قدرتهای سهگانه مقاومت
عمروبنعبدود، یکی ازمهمترین پهلوانان سرزمین عرب بود که در جنگ خندق توسط امیرالمؤمنین علیهالسلام به درک واصل شد. آوازه عمرو آنچنان بلند بود که وقتی او از خندق گذشت و به میدان آمد از مسلمانان طلب مبارز کرد؛ کسی از مسلمانان جواب او را نداد؛ همه نشسته بودند؛ چنانکه به قول تاریخ، پرندگان میتوانستند بر سرهایشان لانه بسازد. آبروی اسلام در خطر بود. عمرو در رجزهایش مسلمین را تحقیر میکرد اما کسی جرئت پاسخ به او را نداشت.
در نهایت این امیرالمؤمنین علیهالسلام بود که با اذن رسول خدا به میدان رفت. با شجاعت تمام. همانگونه که حضرت زهرا در خطبه فدکیه وصف میکنند: «هرگاه آتش جنگ برافروختند خداوند خاموشش نموده، یا هر هنگام که شیطان سر برآورد یا اژدهایی از مشرکین دهان بازکرد، پیامبر برادرش را در کام آن افکند، و او تا زمانی که سرآنان را به زمین نمیکوفت و آتش آنها را به آب شمشیرش خاموش نمیکرد، باز نمیگشت، فرسوده از تلاش در راه خدا، کوشیده در امر او، نزدیک به پیامبر خدا، سروری از اولیاء الهی، دامن به کمر بسته، نصیحتگر، تلاشگر، و کوششکننده بود، و در راه خدا از ملامت ملامتکننده نمیهراسید». امیرالمؤمنین در این درگیری خیلی زود کار عمرو را یک سره کرد و بدن او را تقریبا به دو نیم تقسیم کرد. در رجزها، پاسخ تحقیرهای عمرو را داد. عمرو به مولا گفت تو جوانی، قصد کشتنت را ندارم. اما مولا جواب داد من دوست دارم تو را بکشم. حضرت امیر ابتدا با سلاح رجز عمرو را شکست داد. طبق برخی نقلها، حضرت زمینه غفلت عمرو را فراهم کرد. پهلوان مشرکان نیز غفلت کرد و همین خطا باعث شد امیر مؤمنان ضربه آخر را بر او وارد کند. این واقعه تاریخی غرورآفرین را رهبر انقلاب در دیدار با بسیجیان تفسیر کردند و از آن قدرتهای سهگانهای استخراج فرمودند که جریان مقاومت باید آنها را در اختیار داشته باشند: قدرت مادی، قدرت روحی و قدرت فکری. امیرالمؤمنین اولا قدرت بازو داشت. در مقابل کسی چون عمرو نمیتوان ضعیف بود.
همانگونه که تاریخ میگوید حضرت با یک ضربه دشمن تنومند و مجهز خود را دو نیم کرد. اگر ضربه وارد شده کاری و نمایان نبود؛ شکست دشمن با چالش مواجه میشود و نهایتا هم شاید اثر روحیهبخش خود را نمیگذاشت. حضرت همچنین روحیه داشت. مسلمین روحیه خود را از دست داده بودند؛ بزرگترین پهلوان عرب را پیش چشم خود میدیدند و گویی با مرگ رویارو شده بودند. اما مولا علی علیهالسلام که جهان را تماما در ید قدرت حق تعالی میدید روحیه خود را از دست نداد و با وقار و بزرگی و آرامش، مصمم به سمت میدان رفت.
قدرت سوم قدرت فکری است. امیرالمؤمنین به خوبی به رجزهای عمرو پاسخ داد. ایشان همچنین دشمن خود را میشناخت و بر او احاطه اطلاعاتی داشت. حضرت میدانست عمرو چه چیزهایی گفته و الآن چه استفادهای میتوان از آن حرفها داشت. مولا به او فرمود: «من از تو شنیدم در حالىکه پردههاى کعبه را گرفته بودى، میگفتى: هیچکس در جنگ سه خواسته بر من عرضه ندارد جز آنکه یکى از آنها را اجابت کنم و [اینک] من سه خواسته بر تو عرضه میدارم، یکى را اجابت کن. یکى آنکه شهادت دهى که خدایى جز خداى یگانه نیست و محمّد، پیامبر خدا است.
عمرو گفت: این را رها کن و دومین خواسته را بپرس. فرمود: «اینکه بازگردى و این سپاه را از رویارویى با پیامبر خدا بازگردانى. اگر پیامبر راستگو باشد، شما نیز به واسطه او عزّت و برترى یابید، و اگر دروغگو باشد، دزدان و فرومایگان عرب براى از میان بُردن او بس باشند».
عمرو گفت: آن وقت، زنان قریش با یکدیگر گفتوگو نمیکنند و شاعران در سرودههایشان نخواهند گفت که من از جنگ ترسیدم و به عقب بازگشتم؟ در این صورت، گروهى را که مرا بر خود رئیس کردند، یارى نکردهام.
امیرمؤمنان فرمود: «خواسته سوم، آن است که فرود آیى، تا با تو کارزار کنم؛ چرا که تو سوارهاى و من پیاده».
آنگاه از اسبش پایین پرید و آنرا پى کرد و گفت: این، خصلتى است که گمان نمیکردم یکى از عربها مرا بدان وادار نماید.
این احاطه اطلاعاتی امیر مؤمنان باعث شد شرایط میدان جنگ به نفع حضرت تغییر پیدا کند. البته قدرت فکری حضرت در این مبارزه چند مؤلفه دارد. یکی توان گفتوگوی مؤثر و عزتمندانه با دشمن است. به نحوی که هم دشمن شکست روانی و حیثیتی بخورد و هم از او امتیاز گرفته شود. امیر مؤمنان در شروط خود ابتدا راه هدایت را برای عمرو باز میگذارند؛ سپس راه ترک جنگ و مخاصمه را و در مرتبه سوم برابری تسلیحاتی را بر او تحمیل میفرمایند. این یک دیپلماسی کوتاه است؛ عمرو هم جواب تحقیرهای خود را دریافت کرد و هم همگان دانستند این اسلام نیست که جنگ میخواهد، این مشرکان هستند که جنگافروزند. علاوهبر این پیروزیهای روانی، حضرت امتیاز هم از او گرفت. این جدال احسن و مفید متکی بر دانش اطلاعاتی حضرت از دشمن خود بود.
قدرتهای سهگانه مقاومت را میتوان را در عملیات طوفانالاقصی نیز مشاهده کرد. حماس اولا روحیه خود را حفظ کرد و در سختترین شرایط همچنان به پیروزی امیدوار بود. اگر این روحیه نبود، هرگز فکر عملیاتی به گستردگی عملیات هفتم اکتبر به سر مقاومت فلسطین پدید نمیآمد. بعد قدرت فکری خود را به رخ کشید و در جنگ اطلاعاتی پیروز شد. سپس با اتکا به قدرت مادی توانست شکستی چشمگیر بر صهاینه تحمیل کند. نتیجه آن شدکه موازنه جنگ تغییر کرد. دیگر یک طرف مطلقا مهاجم و یک طرف مطلقا مدافع نیست. حالا اگر زدی هست، خوردی هم هست و گاهی هم ممکن است تهاجم دفاعی صورت بگیرد. همانگونه که بنا بر برخی نقلهای تاریخ رسول خدا پس از شکست عمرو فرمودند: «از این پس آنها نیستند که با ما میجنگند بلکه این ماییم که با آنها میجنگیم».
طوفانالاقصی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.