اخبار ویژه »
شناسه خبر : 70023
پرینتخانه » فرهنگی, مطالب روزنامه, ویژه
تاریخ انتشار : 05 مرداد 1401 - 1:45 |
عملیات مرصاد یکی از سلسله پیروزیهای بزرگ رزمندگان اسلام در دفاع مقدس بود
مرصاد سیلی ابدی بر گونه نفاق
جنگ ما سراسر نور و پیروزی بود؛ اما سخت و تلخ هم بود. از حسنین پیروزی و شهادت، دومی همواره بود اما اولی یا نبود، یا چنان با دومی آمیخته بود که نمیتوان نامش را با قاطعیت پیروزی (طبعا از نوع دنیایی) نامید. مثلا ما در عملیات کربلای پنج پیروز شدیم؛ به این معنا که به اغلب اهداف آن دستیافتیم؛ اما تلفات کربلای پنج، بهراستی آن را به کربلایی دیگر بدل کرد.
گروه فرهنگی
جنگ ما سراسر نور و پیروزی بود؛ اما سخت و تلخ هم بود. از حسنین پیروزی و شهادت، دومی همواره بود اما اولی یا نبود، یا چنان با دومی آمیخته بود که نمیتوان نامش را با قاطعیت پیروزی (طبعا از نوع دنیایی) نامید. مثلا ما در عملیات کربلای پنج پیروز شدیم؛ به این معنا که به اغلب اهداف آن دستیافتیم؛ اما تلفات کربلای پنج، بهراستی آن را به کربلایی دیگر بدل کرد. چطور میتوان نام عملیاتی را پیروز گذارد که یکی از شهدای عملیات حاج حسین خرازی بود؟ فرماندهای بیمانند که در زمین و آسمان نیرومند بود. یکی دستش را در خیبر به آسمان فرستاده بود و آن دست از همان بالا فرماندهی میکرد. معنای پیروزی در نبردهای نابرابر فرق میکند. به این معنا که نسبت چیزهایی که دادهای با چیزهایی گرفتهای، خیلی نزدیک است. به این معنا که رزمندگان باید مدام از خود بپرسند: «این پیروزی به کسانی که از دستشان دادیم میارزید؟»
بااینحال در جنگ ما نقاطی هم پیدا میشود که در آن رزمندگان جام خنک پیروزی را لاجرعه و یکنفس، تا انتها سر کشیده باشند. پیروزیهایی که بیحرف و حدیث و حماسهآمیز. سیلیهایی به دشمن که صدایشان در تمام دنیا پیچید و رد کبودی آن بر صورتش باقی ماند. اولین این پیروزیها و بزرگترین آن، فتح خرمشهر بود که از اساس معادلات جنگ را زیرورو کرد. فتحی که در آن شخص آغازگر تهاجم در آستانه اسارت بود. پیروزی دیگر، عملیات والفجر هشت و فتح فاو بود که باوجود تلفات بالا، نتایج حیرتانگیزی هم داشت. پیروزی دیگر، حسن ختام جنگ بود. وقتی دشمن داخل و خارج دست در دست هم گذاشته بودند، پیروزی مطلقی حاصل شد که در حکم انتقامگیری از یک دهه ظلم و جور نفاق و کفر در ایران بود.
