مرگ خاموش خاک
گروه اجتماعی
اهمیت خاک را که از منابع محدود زمین است، دستکم نگیریم. ارزش و نقش خاک وقتی آشکار میشود که بدانیم، اصلیترین مؤلفه امنیت غذایی به شمار میرود و منبعی زنده است که در حدود ۲۵ درصد از تنوع زیستی را در خود جای داده و هر تن خاک، ارزشی ۲۸ دلاری دارد که براثر فرسایش، سالانه ۵۶ میلیارد دلار سرمایه ملی نابود میشود. برای تولید هر سانتیمتر مکعب خاک در کشور ما با توجه به شرایط اقلیمی کنونی باید «بهطور متوسط ۸۰۰ سال زمان صرف کرد»؛ آماری که رئیس گروه محیطزیست در کرسی سلامت اجتماعی یونسکو ارائه کرده است. اما از زبان رئیس انجمن علوم خاک ایران اینگونه روایتشده که کشور ما درزمینهٔ فرسایش خاک رتبه اول دنیا را داراست و بهطور میانگین میزان فرسایش خاک در کشور دو میلیارد تن است و این در حالی است که تولید و جبران خاک ازدسترفته سه تا چهار میلیون سال زمان میبرد. با استناد به اعداد و ارقام پیش رو، میتوان دریافت که برای تولید کالایی که هر سانتیمتر آن به زمان زیادی نیاز دارد، ارزشگذاری غیرقابل انجام است.
با این اوصاف، برخی رفتارهای نابخردانه، از تغییر کاربری و کشاورزی مبتنی بر اصول سنتی تا عدم تعادل میان دام و مرتع و ساختوسازهایی که منطبق بر اصول محیط زیستی نیست، منجر به افزایش چند برابری نرخ فرسایش خاک در کشور و عرصههای طبیعی و کشاورزی شده و بخش بزرگی از فرسایش خاک از دیمزارهای رها شده نشأت میگیرد که به گفته محمد درویش، عضو هیئتعلمی مؤسسه تحقیقات مراتع و جنگلهای کشور، یکی از مهمترین رویکردها این است که عرصههای فاقد پتانسیل تولید (مراتع) را به دیمزار تبدیل نکنیم زیرا این دیمزارها در بهترین حالت سه تا چهار ماه در سال زیر کشت میروند و در مابقی سال به دلیل خالی بودن از کشت، عرصه مناسبی برای تاختوتاز و افزایش فرسایش خاک بهحساب میآیند. فرسایش یکی از حیاتیترین بحرانهایی است که میتواند تابآوری سرزمینی را با چالش مواجه سازد و از مهمترین پیامدهای این اتفاق، کاهش کیفیت خاک و باروری زمینهای کشاورزی است.
سالانه بهاندازه تنب کوچک و بزرگ و جزیره ابوموسی خاک از دست میدهیم
توسعه شهرها، ساختوسازها، شهرکها و واحدهای مسکونی نیز بیشترین خسارت را به خاک وارد میکنند و در بهرهبرداریها باید هماهنگی و سازگاری با طبیعت موردتوجه باشد. رویدادهای طبیعی نیز هنگامی خسارتبار است که عوامل انسانی در طبیعت مداخله کرده باشند، همانند بسیاری از سیلابهای مخرب که براثر نابودی پوشش گیاهی در حوزههای بالادست و به دلیل فرسایش خاک رخ میدهد.
فرسایش دو میلیارد تنی خاک در کشورمان، یکدوازدهم کل فرسایش خاک در جهان را دربرمیگیرد و اگر به آمارهای جهانی رجوع کنیم، سالانه کشورهای دنیا فقط ۲۴ میلیارد تن خاک را از دست میدهند که در مقام مقایسه و به اذعان محمد درویش، این میزان فرسایش در ایران که تنها یک درصد از خشکیهای جهان را به خود اختصاص داده قابلپذیرش نیست و این عدد و رقم بیانگر آن است که در ایران به نسبت میزان خاک، فرسایش خاک هشت برابر متوسط جهانی است و ازنظر وخامت اوضاع، در کشور ما بحث فرسایش خاک ۱۶ برابر متوسط جهانی است و هرسال بهاندازه تنب کوچک و بزرگ و جزیره ابوموسی خاک از دست میدهیم.
