قدرت فرهنگ
سجاد تنها
امیر مؤمنان شخصیتی یکتاست و این یکتایی و بیهمانندی ایشان، باید حفظ شود. گویی این یکتایی خواست خداست. خدا میخواهد امیرالمؤمنین آنچنان تک و بیبدیل و نظیر باشد که راهی برای شک در حقانیتش بهجا نماند. او اولین مسلمان است و کس دیگر نه؛ او بهجای پیامبر میخوابد و کس دیگر نه؛ او در روز مباهله نه برادر، که نفس پیامبر معرفی میشود و کس دیگر نه، او درون کعبه زاده میشود و کس دیگر نه، او در نوزادی آیات کتاب خدا که هنوز بهظاهر نازل نشده است را میخواند و کس دیگر نه، او در خانه پیامبر بزرگ میشود، او با دختر پیامبر خدا ازدواج میکند و کس دیگری نه، تنها در خانه او به مسجدالنبی باز میشود و در خانه کس دیگری –حتی عباس عموی پیامبر- نه؛ پیامبر به در خانه او که میرسد سلام میدهد و در خانه کس دیگری نه، اوست که در قلعه خیبر را از جا میکند و کس دیگری نه… حضرت امیر را أبوالعجائب خواندهاند؛ ازبسکه از خود امور خارق عادت و معجزهگون نشان داد. اهلبیت علیهمالسلام هم در برابر مقام امیرالمؤمنین، همواره تبیینگر و ستایشگر بودهاند و دائما در پی آنند که عظمت و حقانیت حضرت مولا را به نمایش بگذارند. این برخورد ستایشآمیز اهلبیت با مولا را میتوان در زیارت غدیریه امام هادی علیهالسلام بهخوبی دید. آنها نیز در تلاشاند برجستگی و یکتایی شخصیت حضرت امیر نمایان باشد و او را به کسی تشبیه نکردهاند. تنها و تنها در یکجا میبینیم که کسی به امیر مؤمنان تشبیه شده باشد. علی دردانه خلقت و تافته جدابافته خداوند است اما تنها در مورد یک نفر، امام صادق میفرماید که او به علیبنابیطالب علیهالصلوات والسلام شبیه بود. آن شخصیت، کسی نیست جز فرزند اباعبدالله الحسین، امام زین العبادین علیهالسلام. به نقل از رهبر گرامی انقلاب امام صادق علیهالسلام میفرمایند: «و ما اشبهه من ولده و لا اهل بیته احد اقرب شبها به فی لباسه و فقهه من علی بن الحسین علیهماالسّلام»، امام صادق علیهالسلام میگوید: در تمام اهلبیت مان – اهلبیت و اولاد پیامبر – ازلحاظ این رفتارها و این زهد و عبادت، هیچکس بهاندازه علی بن الحسین به امیرالمؤمنین شبیهتر نبود؛ امام سجاد، از همه شبیهتر بود.» برای شناخت بزرگی شخصیت زینت عابدان، دستاویزی بالاتر از این نمیشناسیم. در ادامه به برخی روشهای تبلیغی و تبیینی امام خطابه و عرفان میپردازیم.
طوفان واژهها
حضرت سجاد علیهالسلام باتوجه به اینکه تمام ابزارهای خود را برای تبیین ازدستداده بودند بازهم به روشنگری پرداختند و از اسارت و واقعه عاشورا که آنها برای تحقیر و از بین بردن قداست آل الله فراهم کرده بودند در جهت تثبیت شیوه و روش مسیر معصومین علیهمالسلام و انحطاط حکومت طاغوت و ظالم بنیامیه استفاده کردند. آن حضرت بهترین و کارآمدترین روش با بنیامیه را استفاده از تجمع و حضور مردم دانستند که با انجام خطبه بهصورت چهره به چهره
ظهور پیدا کرد. اولین تبیینگری حضرت سجاد بعد از عاشورا در شهر کوفه و در برابر مردم بود. در آنجا اولین حرکت فرهنگی سیاسی توسط حضرت با ایراد خطبه و سخنرانی آغاز شد. اولین حرکت و اولین موضعگیری صریح ایشان با اعلام کردن پارهای از ماجرای عاشورا و نشان دادن رذالت و پستی اعمال بنیامیه در برخورد با پدر بزرگوارشان بود. آگاه کردن مردم نسبت به اعمالی که اعراب هم در جنگهای زمان خود از انجامش سرباز میزدند و بنیامیه باافتخار تمام انجام داد. آنقدر این اعمال جانسوز و سخت بود که بعد از ایراد آن ایشان اینطور شروع کردند: «ای مردم! آنکه مرا میشناسد که میشناسد و آنکه مرا نمیشناسد، من علی فرزند حسین علیهالسلام هستم. همانکه در کنار نهر فرات سر مقدسش را از بدن جدا کردند بیآنکه جرمی داشته باشد و حقی داشته باشند! من فرزند آن آقایی هستم که حریم او هتک شد; آرامش او ربوده شد؛ و مالش به غارت رفت و خاندانش به اسارت رفت». بعد از اولین جهادتبیین حضرت، کوفیان خود را مطیع اوامر امام سجاد علیهالسلام اعلام کردند که با عدم پذیرش حضرت واقع میشود و طعم تلخ شهادت اهلبیت علیهمالسلام را برای آنها یادآوری میکند.
