مرثیه سردشت
دکتر معین ضابطی
۸ سال جنگ تحمیلی در کنار تمام حماسهها و رشادتهای مردان و زنان این سرزمین، مملو از صحنههای پررنجی بود که هنوز به بسیاری از آنها پرداخته نشده است. استفاده رژیم بعثی بعثی از سلاحهای غیرقانونی شیمیایی در جبههها و حتی مناطق مسکونی یکی از دردناکترین صحنههای ۸سال مقاومت ملت ایران در برابر تهاجم بعثیها بود. شمار زیادی از شهروندان غیرنظامی در بمباران شیمیایی شهرهای «سردشت» و «اشنویه» در آذربایجانغربی، «حلبچه» در اقلیم کردستان عراق و روستاهای مریوان در استان کردستان براثر استنشاق گازهای شیمیایی جان خود را از دست دادند و طبق آخرین بررسیها رژیم بعث عراق در طول ۸ سال دفاع مقدس با استفاده از ۶ هزار بمب شیمیایی در قالب ۲۴۲ نوبت بمباران، جنایتهای گستردهای را مرتکب شد. یک نسلکشی که تنها بخش کمی از آن در قالب سینما انعکاس یافته؛ درحالیکه هرچه درباره این فاجعه بگوییم و بگویند، کم است و حق مطلب ادا نمیشود.
شهرستان مرزی سردشت در جنوب آذربایجانغربی و هممرز با عراق است. سردشت هفتم تیرماه سال ۱۳۶۶ توسط عراق بمباران شیمیایی شد که در این فاجعه انسانی ۱۲۰ نفر شهید و بیش از ۲ هزار نفر مجروح شدند. رژیم بعث عراق در طول دوران جنگ تحمیلی بارها و بارها مناطق مسکونی کشورمان را مورد حمله هوایی قرار داد اما فجیعترین جنایت این رژیم استفاده از سلاح شیمیایی در این حملهها و دردناکتر از آن، غفلت جامعه جهانی از این جنایات بود.
حالا «درخت گردو» تصویری است از این غم بزرگ و جنایت عظیم و اینگونه است که برخی آن را روضه و ذکر مصیبت و آنهم «روضه باز» خواندهاند. پرجزئیات و دقیق. که شاید در بیان این حجم از جنایت صدام علیه این مردم کار غیرمعقولی هم نباشد. درواقع فیلم درخت گردو، یک سوگنامه است برای حادثه تلخی که برای هموطنان کرد ما در سردشت رخ داد و از این حیث که به یک حادثه تاریخی فراموششده پرداختهشده، قابلاحترام است. «درخت گردو» به کارگردانی محمدحسین مهدویان و با بازی «پیمان معادی» و «مهران مدیری» محصول سال ۱۳۹۸ است و این روزها آماده اکران عمومی میشود. مهدویان در این اثر از عمق فاجعه بمباران شیمیایی در تابستان ۱۳۶۶ پرده برمیدارد.
برخی در تحلیل این فیلم، آن را شبیه «فهرست شیندلر» اسپیلبرگ دانستهاند. هرچند فاصله فنی و هنری این فیلم با فهرست شیندلر بسیار است اما درخت گردو نیز اثری است که رنج تماشایش بیش از آن است که بتوانید دوباره آن را ببینید؛ در عوض هر جا موسیقیاش را بشنوید یا قابی از آن ببینید ، تصاویر تلخش جلوی چشمتان زنده میشود. مهدویان در درخت گردو عواطف انسانی مخاطبش را هدف قرار میدهد مسئلهای که اتفاقا مورد انتقاد هم قرار میگیرد. بسیاری معتقدند نباید صرفا با زوم کردن احساسی بر روی رنجهای یک ملت برای دیده شدن تلاش کرد و در مسیر تحت تأثیر قرار دادن مخاطب پای در مسیر افراط گذاشت. چراکه افراط در به تصویر کشیدن رنج انسان، مثل صحنههای شکنجه شدن، مثله کردن و تکهتکه شدن، بیش از هر چیز موجب بیاثر شدن و عادی شدن این صحنهها برای مخاطب میگردد. فیلمساز با عریان نمودن زجر و یا جنایت، اثر عمیق و زهرآگین آن را میستاند و تنها آن را تبدیل به یک سیلی برای مخاطب میکند که دردی شوکآور اما زودگذر دارد. فیلمسازان بزرگ همواره به لبه نمایش جنایت یا صحنههای زجرآلود نزدیک میشوند، اما آن را با جزئیات به تصویر نمیکشند؛ که اینکار اتفاقا تأثیر آن صحنهها را عمیقتر و انسانیتر میگرداند. بالاتر گفتیم در توصیف این فیلم آن را «روضه باز» خواندهاند. میدانیم که این اصطلاح مربوط به