مالچپاشی راهحل یا معضل؟
اینروزها موضوع مالچپاشی نفتی در خوزستان به یکی از سوژههای داغ زیستمحیطی بدل شده است. عملیاتی که همواره مخالفان سرسختی داشته است، بااینحال مالچ نفتی پس از حدود چهار سال توقف در خوزستان، سر از ماسهزارهای «خسرج» در غرب رود کرخه درآورده، درحالیکه گفته میشود، ریگزارها (تپههای ماسهای) در خوزستان به مالچپاشی نیازی ندارند و نباید با چنین اقداماتی، اکوسیستم مرطوبترین ریگزار کشور را، بهعنوان دارنده منحصربهفردترین گونههای جانوری نابود کرد.
خاک، زیستگاه بخش عظیمی از موجودات زنده زمین و یکی از منابع مهم و اساسی در تأمین احتیاجات و نیازهای اولیه و ضروری انسان است و تخریب آن سبب ایجـاد خسارات فراوانی به جنبههای مختلف زندگی موجودات زنده میشود. فرسایش بادی یکی از عوامل مهم تخریـب خـاک بـه شـمار میرود. این نوع فرسایش، یک فرآیند طبیعی است که در خاکهای لخت، با سرعت زیاد باد و پوشش گیاهی کم رخ میدهد و بیش از یکسوم سطح زمینها را تحت تأثیر خود قرار میدهد. این فرآیند در اثر فعالیت مکانیکی بـاد موجـب تخریب سطح خاک، سست شدن، برداشت خاک سطحی و به دنبال آن، هجوم ماسههای روان و خسارات فراوان به جنبههای مختلف زندگی انسان میشود.
براساس دادههای مطالعاتی منتشرشده در رسانهها، ۳۰ میلیون هکتار در کشورمان تحت تأثیر فرسایش بادی است و ۱۴ میلیون هکتار از این مساحت کانونهای خسارتزای فرسایش بادیاند. خوزستان هم دارای ۱/۲ میلیون هکتار اراضی بیابانی و کانون ریزگرد در خوزستان است که ۳۵۰ هزار هکتار آن شنزار یا کانون فرسایش بادی است و مقررشده ۹۰۰ هکتار از اراضی غرب کرخه مالچپاشی نفتی شود. جمال موسویان، رئیس منابع طبیعی خوزستان در پاسخ به علت مالچپاشی در غرب کرخه، میگوید: «این مالچها باعث پیوستگی و چسبندگی ذرات ماسه میشود و کاری میکند که بعد از فرسایش بادی و حرکت باد، ماسهها بلند نشوند و حرکت نکنند.»
بنا بر گفته صاحبنظران، «برای کاهش خسارات ناشی از هجوم ماسههای روان معمولا از روشهای مختلفی استفاده میشود. یکی از این روشها پوشش سطح خاک توسط مواد مختلف تحـت عنـوان مـالچ است و یکی از رایجترین مالچهای مورداستفاده در ایران از دهه ۴۰ تاکنون، مالچ نفتی است که از فرآوردههای سنگین نفتی تشکیلشده و پس از ذوب با دستگاههای مخصوص روی ماسههای روان پاشیده میشود. مـواد نفتی بهطور طبیعی بهسختی تجزیه میشوند و برای مدت طولانی در محیط باقی میماننـد.» تاکنون نظـــرات متفاوتی در ارتباط با تأثیر استفاده از مالچ نفتی بر خصوصیات خاک و محیطزیست بیانشده اسـت کـه ضرورت بررسی دقیقتر تأثیر مالچ نفتی بر خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک را بیان میدارد. بههرروی این پروژه که بهمنظور جلوگیری از پخش ریزگردها و جلوگیری از فرسایش خاک صورت میگیرد،همواره مخالفان سرسختی داشته است و بسیاری از کارشناسان محیطزیست معتقدند مالچپاشی، فرار از فرسایش خاک به قیمت نابودی محیطزیست است. به گفته آنها حتی یک نمونه موفق تثبیت ماسه با مالچ پاشی
در تپههای ماسهبادی فعال در کشور وجود ندارد: «یکی از مناطق فعال و بیابانهای داخلی جهان که انرژی باد بسیاری دارد سیستان است که در آن منطقه به علت شدت باد که مانع از رشد گیاه میشود، تنها راه جلوگیری از حرکت ماسه به سمت روستاهای مسکونی استفاده بسیار محدود از مالچ است و در دیگر نقاط کشور همچون کاشان و ۲۲۷ هزار تپه ماسهای در ریگ خوزستان که منطقه حفاظتشده و محل زندگی افعی شاخدار است و آهو در آن زندگی میکند و بهرهبرداران گوسفندان خود را برای تغذیه به این ریگ میآورند نباید مالچ پاشیده شود چون سفره آبی که دامدار آب دام خود را از آن تأمین میکند و گوشت آن را مردم استفاده میکنند آلوده میشود.»
