مرگ حریم خصوصی در دهکده جهانی
مرضیه حاجیپور ساردویی
دکترای مدیریت رسانه
اشتراکگذاری یک «هنجار» و حفظ حریم خصوصی یک «ارزش» است. اما پیامدهای روانی و فرهنگی پایان حریم خصوصی چیست؟
به نظر میرسد ما به پایان حریم خصوصی رسیدهایم. زندگی خصوصی ما، آنطور که پدربزرگها و مادربزرگهای ما آن را رعایت میکردند، دیگر رعایت نمیشود و به قلمرو شرمآوری منتقل شده است. شرکتهای فناوری موذیانه و از طریق امتیازات کوچکی که تنها در طول زمان افزایش یافت، نسل امروز را به سویی هدایت کردند که اخلاقیات، حقوق و امتیازاتی را که نسلهای دیگر برای کسب آنها جنگیدند، کنار گذاشت و سنگ بنای شخصیت انسان امروز را در این فرآیند تضعیف کرد.
در حالی که پاسداری از تمدن به تدریج «تاریک میشود» و رو به افول میرود ـ بسیاری پذیرفتهاند که اکثریت تعاملات اجتماعی، مالی و حتی خصوصی آنها از طریق اینترنت انجام شود یا به نمایش گذاشته شود و برایشان مهم نباشد که چه کسی و در کجا، در حال تماشا است.
پس اولین پایگاه خدشه به حریم خصوصی، خود فرد است که بیمحابا به انتشار عکس و فیلم و محتوا از زندگی خصوصی خود میپردازد. اما عامه مردم، ابتدا وحشتزده، سپس بدبینانه، به افشاگریها نگریسته، به اعتراضات نرم اما بیفایده دست میزنند. اما تأثیر شخصی و روانی این از دست رفتن حریم خصوصی چیست؟ آیا اکنون برای جلوگیری از این موج دیر شده است؟
عصر ما شاهد آمیختگی تقریباً کاملی از حوزههای خصوصی و عمومی است که میدان جنگ بحث حفظ حریم خصوصی هستند. حریم خصوصی یا زندگی خصوصی شما متعلق به شما است. ممکن است بخشی از آن را در دسترس دیگران قرار دهید که البته بخشی از زندگی شما باید در دسترس باشد، زیرا به نفع عموم مردم است که شناخته شود. اما بقیه باید به تنهایی مال شما باشد و اگر کسی آن را از شما بگیرد، عمل او، دزدی یا همان سرقت مال است.
این سرقت مال، در فضای مجازی در دو حیطه فردی و شرکتی (شرکتهای اینترنتی) رخ میدهد. در حیطه فردی که کاملاً مشخص است. اما در حیطه شرکتی کمتر مورد توجه کاربران قرار میگیرد. به عنوان مثال، گوگل هر کاری که انجام میدهید، تماشا میکند و از این منظر تفاوت زیادی بین گوگل و دولتی که هر کاری انجام میدهید را تماشا میکند، وجود ندارد؛ به جز اینکه، دولت یک نهاد منتخب است، در حالی که گوگل اینطور نیست.
همه اینها ما را به سؤالات اساسی در مورد نقش موتورهای جستجو میرساند. آیا گوگل با توجه به اینکه تخمین زده میشود ۴۰ درصد از کل ترافیک را اداره میکند، یک کتابدار واقعی اینترنت است؟ یا چیزی فراتر از یک کتابدار است، زیرا الگوریتمهای آن با دقت (و با افزایش استفاده از دادههای شخصی شما) سایتهایی را که میخواهد مشاهده کنید، انتخاب میکند؟ گوگل تا چه حد میتواند در قبال تصویر مجازی شما مسئول باشد؟
در مورد تفاوتهای بین خود «واقعی» و شخصیتی که به صورت آنلاین طرح میشود، میتوان گفت شخصیت آنلاین به نوعی دوگانه تبدیل شده است. اما فرد به سختی متوجه تفاوت بین خود و دوگانه آنلاین خود است. این توهم در رسانههای اجتماعی وجود دارد و به افراد این تصور را میدهد که کنترل هویت مجازی خود را در دست دارند و پیامهایی را منتشر میکنند که با خود «واقعی» آنها (یا نسخه ایدهآلشدهای از آنها) هماهنگ است. اما در واقع، این تصور اشتباه است؛ اگر خود شما به حفظ حریم خصوصی خود کمک نکنید.
حریم خصوصی شما ارزش دارد. اما گوگل با حریم خصوصی شما آنگونه که باید محرمانه رفتار نمیکند. برای مثال، شما در تلاش برای برنامهریزی برای کاهش وزن یا فرزندآوری هستید یا در پی ایجاد تغییرات بزرگ در زندگی مانند ازدواج، نقل مکان، طلاق و سایر موارد هستید. این شرکتها با بررسی جستجوها و اشتراکگذاریهای شما، به راحتی روایتهای زندگی شما را بازسازی میکنند.
اکثر مردم به این فکر نمیکنند که بسیاری از اطلاعات آنها از حوزه خصوصی به حوزه عمومی درز میکند و سادهانگارانه خصوصیترین حریم خصوصی خود را در دهکده جهانی رسانههای اجتماعی به مبادله میگذارند.
به نظر میرسد پیام این است که اگر واقعاً میخواهید حریم خصوصی خود را حفظ کنید و به پایان حریم خصوصی نرسید، آن را به عنوان یک راز تلقی کنید. در عصر تحلیل الگوریتمی و دادههای بزرگ، شاید بهترین کار این باشد که در عرصه مجازی اخلاقمدار باشید. بنابراین، دفاع از خود خصوصی در عرصه مجازی به معنای دفاع از زندگی اخلاقی، خلاقانه و معنادار است.
اینترنت , حریم خصوصی , فضای مجازی , مرضیه حاجیپور ساردویی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.