مجرم اول چالش هستهای ایران و غرب کیست؟
مصطفی هدایی
مقامات رژیم صهیونیستی در دو دهه اخیر ایران را همواره به تلاش برای دستیابی به بمب اتمی متهم کردهاند. این رژیم نامشروع از عوامل اصلی تبدیل پرونده صلحآمیز هستهای ایران به موضوع امنیتی در سازمان ملل و سازمان بینالمللی انرژی اتمی است.
اخیرا نفتالی بنت، نخستوزیر رژیم صهیونیستی در سخنرانی خود در سازمان ملل، ایران را متهم به عبور از خطوط قرمز هستهای کرد.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی مدعی شد که ایران درصدد نابودی رژیم صهیونیستی است و میخواهد بر منطقه مسلط شود و این کار را میخواهد با برنامه هستهای خود بهپیش ببرد.
نخستوزیر رژیم تنها دارنده سلاح اتمی در منطقه غرب آسیا به لفاظی علیه برنامه هستهای ایران پرداخت و همچنین علیه قدرت پهپادی ایران موضع گرفت.
به ادعای نفتالی بنت، ایران از همه خطوط قرمز درباره برنامه هستهای خود از قبیل غنیسازی اورانیوم برای ساختن سلاح اتمی عبور کرده است.
نخستوزیر رژیم صهیونیستی سپس با انتقاد از «انفعال» بینالمللی در خصوص نقض خطوط قرمز در خصوص برنامه هستهای ایران ادعا کرد: «اسرائیل به ایران اجازه نخواهد داد به سلاح اتمی دست یابد.»
اظهارات نفتالی بنت در حالی صورت گرفت که «ایهود اولمرت» نخستوزیر سالهای ۲۰۰۶ تا ۲۰۰۹ رژیم صهیونیستی اعلام کرد: این رژیم قدرت نظامی که بتواند توان هستهای ایران را برای همیشه از بین ببرد ندارد.
صهیونیستها عامل اصلی ناامنی در غرب آسیا
درست درزمانی که کشورهای غرب آسیا در حال عبور از استعمارگران و تثبیت مرزها بودند، غرب نسخه منطقه را با دادن مجوز تأسیس دولت یهودی در فلسطین برای دههها پیچید. تولد رژیم صهیونیستی به معنای واقعی ایجاد غده سرطانی بود.
این رژیم علاوه بر اشغال و کشت و کشتار مردم مظلوم فلسطین، جنگهایی را با مصر، سوریه و اردن به را ه انداخت و برای حفظ بقای نامشروع خود، ساخت بمب اتمی را در دستور کار قرارداد. منطقه غرب آسیا با این اقدام صهیونیستها، آبستن مارپیچ ناامنی بلندمدت شد.
در حالی صهیونیستها ایران را متهم به تلاش برای ساخت سلاح هستهای میکنند که این رژیم برای اولین بار منطقه را وارد عصر تسلیحات اتمی در دهه ۶۰ میلادی کرد. یعنی زمانی که هنوز جمهوری اسلامی وجود نداشت و اسرائیل در ارتباط مستقیم با غرب، مجوز ساخت سلاح و فناوریاش را دریافت کرد.
شروع قمار هستهای در غرب آسیا
در سالهای ۱۹۵۸-۱۹۵۵، با بازگشت مجدد بن گورین به قدرت و ایجاد رابطه ویژه با فرانسه، منابع کافی برای شروع یک پروژه ملی هستهای آماده شد. سه نفر در پروژه هستهای رژیم صهیونیستی دارای سهم بسزایی هستند: رهبر سیاسی کشور، بزرگترین پژوهشگر وی و عالیترین مقام اجرابی وی. ارنست دیوید برگمن، یک متخصص شیمی آلی، چندین سال بن گورین را در زمینه هستهای آموزش داد.
شیمون پرز از فرصتهای بینالمللی استفاده کرد، تا به این آرزو جامه عمل بپوشاند. در نوامبر ۱۹۵۴، برگمن خود را در یک برنامه رادیویی به شهروندان رژیم صهیونیستی معرفی کرد و گزارشهای مربوط به برنامه صلحآمیز هستهای کشور را ارائه داد. سال بعد رژیم صهیونیستی با آمریکا توافقنامهای را تحت برنامه اتم درراه صلح دولت آیزنهاور، به امضا رساندند، موافقتنامهای که در زمینه استفاده غیرنظامی از انرژی اتمی بود. بر اساس این توافقنامه، آمریکا درراه اندازی یک رآکتور تحقیقاتی در ناحال سورک، واقع در جنوب تلآویو، به رژیم صهیونیستی کمک کرد. رژیم صهیونیستی ملزم شد تا بر اساس مفاد این توافقنامه، اجازه بازرسی از این رآکتور کوچک تحقیقاتی را به آمریکا بدهد.