به همین دلیل است که با ازسرگیری مالچپاشی نفتی در شن زارهای غرب کرخه در استان خوزستان که از سال ۹۸ در پی اعتراض فعالان و کارشناسان محیطزیست و مردم منطقه متوقفشده بود، باری دیگر انجمنهای محیطزیستی خوزستان را به اعتراض واداشته و آنها توقف مالچپاشی نفتی در خوزستان و ورود مراجع قضائی برای پایان دادن به این عملیات را خواستار شدهاند.
احمد زالی، فعال محیطزیست و نماینده حقوقی انجمن محیطزیست شوش دراینباره به ایرنا میگوید: در حال حاضر مالچپاشی در غرب کرخه در حال انجام است، درصورتیکه اکوسیستم بیابانی و نیمهبیابانی در خوزستان منحصربهفرد است و گونههای گیاهی و جانوری بینظیری دارد که باید همچون اکوسیستمهای دیگر حفظ شود. فعالان محیطزیست با مالچ پاشی و بعدازآن کهورکاری مخالف هستند چراکه باعث از بین رفتن این اکوسیستم طبیعی در منطقه میشود. در مناطق اطراف ماسهزارهای کرخه زمین کشاورزی و یا روستایی وجود ندارد که با مالچپاشی نیاز به تثبیت آن باشد. بااینوجود اداره کل منابع طبیعی خوزستان این اقدام را مثبت و به نفع محیطزیست دانسته است.
آنهایی که تخصص ندارند، دخالت نکنند؟
این فعال محیطزیست از دیگر مضرات مالچ پاشی را جذب بیشتر نور خورشید در سطح زمین به دلیل رنگ این محصول نفتی و گرمتر شدن هوای استان اعلام کرده و عنوان میکند: این موضوع با دادستان کرخه مطرح شد اما ایشان اعلام کردند این مورد باید از دادستانی استان پیگیری شود، فعالان محیطزیست در نظر دارند که این اقدام را از دستگاه قضائی استان پیگیری کنند.
زالی بابیان اینکه مالچ پاشی باعث از بین رفتن گونههای خاص جانوری در منطقه خواهد شد تصریح میکند: افعی شاخدار عربی و یا نوعی سومار از خانواده آگاما در ماسهزارهای این منطقه زندگی میکنند که با مالچ پاشی حیات این جانوران در استان به خطر میافتد. مالچ پاشی و بعدازآن کهور کاری باعث ایجاد اکوسیستم جدیدی در منطقه میشود که باعث خروج جانوران بومی از آن منطقه خواهد شد و یا در هنگام مالچ پاشی به دلیل دمای بالای مالچ امکان مرگ این جانوران نیز زیاد است.
بااینحال «سید جمال موسویان» مدیرکل منابع طبیعی خوزستان به رسانهها اطمینان میدهد که این مالچ به طبیعت و محیطزیست آسیبی وارد نمیکند و میگوید: ما بر اساس مستندات و تصاویر ماهوارهای این اراضی شنهای روان و کانون فعال فرسایش بادی است. ما تشخیص میدهیم که این عرصهها نیاز به مالچپاشی دارد یا خیر. چرا آنهایی که تخصص ندارند دخالت میکنند؟ هنوز بیش از ۴۰ هزار هکتار ماسهزار در خوزستان داریم که تثبیت نشده و در صورت معرفی مالچ جایگزین در دستورکار قرار دارد. البته امسال آخرین سال مالچ نفتی است و از سال آینده باید مالچ جایگزین معرفی شود.
