ماجرای یک رژه تاریخی - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 88549
  پرینتخانه » سیاسی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 19 تیر 1402 - 6:31 |
سرتیپ محمدکریم عابدی به مناسبت روز نیروی هوایی در گفت‌وگو با «رسالت»تشریح کرد:

ماجرای یک رژه تاریخی

با شدت گرفتن حال و هوای انقلابی در ایران شعارها تندتر از گذشته بیان شده و بر شهر طنین می‌انداخت، شعارهایی که علاوه بر استکبار ستیزی و مخالفت با استعمار و استثمار به دنبال استقلال در همه امور و شئون بود، شعار «نه شرقی  نه غربی» برآمده از همین فضا است.
ماجرای یک رژه تاریخی

بهنام علی‌پور
با شدت گرفتن حال و هوای انقلابی در ایران شعارها تندتر از گذشته بیان شده و بر شهر طنین می‌انداخت، شعارهایی که علاوه بر استکبار ستیزی و مخالفت با استعمار و استثمار به دنبال استقلال در همه امور و شئون بود، شعار «نه شرقی  نه غربی» برآمده از همین فضا است. وابستگی ایران تا قبل از انقلاب به علوم مهندسی و فنی کشورهای غرب بر کسی پوشیده نیست، لذا در دوران نهضت اسلامی بخصوص سال ۱۳۵۷ این وابستگی به طرق مختلف نمایان ‌شد؛ در آن دوران خارجی‌های مقیم ایران بخصوص آمریکایی‌ها برای بازدارندگی مردم از انقلاب و ترغیب مردم به حفظ آرامش وابستگی ایران به علوم غربی را چماق کرده و بر سر هر ایرانی می‌کوفتند. نیاز به دانش فنی آمریکایی‌ها در خصوص هلیکوپتر نیز یکی از همین ادعاهایی است که توسط مهندسین پرواز خارجی مطرح می‌شد. سرتیپ دوم، خلبان بازنشسته، محمد کریم عابدی درخصوص چگونگی پاسخ به ادعا‌های مطرح شده از جانب آمریکایی‌ها، طرح رژه هوایی مردم و ولایت را در تیر ماه ۱۳۵۸ با امام طرح کرده و در نهایت روز ۱۹ تیرماه این رژه برگزار شد. در رابطه با زمینه‌های طرح ایده، چگونگی مطرح کردن آن با امام و اجرای آن با او  به گفت وگو نشستیم. 
 ایده رژه چگونه به ذهن شما رسید؟ و چه شد که این رژه را طراحی کردید؟  
پاسخ به این سوال  نیازمند بررسی زمینه‌های تاریخی این مسئله است. قبل از انقلاب آمریکایی‌ها بیشتر در اصفهان استقرار داشتند و اولین شهری که پیش از انقلاب در آن حکومت نظامی اعلام شد اصفهان بود، حکومت نظامی برای حفاظت از آمریکایی‌ها بود؛ درخلال روزهای انقلاب در شهر اصفهان تعدادی از مهندسین پرواز و خلبانان آمریکایی به بچه‌های خلبان و دوستان ما گفتند: «ما می‌رویم اما خودتان کمتر از ۶ ماه دیگر درخواست می‌کنید که برگردیم! چرا که توان حفظ، نگهداری و مدیریت هلیکوپترها و ناوگانی به این عظمت را ندارید». ما برای این که ثابت کنیم چنین چیزی رخ نخواهد داد این رژه را طراحی کردیم.
 منظور از ما کیست؟
بعد از انقلاب کمیته‌های فرماندهی در هوانیروز شکل گرفت و من با درجه ستوان دومی رئیس این کمیته فرماندهی بودم. ما در این کمیته تصمیم به طراحی این رژه گرفتیم. 
 در آن زمان چند هلیکوپتر در یگان هوانیروز وجود داشت؟ 
ما انواع هلیکوپترهای مدرن آن زمان را داشتیم و یکی از قدرتمندترین یگان‌های هوانیروزِدر دنیا به ویژه در غرب آسیا بودیم، حدود ۳۰۰ فروند کبری، هلیکوپتر بِل ۲۱۴ حدود ۳۰۰ الی ۴۰۰ فروند، هلیکوپتر شنوک که امکان حمل نفر و «تانک»دارد ۱۵۰ فروند و هلیکوپترهای جِت رنجر و هلیکوپترهای ۲۰۵ که UH1 نام داشت حدود ۳۰۰ فروند در هوانیروز بود. 
 پس ایده این رژه برآمده از ادعای آمریکایی‌ها بود؟ 
ادعای آمریکایی‌ها تنها انگیزه‌ طرح این رژه نبود، سال گذشته یعنی سال ۱۳۵۷ امام در روز نیمه شعبان اعلام کردند که ما «جشن نخواهیم داشت و رژیم برای ما عیدی نگذاشته است»، ۱۹ تیر ۱۳۵۸ مصادف با نیمه شعبان بود و این روز از هر نظر مناسب اجرای طرح به نظر می‌رسید. 
 چگونه این ایده را با امام مطرح کردید؟ آیا با واسطه با ایشان گفتید یا خودتان شخصاً ایده را با امام مطرح کردید؟ 