امام سجاد علیهالسلام حتی در زمان مواجه مستقیم با دشمنان اهلبیت همدست از تبیین برنداشت، بهنحویکه مورخ مشهور طبری، آورده است: «با ورود قافله حسینی به مجلس تشریفاتی عبیدالله، عبیدالله به امام سجاد علیهالسلام رو کرد و پرسید: نامت چیست؟ امام سجاد علیهالسلام فرمود:علی ابن الحسین. عبیدالله گفت: مگر خداوند علی ابن الحسین را در کربلا نکشت؟ امام لحظهای سکوت کرد. عبیدالله خطاب به امام علیهالسلام گفت: چرا پاسخ نمیدهی؟ امام سجاد فرمود: «الله یتوفی الانفس حین موتها» «خداوند جانها را به هنگام مرگ دریافت میکند» و ماکان لنفس ان تموت الا باذن الله، هیچ انسانی نمیمیرد مگر به اذن الهی.
تبیینگری حضرت در شام ادامه پیدا کرد و زمانی که پیرمرد شامی جلو امام سجاد علیهالسلام آمدند و شروع کرد به صحبت کردن و خداوند را حمد کرد برای کشته شدن خاندان حضرت. امام علیهالسلام تحمل و صبر کردند تا تمام کلام خود را بگوید، در ادامه حضرت در پاسخ به او آیات بسیاری را تلاوت کردند و در آنها مصداق ذوی القربی و آیه تطهیر و بسیاری از آیات دیگر را بر خود تطبیق کردند تا درنهایت آن پیرمرد خطاب به حضرت گفت: خدایا بهسوی تو بازمیگردم، خدایا بهسوی تو بازمیگردم، خدایا بهسوی تو بازمیگردم از دشمنی خاندان پیامبر و بیزاری میجویم و بهسوی تو رو میآورم از کشندگان خاندان پیامبر صلیالله علیه و آله. من روزگاران دراز قرآن تلاوت کردهام ولی تا امروز مفاهیم و معارف آن را درک نکرده بودم.
کتاب اسرار
بعد از عاشورا امام سجاد در فضای خفقان آن زمان، بلندترین مضامین و معارف دینی و حتی سیاسی را در قالب دعا بر مسلمانان تبیین کردند و حتی از اینکه جامعه اسلامی به چه حکومتی نیاز دارد، با دعا سخن گفتند. اینکه امام سجاد علیهالسلام همه ادعیه را با صلوات بر پیامبر و اهلبیت آغاز میکنند تبیین آن حضرت جهت یادآوری جایگاه اهلبیت است تا مسلمانان بدانند راه رسیدن به حقیقت الهی تنها با اهلبیت عصمت و طهارت امکانپذیر است. امام سجاد علیهالسلام در آن زمان با دعا جهادتبیین کردند و بهگونهای عمل کردند که مردم متوجه اهلبیت شده و مرجعیت ایشان را در غفار فتنه از یاد نبرند. به تعبیر دیگر در زمان تحریف حقایق امام سجاد با صحیفه سجادیه نقطه مقابل را عرضه کردند که رویکرد اسلام در معنویتگرایی و معارف و حیانی جای خود را بیابد درنتیجه توجه جامعه به اسلام ناب جلب شود.
راز حدیث ریان
رهبر انقلاب جهادتبیین امام سجاد را اینگونه بیان میدارند: «شما ببینید خون مطهر حسینبنعلی علیهالسلام در کربلا در غربت بر زمین ریخته شد؛ اما بزرگترین مسئولیتی که بر عهده امام سجاد علیهالصلاةوالسلام قرار گرفت، از همان لحظه اول این بود که این پیام را روی دست بگیرند و به سرتاسر دنیای اسلام آن را، به شکلهای گوناگون، منتقل کنند. این حرکت برای احیاء دین حقیقی و دین حسینبنعلی و آن هدفی که امام حسین برای آن شهید شد، یک امر ضروری و لازم بود.
البته اجر الهی برای امام حسین محفوظ بود؛ میتوانستند او را در بوته سکوت بگذارند؛ اما چرا امام سجاد علیهالسلام تا آخر عمر – سی سال بعد از او، امام سجاد زندگی کردند – در هر مناسبتی نام حسین، خون حسین و شهادت اباعبداللَّه را مطرح کردند؛ آن را به یاد مردم آوردند؟ این تلاش برای چه بود؟ بعضی خیال میکنند این کار برای انتقام گرفتن از بنیامیه بود؛ درحالیکه بنیامیه بعدها از بین رفتند. امام رضا علیهالسلام که بعد از آمدن بنیعباس است، چرا به ریّانبنشبیب دستور میدهد مصیبتنامه اباعبداللَّه را در میان خودتان بخوانید؟ آنوقت که بنیامیه نبودند؛ تارومار شده بودند. این کار برای این است که راه حسینبنعلی و خون او عَلَم و پرچم حرکت عظیم امت اسلام بهسوی هدفهای اسلامی است؛ این پرچم باید سرپا بماند؛ تا امروز هم بر سر پا مانده و تا امروز هم هدایت کرده است.»
سجاد تنها
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.