موسویان توضیح میدهد که «ما میخواهیم همه دوستداران محیطزیست و فعالان فضای مجازی را به ۵۰ سال پیش برگردانیم که در آن زمان تپههای ماسهای روان، هیچگونه پوشش گیاهی نداشت و زمینهای کشاورزی و جادهها و خطوط نیرو با هجوم شنهای روان مواجه بود و روستاها متروکه شده بود. از آن زمان تاکنون با مالچپاشی و درختکاری ۷۰ هزار هکتار در پنج شهرستان، توانستیم دو میلیون درخت را مستقر کنیم. ماسهزارها تثبیتشده و جنگلهای دستکاشت اکنون به محلی برای زندگی انواع پرندگان و حیواناتی مثل و روباه و خرگوش تبدیلشده است. درحالیکه هیچکدام از اینها قبلا در این منطقه نبود.»
او میگوید: «نمونه مالچی که استفاده میکنیم محصول پالایشگاه تهران یا آبادان نیست و تولید یک شرکت خصوصی در تهران است. این مالچ آخرین مشتق نفت و فاقد مواد سمی و آروماتیک است. طبق مطالعهای که در سال ۱۴۰۰ توسط دانشگاه تهران انجامشده، مالچ نفتی مورداستفاده در خوزستان، در سلامت انسان و موجودات مضر تشخیص داده نشد و کارکردهای آن برای مهار ریزگردها مثبت ارزیابیشده است. از سوی دیگر تاکنون هیچ نوع مالچ جایگزین معرفی نشده است و همه در حد پایلوت بوده است.»
توقف مالچپاشی بر پایه مازوت
«درگذشته مالچ نفتی بر پایه مازوت تهیه میشد. مازوت ترکیبات آروماتیک، فرار و مواد واکسی و چرب دارد و محصول ارائهشده از سوی پالایشگاههای دولتی موردنقد جدی سازمان منابع طبیعی بود. در حال حاضر پروژه مالچپاشی بهطورکلی از پایه مازوت تغییر پیداکرده و بر اساس «وکیوم باتوم» که از ماده اولیه قیر است، تهیه میشود.» این اظهارات وحید جعفریان، مدیرکل امور بیابان و مراتع سازمان منابع طبیعی و آبخیزداری کشور است، که تأکید میکند: «ازنظر فنی این موضوع بسیار مهم است چراکه وکیوم باتوم مادهای است که در دمای بالا در شرایط خلأ در برج تقطیر در پالایشگاهها ایجاد میشود و مادههای فرار و مضر که ممکن است در طبیعت اثراتی سوئی داشته باشد را حذف کرده است و در سطوح قابلتوجهی در صنعت، کشاورزی، راهسازی، زندگی شهری و روستایی استفاده میشود و به لحاظ اینکه مواد مبتنی بر پایه وکیوم باتوم و قیر از دیرباز در توسعه منابع زیست انسانی کاربرد داشتند، تحقیقات بسیار گستردهای درباره اثر آنها بر سلامت انسان و محیطزیست از حدود ۱۰۰ سال گذشته تاکنون انجامشده است بنابراین وکیوم باتوم و قیر قابلمقایسه با سایر مواد نیست.»
به اذعان جعفریان توقف مالچپاشی بر پایه مازوت و اصلاح ترکیب مالچ نفتی مبتنی بر ملاحظات زیستمحیطی موضوعی است که نباید از آن غفلت کرد. واقعا انقلابی در زمینه ارتقای کیفیت مالچ نفتی چه ازنظر اثربخشی در ارتباط با احیای پوشش گیاهی چه ازنظر تقلیل خسارتهای احتمالی به محیطزیست صورت گرفته است.
جعفریان در سخنانش به این نکته هم گریز میزند که انجام عملیات مالچپاشی در خارج از محدوده مناطق چهارگانه محیطزیست صورت گرفته و اینیکی از خط قرمزهای روشن در این حوزه است. اولویتبندی و مکانیابی اجرای عملیات مالچپاشی بر اساس مطالعات مربوطه در سطح ۶۷ هزار هکتار از شنزارهای خسارتزای اولویتدار در کشور انجام میشود که در سال ۹۸ تعیینشده است.
این اظهارات در شرایطی مطرح میشود که اداره کل محیطزیست استان خوزستان بهصراحت مخالفت خود را با مالچپاشی نفتی اعلام کرده است، چراکه مالچ پاشی دروغی بزرگ برای مبارزه با ریزگردها است و کارشناسان گیاهشناسی معتقدند: «گیاهان ارزشمندی در کویرهای کشور داریم که از اعماق تاریخ تاکنون با کویر کنار آمدهاند و مردم هم از آن استفاده میکردند و به کویر استفاده میرساندند و تثبیتکنندههای طبیعی خوبی هستند. همچنین گربه شنی موجودی است که با خوردن بذر چهار گونه گیاه و دفع آن بیابانزدایی میکند.»