عملیات مرصاد، در حکم حذف ابدی خائنترین گروه به ایران در طول تاریخ بود. همچنین پایان جنگ را هم برای ایران قرین با پیروزی قرار داد. عملیات فروغ جاویدان به معنای حقیقی با مشارکت ارتش بعث بود و فرمانده اصلی آن، صدام بود. عملیات اساسا با آتش تهیه سنگین توپخانه عراق آغاز شد و در گام بعدی، نیروهای زرهی ارتش بعث به جبهههای غرب حمله کردند. علاوهبر این شماری از نیروهای منافقین، ایرانیانی بودند که در اردوگاههای اسارت عراقی به سر میبردند و جذب سازمان مجاهدین شده بودند. تعیین زمان حمله هم با صدام بود. قرار بود ارتش منافقین در ساعات اولیه عملیات، به همدان برسد. اسلامآباد و سرپل ذهاب تصرف میشود و ارتش نفاق برای تصرف کرمانشاه خیز برمیدارد. پیش از عملیات گسترده مرصاد رزمندگان ایرانی با منافقین درگیر میشوند و پیشروی آنها را متوقف میکنند که اولین گروه آنها تیپ قائم بود. رهبر انقلاب در مورد نقش تیپ قائم در دیدار با مردم سمنان میفرمایند: «همین تیپ مستقل قائم که از سال ۶۵ تشکیلشده است، تا آخر جنگ – تقریبادر طول دو سال و نیم – در بیستوپنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کرده است. این شوخی است!؟ بیستوپنج عملیات! رزمندگان این استان، تیپ قائم را سال ۶۵ تشکیل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده علی بن ابیطالب و تیپ امام رضا (علیهماالسلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر این استان به جبههها میرفتند و فعالیت میکردند. آنها بهجای خود محفوظ؛ اما از وقتی این تیپ تشکیل شد، در طول تقریبادو سال و نیم، در بیستوپنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کردند؛ این ارزش یک مجموعه مردمی را نشان میدهد؛ قدرت ارادهها را نشان میدهد؛ صبر خانوادهها را نشان میدهد. همین تیپ قائم در عملیات مرصاد مهمترین نقش را ایفا کرد. شنیدم که نقش تیپ قائم در عملیات مرصاد آنچنان بود که اگر نبود، دشمن ممکن بود تا کرمانشاه پیش بیاید. آنکه ایستاد، تیپ قائم بود.اینها در تاریخ میماند.»
اما برای حفاظت از تنگه چارزبر که حکم دروازه کرمانشاه را داشت، عملیات مرصاد در پنجم مردادماه ۶۷ آغاز شد. عملیاتی که در آن نیرویهای هوانیروز ارتش، ابابیلوار سرزمینهای غرب را تبدیل به دوزخ و کابوس ابدی منافقان تبدیل کردند. مرصاد، مدالی است بر سینه ارتش جمهوری اسلامی ایران. نام مرصاد بانام صیاد گرهخورده که شهید صیاد نیز خود مدالی بود بر سینه ارتش، نیروهای مسلح در اساس نظام جمهوری اسلامی ایران. منافقین گرفتاران و فریبخوردگان بدترین نوع و معنای ایدئولوژی بودند. آنها بزهکارانی نبودند که زندان و مجازات بتواند باعث عبرت و توبهشان باشد؛ داعشیانی بودند که تا سر حد انتحار، سرباز عقیدهشان بودند. تکفیریان دین مارکس چیزی به نام توبه نمیشناختند و بسیاری از لشگریان فروغ جاویدان، کسانی بودند که از زندانهای جمهوری اسلامی با عفو نظام آزادشده، سپس به اروپا رفته و از آنجا دوباره به سازمان پیوسته و در جریان فروغ جاویدان به کشور خود حمله کرده بودند. بسیاری از منافقین که هنوز در زندانهای ایران بودند، از عقیده خود بازنگشته بودند و در همین اثنا، در پی شورش در زندان هم بودند. افرادی که در صورت آزادی دوباره به کشورشان حمله میکنند و حاضر نیستند از عقیده خود بازگردند و عملا همچون بمبهای ساعتی که ممکن است به جان کشور بیفتند و با توحشی تکفیری کرورکرور ایرانی بکشند، اعدام برایشان حکم گزافی است؟ مرصاد نهتنها منافقین خارج را از بین برد، منافقینی که در زندانهای ایران کمین کرده بودند هم منهدم ساخت.
