مرهمی برای جامعه پرشکاف
گروه فرهنگی
مراسم معارفه سیدعباس صالحی ـ مدیر جدید موسسه اطلاعات ـ و تکریم خدمات فرهنگی حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، مدیر فقید این موسسه برگزار شد. به گزارش ایسنا، در این مراسم حجت الاسلام عبدالحسین معزی، حجتالاسلام سید سعیدرضا عاملی، محمود واعظی، ابوذر ابراهیمی ترکمان، احمد مسجدجامعی، محمود صادقی، حسین جابری انصاری، محمدجواد ظریف، محسن حاجی میرزایی، علی ربیعی، الیاس حضرتی، محمدمهدی فرقانی، جلال رفیع، محمدرضا مهدوی راد، سیدحسین دعایی (فرزند مرحوم دعایی) و برخی مدیران رسانهها حضور داشتند. در این مراسم سید عباس صالحی ـ مدیر جدید موسسه اطلاعات ـ از اعتماد مقام معظم رهبری تشکر کرد و یادآور شد که روز جمعه برای کسب اجازه از خانواده دعایی، به دیدار آنها رفته است، چراکه معتقد است اینجا (موسسه اطلاعات) خانه دعایی است. او با اشاره به مسئولیتهای هشت سالهاش در وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، خاطرنشان کرد که در این مدت مرحوم دعایی را میدیده است که به دنبال گرهگشایی از کار مردم بود؛ «او به جای گره زدن با سماجت و ملاحت گرهها را میگشود.»
انتصاب سیدعباس صالحی در روزنامه اطلاعات فرامتنهایی دارد که از متن قضیه مهمتر است و در این چند روزی که از انتشار حکم رهبر انقلاب میگذرد بسیار مورد توجه قرار گرفته است. پیش از آن باید ارج و مقامی که ایشان برای مرحوم حجت الاسلام دعایی قائل شدند را در نظر گرفت. در روزگاری که سیاستزدگی آفت اخلاقمداری است؛ مرحوم دعایی به سبب اخلاق پذیرنده و مدارامحور خود از سوی جریانهای مختلف متهم به بیطرفی و خنثی بودن میشود. این در حالی است که اگر بخواهیم به اخلاق پیش از سیاست اولویت بدهیم قطعا رفتارمان به آقای دعایی شباهت زیادی پیدا میکند. اگر بخواهیم حقی را ناحق نکنیم، دلی را نرنجانیم، به گسلهای جامعه عمق ندهیم، عفت کلام را رعایت کنیم و جز در مواقع ضرور وقار و کرامت خود را از دست ندهیم رفتارمان کم و بیش شبیه دعایی میشود. همچنین رهبر انقلاب حکمت انتصاب خود را در حکم انتصاب شرح میدهند و به نوعی نگاه خود به نقش جمهور در سیاست و حکمرانی نظام اسلامی را تبیین میکنند. تکثر جامعه و همچنین پژواک آن در فضای جامعه ضرورتی است که در صورت وجود باید آن را پذیرفت در صورت عدم وجود باید آن را پدید آورد. جامعهای که اضلاع گوناگون نداشته باشد و این اضلاع با یکدیگر گفتوگو و داد و ستد معرفتی نداشته باشند؛ راکد خواهد بود و پسرفت خواهد کرد. چراکه در این فضا نقدی صورت نمیگیرد، رقابتی برای بهتر کار کردن نیست و جریان غالب خود را بلامنازع دیده و به دیکتاتوری و الیگارشی رو خواهد آورد. در کشور ما اما قضیه متفاوت است. ما تکثر داریم و باید آن را بپذیریم و با بخشیدن امکان پژواک و بازتاب به این تکثر، از تبدیل اختلاف نظرها به گسلهای اجتماعی اجتناب کنیم. تبدیل شدن تضادها به تناقضها، اتفاقی است که دشمن در صدد آن است. آنچه در سال هشتاد و هشت رخ داد، تا مدتی پیش از انتخابات صرفا یک تضاد و دوقطبی بود.