آنها تأکید میکنند: «شنزارها نقش آبخوان رادارند و ریزشهای جوی را در خود ذخیره میکنند و این ذخیره از طریق چشمهسار، قنات، حفر چاهک یا چاه در اختیار مردم بیاباننشین قرار میگیرد اما قیرپاشی در کنار حفظ رطوبت موجود در شن از نفوذ ریزشهای جوی به درون شنزار جلوگیری و شنزار را از عملکرد طبیعی خود خارج میکند و پس از حدود پنج سال با متلاشی شدن لایه قیر ریزشهای جوی مسموم شده به درون شنزار نفوذ میکند.»
پوشش گیاهی بومی تثبیتکننده شنزار است
«شنزارهای خوزستان کانون ریزگرد نیستند و این موضوع باید پیگرد قانونی داشته باشد و افرادی که در این زمینه خودسرانه مالچ پاشی میکنند تحت تعقیب قضائی قرار گیرند.» کرامت حافظی از دیگر فعالان محیطزیست خوزستان ضمن تأکید براین عبارت با یادآوری اینکه استان خوزستان بالاترین تنوع زیستی خاورمیانه را به علت تنوع زیستگاه در خود دارد، بیان میکند: «این استان محل زیست بیش از ۴۰۲ گونه پرنده، ۷۷ گونه پستاندار، ۸۵ گونه خزنده، پنج گونه دوزیست، ۵۶ گونه ماهی آبهای داخلی و ۹۰۰ گونه ماهیان خلیجفارس است. زیستگاه شنزارهای خوزستان یکی از منحصربهفردترین اکوسیستمهای کشور است که گونههای متنوع گیاهی و جانوری ارزشمندی دارد بهطور مثال گونههایی از خزندگان مانند آگامای سر وزغی اهواز و گکوی انگشت سه وجهی پارسی گونههایی هستند که پراکنش جهانی آنها فقط محدود به شنزارهای غرب کرخه در خوزستان است و در هیچ جای دیگر جهان یافت نمیشوند و این امر نیز زیستگاه شنزارهای غرب این استان را منحصربهفرد کرده است. همچنین گونههای مهم دیگری مانند افعی شاخدار عربی (گاسپرت)، گکوی انگشت شانهای دوریا، کرم سوسمار زارودنی، اسکینک شنزار و… فقط در شنزارهای خوزستان یافت میشوند.»
همه این تنوع زیستی گیاهی و جانوری نشاندهنده اهمیت فراوان زیستگاه شنزارهای این استان است که باید برای آن برنامهریزی حفاظتی جامعی اجرا شود و از هرگونه تغییر و دستاندازی و مداخله بشری آن را حفظ کرد، ازاینرو کرامت حافظی، اقدامی که در این منطقه در حال انجام است را فاجعهبار و دردناک توصیف میکند؛ «منطقهای بااینهمه اهمیت، اسیر مرگ با مالچ نفتی و کاشت گونه گیاهی مهاجم (کهور آمریکایی) شده است و بدترین اقدامها در راستای نابودی تنوع زیستی منحصربهفرد آن در حال انجام است.» حافظی در ادامه توضیح میدهد: علیرغم اینکه هیچ شکایتی از شنزارهای خوزستان وجود ندارد ولی به این بهانه دروغین که کانون ریزگرد هستند، بودجههایی بهمنظور مالچ پاشی هزینه شده، درحالیکه شنزارهای خوزستان کانون ریزگرد نیستند. از سوی دیگر حرکت شنهای روان منطقه بسیار اندک است و هیچ تأسیساتی در دل شنزارهای خوزستان نیست که برای تثبیت آن نیاز به چارهجویی باشد، یعنی هیچگونه مشکلی در این منطقه وجود ندارد که حالا به دنبال راه چاره مانند مالچ پاشی باشند و از این منظر باید افرادی که هزینههای کلانی برای مالچ پاشی با بودجه منابع طبیعی انجام میدهند، محاکمه کرد و درعینحال پرسید: «چرا بودجههای بیتالمال را تلف میکنند؟» نهادهای نظارتی هم باید عملکرد این مدیران را که برای دولت و مملکت آنهم در اوج مشکلات اقتصادی و تحریمها خرجتراشی میکنند، پایش کنند و برخورد قضائی لازم در این خصوص انجام شود. این فعال محیطزیست معتقد است: تنها اقدامی که منابع طبیعی این استان میتواند برای حفظ اکوسیستم شنزارها انجام دهد، آن است که جلوی چرای بیرویه دام را بگیرد چراکه منطقه پوشش گیاهی ارزشمندی دارد که خود این پوشش گیاهی بومی تثبیتکننده شنزار است. مالچ پاشی با ایجاد چسبندگی و آلودگی بلای جان زیستمندان شنزار در استان خوزستان است که با خزیدن و پنهان شدن در شنزار خود را از گرمای منطقه در امان نگه میدارند؛ خزندگان مانند افعی شاخدار عربی و اسکینک ماهی به نحوی در شنها غوطهور میشوند که گویی در آن شنا میکنند؛ حال اگر این شن با هر نوع مالچی سفت شود، دیگر این امکان برای خزندگان فراهم نیست و آنها نمیتوانند در گرمابه زیر شنها که خنکتر هستند، بروند و دمای بدن خود را تنظیم کنند و به دلیل گرمای هوا از میان میروند.
