فرانسه، کاسب تعلیق مذاکرات - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 55625
  پرینتخانه » بین الملل, سیاسی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : 15 آذر 1400 - 6:14 |
نقش کشورهای اروپایی در مذاکرات بررسی شد

فرانسه، کاسب تعلیق مذاکرات

گفت‌وگوهای اخیر ایران و گروه ۱+۴ درحالی انجام می‌شود که فشار بازیگران حاشیه و خارج از توافق موردبحث، بسیار بیشتر از فشارهای داخلی یا فشارهایی است که دو بازیگر اصلی، ایران و آمریکا به مذاکرات وارد می‌کنند. پویایی‌هایی را که ازسوی ایران و آمریکا دیده می‌شود در قاعده خود باید طبیعی تلقی کرد.
فرانسه، کاسب تعلیق مذاکرات

عابد اکبری
گفت‌وگوهای اخیر ایران و گروه ۱+۴ درحالی انجام می‌شود که فشار بازیگران حاشیه و خارج از توافق موردبحث، بسیار بیشتر از فشارهای داخلی یا فشارهایی است که دو بازیگر اصلی، ایران و آمریکا به مذاکرات وارد می‌کنند. پویایی‌هایی را که ازسوی ایران و آمریکا دیده می‌شود در قاعده خود باید طبیعی تلقی کرد. دو طرف تلاش دارند نهایت بُرد کمان خود را بسنجند و بیشترین استفاده را از موقعیت تعلیق مذاکرات، برای بالا بردن قدرت خود در زمان چانه‌زنی ببرند. در این‌میان، فرانسه که شاهد اظهارنظر اخیر ماکرون، رئیس‌جمهور آن کشور، درمورد «عدم موفقیت دور نهایی مذاکرات وین» بودیم، و همچنین سفرش به امارات و فروش ۸۰ جت رافائل به امارات متحده عربی را نظاره کردیم، اگرچه می‌تواند یکی از بازیگران اصلی و صاحب موضع باشد، اما باوجوداین، طبق رفتار این کشور باید گفت به‌نظر می‌رسد در فرانسه یا کسی از آنچه در سه سال گذشته رخ‌داده است خبر ندارد یا تغییرات اخیر منطقه را درک نکرده‌اند یا نقش دیپلماتیک فرانسه را از یاد برده‌اند، درهرصورت، این رویکرد اخیر ماکرون بازی «پلیس بد» نیست، «دنباله‌روی آمریکا» هم محسوب نمی‌شود، تبدیل‌شدن به بازیچه‌ای در نمایش خیمه‌شب‌بازیِ بازیگران تازه‌وارد و حتی محل مناقشه‌ای در نظام بین‌الملل است که بی‌شک آینده‌ای در تاریخ ندارند. 
 فراموشی به‌روش فرانسوی
درست است که فرانسه عضوی از برجام است و می‌توان گفت فشارهایی که وارد می‌آورد در دامنه رجزخوانی‌های قبل از رقابت تفسیر می‌شود؛ بااین‌حال، حتی اگر بپذیریم فرانسه مشابه با سال ۲۰۱۵ به‌هر نحوی به‌عنوان سخنگوی آمریکا انتخاب‌شده است و نقش پلیس بد را بازی می‌کند، وضعیت مانند همیشه به‌ضرر این کشور به‌ پایان خواهد رسید. رویکرد فرانسه، دوستی دیرینه تهران و پاریس را مخدوش می‌سازد و تمایل ایرانی‌ها برای ایجاد ارتباط تجاری آتی با این کشور را به‌ویژه در دولتی که یک‌دستی بر آن حاکم است و بر «سیاست همسایگی خوب» مداومت می‌ورزد به‌صفر نزدیک می‌کند که به‌نظر پس از توافق آتی، برای فرانسه آینده‌ای ناخوشایند را در بحث‌های مشترک امنیت و تجارت در غرب آسیا رقم خواهد زد. 
