غوغای خاک در هامون
مرضیه صاحبی- دبیر گروه اجتماعی
حالوروز «هامون» هیچگاه تعریفی نداشته و بیتعارف چنگی به دل نزده، چه آن روزها که قدم به حجله مرگ میگذاشت و زیر توده گردوغبار، نفسها را بند میآورد و چه حالا…تقویم را ورق میزنیم؛ ۲۲ خردادماه ۹۶ است، محققی اقلیمشناس بهروشنی بازگو میکند؛ «هامون» ناخوشاحوال است و لبی از حقابه تر نکرده، بادهای کلافه کننده هم بیوقفه میتازند و هرچه رسوبات ریزدانه است، بهراحتی از سطح این دریاچه شوریده برمیخیزد و آسمان به تصرف ریزگردها درمیآید. کمی به عقبتر بازمیگردیم، به ۲۶ بهمنماه ۹۳ که «آبهای فصلی و مهارنشدنی تالاب هامون به گسترهای مملو از خاک و شن بدل شده و قایقهای قديمی و رهاشده را در گوشه و كنارش میتوان ديد.»
دوم مردادماه ۹۶ رئیس پژوهشکده تالاب بینالمللی هامون، روایتگر «وزش بادهای ۱۲۰ روزه است که ریزگردها را از کف تالاب به پیرامون خود پراکنده میکند» و سیستان را در ابتلا به عارضه«سل» در صدر جدول کشوری مینشاند و آنقدر کار را بهجای باریک میرساند که ۲۵ درصد جمعیت سیستان و بلوچستان به مهاجرت تن میدهند. از اینها که بگذریم، ۲۰ آبان ماه ۹۹ فرامیرسد و «مسعود تجریشی» معاون محیطزیست انسانی سازمان حفاظت محیطزیست، كمآبی و خشکسالی را نشانه میرود که همواره به پر و پای هامون میپیچند و این تالاب مدتهاست بهعنوان جزئی از كانون گردوغبار، ایفای نقش میکند. نقشی تحمیلی، میگویم «تحمیلی» چون حقابهاش را دریغ کردهاند و همیشه باید ششدانگ حواسمان به عطش «هامون» باشد، به بادهای سرکشی که ناغافل نارو میزنند و روی خاکهای تشنه این سرزمین، آنچنان میدوند که همهچیز را در یکچشم برهم زدن میبلعند و طاقت سیستان و بلوچستان را طاق میکنند. شرایط همانی نیست که سابق بر این بوده، کمی بهتر شده و باد، گردوخاک کمتری به پا میکند، اما همچنان برمدار ناپایداری و شکنندگی ایستاده است، مثل سالهای قبل و قبلتر…
پنجه در پنجه کمآبی
حال «هامون» نه خوب است، نه بد. اگر بد باشد، فرصتی مغتنم دودستی تقدیم ریزگردها میشود و آن هنگام همه نگاهها بهسوی هامونی میچرخد که در تاريخ حياتش، روزهای پر اوج و فرودی را از سر گذرانده، گاه در آستانه احتضار بوده و گاه به مدد باران و سیلاب ورودی از افغانستان، تجدید حیات مختصری داشته. استنباطمان این است که بعضی سالها بارندگیهای فصلی و رهاسازی حقابه رودخانه هیرمند، یاری کرده تا این تالاب نیمهجان همچنان در قید حیات باشد و سیستانیها را هرچند برای مدتی کوتاه از شر ریزگردهای نفسگیر خلاص کند. سال ۹۷ قصد چانهزنی با کشور افغانستان در مورد سهم آبی تالاب هامون و رسیدن به توافقی مشترک، از زبان«علیمحمد طهماسبی بیرگانی»، دبیر ستاد مقابله با گردوغبار کشور مطرح شد. به بیان «طهماسبی» افغانستان بهجز ۸۲۰ میلیون مترمکعب آبی که سهم کشور ما از رودخانه هیرمند است، آب دیگری به ایران نمیدهد که طبیعتا راهاندازی تأسیسات، سدسازی و توسعه کشاورزی در این منطقه از سوی افغانستان مانع اختصاص حقابه طبیعی هامون شده است.
برداشت ۳۷۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی برای مقابله با گردوغبار
مدیر ستاد مقابله با گردوغبار کشور بهجز حقابه، این بحث را پیش میکشد که امسال یک برنامه ۱۰ ساله بر اساس کانونهای داخلی گردوغبار تهیهشده و در آن وظیفه تمام دستگاهها در ۱۰ سال منتهی به سال ۱۴۱۰ و میزان اعتبار، حجم عملیات، پراکنش و نوع کارها مشخص میشود.