وقتی میگوییم عقیده و موضع، منظورمان عقیده و تفکری نیست که صرفا در ذهن باشد و آزاری نداشته باشد؛ بلکه یکی از رئوس این عقیده، جنگ مسلحانه با نظام بود. نام این اعدامها در حقیقت، جراحی یک غده سرطانی بود.
جنگ ما سراسر نور و پیروزی بود؛ اما سخت و تلخ هم بود. از حسنین پیروزی و شهادت، دومی همواره بود اما اولی یا نبود، یا چنان با دومی آمیخته بود که نمیتوان نامش را با قاطعیت پیروزی (طبعا از نوع دنیایی) نامید. مثلا ما در عملیات کربلای پنج پیروز شدیم؛ به این معنا که به اغلب اهداف آن دستیافتیم؛ اما تلفات کربلای پنج، بهراستی آن را به کربلایی دیگر بدل کرد. چطور میتوان نام عملیاتی را پیروز گذارد که یکی از شهدای عملیات حاج حسین خرازی بود؟ فرماندهای بیمانند که در زمین و آسمان نیرومند بود. یکی دستش را در خیبر به آسمان فرستاده بود و آن دست از همان بالا فرماندهی میکرد. معنای پیروزی در نبردهای نابرابر فرق میکند. به این معنا که نسبت چیزهایی که دادهای با چیزهایی گرفتهای، خیلی نزدیک است. به این معنا که رزمندگان باید مدام از خود بپرسند: «این پیروزی به کسانی که از دستشان دادیم میارزید؟»
بااینحال در جنگ ما نقاطی هم پیدا میشود که در آن رزمندگان جام خنک پیروزی را لاجرعه و یکنفس، تا انتها سر کشیده باشند. پیروزیهایی که بیحرف و حدیث و حماسهآمیز. سیلیهایی به دشمن که صدایشان در تمام دنیا پیچید و رد کبودی آن بر صورتش باقی ماند. اولین این پیروزیها و بزرگترین آن، فتح خرمشهر بود که از اساس معادلات جنگ را زیرورو کرد. فتحی که در آن شخص آغازگر تهاجم در آستانه اسارت بود. پیروزی دیگر، عملیات والفجر هشت و فتح فاو بود که باوجود تلفات بالا، نتایج حیرتانگیزی هم داشت. پیروزی دیگر، حسن ختام جنگ بود. وقتی دشمن داخل و خارج دست در دست هم گذاشته بودند، پیروزی مطلقی حاصل شد که در حکم انتقامگیری از یک دهه ظلم و جور نفاق و کفر در ایران بود.
عملیات مرصاد، در حکم حذف ابدی خائنترین گروه به ایران در طول تاریخ بود. همچنین پایان جنگ را هم برای ایران قرین با پیروزی قرار داد. عملیات فروغ جاویدان به معنای حقیقی با مشارکت ارتش بعث بود و فرمانده اصلی آن، صدام بود. عملیات اساسا با آتش تهیه سنگین توپخانه عراق آغاز شد و در گام بعدی، نیروهای زرهی ارتش بعث به جبهههای غرب حمله کردند. علاوهبر این شماری از نیروهای منافقین، ایرانیانی بودند که در اردوگاههای اسارت عراقی به سر میبردند و جذب سازمان مجاهدین شده بودند. تعیین زمان حمله هم با صدام بود. قرار بود ارتش منافقین در ساعات اولیه عملیات، به همدان برسد. اسلامآباد و سرپل ذهاب تصرف میشود و ارتش نفاق برای تصرف کرمانشاه خیز برمیدارد. پیش از عملیات گسترده مرصاد رزمندگان ایرانی با منافقین درگیر میشوند و پیشروی آنها را متوقف میکنند که اولین گروه آنها تیپ قائم بود. رهبر انقلاب در مورد نقش تیپ قائم در دیدار با مردم سمنان میفرمایند: «همین تیپ مستقل قائم که از سال ۶۵ تشکیلشده است، تا آخر جنگ – تقریبادر طول دو سال و نیم – در بیستوپنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کرده است. این شوخی است!؟ بیستوپنج عملیات! رزمندگان این استان، تیپ قائم را سال ۶۵ تشکیل دادند و قبلش هم در قالب لشگر هفده علی بن ابیطالب و تیپ امام رضا (علیهماالسلام) از سمنان و شاهرود و دامغان و گرمسار و سراسر این استان به جبههها میرفتند و فعالیت میکردند. آنها بهجای خود محفوظ؛ اما از وقتی این تیپ تشکیل شد، در طول تقریبادو سال و نیم، در بیستوپنج عملیات آفندی و پدافندی شرکت کردند؛ این ارزش یک مجموعه مردمی را نشان میدهد؛ قدرت ارادهها را نشان میدهد؛ صبر خانوادهها را نشان میدهد. همین تیپ قائم در عملیات مرصاد مهمترین نقش را ایفا کرد. شنیدم که نقش تیپ قائم در عملیات مرصاد آنچنان بود که اگر نبود، دشمن ممکن بود تا کرمانشاه پیش بیاید. آنکه ایستاد، تیپ قائم بود.اینها در تاریخ میماند.»
اما برای حفاظت از تنگه چارزبر که حکم دروازه کرمانشاه را داشت، عملیات مرصاد در پنجم مردادماه ۶۷ آغاز شد. عملیاتی که در آن نیرویهای هوانیروز ارتش، ابابیلوار سرزمینهای غرب را تبدیل به دوزخ و کابوس ابدی منافقان تبدیل کردند. مرصاد، مدالی است بر سینه ارتش جمهوری اسلامی ایران. نام مرصاد بانام صیاد گرهخورده که شهید صیاد نیز خود مدالی بود بر سینه ارتش، نیروهای مسلح در اساس نظام جمهوری اسلامی ایران. منافقین گرفتاران و فریبخوردگان بدترین نوع و معنای ایدئولوژی بودند. آنها بزهکارانی نبودند که زندان و مجازات بتواند باعث عبرت و توبهشان باشد؛ داعشیانی بودند که تا سر حد انتحار، سرباز عقیدهشان بودند. تکفیریان دین مارکس چیزی به نام توبه نمیشناختند و بسیاری از لشگریان فروغ جاویدان، کسانی بودند که از زندانهای جمهوری اسلامی با عفو نظام آزادشده، سپس به اروپا رفته و از آنجا دوباره به سازمان پیوسته و در جریان فروغ جاویدان به کشور خود حمله کرده بودند. بسیاری از منافقین که هنوز در زندانهای ایران بودند، از عقیده خود بازنگشته بودند و در همین اثنا، در پی شورش در زندان هم بودند. افرادی که در صورت آزادی دوباره به کشورشان حمله میکنند و حاضر نیستند از عقیده خود بازگردند و عملا همچون بمبهای ساعتی که ممکن است به جان کشور بیفتند و با توحشی تکفیری کرورکرور ایرانی بکشند، اعدام برایشان حکم گزافی است؟ مرصاد نهتنها منافقین خارج را از بین برد، منافقینی که در زندانهای ایران کمین کرده بودند هم منهدم ساخت.
وقتی میگوییم عقیده و موضع، منظورمان عقیده و تفکری نیست که صرفا در ذهن باشد و آزاری نداشته باشد؛ بلکه یکی از رئوس این عقیده، جنگ مسلحانه با نظام بود. نام این اعدامها در حقیقت، جراحی یک غده سرطانی بود.
ارسال دیدگاه
برچسب ها
دفاع مقدس , عملیات مرصاد
به اشتراک بگذارید
https://resalat-news.com/?p=70023
تعداد دیدگاه : دیدگاهها برای مرصاد سیلی ابدی بر گونه نفاق بسته هستند
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.