کمیسیون انرژی اتمی رژیم صهیونیستی، به ریاست برگمن در ژوئن ۱۹۵۲ تأسیس شد. به عقیده برگمن، انرژی اتمی رژیم صهیونیستی را قادر میساخت، ضعفهای خود را در زمینه منابع طبیعی و تعداد نفرات نظامی جبران کند. فناوری هستهای راه را برای انتخاب میان کاربردهای نظامی و غیرنظامی باز میگذاشت. وی معتقد بود که توسعه انرژی اتمی برای اهداف صلحآمیز، به گزینه هستهای ختم میشود و در ضمن انرژی اتمی، دو موضوع جدا از هم را تشکیل نمیدهد. ازنظر برگمن همکاری هستهای با فرانسه برای رسیدن به هدف بلندمدتش- یعنی تحصیل یک رآکتور هستهای و حتی بیشتر- کلید معما بود.
برگمن با استفاده از ارتباطات خود در فرانسه، با همتای فرانسوی در کمیسیون انرژی اتمی، پیرامون فروش دو اختراع رژیم صهیونیستی در زمینه استخراج اورانیوم برای تولید تجاری مناسب، با موفقیت مذاکره کرد. در ۱۷ سپتامبر ۱۹۵۶، کمیسیون اتمی فرانسه و رژیم صهیونیستی بهطور اجمالی در مورد فروش یک رآکتور تحقیقاتی، شبیه رآکتور EL-3 در ساکلی به توافق رسیدند. معامله فرانسه و رژیم صهیونیستی که پروژه دیمونا را ممکن ساخت یک فرصت بینظیر تاریخی بود و آن زمانی بود که این دو کشور، اتحاد نظامی غیرمعمولی را تشکیل دادند. اوضاع در خاورمیانه و شمال آفریقا، نیروهای داخلی در هر دو کشور و بحران سوئز، شکلگیری این اتحاد غیرمعمول را فراهم آورد. تهدیدات شوروی در اوج عملیات سوئز، جاهطلبیهای هستهای دو کشور را برانگیخت.
فرانسه بخش اعظمی از کمکهای اولیه هستهای برای ساخت دیمونا، آبسنگین، رآکتور اورانیوم طبیعی و کارخانه بازپروری پلوتونیوم واقع در برشیبا در صحرای نقب، را در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داد. رژیم صهیونیستی بهصورت فعالی در برنامه سلاحهای هستهای فرانسه، از آغاز این پروژه، شرکت داشت. درنتیجه این امر، متخصصین زیادی تربیت شدند، میتوان برنامه هستهای رژیم صهیونیستی را بهعنوان بسط همکاری دو طرف در زمینه توانمندی هستهای در نظر گرفت.
اولین دستاورد تلاشهای فوق رآکتور دیمونا بود که ساخت آن با کمک فرانسه انجام شد. دیمونا در سال ۱۹۶۴ وارد چرخه و بازپروری پلوتونیوم نیز به دنبال آن آغاز شد. برخلاف آنچه که رژیم صهیونیستی ادعا میکرد دیمونا «یک کارخانه تولید منگنز یا کارخانه نساجی میباشد»، بسیاری از سرویسهای اطلاعاتی حکایت دیگری از این سایت داشتند. در سال ۱۹۶۷، رژیم صهیونیستی یکی از جنگندههای میراژ خود را که به دیمونا بسیار نزدیک شده بود، ساقط ساخت، و در سال ۱۹۷۳ نیز یک هواپیمای مسافربری لیبیایی را که از مسیر خود منحرفشده بود، منفجر ساخت که درنتیجه آن ۱۰۴ نفر کشته شدند.
علاوه برساخت رآکتور مزبور، فرانسه به دانشمندان رژیم صهیونیستی اجازه داد تا در آزمایشهای هستهای که در صحرای بزرگ انجام میشد، مشارکت کنند. همچنین فرانسه در زمینه ابزار پرتاب سلاح هستهای و نیز فناوری موشکهای « اریحا» به رژیم صهیونیستی کمکهای شایانی ارائه داد.