مرکز پژوهشهای مجلس سال ۱۳۹۹ هم در گزارشی با عنوان «بررسی آثار زیستمحیطی ناشی از مالچپاشی در منطقه بیت کوصر» نسبت به تأثیرات منفی زیستمحیطی اجرای این طرح بر اکوسیستم و زیستگاه منحصربهفرد ماسهزارهای این منطقه در خوزستان هشدار داده و آورده است؛ مالچپاشی نفتی یکی از روشهای رایج تثبیت ماسههای روان در طول بیش از ۵ دهه گذشته در ایران بوده است، اما آثار زیانبار زیستمحیطی عملیات مالچپاشی بر گیاهان، جانوران و اکوسیستم منطقه، باید موردتوجه مسئولان ذیربط قرار گیرد.
چه باید کرد؟
طی سالیان اخیر مقالات و اظهارنظرهای مختلفی دراینباره مطرحشده است و پیشتر فعالان محیطزیست در گفتوگو با «ما» تأکید کرده بودند: ضرر عملیات مالچپاشی بهعنوان یک راهکار مقابلهای با پدیده ریزگرد، بیش از فایده آن است. عباس محمدی ازجمله این فعالان است که سابق بر این در مصاحبه با «رسالت» بیان کرده بود: «دراینجا یک بحث کلی وجود دارد و آن این است که گاهی ما فکر میکنیم طبیعت طراحیاش اشتباه است و بشر که در اینجا جامعه مهندسی ایران است باید آن را اصلاح کند. درصورتیکه واقعیت اینطور نیست. این طبیعت میلیونها سال تکامل پیداکرده و جای هرچیزی کموبیش در آن مشخص است. بشر دراینبین دستکاری زیاد میکند که یکبخشی از این دستکاریها لازم ولی بخش زیادی از آن افراطی است و باعث تخریب و آلودگی غیرضروری طبیعت میشود. یک مصداق از این دستکاریهای افراطی، موضوع مالچ پاشی است. ما در موضوع ریزگرد یا گردوغبار یا زیادشدن طوفان شن و ماسه بهجای علتیابی و برطرف کردن علتها در حال مبارزه با معلول هستیم. واقعیت این است که اگر موضوع ریزگردها باشند، بخش عمده آن به خشک شدن تالابهای جنوب غربی ایران یعنی خوزستان و ایلام برمیگردد و اینها عمدتا مربوط به تالاب هورالعظیم و مجموعه تالابهای جنوب غرب عراق میشود که خشک شدن و صدمه دیدن بخش زیادی از این تالابها منجر به بلند شدن ریزگرد شده است. اگر موضوع شن باشد قضیهاش فرق میکند. در مناطقی که طوفان شن میشود و بعضی از روستاها و جادهها را میپوشاند اینها اولا محدود است و مثل ریزگرد نیست که تا یک فضای چند صد کیلومتری پیشروی کند، در ثانی در قسمتهایی که پوشش گیاهی اطراف شنزار یا داخل خود شنزارها وجود دارد این طوفانها به حداقل میرسد درنتیجه برای رفع این مشکل باید درجهت احیای پوشش گیاهی طبیعی کار بشود. حال فرض کنیم پوشش گیاهی را نمیتوان به این راحتی احیا کرد و سالها طول میکشد، سؤال من این است که شما با کدام عقل سلیم از مادهای که کاملا غیرطبیعی است که ضررش برای سلامتی صدها بار از دانه شن بیشتر است استفاده میکنید؟ اینکه شما بیایید مشتقات نفت را که از نفت خام بسیار بدتر است روی زمین بریزید جز اینکه فاتحه محیطزیست و گیاهان و جانوران و مردم آن منطقه را بخوانید چیز دیگری نیست. این نفت بعضا تبخیر شده و وارد ریه مردم میشود و بقایای آن نیز به شکل گلولههای سمی رسوبکرده و برای مدت بسیار طولانی باقی میماند و کل اکوسیستم را بههم میریزد. درحالحاضر تنها کشور دنیا که هنوز مالچ نفتی دارد، ایران است. اینکار پنجاه شصت سال پیش در یک مقطعی در شوروی سابق باب بود و سپس در ایران نیز این کار را انجام میدهند و تا الآن هم ادامه دارد.»