زمانی‌که همه بر این واقعیت صحه می‌گذارند که آمریکا در برجام بدعهدی کرد و فرانسه خود شاهد بود در دوران ترامپ ضعف‌های قانونیِ و نهادی اتحادیه اروپا، ناتوانی کشورهای عضو آن و کاستی‌های حقوق بین‌الملل نگذاشت برجام به‌نتیجه برسد و تمامی سازمان‌ها و هنجارهای نظم بین‌المللی در چهار سال به بازی گرفته شدند؛ همچنین یکه‌تازی آمریکایی در نظام تحریم‌ها علیه ایران و دیگر کشورها ازجمله روسیه، منافع راهبردی اروپا و فرانسه را نیز درکنار ایران، به‌ویژه در بحث انرژی چه فروش نفت ایران و چه در احداث نورداستریم‌۲ زیرسؤال برد، این‌چنین رفتاری از ماکرون به‌معنای ایفای نقش پلیس بد نیست. فراموشی دوره اولاند است که در آن دوره، فردای انعقاد برجام، وزیرامورخارجه وقت فرانسه با خفت برای حصول توافقات تجاری در ایران حاضر شد و البته دیری نگذشت که ترامپ زمزمه‌هایی مبنی‌بر‌ این‌که فقط فرانسه از برجام به‌لحاظ مالی سود بُرد و آمریکا درجا زد و حتی ازحیث تأمین امنیت اسرائیل درگیر شد را مطرح کرد. بنابراین، ماکرون نه‌فقط منافع کشورش، بلکه ضرورت کسب استقلال راهبردی اروپایی درمقابل قدرت مهارنشدنی آمریکا در جهان را نادیده می‌گیرد. این فراموشی‌ها هرچه هست بازهم اگر فرانسه در جریان باشد که گویا نیست، امروز در پرتو شناخت تحولات اخیر خاورمیانه محلی از اعراب ندارد. 
 بی‌تجربگی، جوانی یا نشناختن شرایط 
درنهایت، مسئله این است که این توافق به‌نتیجه خواهد رسید. ایران و آمریکا برنامه‌های مهم‌تری در تغییر ژئوپلیتیک عرصه دارند و در جریان گذار نظم بین‌المللی به‌عنوان دو بازیگر مهم در جغرافیای خود مایل هستند بر آن موضوعات و برنامه‌های جدید تمرکز کنند. اروپا، به‌ویژه فرانسه نیز بی‌شک آگاه است که درصورت انعقاد توافق، نظم منطقه غرب آسیا به‌قرار قطب اصلی: ایران و قمرهای اطراف آن‌که این اقمار درنهایت ناگزیرند با مدیریت غیرمستقیم ایران برنامه‌‌های منطقه‌ای را پیش ببرند شکل خواهد گرفت. فرانسه به‌عنوان رهبر ضمنی اتحادیه اروپا بعید است از فرآیندهای منطقه‌ای مشابه در غرب آسیا که زیر چتری نانوشته به ائتلاف‌های حول ایران شکل داده است و جایگاهی رهبری و راهبردی به آن می‌بخشد ناآگاه باشد. این نیز بعید است فرانسه که از متقدمین نقشه‌خوانی در جهان است، مرزها و مساحت‌های ایران و بازیگرانی را که با آن‌ها اخیرا قرارداد تسلیحاتی می‌بندد فراموش کرده باشد. ماکرون باید آگاه باشد با خروج آمریکا از منطقه و نه‌فقط از آن، بلکه خروج آمریکا از منطق سواری مجانی، نه امارات و نه رژیم صهیونیستی در ابعاد رقابت با ایران نیستند. این آگاهی‌ها وقتی درعمل انعکاس نمی‌یابد باید به‌دنبال انگیزه فرانسه در رویکرد رئیس‌جمهور وقت آن بود. 
