فقدان مهارت ارتباطی در سیستم درمانی
گروه اجتماعی- مهدی اسفندیار
ماجرا ازآنجا آغاز شد که بیمار از استان مازندران برای پیگیری درمان به بیمارستان فیروزگر تهران معرفی شد، یکی از بهترین پزشکان، مسئولیت درمان را بر عهده گرفت. مشکل سنگ کیسه صفرا بوده و نیازمند شیوه خاصی که به اعتقاد پزشک معالج بیمار در مازندران، تنها دو پزشک در کل کشور ما قادر به درمان این بیمار است.
نهایتاً حدود یک هفته قبل بیمار در بیمارستان فیروزگر تهران بستری شد و کارهای آزمایش و … انجام شد و امروز به اتاق عمل معرفی شد.
پزشک متخصص بیهوشی با نگاه به پرونده بیمار و شرایط بالینی و آزمایشات پاراکلینیک عنوان داشته که نمیتواند مسئولیت این بیهوشی را بپذیرد و عنوان داشته است که بیمار احتمالاً دچار بیماری کرونا است و خواسته که دو هفته بیمار به منزل برود و بعد از بهبودی ریهها به بیمارستان برگردد، پزشک معالج درنهایت احترام عنوان داشته که خودش بعد از دو هفته پیگیر امور میشود.
اکنون از زاویه دیگر به این ماجرا نگاه میکنیم تا بدانیم بیمار و همراهان به این شرایط چگونه نگاه میکنند.
بیمار در استان مازندران تست کووید ۱۹ داده و بیماری رد شده و سپس به تهران اعزامشده است، ۷ روزبه دلیل عدم طرف قرارداد بودن بیمارستان با بیمه، بیمار هر شبانهروز ۵۰۰ هزار تومان پرداخت کرده است، دخترش بهعنوان مراقب مادر، ۷ روز بچهها و همسرش را رها کرده و در تهران روی یک صندلی کنار بیمار نشسته است؟! (۷ روز تمام) و همسر یا برادرش در بیرون از بیمارستان داخل خودرو نشستهاند تا اگر نیاز به تهیه وسیلهای از بیرون هستند انجام دهند و این هفت روزبه حالت مچاله در خودرو خوابیدهاند، اکنون باید برگردند به نقطه
سر خط با سؤالات زیاد:
۱- چرا در این شرایط کرونایی و اینکه بیمارستان مذکور از مراکز سانتر کرونا است زودتر تعیین تکلیف نشدهاند و اینهمه گرفتاری را تقبل کردهاند.
۲- اگر دچار بیماری کرونا شده است، چرا دارو نگرفته است؟!
۳- آیا دختر و داماد و پسرهای خانواده هم در این هفت روز مبتلا شدهاند؟!
درواقع اکنون نگرانی اصلی بزرگتر از بیماری مادر خانواده است، آیا خانواده اکنون دچار بحران بزرگتری شده است؟!
با دفتر ریاست بیمارستان فیروزگر تماس گرفتم و بهعنوان خبرنگار خواستار صحبت کردن با ریاست بیمارستان شدم، گفتند حضور ندارد و تلفن را جهت پاسخگویی به فردی دادند، خودم را معرفی و از ایشان پرسیدم با چه کسی دارم صحبت میکنم، گفتند شما کاری نداشته باش و سؤال خودت را بپرس!
گفتم در حال پیگیری یک گزارش هستم و علیالقاعده باید بدانم که با چه کسی دارم صحبت میکنم که بازهم از معرفی خود امتناع کرد!
در مورد منفی بودن تست کرونا و شرایط بیمار توضیح دادم و گفت: شما در کار پزشکی دخالت نکنید!
تأکید کردم در درمان بیماری دخالت نمیکنم، اما این حق بنده است که بپرسم چرا سرنوشت این بیمار اینگونه شد…
نکته جالب ماجرا این است که مقام پاسخدهنده که خود را غیرپزشک معرفی میکرد حتی تمایل نشان نداد که بگوید اجازه بفرمایید بررسی کنیم و پاسخ بدهیم و حتی نمیدانست که اکنون بیمار در بیمارستان حضور دارد یا مرخص شده است؟! پاسخها عمدتاً سربالا و غیر فنی و بدون ملاحظات اولیه یک مقام پاسخگو بود و ازآنجاکه خودم کادر درمان هم هستم واقعا قانع نشدم چه برسد به مردم عادی که اطلاعات پزشکی کافی ندارند و در درد و رنج بیمارداری و گرانی و … گرفتار هستند.در حال حاضر به این فکر میکنم که کادر درمان و سیستم درمانی که گرفتار هزار مشکل بوده و از شدت کار و سنگینی مراجعات تحتفشار تمام هستند چگونه میتوانند از این فشار کمی خلاص شوند؟! پاسخ به اعتقاد بنده در این شرایط تنها و تنها افزایش مهارت ارتباطی و حرفهای شدن «سیستم» ارتباط با بیمار است، وگرنه اگر تمام بیمارستان را با یگان ویژه پرکنیم، این بیماران مستأصل و بریده و این همراهان بریده میتوانند هر یک مثل بمبی بیاختیار و تیری از کمند رهیده شده، آبستن حوادث باشند، در این لحظه به گذشته برگشتم. ۱۷ سال پیش یکی از مدیران درمانی در پاسخ به سؤال من در مورد چرایی عدم وجود نیروی انتظامی در مرکز درمانی گفت: وقتی نیروی انتظامی در بیمارستان که محیطی غیرنظامی است مستقر شود این بدان معناست که فرآیندهای ما بهشدت مشکل دارد و شک نکنید هیچ دردی از ما درمان نمیشود؛ باید مهارت ارتباط با بیماران و همراهان خسته و مضطرب آنها را یاد بگیریم و به شما یاد بدهیم و اگر چنین شود هیچ نیازی به نیروی انتظامی نیست، اگر شما درست یاد بگیرید و ما درست سیستم health security را اجراکنیم.
بیمارستان , بیمارستان ها , مشکلات بیمارستان , مهدی اسفندیار
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.