مذاکره تنها گزینه آمریکاست
گروه بینالملل
اگرچه این روزها رسانههای غربی به نقل از منابع خود در کاخ سفید و وزارت خارجه آمریکا خبر از ترسیم پلان جایگزین «احیای برجام» یا همان« پلان B » در صورت شکست مذاکرات خبر میدهند، اما واقعیت امر این است که دولت آمریکا قدرت اجرایی کردن این نقشه جایگزین را نخواهد داشت. سؤال اصلی اینجاست که آمریکا چرا علیرغم به بنبست رسیدن مذاکرات ( که معلول زیادهخواهیهای واشنگتن بوده است )، حاضر به اعلام پایان مذاکرات احیای برجام و شکست مذاکرات نشده است؟! پلان B مدنظر مقامات آمریکایی، در حقیقت یک استراتژی دوقسمتی محسوب میشود که بخشی از آن ناظر به « تهدید» و بخشی دیگر از آن ناظر بر « توافق جایگزین» میباشد.
در راستای درک این مسئله، لازم است نیمنگاهی به رویکرد اعلامی و اولیه دولت بایدن در قبال برجام بیندازیم. در سال ۲۰۲۰ و پس از پیروزی دموکراتها در انتخابات ریاست جمهوری ، اعضای دولت بایدن تأکید کردند که احیای برجام یا تبدیل آن به توافق جامعتر و طولانیتر در دستور کار آنهاست. در همین راستا فارین افرز اخیرا در مطلبی به قلم مایکل سینگ نوشت زمانی که بایدن این سیاست را اعلام کرد، بهطور گسترده تصور میشد که مرحله اول آن بهآسانی پیش بروداما وقایع بعدی نشان داد که چنین تحلیلی بیشازحد خوشبینانه است.
پاشنه آشیل واشنگتن
فارین افرز در توصیف صحنه مذاکرات وین ، به فاکتور مهمی استناد کرده است که اتفاقا پاشنه آشیل واشنگتن دراین آوردگاه سیاسی و دیپلماتیک محسوب میشود:
مواضع ایران در مذاکرات برای احیای برجام، نشان میدهد محاسباتی که تهران در سال ۲۰۱۵ انجام داد که طبق آن توافق هستهای بر ادامه فشار اقتصادی ترجیح داده شد، تغییر کرده است. این احتمالاً نشاندهنده توجه کمتر دولت ابراهیم رئیسی به توافق سال ۲۰۱۵ و تمایل آن به گزینههای جایگزین ایران است. ایران احتمالاً از چهار سال گذشته به این نتیجه رسیده است که لغو تحریمها آن چیزی نیست که باید انجام شود. هم به این دلیل که شرکتهای خارجی تمایلی به ورود مجدد به ایران حتی در زمان اجرای برجام نداشتند و هم به این دلیل که لغو یک جانبه توافق برای ایالاتمتحده بسیار آسان بود. دولت رئیسی همچنین ممکن است به تمایل دولت بایدن برای اجرای تحریمها در غیاب توافق شک کند و امید زیادی به روابط رو به رشد ایران با چین بهعنوان وزنهای در مقابل فشار اقتصادی آمریکا داشته باشد.
طی ۶ دور مذاکرات اخیر در وین، مقامات آمریکایی بارها مخالفت خود را با رفع کلیه تحریمهای مغایر با برجام و ارائه تضمین در خصوص آینده برجام ابراز کردهاند. به عبارت بهتر، آمریکا میخواهد «هندسه تحریمها» را علیه ایران حفظ کرده و فراتر از آن، با عدم ارائه تضمین در خصوص آینده توافق هستهای، از ورود شرکتها و کمپانیهای سرمایهگذاری به ایران ( به دلیل ترس از ریسک سرمایه آنها) خودداری کند.بدیهی است که در چنین شرایطی بازگشت آمریکا به توافق هستهای فایدهای نخواهد داشت.
