مذاکره؛ رمز جدید دوقطبیسازی
وحید عظیمنیا
«توافق هستهای نوعی مصالحه است، در مصالحه نیز طرف پیروز و طرف مغلوب وجود ندارد. طبق آنچه در فرهنگ لغت آکسفورد و بستر آمده است، در مصالحه، طرفین اختلاف یا مناقشه قبول میکنند که از خواستههای حداکثری خود کوتاه بیایند و به همدیگر امتیازاتی بدهند تا مسئله مورد اختلاف حل شود. اگر قرار باشد یکی از طرفین تمامی خواستههای طرف مقابل را بپذیرد، این دیگر مصالحه نیست، بلکه تسلیم یکی در مقابل دیگری است.» این بخشی از نتیجهگیری بخش اول فصل سوم کتاب «برجام؛ سیاستها، دستاوردها و الزامات» است که به اسم «جمعی از نویسندگان» – نوبت چاپ اول ۱۳۹۵ منتشر شده است و از همه مهمتر نشان «مرکز بررسیهای استراتژیک ریاست جمهوری» در آن به چشم میخورد.
یحتمل اگر حسامالدین آشنا میدانست فرجام برجام بعد از پنج سال چنین خواهد شد اجازه انتشار چنین سیاههای را نمیداد چه آنکه مذاکرهکنندگان آمریکایی نشان دادند هرگز به دنبال مصالحه نیستند بلکه هدف آنها تسلیم کشورمان با اسم رمز مذاکره هستند.
در نتیجهگیری بخش «اثرات برجام بر حوزه پولی و مالی کشور» ذیل فصل چهارم این کتاب آمده است: «با رفع تحریمهای هستهای تحولات مثبت قابلتوجهی در حوزه پولی و مالی کشور رخ داده که نوید خروج از رکود و بهبود وضعیت رفاهی خانوارها در آینده را میدهد.»
همچنین در نتیجهگیری بخش «اثرات برجام بر تجارت خارجی جمهوری اسلامی ایران» ذیل همین فصل آورده شده است: «بدون شک با گذشت زمان و رفع همه محدودیتهای تجاری و افزایش تعاملات و مراودات اقتصادی ایران با کشورهای مختلف، در آینده نزدیک ثمرات ملموستری از توافق برجام در عرصه تجارت خارجی کشور قابلتصور است که در شرایط حاضر صرف نشانههایی از آن مکشوف شده است.»
گذر زمان نشان داد نهتنها خوشبینیها و در باغ سبز نشان دادنهای دولت و دولتیها به مردم به بار ننشست و نشان از آدرس غلط دادن داشت که در پسابرجام شاهد دستاوردهای تاریخی روحانی هستیم؛ از قبیل: تورم ۴۰۰ درصدی، رشد ۵۶۰ درصدی
نقدینگی، کاهش ارزش پول ملی به یکدهم، کاهش قدرت خرید مردم به یکسوم، افزایش ۳۰ درصدی سالانه پایه پولی، فروش بیش از ۹۰ هزار میلیارد اوراق مشارکت برای هزینههای دولتی، اما نداشتن پول برای مردم و …
حال در پسا انتخابات ریاست جمهوری آمریکا که تکلیف پیروز نهایی آن هنوز مشخص نشده است، عدهای در داخل ازجمله همان دولتیهای بانی برجام و مسبب شرایط آزاردهنده پسا برجام، از پیروزی حزب دموکراتپایکوبی میکنند و برآنند تا چنین القا کنند که سیاست آمریکا را کشتیبانی دگر آمده است، اما حتی اگر بپذیریم بایدن پیروز انتخابات ریاست جمهوری است و ترامپ این رئیسجمهور تروریست و قاتل سردار امت اسلام حاج قاسم عزیز سقوط کرده است، این سؤال مطرح میشود مگر بایدن معاون اول دولت «اوباما» دموکرات نبود و مگر همین اوبامای دموکرات نبود که از فردای اجرای برجام اعمال تحریمها علیه ایران را شروع کرد؟ حتی با پذیرش این گزاره که بایدن حال رئیسجمهور است و حتما با ترامپ تفاوتهایی خواهد داشت، که ماهم معتقدیم دارد، اما مگر این تفاوتها در تاکتیکها نیست؟ مگر بناست در راهبردها تغییراتی ایجاد شود؟ مگر بایدن از ظرفیت ساختار تحریمی اسلاف خود نظیر اوباما و ترامپ دست خواهد کشید؟ طبق جمله مشهور منتسب به «فیدل کاسترو» رهبر فقید انقلاب کوبا «مقایسه بین دو لنگهکفش که یک شخص به پا دارد غلط است؛ هر دو حزب در آمریکا اهداف صهیونیستها را دنبال میکنند، ولی با دو روش.»
