مردی ماورای بیان
گروه فرهنگی
خداپرستی که او را با خدا اشتباه میگرفتند؛ مولود کعبه و شهید محراب؛ او که عاشق سوره توحید بود و با پیامبر چنان در وحدانیت بود که نفس او نام گرفت؛ آنکه آنقدر خندهرو که به بهای شوخ بودنش حق مسلمش را غصب میکردند؛ آنکه آنقدر غم در دلش بود که گریههاش را در چاه میکرد. آنکه غیرتش تا بدان پایه که توهین و دستدرازی به زیور زن یهودی بهمش میریخت؛ آنکه مظلومیتش تا بدان پایه بود که نتوانست از همسر خود در برابر اشقیا دفاع کند؛ آنکه چهاردست و پا میشد و صدای حیوان در میآورد تا کودکی بخندد؛ آنکه پهلوانان عرب را روی خاک میغلتاند؛ کسی که قرانی از بیتالمال به برادر خود نبخشید؛ کسی که پسر خود را در قصاص قاتلش مخیر ساخت؛ کسی که اولین اسلامآورنده بود؛ اولین وصی پیامبر بود؛ کسی که میگفت: «کور است آنکه خدا را نبیند»؛ میگفت: «چگونه بپرستم کسی را که نمیبینم؟»؛ کسی که خود آیتالله العظمی بود؛ کسی که جنگ را شروع نمیکرد؛ کسی که خون دل میخورد اما مردم را مجبور نمیساخت؛ کسی که روی شانهاش رد کیسههای سنگین خرما بر جا مانده بود؛ کسی که چون اراده میکرد خطبه بدون نقطه میگفت و چون نامه مینوشت؛ معاویه و عمرو عاص را برهنه و عریان از هرگونه حیثیت و برهان میساخت؛ کسی که چون میجنگید و هل من مبارز میگفت؛ او را همچون خود عزرائیل میدیدند و مرگ سرخش مینامیدند؛ کسی که زن را ریحانه میخواند و تا پایان عمر عزادار فاطمهاش بود، کسی که مردم از او در امان بودند و بازاریان کمفروش در خوف؛ کسی که معیارش حکم خدا بود؛ خواه نجاشی شاعر شرابخورده به اردوگاه معاویه بپیوندد خواه نه؛ کسی که با تمام اهتمامش به حکم الله اقتضای زمان را هم در نظر میگرفت و در بحبوحه جنگ؛ دزدی را تازیانه نمیزد؛ کسی که از جنگ استقبال نمیکرد اما جهاد را دوست داشت و دلتنگ آن میشد؛ کسی که امیرالمؤمنین صفت ذاتیاش بود؛ کسی که ائمه اطهار او را مولای خود مینامیدند؛ کسی که نورش آنچنان تابنده بود که گاهی برخی را از افراط در محبت خودش بر حذر میدانستند ؛
کسی که صوفیان والهش هستند؛ کسی که اباعبدالله الحسین علیه السلام اسم فرزندانش را به نام او میزد؛ کسی که لقبش شیر پیروز خدا بود؛ کسی که چون قضاوت میکرد بهترین قضاوتکننده بود و چون عبادت میکرد بهترین عبادتکننده بود و چون معاشرت میکرد بهترین رفیق بود و چون میجنگید بهترین دلاور بود؛ کسی که حقش خورده شد اما به خاطر اسلام سکوت کرد؛ کسی که سختترین اوضاع حکومت را به دستش دادند و جهانی در مدح حکمرانیاش سخن گشودند؛ کسی که از بیان فضایلش خودداری کردند و باز هم شرق و غرب پر از فضایل اوست، که محبتش زره است؛ بهشت و دوزخ را تقسیم میکند و بر جن و انس امام است؛ کسی که فرمود اگر مردم بر حب علی اجتماع داشتند، دوزخ خلق نمیشد؛ کسی که در نماز خار از پایش کشیدند و نفهمید؛ کسی که در نماز گدایی از او درخواست کرد و او در همان نماز اجابت ساخت؛ کسی که سه روز افطار نکرد تا مالش را به فقیران داد؛ کسی که در جنگ، نگاه از مرد برهنه برگرداند او را نکشت در حالی که او وزیر و مغز متفکر معاویه بود. کسی که کریم بود و سفرههای طعام میانداخت؛ کسی که پیامبر را دفن کرد؛ کسی که…کسی که…کسی که…
