مادر غیرت و ادب
محمدامین غروی
امالبنین، امالمجانین ماه منیر، بیش از آنکه مادر عباس باشد مادر حسین است. چنانکه عباس بیش از آنکه برادر حسین باشد، سرباز او است. مادران شهدا همه اینگونهاند، از جان فرزند میگذرند اما برای فرزند فاطمه مادری میکنند. مادران شهدا و تنها آنها، به امام حسین، به چشم پسرشان نگاه میکنند. آخر آدم وقتی مادر شد نمیتواند از جان فرزندش درراه کسی بگذرد مگر آنکه برای او مادری کند. یا فاطمه امالبنین، تو از عباس آبروداری و عباس هر چه دارد از تو دارد. چه بارها که دستت را گرفته بود با دستانش، خم کرده بود قامتش را، روی دستانت خوابانده بود لبهایش را. آه دستانش، قامتش، لبهایش…
۱۳جمادیالثانی سالروز وفات جناب امالبنین علیهاالسلام است. شخصیت این بانوی بزرگ اسلام، شخصیتی درخور تأمل و ستایش است. علاوهبر این گفتوگو پیرامون جریان پیوند ایشان با خاندان رسولالله صلیالله علیه و آله میتواند بهعنوان بهترین دستمایه برای یادآوری اهمیت مسئله افزایش جمعیت و تأثیر بیبدیل آن در اقتدار و نفوذ جبهه حق و حقیقت قلمداد شود. چراکه به نظر میرسد ازدواج حضرت امیر با ایشان، بهطور خاص در جهت کادرسازی و تربیت نیرو برای جریان حق بوده باشد. این نشان میدهد نگاه حضرت به نهاد خانواده، این واقعیت را هم شامل میشده که خانواده میتواند بستری برای تربیت نیروی انسانی درراه دین خدا باشد. حضرت عباس بن امیرالمؤمنین، یک مدیر توانمند، یک مشاور دلسوز و یک فرمانده نظامی ازهرجهت لایق برای جریان حق خصوصا در زمان امامت امام حسن و امام حسین بودند. شخصیتی عالم و فاضل که همواره دست راست امامت بود و بیوجود او، بسیاری از حماسههای این جریان پدید نمیآمد. برای حضور شخصیتی چون عباس بن علی در سپاه حق، برنامهریزیشده بود. یعنی امیرالمؤمنین در ازدواج با جناب امالبنین، مؤلفههایی را در نظر گرفته بودند که نشان میدهد به ساخت شخصیت فرزندان حاصل از این ازدواج، از قبل توجه ویژه داشتهاند.
امیرالمؤمنین بهعنوان جانشین وبرترین یار پیامبر اکرم و الگویی درخشان برای تمام مسلمانان، پس از شهادت حضرت زهرا چندین بار ازدواج کردند و ازدواجهای ایشان را با عنایت به فقر شدید نیروی انسانی جریان اسلام ناب، باید گامی در راستای کادرسازی دانست. ما وقتی به کادرسازی و تربیت نیروی انسانی میاندیشیم، ذهنمان فورا به دنبال مدرسه و دانشگاه میرود. حالآنکه خانواده و خصوصا عنصر مقدس مادر، تأثیرات ژنتیکی و تربیتی سترگی بر شخصیت فرزند میگذارد. امام در جریان ازدواج با امالبنین از برادر خویش عقیل که در دانش نسبشناسی دارای تخصص بود، درخواست کرد تا از خانوادهای با اصل و نسب که در آنها فرزندآوری و پهلوانپروری رواج دارد، همسری انتخاب کرده تا با ایشان ازدواج کند. حاصل فرزندی شد که رشادت، بلندبالایی و پهلوانی را از خون مادر به ارث بود و ادب و تواضعی حیرتآور را از روح او. فرزندی آنچنان زیبا که بهرسم عرب، او را بهعنوان رشیدترین، زیباترین و پهلوانترین جوان عشیره بنیهاشم شناخته و به «قمر بنیهاشم» ملقبش کردند.
این نکته در رفتار امیرالمؤمنین علیهالسلام نشان از اهمیت فرزندآوری و توجه به آن دارد. بحث جمعیت، یک بحث صرفا کمی نیست. ما با تشکیل خانواده، صرفا به دنبال تولید انسان نیستیم! نه انسان یک کالا است و نه خانواده یک کارخانه! بلکه ما برای آدمی روح قائلیم و برای تربیت این روح، باید از پیش از ازدواج برنامه داشت و به کسی که قرار است شریک زندگی شود، به چشم پدر یا مادر فرزند خانواده نگریست.