تخمینها در رابطه با تعداد بمبهای هستهای رژیم صهیونیستی حداقل بین ۲۰۰ تا ۵۰۰ بمب قرار دارند. هیچ شکی وجود ندارد که تسلیحات هستهای رژیم صهیونیستی در میان پیشرفتهترین نوع آنها در جهان جای دارند، و این تعداد تسلیحات بهطور گستردهای برای درگیری جنگی در خاورمیانه طرحریزیشدهاند. قسمت اصلی زرادخانه هستهای رژیم صهیونیستی بمبهای نوترونی هستند که برای انتشار تشعشع مرگبار گاما طراحیشدهاند، با انفجار این نوع بمبها تشعشع به مدت طولانی همچنان ادامه دارد. در اصل این بمبها برای کشتن منابع انسانی طراحیشدهاند درحالیکه لوازم و اشیا سالم باقی میمانند. زرادخانه رژیم صهیونیستی دارای تسلیحات درگیری نیز هستند که به کلاهکهای هستهای نیز مجهز شدهاند، موشکهای بالستیک و بمبافکنهایی که قادر به پرواز تا مسکو میباشند، موشکهای کروز و مینهای زمینی، در سال ۱۹۸۰ رژیم صهیونیستی در بلندیهای جولان از مینهای زمینی استفاده کرد که دارای مواد هستهای بودند. در ژوئن سال ۲۰۰۰، یک زیردریایی رژیم صهیونیستی، موشک کروزی را پرتاب کرد که هدفی را در ۹۵۰ مایلی مورد اصابت قرار داد.این آزمایش، رژیم صهیونیستی را درمیان ۳ کشوری قرار داد( بعد از آمریکا و روسیه) که دارای این توانایی هستند. رژیم صهیونیستی دارای سه زیردریایی از این نوع میباشد که هریک ۴ موشک کروز حمل میکنند. اندازه این بمبها دارای مقیاسهای متفاوتی میباشند، از بمبهای شهری که از بمبهایی که در هیروشیما استفاده شدند بزرگترند، تا بمبهای هستهای کوچک تاکتیکی را شامل میشود. زرادخانه سلاحهای کشتارجمعی رژیم صهیونیستی بهطور مشخصی، زرادخانههای بالقوه و بالفعل تمامی کشورهای خاورمیانه را تحتالشعاع خود قرار داده است، و بهطور یقین، از نیاز برای بازدارندگی نیز حجم این زرادخانه بیشتر است. این رژیم همچنین سلاحهای بیولوژیکی و شیمیایی قابلتوجهی در اختیار دارد.
بر اساس گزارش ساندی تایمز، رژیم صهیونیستی سلاحهای شیمیایی و بیولوژیکی را به همراه سیستم پرتاب آنها تولید میکند.بنا بر گفته مقام ارشد اطلاعاتی رژیم صهیونیستی، هیچ شکلی از سلاحهای شیمیایی یا بیولوژیکی وجود ندارد، که در انستیتو Nes Tziyona ساخته نشده باشد.
حفظ انحصار هستهای با خرابکاری و تهدید
رژیم صهیونیستی برای حفظ انحصار هستهای خود تاکنون به اقدامات زیادی علیه کشورهای خاورمیانه دستزده است. در سال ۱۹۸۱ طی عملیات پروازی به نام اُپرا توسط چند فروند جنگنده اف-۱۶ نیروی هوایی رژیم صهیونیستی، رآکتور اسیراک عراق با خاک یکسان شد. طراحان این عملیات که قصد داشتند تا از اعتراضات بینالمللی در امان باشند، نهایت سعی خود را به کاربردند تا عملیات پنهانی صورت بگیرد. عملیات همانگونه که برنامهریزیشده بود، اجرا شد. مناخم بگین از موفقیت این عملیات حمایت و دفاع کرد و همکاران خود را با اعلام ناگهانی حمله رژیم صهیونیستی، غافلگیر کرد. حمله بهگونهای طراحیشده بود که جنگندههای نیروی هوایی بدون نشانی از نیروی هوایی رژیم صهیونیستی وارد عملیات شوند تا از اعتراضات و سرزنشهای جهانی اجتناب شود. ولی در روز بعد رژیم صهیونیستی مورد هجوم اعتراضات قرار گرفت، نخستوزیر از عملیات انجامشده دفاع کرد و خود را متعهد دانست که رژیم صهیونیستی آماده است اگر لازم باشد، دوباره دست به عملیاتهایی بزند و از توسعه بمب اتم توسط دشمن جلوگیری کند. بگین خاطرنشان کرد: «اگر رآکتور هستهای نابود نشده بود، یک هولوکاست دیگر در تاریخ یهود اتفاق افتاده بود، ما اجازه این کار را هرگز نخواهیم داد!» این اظهارات در حالی بیان میشد که رژیم صهیونیستی تا سال ۱۹۸۱ در حال ساخت سلاحهای هستهای به مدت ۱۳ سال در دیمونا بودند و این رژیم برای اولین بار در تاریخ خاورمیانه، این منطقه را وارد عصر تسلیحات اتمی کرد. در ادامه خرابکاری رژیم صهیونیستیها، گفته میشود که موساد چند تن از دانشمندان برجستهای که در برنامه هستهای عراق همکاری داشتهاند، دست داشته است.
