مصائب شغلی زنان
گروه اجتماعی- نادیا احمدی
«مادر شاغل» پدیدهای نوظهور در تعاریف اجتماعی دنیاست و گویا بهصورت نانوشته مادر بودن، شغلی بدون دستمزد برای زنان بوده و هست. اما وقتی مسیر مشارکت اجتماعی زنان هموارتر شد، عده زیادی در شکاف فلسفی مادر خوب بودن و شاغل موفق بودن، سرگردان شدند و این امر نهتنها به خود مادران، بلکه به سایر زنان مجرد و بدون فرزند و حتی مردان دارای فرزند، ضربه زد.
درآمد کمتر مادران
نهتنها داشتن فرزند بهتنهایی، در مسیر شغلی مؤثر است، بلکه سن فرزند نیز در طیکردن مسیرهای شغلی برای زنان مهم است. مؤسسهای که در مسیر تساوی حقوق زن و مرد در محیط کار فعال است، اخیرا نظرسنجی ای منتشر کرده که به نکات جالبی اشاره دارد.
حدود ۴۳ درصد از مادران کارگر، بهدلیل تولد فرزند، حداقل یک سال را بدون درآمد گذراندهاند و این امر فقط به عدم درآمد منتهی نمیشود. جریمههای بیرونرفتن از مسیر کار بسیار زیاد است؛ علاوه بر وقفه در ارتقای کاری یا از دست دادن شغل قبلی یا دور ماندن از پیشرفت های شغلی، برای زنانی که فقط یک سال از کار مرخصی گرفتهاند، درآمد سالانه آنها نیز ۳۹ درصد کمتر از زنانی بود که بین سالهای ۲۰۰۱ تا ۲۰۱۵ تمام ۱۵ سال را کار کردهاند.
وقفه در مسیر شغلی
احتمال کمتری وجود دارد که مادری، وقتی فرزندش در سنین پایین قرار دارد، در حرفه ای مشغول باشد. در سال ۲۰۱۹، نرخ مشارکت در نیروی کار مادرانی که فرزندان زیر ۶ سال داشتند، ۴/۶۶ درصد بود، اما برای مادرانی که فرزندشان ۶ تا ۱۷ سال داشتند، ۸/۷۶ درصد بود. این نشانهای از عدم پیوستگی زمانی کار زنان است که باعث میشود سنین بازنشستگی در زنان بیشتر از مردان باشد. بهطور مثال، مادر شاغل، ۲۵ سال مشغول به کار است و اگر در این ۲۵ سال دو فرزند داشته باشد که هر کدام سه تا پنج سال بین شغل مادر وقفه ایجاد کرده باشند، بدین معناست که یک مادر شاغل در حقیقت ۳۱ تا ۴۵ سال درگیر کار بوده. این اتفاق آسیب جدی به مادران شاغل وارد میکند. اما آیا میتوان برای زنان نسخهای اینگونه تجویز کرد که برای درک حس مادری، باید از سایر استعدادها و تواناییهای شغلی و درآمدی خود دست بکشند؟ یا اینکه اگر بهدنبال اثرگذاری، شکوفا کردن استعداد و خلق ارزش مادی و معنوی هستند، باید از مادر شدن چشم بپوشند؟
شاید سریع پاسخ دهیم که این رویکرد بسیار ناپسند است، اما حقیقت امر این است که رفتارها، برداشتها، کمبود امکانات برای کمک و نگهداشتن فرزندان خردسال، تعریف و رویکرد سنتی از نقش پدر در خانواده و بسیاری از رویکردهای خودآگاه و ناخودآگاه روزانه ما؛ چه بهصورت شخصی و چه بهصورت سازمانی، مؤکدا نسخه بالا را مهر میکند!