ازدواج امیرالمؤمنین با امالبنین در موقعیتی صورت پذیرفته که چراغ خانه امیرالمؤمنین علیهالسلام بهتازگی از دنیا رفته و فرزندانش داغدار مادر میباشند. اما فرصت را نمیشد از دست داد. همخانه علی نیاز به زنی دارد که تا حد امکان به حضرت صدیقه کبری شبیه باشد و بتواند قدری اندوه جای خالی او را قابلتحمل کند و هم اینکه وجود شخصیتی مثل عباس در سالهای آینده که مملو از فتنههای اجتماعی و برخوردهای نظامی بود، ضروری بود. باید عالمی ثابتقدم و به بیان امام زینالعابدین «نافذ البصیره» در زمان فتنهها وجود میداشت و پهلوانی بینظیر که جنگها را مدیریت میکرد. هرچند امام علیهالسلام وصیت همسر گرامی خویش را عملی کرده و پیش از امالبنین، با «اُمامه» ازدواجکرده بود و امالبنین وارد خانهای میشود که مرد آن خانه، دارای چند فرزند بوده و پیش از او، با زنی دیگر ازدواجکرده است و اینها با توجه به عرف آن زمان جامعه حجاز، بهکل عادی بوده است. امالبنین زنی اهل معرفت و آشنا با شأن اهلبیت بود و میدانست نباید به امیرالمؤمنین صرفا به چشم همسر بنگرد؛ چنانچه که خدیجه به پیامبر، نگاهی ماورای اینها داشت. او با درک موقعیت و جایگاه امیرالمؤمنین و فرزندانش، خود را نه بهعنوان زنپدر، بلکه در جایگاه خادم آنها معرفی کرده و بهترین فرصت بندگی را در خدمت به آل الله پیدا میکند. جانشین فاطمه شدن کار هرکسی نیست. او توانست با مدیریت هوشمندانه، هم فرزندان دختر پیامبر را تیمار کند و هم چهار فرزند دیگر را بهخوبی و احسن وجه تقدیم حضرت مولا کند. ازدواج امالبنین با امیرالمؤمنین بهترین الگو برای شیعیان و دوستداران ایشان در این زمینه میباشد که بتوانند با تأسی و اقتدا به آن دو وجود نورانی، بخش مهمی از مشکلات جامعه را در زمینه فرزندآوری و نگاه درست به نهاد خانواده حلوفصل کنند.
در نگاه اسلام، فزونی جمعیت هیچگاه دلیل بر حقانیت نیست بلکه مدار و میزان برای شناخت حق و باطل، اصول مسلم عقلی و استدلالهای عقلانی است. این نکته را در سیره و روش خاتمالانبیا (صلیالله علیه و آله) و دوره ۱۳ سال حضور در مکه مشاهده میکنیم که باوجود یاران و دوستان اندک، همچنان استوار و ثابتقدم برای تبلیغ دین حق تلاش کردند.
بااینوجود، نمیتوان از موضوع جمعیت و مباحث پیرامون آن بهعنوان موضوعی راهبردی و استراتژیک، چشمپوشی کرد که بیشک یکی از رازهای موفقیت حکومتها، حاکمان و سیاستمداران میباشد. کمترین فایده جمعیت برای هر گروه، اقتداری است که برای آن ایجاد میکند.
امیرالمؤمنین که دروازه شهر دانش و حکمت پیامبر است و خود طعم غربت و بییاری را چشیده بود، نخواست دیگر ائمه حق نیز گرفتار غربتی از جنس غربت کوچه بنیهاشم شوند و با آیندهنگری و مدیریت زمان، با بانویی گرانقدر ازدواج میکنند که توانست چهار فرزند دلاور و شجاع تربیت کند تا نهفقط در رکاب امیرالمؤمنین و امام حسن به جنگآوری بپردازند بلکه در معرکه کربلا و آنهنگام که هیچ یار و یاوری برای امام حسین باقی نمانده است، از ایشان حمایت کنند. او فرمانده قلب سپاه اباعبدالله بود، یعنی مهمترین رسته سپاه و در اصل، فرماندهی سپاه به عباس سپردهشده بود. همچنین او علمدار سپاه بود و نماد سپاه.
گرچه در ظاهر تعداد یاران سیدالشهدا اندک بود اما روح ایمان و ولایتپذیری آنان چنان بالابود که هرکدام با یک لشکر برابری میکرد؛ چنانکه خداوند در وصف حضرت ابراهیم فرمود: «إِنَّ إِبْراهيمَ كانَ أُمَّةً قانِتاً لِلَّهِ حَنيفاً وَ لَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكين؛ ابراهيم [بهتنهایی] يک امت بود، مطيع فرمان خدا و بدون هرگونه انحراف و هرگز از مشركان نبود.» عباس شیری بود که با نگاهش میکشت. بسیاری از افراد دشمن در معرکه کربلا زیر دستوپا تلف شدند، هنگامی از ترس قمر بنیهاشم میگریختند. همین حاج قاسم خودمان، مگر نه اینکه بهتنهایی یک سپاه بود که نامش داعشیها را فراری میداد؟
در جریان ازدواج امیرالمؤمنین علیهالسلام با امالبنین نکات بسیار ارزندهای پیرامون ازدواج، مؤلفههای اقتدار جمعیتی و نیروی انسانی وجود دارد که میتواند بهعنوان بهترین الگو و نمونه برای تمامی دوستداران اهلبیت عصمت و طهارت علیهمالسلام قلمداد شود.
امالبنین , محمدامین غروی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.