وزیر خارجه دولت روحانی همین چند روز پیش در یک مصاحبه با یک روزنامه دولتی گفته بود: «اینکه آقای بایدن میخواهد به برجام برگردد خیلی هم خوب است، یک قسمت آن اجرای تعهداتشان بهعنوان عضو ملل متحد است؛ باید تحریمها را بردارند، باید اقدامات تخریبی که آقای ترامپ انجام داده و برخلاف قطعنامه ۲۲۳۱ بوده متوقف کنند.»
روحانی نیز چهارشنبه ۲۱ آبان در جلسه هیئت دولت گفت «این آقایی که جدید آمده از ابتدا و در تبلیغات انتخاباتی خود گفت که میخواهم به برجام برگردم. ما که داخل برجام بودیم و خارج نشده بودیم، ۱+۴ هم داخل برجام بوده حال آنها در تعهدات خود سستی کردند ما هم متقابلا تعهدات خودمان را کاهش دادیم، ولی همه ما در داخل برجام بودیم این به عهده آنها است، آنها اگر به وظیفه عمل کردند، میتوانند راه جدیدی را انتخاب کنند اگر نخواستند انتخاب نکنند ما برنامه خود را در کشور به اراده آنها پیوند نمیزنیم، برنامه ما بر اصول ما پیوند خورده است. اگر به سمت اصول ما حرکت کردند راه باز است و بسته نیست.»
ارسال پیغام مذاکره از سوی دولت روحانی در قالبها و به بهانههای متفاوت این گزاره را تقویت میکند که دولت بهجای پاسخگو بودن در قبا ل هفت و نیم سال مدیریت خود و اقتصاد بهشدت بیمار و آزاردهنده در حال دو قطبیسازی با رمز مذاکره هست.
مذاکره با آمریکا در حالی مطرح میشود که جمهوری اسلامی ایران هرگز مخالف مذاکره نبوده و هیچ ترسی هم از آن نداشته است؛ دلیل این ادعا آنکه هیچ دولتی در تاریخ جمهوری اسلامی نیست که حداقل یکبار درباره موضوعی با آمریکا مذاکره نکرده باشد، اما آنچه برای ایران مهم است اینکه مذاکره، وسیله است نه هدف، یعنی با مذاکره باید منافع ایران تأمین شود والا مذاکرهای که منجر به برجام شد چه آوردهای برای ایران داشت؟! شاید دولتیها فهرستی از دستاوردها مطرح کنند، اما کیست که نداند هدف محض برجام لغو تحریمها بود و بس که شوربختانه هرگز عملی نشد.
محمدجواد لاریجانی رئیس پژوهشگاه دانشهای بنیادی درباره اظهارات اخیر سخنگوی دولت مبنی بر جبران خسارت وارده به ایران به علت خروج یکطرفه آمریکا از برجام از سوی این کشور، گفت: آمریکاییها نهتنها خسارات ما را نخواهند داد بلکه خسارت به خسارت افزون خواهند کرد، ما از دشمن انتظاری بیش از این نداریم، خسارتهای ما ناشی از این است که آنها نگذاشتند نفت بفروشیم، پولهای ما را بلوکه کردند و تبادلات مالی ما را کاملا متوقف کردند ضمن اینکه خسارتهای انسانی هم به ما وارد کردند؛ حجم خسارات وارده به ما بالا است که باید آن را مطالبه کنیم و این مطالبه گری جز وظایف ذاتی حکومت ماست. در صورت جبران شدن و یا نشدن این خسارتها، دشمن باید پاسخگوی لطمات وارد شده به ما و عهدشکنی خودش باشد. باید همواره در برابر متجاوز بایستیم و تجاوز آن را محکوم کنیم، اما اینکه در داخل امید ببندیم، چون بایدن آمده گلوبلبل میشود حتما اشتباه است.
حال انتظار میرود، دولت باید بهشدت از دوقطبی سازی و شرطی کردن مجدد اقتصاد دست بردارد و حتی اگر روزی سیاست نظام بر آن شد مذاکرهای صورت بگیرد، نباید شاهد فریبکاریهای منتهی به برجام شویم و باید از مذاکره صرفا بهعنوان یکی از ابزارهای تأمین منافع ملت استفاده شود نه بهعنوان هدف.
آمریکا , توافق , مذاکره , وحید عظیم نیا
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.