انگیزه با درآمد بیشتر
وقتی امکانات نگهداری از فرزندان برای مادران شاغل در دسترس و ارزانقیمت نیست، گاهی مادران کارمند یا حتی ستارههای سازمان، با این محاسبه که برای نگهداری از فرزند و ادامهدادن به کار، باید نیم یا بیش از نیمی از حقوق خود را هزینه کنند، از ادامهدادن مسیر شغلی منصرف میشوند یا بهدنبال روشهای منعطفتر کار برای آزادی عمل در نگهداری فرزندان هستند.
همین امر آنان را کارمندان غیرمتعهدی جلوه میدهد. این نگاه ۲۳ درصد از پدران را نیز آزار میدهد، بهطوری که در نظرسنجی مذکور گفتهاند با آنها طوری رفتار میشود که گویی به کار خود متعهد نیستند؛ زیرا بچه دارند. مادران شاغل نسبت به سایرین در جنبههای بسیار متفاوتی مبارزه میکنند، از فرهنگ سازمانی گرفته تا رویکردهای سنتی نادرست.
متأسفانه در همه جای دنیا کسانی هستند که زنان موفق را مادرانی کامل نمیدانند، ولی گذشت زمان و وجود نسلهای پیدرپی، شواهدی را نشان میدهد که بسیاری از افراد موفق دنیا مادران شاغل داشتهاند و همین قدرت و استقامت مادرانشان باعث شده آنها نیز مستحکم و با اعتمادبهنفس باشند.
به طورکلی با تغییر و تحولات اجتماعی و گرایش بیشتر زنان و دختران برای ادامه تحصیل و افزایش هزینههای زندگی، حضور بانوان روز به روز در موقعیتهای کاری افزایش می یابد تا جایی که درصد پذیرفته شدگان زن در دانشگاهها و استخدام آنها در مشاغل رشد چشمگیری داشته است درواقع با حضور پُررنگ تر خانمها در محیط کار و دریافت پستهای مدیریتی و داشتن بازدهی بالا در مشاغل مختلف، ترکیب جنسیتی نیروهای شاغل در سازمانها و ادارات در سراسر دنیا دچار دگرگونی شد و رفته رفته با اثبات تأثیرات مثبت به کارگیری بانوان در مشاغل مختلف، اقبال عمومی برای استخدام بانوان بالا رفت تا جایی که امروز زنان شاغل جزء جدایی ناپذیر تمام کسب و کارها در سراسر جهان هستند اما طبیعتا کار کردن همزمان با انجام کارهای روزمره زندگی که خیلی از آنها در فرهنگ ما برعهده زنان است، آنها را با مشکلات فراوانی روبه رو میکند.
امانالله قرائیمقدم، جامعه شناس و آسیب شناس اجتماعی در این باره می گوید: «با وجود مشکلاتی مانند دستمزد کمتر در مقایسه با مردان در سمتهای مشابه، مانع تراشی بر سر راه ترفیع شغلی زنان و تبعیضهای جنسیتی؛ همچنان بانوانی هستند که هر روز در محیطهای کاری حضور دارند و برای تأمین هزینههای زندگی خود کار میکنند. ایجاد تعادل میان زندگی شخصی و شغلی زنان شاغل متأهل فقط به برنامهریزی زنان مربوط نمیشود بلکه به عوامل متعددی مانند زیرساختهای اجتماعی، نوع سیستم آموزشی، پرداخت حقوق و مزایا و بیمه یکسان میان زنان و مردان و فرهنگسازی بستگی دارد اما متأسفانه زنان متأهل شاغل با مشکلاتی مواجه هستند که به دلیل عوامل متعددی آسیبهای سخت و جبرانناپذیری به آنها تحمیل می شود.»
نابرابری در قوانین
قرائی مقدم با اشاره به خلأهای قانونی در حمایت از زنان شاغل تصریح می کند: «بخشی از عدم تعادل میان زندگی شغلی و شخصی زنان متأهل شاغل وابسته به نابرابری در قوانین و حقوق زنان جامعه است، متأسفانه ما قوانین حمایتی مناسبی در این زمینه نداریم، همه زنان شاغل نمیتوانند از مرخصی زایمان ۶ تا ۹ ماهه در مجموعههای دولتی استفاده کنند و بسیاری از آنها میترسند اگر بعد از مرخصی زایمان به محیط کار بازگشتند، کسی جایگزین آنها شده باشد و شغل خود را از دست بدهند حتی بسیاری از آنها نمیتوانند از محدودیت ساعت کاری جهت حمایت از فرزندان تا سن ۶ سالگی استفاده کنند.»