به جنگ قوانین طبیعت رفتهایم
حسین اسدی، دانشیار دانشگاه تهران و متخصص فرسایش و حفاظت خاک در گفتوگو با «رسالت» میگوید: «ما به جنگ قوانین طبیعت رفتهایم و اگر بهطرف شیشه سنگ پرتاب شود، میشکند. درزمینهٔ فرسایش خاک نیز به همین صورت است. سال۱۳۴۶ خورشیدی، کارشناسی از فائو بازدیدهایی از مناطق مختلف ایران انجام داد و سه دلیل را باعث ایجاد فرسایش شدید خاک ایران عنوان کرد که موجب از دست رفتن سطح وسیعی از پوشش گیاهی شده است و مادامیکه این سه فعالیت ادامه داشته باشد، نه حفاظت خاک امکانپذیر است و نه فرسایش خاک قابلکنترل . این سه عامل شامل، چرای بیرویه دام و کشت مداوم اراضی شیبدار و دیگری هم بحث قطع درختان و از بین بردن بوتههاست و در حال حاضر که سال ۱۴۰۰ است، این سه دلیل بیش از ۵۰ سال است که همچنان پابرجا هستند و عوامل دیگری هم اضافهشدهاند؛ ازجمله فعالیتهای شدید عمرانی که البته لازم بوده، مثل جادهسازی و معدن کاری و توسعه کشاورزی که قسمت عمده آن در اراضی دیم است و برداشتن بقایای گیاهی که همه این موارد، بدون رعایت اصول حفاظت خاک انجام پذیرفته است و همینطور تغییر کاربری گستردهای که در کشور رواج دارد. این چند عامل بر آن سه عامل قدیمی اضافهشده و باعث شدهاند که پوشش و لباس خاک از بین برود و دچار دستخوردگی شود. به این طریق، در معرض آب و باد قرار میگیرد و فرسایش ایجاد میکند و به این تعبیر رسیدهام که خاک هم بهعنوان یک موجود زنده، باید حجاب داشته باشد که این حجاب، پوشاندن خاک با بقایا و پوشش گیاهی است و در هر نقطهای که خاک را دستکاری کردهایم و بدون پوشش گذاشتهایم، در معرض باد و باران قرارگرفته و فرسایش یافته است. اگر خاک دچار دستخوردگی نشود و نسبت به حفظ پوشش گیاهی اقدام کنیم، قوام و پایداری خواهد داشت اما در صورت دستکاری، با وقوع کوچکترین باد و بارانی، کلی خاک از دست میدهیم.»
این متخصص فرسایش و حفاظت خاک، با اشاره به اینکه فرسایش بالا در کشور باعث شده تا بسیاری از عرصههای خاکی ایران، ظرفیتهای بیولوژیکی و قابلیت کاشت حتی یک درخت را از دست بدهند، تشریح میکند: «کشور ما به لحاظ جغرافیایی، آب و هوایی و توپوگرافی برای تشکیل خاک، شرایط مناسبی ندارد و بهصورت طبیعی، خاک سازی در ایران بسیار کم است و از کل مساحت ایران که ۱۶۵ میلیون هکتار است، کمتر از نیمی از آن دارای پوشش خاکی است و در بیش از نیمی از سطح آن، به لحاظ علمی چیزی که بتوان اسمش را خاک گذاشت، وجود ندارد. در بسیاری از نقاط کوهستانی ما، میزان خاکی که داریم، ۲۰ تا ۳۰ سانتیمتر است و اگر همین میزان خاک را در جهت شیب، شخم بزنیم و کشت انجام شود، حتی اگر محصولی هم برداشت نکنیم، خاک از دست میرود. بسیاری از اراضی ما که در حاشیه رودخانههاست به هنگام سیلهای شدید، چون اقدامات حفاظتی انجام ندادهایم، ازدسترفته است. در جریان سیل ۹۸ در لرستان، کرمانشاه، ایلام و استانهای دیگر، تعداد زیادی زمین کشاورزی را بهطور کامل ازدستدادهایم. در بسیاری از نقاط هم فرسایش، کیفیت خاک را پایین میآورد و آن توان و حاصلخیزی خاک را کاهش میدهد. قطعا فرسایش و تغییر کاربری اراضی، تهدیدی بزرگ برای امنیت غذایی و امنیت ملی ماست و ما اگر به همین صورت ادامه دهیم، بخش زیادی از توان تولید محصولات کشاورزی را از دست میدهیم. در جریان سیل ۹۸، ۱۵۰ کیلومتر از طول رودخانه و سرشاخههای ترخه در لرستان را پیمایش کردم؛ شاید چندین هزار نفر جمعیت در روستاها و حاشیه رودخانه، زندگی میکنند که معیشت آنها هم وابسته به کشت برنج و باغات است اما بسیاری از مراتع کشاورزی و باغات از بین رفته و به بستر رودخانه تبدیلشده است. خاکی که شاید ۵۰۰ تا هزار سال تشکیل شده و محلی برای گذران معیشت مردم بوده ولی بسیاری از اراضی دیم در چهارمحال و بختیاری و لرستان و ایلام و کرمانشاه متروک و رها شده است و چون خاک این اراضی ازدسترفته، پوششی ندارند. یکی از دلایل سیلهای شدید با شدت خسارت بالا، همین اراضی است. قبلا که اراضی دارای خاک بود، باران در لایههای زیرین و آب چشمهها نفوذ میکرد، اما در حال حاضر چون سطح زمین خاکی ندارد، بهمحض وقوع بارش به سیل تبدیل میشود.»
