیت لازم برای حضور کودکان افغانستانی در مدارس کشور مهیاست، ولی چون توزیع جغرافیایی مناسبی صورت نگرفته، در مناطق پرتراکم و پرجمعیت مشکلاتی به وجود آمده، نکته دیگر این است که راه تحصیل کودکان مهاجر، رفتن به مدارس دولتی نیست و اگر دولت و متصدیان امر، بستر قانونی تحصیل کودکان افغانستانی به شیوههای مختلف را فراهم کنند، میتوان شرایطی را طراحی و تعریف کرد که حتی بدون افزایش ظرفیت مدارس، از توان گروههای جهادی و مردمی بهره برد. در این سالها مردم ما نشان دادهاند که، در بحث تحصیل مهاجرین افغانستانی کم نمیگذارند. بنابراین اگر بستر قانونی مهیا باشد، میتوان با تکیهبر ظرفیت مردمی، تحصیل مهاجرین را بدون باری بر دوش دولتها، مدیریت کرد، ولی متأسفانه نگاه امنیتی نمیگذارد که این اتفاق رخ دهد. در حال حاضر بسیاری از مدارس یکنوبته هستند و نوبت دوم میتواند در اختیار گروههای جهادی و مردمی قرار گیرد تا آنها تحت نظارت و طبق ضوابط و استانداردهای آموزشوپرورش فعالیت کنند. یا اینکه میتوان از بستر آموزش مجازی استفاده کرد، خوشبختانه این بستر در دو سال گذشته مهیا شده، بنابراین باید شرایطی فراهم شود تا مهاجرین در سامانه شاد ثبتنام کرده و معلمین و داوطلبین به آموزش این کودکان کمک کنند. بعد از سر برآوردن طالبان، قشر وسیعی از معلمان و دانشجویان و اساتید دانشگاه از افغانستان راهی ایران شدهاند که تمایل دارند به آموزش کودکان افغانستانی کمک کنند. بنابراین باید با استفاده از این ظرفیت آنها را پایکار آورد. در این صورت، مسئله بار مالی و ظرفیت پذیرش مطرح نیست. همه این فعالیتها همانطور که اشاره کردم مستلزم آن است که یک بستر و ساختار قانونی شکل بگیرد. ما از مشکلات آموزشوپرورش آگاهیم و هدف از احقاق حق تحصیل کودکان افغانستانی؛ لطمه به دولت و یا تحتفشار گذاشتن آموزشوپرورش نیست و اگر آن نگاه انسانی مقام معظم رهبری به مسئله مهاجرین افغانستانی در کشور حاکم باشد، میتوان با همفکری و هماندیشی اقداماتی انجام داد که دانش آموزان مهاجر از تحصیل بازنمانند. متأسفانه این نگاه فقط در صدر حاکمیت وجود دارد و رئیسجمهور و مقامات ارشد نیز بارها دیدگاهشان را درباره مهاجرین افغانستانی عنوان کردهاند. ولی هنگامیکه این مسئله قرار است به آییننامه و بخشنامه تبدیل شود، موانع و اشکالاتی پیش میآید.»