زنان شاغل از حمایت بیمهای به طور کامل بهرهمند نیستند
این استاد دانشگاه ادامه می دهد: «زنان شاغل از قوانین کسب و کار و حمایت بیمهای به طور کامل و قانع کنندهای بهرهمندند نیستند، مردان نقشها، وظایف و مسئولیتهای خود را در زندگی مشترک به طورکامل نپذیرفتهاند و حتی فضای اجتماعی امروز جامعه احترام و حرمتی که برای مردان قائل شده را برای زنان در نظر ندارند بنابراین همه اینها مجموعه مشکلات زنان شاغل را تشکیل میدهد که باعث میشود کار کردن برای آنها سخت باشد. قوانین کشور در راستای انتظارات جامعه بانوان نیست و این ناهمخوانیها موجب خستگی، عدم تعادل میان زندگی شخصی و شغلی و در نهایت آسیبهای روانی زنان شده است درحالی که جامعه و قوانین کاری باید همان مزایایی که برای مردان در نظر دارد را به زنان هم اختصاص دهد.»
این آسیب شناس در گفت و گو با برنا، به سایر مشکلاتی که پیش روی زنان در بخش اشتغال قرار دارد اشاره کرده و عنوان می کند: «جامعه و قوانین باید شرایطی را فراهم کند تا زنان شاغل بتوانند در کنار رسیدن به خود، همسر و فرزند توجه کافی به شغل خود نیز داشته باشند درغیراینصورت اگر زن شاغل؛ استراحت و آرامش نداشته باشد قطعا نتیجه منفی خواهد گذاشت. زنان شاغل تا زمانی که مجرد هستند تنها به شغل و علاقهمندیهای خود مشغول هستند اما بعد از ازدواج وضعیت و فرصتهایشان کاملا دگرگون میشود و در زندگی متأهلی موضوعی که برای زنان ایجاد میشود بسیار فراگیرتر از مردان است، زنان شاغل ایرانی به دلیل مسئولیتها و وظایف بیشتر، آسیب بیشتری تحمل میکنند چون آنها از ابتدای روز همپای مردان، خارج از خانه کار میکنند و بعد از اتمام ساعت کاری همزمان با مرد وارد خانه میشوند اما به دلیل نوع دیدگاهی که به وظایف زنان وجود دارد مسئولیتهای متعدد خانه را نیز برعهده دارند و این مسئله باعث شده زنان شاغل به مرور زمان آسیب پذیرتر و با مشکلاتی درگیر باشند.»
قرائیمقدم با بیان اینکه برخی از دختران شاغل برای جلوگیری از افزایش وظایف خود تن به ازدواج نمیدهند، می گوید: زنانی که به دلیل مشغله کاری و فرار از انجام ندادن وظایف همسری، تن به ازدواج نمیدهند آسیبهای روحی و روانی زیادی را تحمل میکنند چراکه ازدواج موجب پیشرفت افراد میشود و از طرفی دیگر بخش زیادی از نیازهای روانی انسانها را تأمین میکند. زنان کشور در چند سال گذشته به مشاغل سختی ورود کردهاند و توانستند همپای مردان و در برههای فراتر از مردان فعال باشند پس توانایی، قدرت اندیشه، خصوصیات روحی و روانی آنها نشان میدهد که از تواناییها و قابلیتهای بالایی برخوردارند و باید برای آنها همانند مردان حقوق و شرایط یکسانی در نظر گرفت تا آنها بتوانند آرامش را همانند مردان در زندگی خود احساس کنند.»
زنان شاغل , نادیا احمدی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.