ذکر مصائب حضرت سیدالشهدا علیهالسلام میباشد، نیز میدانیم که ذکر مصائب آن حضرت و خاندان پاکشان چه اندازه حساسیت و اقتضائات گوناگون دارد تا اتفاق «عادی شدن» رخ ندهد. انتقاد دیگر به این فیلم ضدجنگ بودن آن است. ضدجنگ را میتوان بیماری بسیاری از فیلمهای دفاع مقدسی خواند که سازندگان آن آشنایی کافی با فضای جبهههای جنگ ۸ساله را نداشتهاند. برای توضیح و تبیین مقوله ضدجنگ در این یادداشت زمینه کافی وجود ندارد، همینقدر بگوییم که در آثار ضدجنگ چون دشمن اصلی خود «جنگ» معرفی میشود، «دشمن» متجاوز از روایت فیلم حذف میگردد. اتخاذ رویکرد ضدجنگ در مورد جنگهای اول و دوم جهانی منطقی مینماید، اما در مورد دفاع ۸ساله ایران بیانصافی است. در روایت ضدجنگ، هر دو طرف جنگ قربانیاند، قهرمانی وجود ندارد. هرچه هست بدبختی است. اما در روایت حماسی از جنگ که در به تصویر کشیدن دفاع یک ملت ضروری میباشد؛ طرف مظلوم همواره پیروز و عزتمند است، حتی اگر مغلوب واقع شود.
«درخت گردو» اما با تمام اینها روایت یک جنایت علیه بشریت است. قصه فیلم با الهام از ماجرایی واقعی در خلال بمباران شیمیایی سردشت نوشته شده است؛ شهری که چهار نقطه پرازدحام آن به همراه یک روستای بیرون از آن در تیرماه ۱۳۶۶ مورد بمباران شیمیایی نیروی هوایی ارتش رژیم بعثی حاکم بر عراق قرار گرفت.
داستان فیلم در چند مقطع زمانی روایت میشود و بر مبنای داستان واقعی زندگی مردی رنج کشیده کرد به نام «قادر مولان پور» و خانوادهاش در فاجعه بمباران شیمیایی سردشت میباشد. پیمان معادی نقش «قادر مولانپور» را روایت میکند که در خلال بمباران شیمیایی سردشت خانوادهاش دچار مشکلات شیمیایی میشوند. پیمان معادی در نقش اوس قادر، باآنکه از اکراد نیست اما یکی از درخشانترین نقشهایش را با زبان و لهجه کردی بازی کرده است .
درواقع «درخت گردو» روایتی از مسائل مختلف است (از بمباران شیمیایی مردم سردشت گرفته تا شغل کولبری در بانه) که البته کنار هم گذاشتنهای جنایات صدام و برخی مسائل اقتصادی و اجتماعی و نوع مواجهه با این مسائل در بستر فیلمی که روایت فاجعه سردشت است ، فیلم را با انتقاداتی مواجه ساخته است.
ایراد اساسی فیلم همین است. یعنی روایت یک غم ملی در کنار کنایههای قومیتی و گرفتار شدن در همین تأکیدات غیرضرور و حرفهایی که شاید جایش اینجا نیست و فیلم را تا افتادن به پرتگاه شعارزدگی در سکانس آخر جلو میبرد. ولی بهطورکلی تمامی انرژی خود را صرفِ به تصویر کشیدن مضامین انسانی کرده است. و اینگونه تلاش کرده است در جایجای اثر هنریاش، عاطفیترین و تأثربرانگیزترین سکانسهای چند دهه اخیر سینمای ایران را بر پرده نقرهای به تصویر بکشد. اما در کنار این تلاش بااینکه دوربین به اروپا هم میرود، اشارهای به مسببین اصلی این جنایت عظیم یعنی خود اروپاییها نمیکند.
فیلم در بخشهای طراحی صحنه، فیلمبرداری، چهرهپردازی و بازیهای یکدست تمامی بازیگرانش، حرف برای گفتن دارد. اما نکته مهمتر از اینها این است که در فیلم سینمایی «درخت گـردو» چیزی را دیدیم که پیشازاین در موردش شنیده بودیم. هرچند که به قول سعدی: «تا خرمنت نسوزد تشویش ما ندانی» و عمق فاجعه بمباران شیمیایی فراتر از تصور است. اما شاید نکته مهمی که«درخت گردو» را از سایر آثار مهدویان جدا میکند این است که پس از پایان ، فیلم همچنان در ذهن جریان دارد؛ به قول منتقدی آنچنان چنگ بر گلو میاندازد که احساس میکنی داری خفه میشوی و همچنان به آن فکر میکنی.
درخت گردو , دکتر معین ضابطی , سینما
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.