لزوم تشکیل سازمان مهاجرت و تغییر قوانین نارسا
سال ۹۴ پس از صدور دستور رهبر انقلاب، تصور «بوالی» به همراه دیگر فعالان اجتماعی این بود که چالش تحصیل اتباع خارجی در ایران به نقطه پایان رسیده اما چنین نبود. «بوالی» دراینارتباط میگوید: « تلاش و هزینهای که برای یک امر بدیهی صرف شده، میتوانست در امور دیگری صرف شود. نمیدانم چرا باوجود دستور شخص اول مملکت و تبدیل آن در هیئت دولت به قانون و باوجوداینکه نگاه جمهوری اسلامی به موضوع مهاجرین افغانستانی و تحصیل آنها، پذیرا و مهربانانه است، ولی کماکان هرسال این مشکل وجود دارد. بیتردید یکبار برای همیشه و بهصورت ریشهای باید این ماجرا حل شود. تشکیل سازمان مهاجرت و تغییر قوانین نارسای مهاجرتی در ایران میتواند اقدام مؤثری باشد، خیلی از قوانین، مربوط به سال ۱۳۰۱ است، یعنی قوانینی که در دوره پهلوی اول گذاشتهشده و بعدها در سال ۱۳۵۹- ۱۳۵۸بهصورت کلی و جزئی بازنگری شده است. سازمان مهاجرت نیز باید زیرنظر رئیسجمهور تشکیلشده و دارای بازوی اجرایی و نظارتی قوی باشد. قوانین پیشنویس سازمان مهاجرت هم که منتشرشده، پیشرو و انسانی و اسلامی است و امیدواریم با تشکیل این سازمان، بحث فرسایشی تحصیل کودکان افغانستانی در مدارس ایرانی یکبار برای همیشه حلوفصل شده و با تغییر مدیران کل و سیاستها و حتی باروی کار آمدن این دولت و آن دولت عوض نشود. نگاه جمهوری اسلامی مشخص است و باید این نگاه در قوانین و بخشنامهها و دستورالعملها جاری شود و با نظارت و اجرای سازمان مهاجرت و با تصویب مجلس شورای اسلامی، این مشکل خاتمه یابد. فکر میکنم اگر قرار است این مسئله حل شود باید در همین دوره به نتیجه برسد، در دورهای که مجلس انقلابی نگاه آرمانی، اسلامی و انسانی به مهاجرین را میپذیرد و دولت آرمانگرا و انقلابی نیز نگاه به مهاجرین را فارغ از مرزها قبول دارد و شخص اول مملکت همپیوسته حامی و پشتیبان مهاجرین بوده و هست.»
اهمیت قرارگیری مهاجران در چرخه آموزش
این فعال اجتماعی در خاتمه از سه منظر به اهمیت مسئله تحصیل کودکان افغانستانی اشارهکرده و میگوید: «اول از منظر نگاه انسانی، تحصیل ازجمله حقوق اولیه هر انسانی در هر جای دنیاست. حقوق بدیهی و اولیه کودکان باید تحت هر شرایطی اعمال شود و تغییر جغرافیا تفاوتی در حق بودن آن به وجود نمیآورد. علاوه بر آن کودکان مکان زندگیشان را انتخاب نکردهاند. آنها بهواسطه تصمیم بزرگترهایشان در شرایط مهاجرتی قرارگرفتهاند. انسانیت حکم میکند که حقوق اولیه آنها تحت تأثیر این تصمیم قرار نگیرد. سوای همه این موارد، اصولا نگاه کردن به نژاد کودکان و اجازه دادن یا ندادن به تحصیل بر مبنای این مسئله، نگاهی نژادگرایانه است. دستور رهبر انقلاب مبنی بر تحصیل همه کودکان افغانستانی فارغ از برگه اقامتی و هویتی نیز درواقع سند صریح نگاه کلاننگر انسانی در سطح حاکمیتی در ایران است. دوم از منظر امنیت ملی، با فراهم کردن امکان تحصیل برای کودکان افغانستانی، ریسک انتخاب راههای خطرناک نهفقط برای فرد بلکه برای جامعه ایرانی کاهش پیدا میکند. کودک افغانستانی که به تحصیل در مدارس ایران مشغول میشود عموما مسیر زندگی پرخطر برای اجتماع را انتخاب نمیکند. علاوه بر آن به وجود آوردن امکان تحصیل کودکان افغانستانی نقش بزرگی در همزیستی مسالمتآمیز میان این بزرگترین اقلیت ساکن در ایران و شهروندان ایرانی دارد. بچهها در مدارس ایرانی با کودکان و معلمان ایرانی ارتباط میگیرند و آن تصویر پرسوءتفاهم ساخته توسط رسانهها کنار میرود و ادغام جامعه مهاجر در جامعه ایرانی بدون جبر صورت میگیرد. جامعه ایران با تحصیل کودکان افغانستانی قطعا سالمتر و ایمنتر است. سوم از منظر منافع ملی این مسئله حائز اهمیت است. خیلی از کشورها که به دنبال تأمین منافع از راههای نوین مثل دیپلماسی فرهنگی هستند، مدارس خارجی را با صرف هزینه فراوان در کشور دوم تأسیس میکنند تا نمایندگان فرهنگی برای خود تربیت کنند. در خود افغانستان مدارس کرهای و ترکیهای وجود دارد. کالجهای آمریکایی و اروپایی هم که مشهور است. حالا کودکان مهاجر بدون صرف هزینه و سختیهای جذب و تأسیس یک مدرسه در کشوری خارجی، آمدهاند تا در مدارس ما به شیوه ایرانی تحصیل کنند. تجربه نشان داده اگر آغوش مدارس و معلمان ما به روی آنها باز شود، در ایران و اروپا و افغانستان نمایندگان غیررسمی ایران میشوند و با نگاه دوستانه در مواقع لزوم همکار ایران خواهند بود.»