 خیمه‌شب‌بازی تازه‌آمدگان
پرسش اینجاست که آیا ماکرون مایل است در آستانه رقابت انتخاباتی، بعد از شکستی که در کشور مالی تجربه کرده است، خود را در عرصه سیاست خارجی نشان بدهد؟ آیا آن اندازه جوان است که منافع ملی را فدای منافع شخصی خود کند؟ بسیاری بر این باورند که ماکرون پس‌از خروج آمریکا از منطقه تصور می‌کند می‌تواند در افغانستان بازی بزرگ نوینی به‌راه بیندازد، در حاشیه خلیج‌فارس در نقش بریتانیا ظاهر شود و در فردای سیاسی عراق و سوریه و شامات نقش‌آفرینی کند. شاید ماکرون بحران‌های داخلی جلیقه‌زردها را فراموش کرده است و این‌که باید بر مسائل داخلی کشور بیشتر تمرکز کند، اما نکته مهم‌تر اینجاست که حتی بسیاری از کارشناسان این کشور، ازجمله گروه بیست که شامل دیپلمات‌های سابق این کشور است، بر این باورند که ایران بازیگر غیرقابل‌اجتناب در خاورمیانه و شمال آفریقا است. نه دولت‌های شکست‌خورده‌ای که آمریکا به آن‌ها حمله کرد و نه حکومت‌های دست‌نشانده بریتانیا، هیچ‌یک ثباتی برای آینده‌سازی ندارند و ماکرون بهتر از هرکسی می‌داند امنیت‌سازی در جهان هرگز به‌اندازه امروز دشوار نبوده است. درحالی‌که آمریکا حاشیه خلیج ‌فارس و اسرائیل را رها کرده است، فرانسه باید متوجه شود که نقش‌آفرینی این بازیگران که علت وجودی‌شان از دید آمریکا برطرف شده است، دیگر فایده‌ای در عرصه قدرت ندارد. درمقابل، ایران همیشه به‌عنوان عنصر مهم منطقه پابرجا است و فرانسه حتی برای رهبری موفق و ایمن اتحادیه اروپا باید بر قدرت مقتدر و جزیره ثبات ایران در خاورمیانه حساب باز کند.  
  سخن پایانی
فرانسه واقعیت‌های تاریخی گذشته از سال ۲۰۱۵ را از خاطر برده است؛ روندهای درحال شکل‌گیری ژئوپلیتیکی را نیز باور نکرده است و در برنامه‌ای کوتاه‌مدت که خواه برای ریاست‌جمهوری باشد یا برای بُردهای تاکتیکیِ قراردادهای تسلیحاتی در حاشیه خلیج‌فارس است، باردیگر (درمقایسه‌با سال ۲۰۱۵ و دوره اولاند و فابیوس) درصدد ایجاد اختلال در مذاکرات وین است. نقش فرانسه دیپلماسی است، تازمانی‌که این کشور به‌جای موضوع اصلی به حاشیه‌ها بپردازد، فرانسه در حاشیه قرار خواهد گرفت. فرانسه باید بر راه‌حل‌های اصلی که ازطرف ایران رفع تحریم‌هاست، با همان قدرت و انگیزه‌ای که در سال ۲۰۱۸ برای تغییر قانون ۱۹۹۶ و  INSTEX  فعالیت می‌کرد متمرکز شود. 
درطرف‌مقابل، ایران باید تاجای ممکن بر جریان‌های فکری اعضای ۱+۴ و بازیگران عرب منطقه و آفریقای شمالی (نزدیک به رژیم صهیونیستی) اثر بگذارد و اجماعی با این معنا که می‌توان به ایران مشابه‌ ژاپن اعتماد کرد شکل دهد. هراندازه اجماع در گروه ۱+۴ و بازیگران حاشیه‌ای بیشتر باشد، حصول توافق محتمل‌تر خواهد بود. درحال‌حاضر، اولین قدم هماهنگ شدن با فرانسه و جلب‌نظر این کشور برای اجماع با ایران است. در قدم دوم بازی با فرانسه برمبنای شکل‌دادن به اجماعی به‌نفع احیای بُعد اقتصادی برجام باید طرح شود. درحالی‌که درون ۱+۴ تضارب آرا وجود دارد، رسیدن ایران به‌نتیجه بسیار دشوار خواهد بود. گفت‌وگوی دوجانبه با این کشورها ازطرف ایران باید محدود و در راستای ایجاد اجماع باشد.

نویسنده : عابد اکبری |
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای فرانسه، کاسب تعلیق مذاکرات بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.