تمام نمیشود. تمام نمیشود خاطراتی که از شما داریم. امام علی! شما هویت مایی. نامت در جهان با عدالت گره خورده است، گوهری که بشر از ابتدای حیات تا روزی معلوم آن را جستوجو میکند. دلخوشیم به سخن پیامبر که فرمود: «أنا و علی ابوا هذه الأمه». پیامبر نام خودش را کنار نام شما آورد؛ همانگونه که فرمود شما همواره با حقید و حق همواره با شماست؛ حق اصلا نام دیگر شماست؛ محمد هم گویی نام دیگر شماست. شما بودید که در لیله المبیت جان پیامبر را به جان خود ترجیح دادید، پس شمایید که باید نفس پیامبر باشد. یا امیرالمؤمنین؛ در کعبه به دنیا آمدید تا یادمان نرود باید دورتان بگردیم. یا مولا! گل ما را با همان آب چاهی سرشتند که شما در آن اشک میریختید. شما رکن هدایتید؛ و چه داریم جز اینکه بگوییم دوستتان داریم؟
تو همانی که رهبر نهضت ما، خمینی بزرگ، میگفت تو را نمیتوان وصف کرد. ما از وصف خمینی قاصریم؛ و خمینی از وصف شما: «مولود امروز [روز سیزدهم رجب و سالروز ولادت مولا علی(ع)]، وصف کردنی نیست، آنچه که وصف کنند از او، دون شأن اوست و آنچه شعرا و عرفا و فلاسفه و دیگران درباره او گفته اند، شمه ای از آن چیزی است که او هست. غالبا مسائلی که درک
می کرده اند و می کنند راجع به مولا علی بن ابی طالب، عرضه می داریم. آن چیزهایی را که ما نمی توانیم درک کنیم و دست عرفا و فلاسفه و دیگران از آن کوتاه هست، آن چیز قابل ذکر نیست. انسان تا نشناسد، نمی تواند بگوید و آن مقداری هم که در دسترس ماست، آن قدر زیاد است که گفتن او محتاج به زمانهای طولانی است. و لهذا ما باید در پیشگاه مبارک ایشان عذرخواهی کنیم و عذر تقصیر بخواهیم که ما قاصریم و نمی توانیم بیان کمال شما را بکنیم». یک رهبر اینگونه گفت و رهبر دیگرمان اینگونه: «امیرالمؤمنین علیه السلام یک الگوی کامل برای همه است. جوانیِ پرشور و پرحماسه او الگوی جوانان است. حکومت سراسر عدل و انصاف او الگوی دولتمردان است. زندگی سراپا مجاهدت و سراپا مسئولیت او الگوی همه مؤمنان است. آزادگی او، الگوی همه آزادگان جهان است. سخنان حکمت آمیز و درس های ماندگار او الگوی عالمان و دانشمندان و روشن فکران [است].
آن وقتی که این انسان بزرگ اندیش و بزرگ بالاخره بر مسند قدرت و حکومت دست پیدا کرد ـ در آن دوران کاری کرد که اگر سال های سال مورخان و نویسندگان و هنرمندان بنویسند و تصویر کنند کم گفته اند و کم تصویر کرده اند ـ وضع زندگی امیرالمؤمنین در دوران حکومت قیامتی است. اصلا علی علیه السلام معنای حکومت را عوض کرد. او تجسّم حکومت الهی، تجسّم آیات قرآن در میان مسلمین، تجسّم «اَشِدّاءٌ عَلی الکُفّارِ رِحُمَاءُ بَیْنَهُمْ» و تجسّم عدل مطلق بود. او فقرا را به خود نزدیک می کرد و ضعفا را مورد رعایت خاص قرار می داد. برجستگانی که با پول و زور و بقیه وسایل مطرح شدند، خودشان را به ناحقّ مطرح کرده بودند، در نظر علی علیه السلام با خاک یکسان بودند. آنچه در چشم و دل او ارزش داشت، ایمان و تقوا و اخلاص و جهاد و انسانیّت بود. با این مبناهای باارزش، امیرالمؤمنین کمتر از پنج سال حکومت کرد. قرن هاست که درباره امیرالمؤمنین می نویسند و کم نوشته اند و نتوانسته اند درست تصویر کنند و بهترین ها معترف به عجز و تقصیر خودشان هستند.
امام علی(ع) , روز پدر
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.