شخصا خدمت امام رسیدم؛ اما قبل از آن مسئله را با «سرتیپ ولی‌الله فلاحی» فرمانده وقت نیروی زمینی و «سرهنگ اسکندر عمادی» فرمانده وقت هوانیروز طرح کردم و آنها گفتند: «این کار بسیار خطرناک است، شدنی است؟ می‌توانید انجامش دهید؟» و من گفتم: «بله؛ می توانیم» بعد از آن ایده را  با «شهاب‌الدین اشراقی» داماد امام مطرح کردم و ایشان گفتند: «چنین چیزی ممکن نیست، امام از خانه خودشان بیرون نمی‌آیند». 
 مگر ایده رژه شما چه بود؟ 
ما بنا داشتیم ۱۱۰ فروند هلیکوپتر از جلوی جایگاهی که امام حضور دارد، رژه هوایی بروند. هیچ کس نمی‌توانست این ایده را تصویب کندُ‌فقط و فقط شخص خود امام می‌توانست ایده را تأیید یا رد کند. از طرفی اجرای این ایده با وجود منزل کوچک امام شدنی نبود؛ طی بررسی‌هایی که کردیم منزل آیت‌الله اشراقی را انتخاب کردیم، آنجا دو طبقه بود و نزدیک به اتوبان قم-تهران فعلی  و این امکان را داشت که در آنجا رژه برگزار شود. همچنین طبقه دوم منزل ایشان یک تراس بزرگ داشت که می‌توانست جایگاه امام باشد. 
 امام نظرشان چه بود؟ 
خدمت امام رسیدم و گفتم: «آمریکایی‌ها مدعی شدند که ما نمی‌توانیم هلیکوپتر‌ها را تعمیر و نگهداری کنیم و علم آن را نداریم و به ما گفتند که طولی نخواهد کشید که به سراغ ما می‌آیید؛ از طرفی سال گذشته نیمه شعبان براساس نظر و رأی شما تحریم شد و مردم شادی نکردند. اگر اجازه دهید امسال در نیمه شعبان که مصادف است با ۱۹ تیر ما از طریق رژه، هم به آمریکایی‌ها قدرت خود را نشان دهیم و هم از این طریق جشن بگیریم».
 بعد از طرح ایده امام هیچ سوالی در رابطه با تأمین امنیت رژه هم نپرسید و بدون وقفه موافقت کردند اما گفتند: «به جای ۱۱۰ فروند ۵۰  فروند هلیکوپتر بیاید» و این مسئله منطقی بود چرا که در آن زمان ما درگیر جنگ‌های کردستان و گنبد و… بودیم و هلیکوپترها باید در مناطقی مانند این‌ها حضور می‌داشتند. 
بعد از تأیید امام از ایشان سوال کردم که آیا اجازه می‌دهید این روز را به عنوان روز هوا نیروز در تاریخ و تقویم ثبت کنیم و ایشان فرمودند: «بله، این روز روز هوا نیروز باشد». از آن زمان خیلی گذشته است و ما بسیار پیگیری کرده‌ایم و به جایی نرسیدیم، هوانیروز یک یگان قدرتمند از یگان‌های نیروی زمینی است، ما روز نیروی‌هوایی داریم، روز نیروی دریایی و روز نیروی زمینی هم داریم اما روزهوانیروز نداریم. 
 روز ۱۹ تیر چگونه گذشت؟ 
آن روز ۵۰ فروند هلیکوپتر، ساعت ۹ صبح از مقابل خانه آیت‌الله اشراقی که امام در آن حضور داشت گذشت. رژه زمینی نیز توسط ۷ یگان برتر از یگان‌های هوانیروز انجام شد، که این ۷ یگان مُتِشّکل از یگان تهران، یگان کرمانشاه، هوانیزوز اصفهان، کرمان و مسجد سلیمان بود که در کنار آنها یک یگان منتخب و یگان موزیک قرار داشت. عده‌ای گفتند که ممکن است امام با موزیک مخالفت کند اما امام هیچ گونه مخالفتی نکرد.  سرهنگ اسکندر عمادی و سرتیپ فلاحی نیز در کنار امام در تراس ایستاده بودند. بعد از اتمام رژه هوایی خلبانان از من خواستند تا از امام اجازه بگیرم که قبل از عزیمت به پایگاه‌های خود به دیدار امام بیایند، من مسئله را با امام مطرح کردم و ایشان فرمودند: «ابتدا بگویید یک بار دیگر با هلیکوپتر رژه بروند». این کار سخت بود و حدودا ۳۰ دقیقه طول کشید تا ما این تعداد هلیکوپتر را به غرب قم ببریم و در آنجا با آرایش خاص آماده رژه مجدد کنیم. 
 امنیت رژه بر عهده که بود؟ 
امنیت بر عهده هوانیروز بود، حتی یکی از یگان‌های رژه رونده اسلحه «ژ۳» با تیر جنگی داشت. هلیکوپترهای دیگر هم آسمان را امن کرده بودند تا رژه به بهترین شکل اجرا شود. میان مردمی که به تماشا آمده بودند نیز نیروهای امنیتی وجود داشت. ۸ روز پس از ۱۹ تیر ۱۳۵۸ امام گروهی را برای تشکر از ما به اصفهان فرستادند. 

نویسنده : بهنام علی‌پور |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای ماجرای یک رژه تاریخی بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.