خسارت ۵۶ میلیارد دلاری به کشور
اسدی با اشاره به برآوردهای مادی در رابطه با میزان خسارتی که فرسایش خاک در پی دارد نیز میگوید: « بر روی خسارت فرسایش خاک بهطورجدی در ایران کار نشده، اما در دنیا، معیارهایی بهطورکلی در نظر گرفته شده است که اگر یکتن فرسایش خاک داشته باشید، تبعات و پیامدهای اقتصادی آن بسیار متنوع است و یک مورد آن کاهش تولید محصول است. در فرسایش بادی، خاک برداشته میشود و به خاک صدمه میزند و بعد که تبدیل به گردوغبار میشود؛ آلودگی هوا را به همراه داشته و روی سلامتی انسان اثر دارد. در فرسایش آبی که رسوب میشود و به رودخانه میآید، سدها را پرکرده و آلودگیهای محیط زیستی ایجاد میکند و سیلخیزی افزایش مییابد. بنابراین صدمات از دست دادن خاک و تخریب آن، فراوان است. در دنیا برآوردهایی به لحاظ مالی صورت گرفته و در آمریکا تخمین زدهاند که به ازای یکتن فرسایش، صدمه اقتصادی آن درمجموع ۲۸ دلار است و رئیس انجمن علوم خاک هم این آمار را ارائه کرده است که اگر ما ۲ میلیارد تن فرسایش خاک داشته باشیم، حدود ۵۶ میلیارد دلار به کشور خسارت وارد میشود.»
فرسایش خاک متولی ندارد
این صاحبنظر در حوزه فرسایش خاک، انتقاد میکند از اینکه «موضوع فرسایش در کشور ما متولی ندارد و باید این نقد را به دستگاههای اجرایی وارد کرد که در اراضی کشاورزی و اراضی دیم برای جلوگیری از فرسایش، تقریبا هیچ کاری صورت نگرفته و معاونت آبوخاک وزارت جهاد کشاورزی صرفا بر بحث آب متمرکز بوده و یکی دو سال است که دفتر خاک هم ایجادشده و از طرفی، سازمان جنگلها متولی اصلی حفاظت خاک کشور است و نمیخواهم عملکرد این مجموعه را زیرسوال ببرم، چراکه تلاشهای شایان توجهی داشتهاند و این را هم باید مدنظر داشت که کشور ما بسیار وسیع است و بهاندازه ۱۵ کشور اروپایی است و تنوع زیادی دارد و بودجههایی هم که برای حفاظت خاک اختصاص دادهشده، متناسب با وسعت این سرزمین نبوده است. ولی متأسفانه کار این سازمان از پیشگیری به مدیریت بحران رسیده است و اقدامات پیشگیرانه این سازمان، ایجاد پوشش گیاهی و مدیریت اراضی است ولی مدیریت بحران را در دستور کار قرار داده که بیشتر در حوزه سازهای متمرکز است و در کشور ما اینگونه جا افتاده است که کار فقط در امور سازهای خلاصه میشود و صرفا هم برای ساختوساز بودجه داده میشود. از سوی دیگر در بحثهای کشاورزی و حفاظت خاک، بهرهبرداران مهم هستند و اگر با دامدار و کشاورز تعامل نداشته باشید و آنها در تصمیم سازی و تصمیمگیری شما دخیل نباشند، کار پیش نمیرود. بهرهبرداران و جمعیت روستایی ما مستأصلاند و چون تحتفشار اقتصادی قرار دارند، این فشار به منابع آبوخاک ما منتقل میشود و معتقدم یکبخشی از مشکل آبوخاک ما از بیرون ناشی میشود و چون در کشورمان، نمیتوانیم تولید و اشتغال داشته باشیم، مقداری فشار از این بخش به منابع خاک و آب منتقل میشود و منابع ما آنقدر ظرفیت ندارد و نباید تا به این حد کشاورزی را گسترش دهیم.»