دیگر معلمان و کارشناسان نظام آموزشی نیز همچون بوالی، بر پیامدهای مثبت تحصیل دانش آموزان افغانستانی در ایران تأکید کرده و معتقدند، اگر اجازه ندهیم مهاجرین تحصیل کنند، طبعا بافرهنگ ما آشنا نخواهند شد و به سازگاری اجتماعی نمیرسند. مهاجرین ظرفیتها و استعدادهایی دارند که نباید مغفول بماند.
این کارشناسان به «رسالت» میگویند: « ما درحالی برای تحصیل دانش آموزان افغانی سنگاندازی میکنیم که بسیاری از استعدادهای ظهور و بروز یافته در سایر کشورهای جهان، مربوط به جمعیت مهاجرین است و ماهم باید از چنین ظرفیتها و استعدادهایی بهرهمند شویم.»
راهکاری برای افزایش ظرفیت پذیرش
آنان با اشاره به معضل ظرفیت پذیرش در مدارس ایران تأکید میکنند که «برای دانش آموزان خودمان همظرفیت لازم را نداریم و در راستای بیتوجهی به آموزشوپرورش، در بحث زیرساختهای فیزیکی و یا زیرساختهای ناملموس کمبودها مشهود است. بنابراین برای پوشش دانش آموزان ایرانی هم فاقد آن ظرفیت لازم هستیم و ازنظر استانداردهای جهانی در حوزه تراکم کلاسی و ظرفیت فضای آموزشی جایگاه خوبی نداریم و با افزایش جمعیت مهاجران، این کمبودها ملموستر شده اما در سالهای گذشته باید برای تقویت زیرساختها برنامهریزی میکردند. بسیاری از دانشگاهها و مراکز آموزش عالی، بنا به عدم تقاضایی که وجود دارد خالی است و حتی بهعنوان پانسیون اجاره داده میشود. سلف برخی دانشگاهها نیز به تالار عروسی تبدیلشده و میتوان این فضاها را به زیرساختهای آموزش اختصاص داد. در حال حاضر بسیاری از مراکز دانشگاه پیام نور بدون استفاده و بدون تقاضاست و شاید اگر همین ظرفیت در اختیار آموزشوپرورش قرار میگرفت، اتفاقات خوبی رخ میداد.»
البته این کارشناسان تصریح میکنند که مسئله تنها به ظرفیت پذیرش محدود نمیشود، بلکه در برخی مناطق، عدم پذیرش اجتماعی هم مطرح است: «اگر در مدرسهای نسبت دانش آموزان مهاجر بیش از دانش آموزان ایرانی باشد، موردقبول و رضایت خانوادهها نیست. از طرفی اغلب مراکز آموزشی وابسته به تأمین بودجه از سوی والدین است و مدیران مدارس ترجیح میدهند دانشآموزانی را پذیرش کنند که به لحاظ درآمدی مشکلی ندارند و طبیعتا مهاجرین افغانستانی توانی برای پرداخت شهریه و مشارکت مالی ندارند. همچنین به دلیل مسائل مالی قادر به تهیه لوازمالتحریر و رعایت فرم مدرسه نیستند و برای این موارد، سازوکاری اندیشیده نشده است. بنابراین آموزشوپرورش باید ابتدا چالشهای تحصیل کودکان افغانستانی را بررسی و سپس برنامه و استراتژی داشته باشد. اگر مسئله به فقر دانش آموزان مهاجر مربوط میشود، باید با تکیهبر نهادهای حمایتی، شبکهای را فراهم کرد که بحث هزینههای این دانش آموزان تأمین شود و اگر بحث بر سر عدم پذیرش اجتماعی است باید فرهنگسازی کرد. در رابطه با مباحث زیرساختی هم میتوان از ظرفیت مراکز آموزش عالی استفاده کرد، بنابراین آموزشوپرورش باید ابتدا این مسائل را واکاوی و سپس چارهاندیشی کند.»
دانش آموزان مهاجر , مدرسه
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.