اقدامی مشابه در ۶ سپتامبر ۲۰۰۷، رژیم صهیونیستی حمله هوایی دیگری را بانام عملیات اورچاد علیه هدفی در منطقه دیر الزور
انجام داد. بعدها مقامات وقت کاخ سفید و سیا عنوان کردند که محل مورد هدف تأسیسات هستهای با اهداف نظامی بوده است، اما سوریه این اظهارات را تکذیب کرد. بررسیهای انجامگرفته آژانس بینالمللی انرژی اتمی مدارکی را در راستای تأیید ادعاهای واشنگتن و تلآویو به دست نیاوردند. بر اساس گزارشها حمله توسط اسکادران ۶۹ نیروی هوایی رژیم صهیونیستی متشکل از چند فروند اف-۱۵ و اف-۱۶ و یک هواپیمای الینت صورت گرفته و تعداد دقیق آنها بین ۴ تا ۸ فروند تخمین زده میشود.
سیمور هرش از کارشناسان حوزه بینالمللی معتقد است که این حمله هوایی را میتوان بهعنوان نوعی آزمایش برای حمله به تأسیسات هستهای ایران مورد ارزیابی قرار داد. فروش بمبهای بانکر توسط آمریکا به رژیم صهیونیستی این نظر را تقویت میکند. این بمبها این توانایی رادارند که در۶ متر بتن و ۳۰ متر در زمین نفوذ کنند. این بمبها بر روی جنگندههای اف-۱۵ سوار شدهاند که دارای قابلیت پرواز تا ایران رادارند. این درحالی است که مقامات ایرانی بارها اعلام کردهاند، رژیم صهیونیستی و موساد در ترور دانشمندان هستهای ایران نقش اصلی رادارند. به این خرابکاریها باید به طراحی ویروس استاکس نت نیز اشاره کرد که جهت نفوذ و خرابکاری در صنایع هستهای ایران طراحیشده بود و کارشناسان این اقدام را برنامهای از سوی رژیم صهیونیستی بر میشمردند. در دو سال گذشته نیز بارها برخی از تأسیسات اتمی ایران با حملات مشکوکی مواجه شده است. در سوی دیگر مقامات رژیم صهیونیستی، در مقابل این اقدامات موضع سکوت که حاکی از رضایت و تأیید آنها میباشد را اتخاذ میکنند.
جنگ هستهای به خاطر وجود تسلیحات هستهای در اختیار صهیونیستها
آگاهی از تسلیحات هستهای صهیونیستها که دارای کاربرد حمل و بارگذاری کلاهکهای اتمی هستند، به این نکته پی خواهیم برد که در اندیشه استراتژیستهای نظامی و سیاستمداران رژیم صهیونیستی کاربرد تسلیحات اتمی در جنگهای آینده خاورمیانه یک گزینه قابلدسترس میباشد و در صورت ضرورت بدون تردید از آن استفاده خواهند کرد.
این رژیم به کمک فرانسه توانست به فناوری ساخت موشکهای بالستیک دست پیدا کند. در دهه ۱۹۶۰ موشک بالستیک جریکو-۱ با برد کوتاه تولید شد، این موشک ۵۰۰ کیلو مواد منفجره میتواند حمل کند و قابلیت حمل کلاهک هستهای را نیز دارد. بیش از ۱۰۰ موشک جریکو ۱ و ۲ تاکنون تولیدشدهاند.