مشکل ما اجرای قانون است
اسدی به اهمیت قانون حفاظت از خاک هم اشاره میکند و اگرچه این قانون را پیشرفته میداند و میگوید:« در سطح دنیا، جزء قوانین بسیار خوب محسوب میشود ولی مشکل اصلی و اولیه ما قانون نیست، اجرای آن است. قانون حفاظت از خاک ظرفیت بسیار خوبی دارد و آییننامه اجرایی خوبی هم برای آن به نگارش درآمده اما اقدامات در کشور ما بهکندی پیش میرود و این قانون، ۱۲ سال طول کشید تا به تصویب برسد، بعد از تصویب قانون قرار بود، ظرف ۶ ماه آییننامههای اجرایی آن نوشتهشده و ابلاغ شود که این اتفاق نیفتاد. جدا از این موضوع، تصویب و اجرای قوانین، لازم است اما کافی نیست. کافی، عمل ماست و باید اقدامات عملیاتی در دستور کار باشد.»
تغییر کاربری اراضی، مشکل اورژانسی
از گفتههای این متخصص فرسایش و حفاظت خاک اینطور برمیآید که به لحاظ زمانی مسئله بسیار اضطراریتر که هم خاک و هم امنیت غذایی را تهدید میکند، تغییر کاربری اراضی است. اسدی در تشریح این موضوع بیان میکند: « براساس مطالعاتی که سازمان امور اراضی، بر روی هزار و ۲۴۶ شهر کشور انجام داده، محدوده و جایی که شهرها توسعه پیدا کردهاند، یکمیلیون و ۸۵ هزار هکتار است ولی حریم شهرها، چهار میلیون و ۷۵۰ هزار هکتار است، یعنی ۴٫۵ برابر مساحت شهرهای ما، حریم است که حتی این رقم، دو برابر مصوبه شورای عالی معماری و شهرسازی است. طبق استاندارد این مصوبه، اگر محدوده شهر ما به فرض عدد یک است، حریم ما دو برابر است نه ۴٫۵ برابر. در سه استان شمالی -روستاهایی که بیش از ۲۰ خانوار دارند، مساحت طرحهای هادی که شوراهای روستا مصوب کردهاند، ۲۸۷ هزار هکتار است که ۱۵۰ هزار هکتار آن، اراضی کشاورزی بوده است، برای آنکه بدانید چقدر مهم است، در استان گیلان، کل مساحت برنجکاریهای ما، ۲۰۰ هزار هکتار است و این سه استان، بیش از ۱۵۰ هزار هکتار فقط در روستاها حریم تعیین کردهاند و با این اقدام، از شمول قانون حفظ کاربری اراضی خارجشدهاند. اینها بهترین اراضی هستند. کمتر از نصف کشور ما دارای خاک است و اراضیای که میتوانیم در آن کشت کرده و غذایمان را به دست بیاوریم، حداکثر ۱۸ میلیون هکتار است که از این میزان، در حدود ۴ تا ۴٫۵ میلیون هکتار نمیتوانیم کشتی انجام دهیم چون توانی ندارد. از تمام این عدد و رقمها ما فقط ۱٫۳ میلیون هکتار اراضی خوب داریم که اینها هم عمدتا در مناطقی هستند که روستاها و شهرهایمان را ایجاد کردهایم، بنابراین مشکل اورژانسی ما تغییر کاربری اراضی است و پیامدهای اقتصادی و اجتماعی فراوان و پولشویی به همراه دارد.»
اسدی در خاتمه سخنانش خاطرنشان میکند: «تغییر کاربری دو کار انجام میدهد و همانطور که مطرح کردم ۱۵۰ هزار هکتار از اراضی کشاورزی را به اراضی مسکونی و ویلا و جاده و غیره تبدیل کردهاند که با این اقدام برای همیشه خاک از چرخه تولید خارج میشود و ظرفیتش برای آب و بارندگی و نفوذ از بین میرود و اطرافش را هم دستکاری میکنند و دوم اینکه وقتی ویلا میسازند، دو سه برابر دورش را دستکاری کرده و پوشش گیاهی را از بین میبرند و جاده میسازند.»
خاک , فرسایش خاک
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.