بایدن از چه چیزی میهراسد؟
درعینحال، دولت بایدن شدیدا نسبت به اینکه کنترل صحنه را از دست بدهد هراسان به نظر میرسد! رئیسجمهور آمریکا و همراهانش بهوضوح میدانند که مختومه کردن پلان اولیه مذاکرات وین و گذار به آنچه آنها پلان B میخوانند، به معنای ورود در یک بازی پرریسک و پرخطر به ضرر منافع آمریکا و رژیم اشغالگر قدس خواهد بود. مقامات آمریکایی اکنون نمیدانند جمهوری اسلامی ایران چه ابزارها و روشهایی را برای حرکت مؤثر در مواجهه با پلان جایگزین آمریکا ( در قبال مذاکرات وین ) تعریف کرده است. همین مسئله، تردید اعضای دولت بایدن نسبت به آینده را افزایش داده است.
افرادی مانند جیک سالیوان مشاور امنیت ملی و آنتونی بلینکن وزیر امور خارجه آمریکا معتقدند که اگر ایران به رد اقدامات دیپلماتیک ادامه دهد و فعالیتهای هستهای خود را گسترش دهد، پیامدهای شدیدتری را متحمل خواهد شد. همچنین در قالب این طرح باید به مقامات تهران یک پیشنهاد دیپلماتیک ارائه شود، مبنی بر اینکه از طریق همراهی با تلاشهای دیپلماتیک در راستای حلوفصل موضوع هستهای، شانس بیشتری برای بقا خواهند داشت. اما مدیریت این رویکرد دوگانه و البته نخنما، چیزی نیست که از عهده کاخ سفید و شرکای آن برآید! بدیهی است که تهران صحنه هدایت و مدیریت این بازی را به آمریکا ، تروئیکای اروپایی و آژانس بینالمللی انرژی اتمی واگذار نخواهد کرد. این همان رمز اصلی آسیبپذیری آمریکا در هدایت پلان B محسوب میشود.
تکلیف پلان B مشخص است
بایدن از یکسو بهخوبی میداند که ابعاد توافق هستهای مشخص است و احیای توافق هستهای در دسترسترین گزینهای است که میتوان به آن روی آورد. بااینحال، تجربه تعلیق تحریمهادر دوران ریاست جمهوری اوباما نشان داد که واشنگتن و شرکای آن در عمل ، قصد دارند هندسه تحریمها را علیه کشورمان حفظ کنند. در مقابل، ایران پس از مشاهده تجربه دوران ریاست جمهوری اوباما و ترامپ به این نتیجه رسیده است که حل این معضل ، در گروی « رفع شبکهای تحریمها» و « ارائه تضمین در خصوص آینده برجام» است.تا زمانی که در خصوص آینده توافق هستهای تضمینی به شرکتها و کمپانیهای بینالمللی ارائه نشود، آنها حاضر به سرمایهگذاری در ایران نخواهند بود حتی اگر بهواسطه این موضوع، مشمول تحریمهای یکجانبه آمریکا نشوند. طرح این دو خواسته اساسی از سوی جمهوری اسلامی ایران، آمریکا را در موضع ضعف و انفعال قرار داده است. در این میان، مختومه کردن پرونده مذاکرات وین و روی آوردن به گزینه جایگزین، به معنای بازی در خلاء برای بایدن و همراهانش محسوب میشود. رئیسجمهور آمریکا نمیتوانداین موضوع را نادیده بگیرد که استراتژی فشار حداکثری دولت ترامپ نیز بر اساس محاسبات عینی و فاکتورهای عملیاتی طراحی و تعریف شده بود اما درنهایت جمهوری اسلامی ایران با بهکارگیری استراتژی مقاومت فعال توانست آن را ناکام بگذارد.در چنین شرایطی تکلیف پلان B ادعایی مقامات کاخ سفید کاملا مشخص خواهد بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.