اما با برخی رفتارهای غلط در جریان مناظرات و تبلیغات انتخاباتی، عدم نقشآفرینی پدرانه خواص، رفتارهای هیجانی نامزدها در موعد اعلام نتایج و آتشافروزی دشمن، این تضاد و دوقطبی تبدیل به تناقض و دوقلهای شد. گسلی که زلزله آن ویرانیهای بسیار به همراه داشت و پسلرزههای آن تا مدتها جامعه را میلرزاند. تضاد رابطهای بین دو پدیده است که باعث می شود آن دو قابل جمع نباشند اما قابل رفع باشند. مثلا یک شی نمیتواند هم سیاه باشد و هم سفید اما میتواند نه سیاه باشد نه سفید. تناقض رابطهای است که به موجب آن دو شی نه امکان جمع دارند و نه امکان رفع. مثلا هیچ چیز نمیتواند هم بیرنگ باشد و هم سیاه. تناقض حکم به عدم طرف مقابلش میدهد و هرگز آن را تحمل نمیکند. بین طرفداران دو کاندیدا تا قبل از انتخابات میتواند تضاد باشد. اما اگر این حالت به بعد از انتخابات هم تسری پیدا کند شکل یک گسل را پیدا میکند. دوقطبی اصطلاحی است که تقابل دو جریان متضاد را توضیح میدهد و دوقلهای اصطلاحی برای تقابل دو جریان متناقض است. جامعه ما آبستن یک حالت دوقلهای است. این دوقلهای زمانی بین چپ و راست بود و زمانی بین اصولگرا و اصلاحطلب و اکنون نیز با نامها و عنوانهای دیگری ادامه دارد. برای اینکه این حالت دوقلهای از بین برود و یا کاهش پیدا کند؛ نیاز است که هر دوی این قلهها بتوانند حرف بزنند و حتی الامکان میان آن دو گفتوگو صورت بگیرد. اگر یکی از این قلهها امکانی برای رساندن حرفش نداشته باشد، رادیکال میشود و شکافش با طرف دیگر تعمیق میگردد.
همچنین این انتصاب نشان میدهد رهبر انقلاب هیچ یک از این دو جریان را خیر یا شر مطلق نمیدانند بلکه هر دو را دارای نقاط ضعف یا قوتی میبینند که لازم است یکدیگر را تعدیل کنند.
پیام انتصاب سیدعباس صالحی به عنوان مدیرمسئول روزنامه اطلاعات از سوی رهبر انقلاب، مهمترین رویداد فرهنگی کشور در ماههای اخیر بود. یک رویداد و اتفاق بود؛ چراکه خلاف حرکت کلی کشور بود. مخاطب این پیام تنها سیدعباس صالحی نیست؛ رونوشت این پیام به خیلی افراد و جریانها میرسد. رونوشت این پیام تمام کسانیاند که حکمت چندصدایی را نمیفهمند. پیش خود میپرسند اگر یک جریان حق است و جریان دیگر باطل، اگر یک جریان خیر است و جریان دیگر شر، پس چرا باطل و شر حذف نشود؟ مگر کره شمالی که تنها یک صدا از رسانههایش بر میخیزد چه اشکالی دارد؟ در نظر نمیگیرند این واقعیت را که هر جریان کمی از خیر را دارد و کمی از شر را و این دو باید هم را تعدیل کنند. در فضای تکصدا، رشد امکانپذیر نیست.
رونوشت این پیام تمام کسانیاند که رسانه را صرفا صدای حکومت میدانند و توضیحگر یا توجیهگر اقدامات آن و برای مردم و جریانهای فکری مختلف –ولو حرفشان حقیقت مطلق هم نباشد- جایی در نظر نمیگیرند. رونوشت این پیام طراحان طرح صیانتاند که مدام به تأکید رهبری بر حکمرانی فضای مجازی ارجاع میدهند اما به سعه صدر رهبر انقلاب در حکمرانی بیتوجهاند و منتقدان خود را به باد توهین میگیرند.
رونوشت این پیام صداوسیما است که آدمی مثل سروش صحت را با وجود همزبانی با اصول حاکمیت و تنها به جرم عدم همرنگی کامل کنار میگذارد.
رهبر انقلاب به جمهوری که صرفا کثیر باشد و در انتخاباتها پای صندوق رأی بیاید قانع نیست؛ او یک جمهور پویا و زنده میخواهد. او به دنبال این است که اکثریت مردم پای کار نظام باشند و نه تنها کثیری از آنان و او میداند که اکثریت از تکثر بر میخیزد.
سیدعباس صالحی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.