موشک جریکو-۲ بردی در حدود ۱۵۰۰ کیلومتر دارند و قابلیت حمل ۱۰۰۰ کیلو مواد منفجره دارد و میتواند کلیه اهداف را در خاورمیانه مورد اصابت قرار دهد. موشک شاویت که برای پرتاب اولین ماهواره رژیم صهیونیستی (افق-۱) مورداستفاده قرار گرفت نیز توانایی تبدیل و حمل کلاهک هستهای را دارد. جنگنده F-4E-2000 که دارای قدرت مانور فوقالعادهای میباشد، نیز مجهز به کلاهکهای هستهای میباشد و در طول جنگ ۱۹۷۳ به دنبال شکست اولیه چند فروند از این نوع جنگنده مجهز به سلاح هستهای شدند. در سال ۱۹۷۳برای اولین بار خاورمیانه در مسیر جنگ هستهای قرارگرفته بود. از دیگر جنگندههایی که آمریکا در اختیار رژیم صهیونیستی قرار داده است، فالکون F-16 میباشد. رژیم صهیونیستی بزرگترین مشتری این نوع جتها است و همچنین برای بارگذاری جنگافزارهای هستهای هوا به زمین در نظر گرفتهشدهاند. به این لیست باید توپهای ۱۷۵ و ۲۰۳ میلیمتری هستهای را اضافه کرد. بهطور خلاصه زیرساخت هستهای رژیم صهیونیستی شامل تسلیحات استراتژیک و تاکتیکی میدان جنگ میشوند. به این تواناییها باید قابلیتهای هوایی، دریایی و زمینی را افزود.
با در نظر گرفتن ظرفیتهای موجود در برنامه هستهای رژیم صهیونیستی و درسهایی که جنگ ۱۹۷۳ به ما میآموزد، باید بدانیم که احتمال بهکارگیری این سلاحها در جنگهای آینده خاورمیانه وجود دارد. از نگاه بسیاری از استراتژیستها و تاریخنویسان رژیم صهیونیستی، کشور در جنگ ۱۹۷۳ به لب پرتگاه نزدیک شد، و لحظه توسل به «راهکار نهایی» فرارسیده بود. اگر سوریها از رود
اردن عبور کرده بودند، هشدار برای استفاده از بمب اتم به صدا در میآمد. البته نباید این نکته را ازنظر دور داشت که بمبهای هستهای رژیم صهیونیستی در آن نبرد کاربردی نمیتوانست داشته باشد. برای متوقف سازی واحدهای نظامی مسلح سوری که در بلندیهای جولان در حال حرکت بودند-در نواحی نزدیک به سربازان رژیم صهیونیستی- نیاز به استفاده از سلاحهای هستهای تاکتیکی بود. اما به نظر میرسد در آن زمان رژیم صهیونیستی فاقد چنین سلاحی بود. از سوی دیگر نیز اگر رهبران رژیم صهیونیستی نسبت به دخالت روسیه نگران بودند، آنها سلاحهای لازم برای ایجاد حداقل بازدارندگی در مقابل شوروی را در اختیار نداشتند.
سخن پایانی
اسرائیل در حالی ایران را متهم به تلاش برای ساخت سلاح اتمی میکند که زرادخانه بمبهای اتمی در اختیار صهیونیستهاست. بهطور اصولی و طبق فرآیندهای نظام بینالمللی و واقعگرایی، ایران و هر کشور دیگر در منطقه حق برخورداری از سلاح اتمی برای برقراری موازنه هستهای را دارد، اما در ایران این اقدام نهتنها غیرقانونی بلکه مغایر با دین و شرع و انسانیت اعلامشده و رهبر انقلاب آن را حرام میدانند.
این به معنای ضعف نظامی ایران نیست. چراکه از یکسو مؤلفههای قدرت نظامی در دیگر بخشها را تقویت کرده و از سوی دیگر رژیم اسرائیل دارای حفرههای استراتژیک دفاعی در سرزمینهای اشغالی است که برای مقابله یا نابودیش نیاز به بمب هستهای نیست.
کل دنیا و کشورهای غرب آسیا میبایست تمرکز خود را بهجای ایران بر اسرائیل استوار سازند تا منطقه عاری از تسلیحات اتمی شکل گیرد و خطر بمبهای اتمی صهیونیستها برای همیشه نابود شود وگرنه مارپیچ امنیتی غرب آسیا همچنان خطرناک خواهد بود و منشأ آن اسرائیل است.
رژیم صهیونستی , مصطفی هدایی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.