این فعال محیطزیست درخصوص راهکارهای جایگزین مالچ پاشی نفتی گفته بود: «جایگزینهایی برای مالچ نفتی وجود دارد که کموبیش صحبتش میشود. مالچهای گیاهی یعنی بقایای گیاهی و خرده چوب یکی از این جایگزینهاست که گفته میشود اگر بر روی خاک یا شن ریخته شود سبب تثبیت آن میشود. اما واقعیت این است که چون در ایران نفت فراوان است و مالچی که میپاشند درواقع فضولات پالایشگاه است و دیگر هیچ کاری با آن نمیشود کرد، پیمانکار میآید با یک قیمت بسیار نازلی اینها را میخرد و باقیمتی گزاف میفروشد تا با ماشینهایشان آن را در طبیعت بپاشند. آدم وقتی از نزدیک حیوانات و خزندگان و پرندگانی را میبیند که چهطور در قیر گیر افتادهاند و در زیر آفتاب سوزان از گرما میمیرند گریهاش میگیرد. حتی گیاهانی نیز که روی آنها مالچ پاشیده میشود به شکل خیلی بدی خشک میشوند و میسوزند. هوا نیز بهشدت بوی نفت میگیرد. همه اینها نشان میدهد این کار باید جمع شود چراکه اگر گردوخاک بخوریم بهتر از این حجم از آسیب به محیطزیست است. یکیدیگر از راههای جایگزین کنترل چرای دامهاست. پنج شش دهه است که گفته میشود چرای دام بیش از ظرفیت مراتع ماست. در همین شنزارها دام سه چهار برابر بیش از ظرفیت مرتع است که اگر این عدد به یکسوم یا یکچهارم برسد هم یک معیشت پایدار برای مردم است و هم گیاهان آسیب دائمی نمیبینند. این مالچ پاشی خودش مانع چرای دام نیز میشود و معیشت مردم آن نواحی را ضایع میکند. فیلمهای زیادی در فضای مجازی وجود دارد که در آنها دامداران گله و شکایت میکنند و خواستار توقف مالچ پاشی هستند. اگرچه برخی مسئولین در دفاع از مالچ پاشی آن را مفید دانسته و نهالکاری بعدازآن را دارای فوایدی ازجمله تبدیلشدن به زیستگاهی مناسب برای پرندگان میدانند، اما اگر این حرف صحت دارد چرا مشکل ریزگرد و شن پس از چهار پنج دهه مالچ پاشی آقایان حلنشده که هیچ هرسال هم تشدید شده است؟ اتفاقا آن نهالهایی هم که کاشته شده ذغال یا خشکشدهاند. واقعیت این است که طبیعت نمیتواند دستکاری به این سنگینی را تحمل کند. چهکاری است که ما برویم در طبیعت نفت بریزیم و بعد لابهلای آن نهال بکاریم؟ خب همین الآن در آنجا درختچههایی است که متعلق به خود آن سیستم است. اگر ما آسیبمان را کم کنیم خود این باعث تثبیت و افزایش پوشش گیاهی میشود و تا حدی هم به چرای گوسفندان کمک میکند. صحبت از مفید بودن مالچپاشی دروغی بیش نیست. افرادی این را میگویند که از اجرای این عملیاتها سود میبرند. چیزی که ما میگوییم این است که بگذارید طبیعت به حال خودش باشد و یا به جوامع محلی کمک کنید در مدیریت آنجا شرکت بکنند.»
مالچپاشی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.