این کارها بر اساس شناخت و انسجام خاصی پیگیری شده و به گفته «طهماسبی» حاصل آن، کاهش محسوس روزهای گردوغباری در کشور است. مثلا دو استان خیلی مهم ازلحاظ گردوغبار مانند سیستان و بلوچستان و خوزستان را در ۴ سال گذشته بهطور مداوم رصد کردیم که بررسیها نشان میدهد تعداد روزهای توأم با گردوغبار و دید افقی آنها بسیار بهبودیافته است.
صرف هزینه هم بیتأثیر نبوده و طی سه سال گذشته که امسال، سال چهارم است درمجموع حدود ۳۷۰ میلیون یورو از صندوق توسعه ملی برای مقابله با گردوغبار برداشتشده که «طهماسبی» با نقل این عبارت، شرح داده است، وضعیت گردوغبار تا حدودی بهتر شده اما بازهم دلچرکین است که سال ۹۸ حدود ۱۰۰ میلیون یورو اعتبار اختصاصیافته و «در بودجه سال آینده فقط۲۰ میلیون یورو در نظر گرفتهشده که ۳۰ درصد آنهم برای سیستم برق اختصاص مییابد!»
این کاهش اعتبارات، همانطور که«وحید پورمردان»، مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان تصریح دارد، «زمینه را برای بازگشت دوباره گردوغبار تدارک میبیند و سال ۹۸ به منظور کنترل این مساله، ستادی تشکیل و از صندوق توسعه ملی، حدود ۸۶/۵ میلیارد تومان برای سیستان و بلوچستان در نظر گرفته شد اما کافی نیست.»
اختصاص یازده میلیون یورو به پروژه معیشت جایگزین تالاب هامون
«پورمردان» به شرح و بیان این موضوع از زوایای دیگری هم میپردازد و در آغاز کلام به شمال این استان و به مرکز آن نظر دارد که در مرکز، تالاب جازموریان به سمتوسوی کانون گردوغبار بهپیش میرود و در گفتوگو با «رسالت» تشریح میکند: «وضعیت گردوغبار در منطقه بلوچستان مناسب نیست. علیرغم اینکه مدیریت تالاب جازموریان، با خود ماست و ۴۹ درصد آن در سیستان و بلوچستان و ۵۱ درصد در کرمان است، به دلیل سدسازی بر روی رودخانههای دائمی مثل هلیلرود و در نظر نگرفتن حقابه برای پاییندست، همواره شاهد کاهش پهنه پوشش گیاهی و وسیع شدن کانونهای گردوغبار هستیم، اما سال گذشته با توجه به بارندگیهای بلوچستان، خروجیهای رودخانه «بمپور» آبگیری شد ولی یک قطره آب تحت عنوان حقابه از بالادست تالاب جازموریان دریافت نشده و محیطزیست پیگیریهای لازم را انجام داده تا از این منبع برای پاییندست، سهم آبی در نظر بگیرد.»
همانطور که برنامه جامع مدیریت یکپارچه تالاب هامون میان دستگاهها همسویی ایجاد کرده و وظیفه دستگاههای مرتبط با تالاب و حد و حدود اختیارات مشخص است، برنامهای جامع مبتنی بر گفتههای مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان «برای جازموریان تدوینشده و در نوبت تصویب است تا حد و حدود وظایف هر دستگاهی مشخص باشد.» اما ورای این مسائل، فشارهای بسیاری هم در سالیان گذشته بر تالاب هامون وارد آمده و بهرهبرداریها نیز با سلسله کمآبی تالاب تغییری نکرده، بهاینترتیب که الگوی کشت همان الگوی غرقابی بوده و باعث شده محصولات پرآب را در منطقهای کشت کنیم که سالبهسال پنجه در پنجه کمآبی افکنده است. بر همین اساس «پورمردان» خبر میدهد:
«محیطزیست سازمان ملل متحد و شرکت عمران این سازمان به اسم (UNEP) باهدف کاستن از فشار بر تالاب و بهمنظور آموزش جوامع محلی، امسال یازده میلیون یورو به پروژه معیشت جایگزین تالاب هامون اختصاص داده و محیطزیست این استان، اعتبار ۵ سالهای را از جامعه صیادی و کشاورزی درخواست کرده تا از تالاب برداشتی نداشته باشند. با این اقدام، هامون از حالت بهرهبرداری خارج و برای تلطیف هوا باقی میماند.»
ایجاد اکوسیستم پویا بهمنظور کنترل گردوغبار
موضوع مهم دیگر، بحث تغییرات اقلیمی است که جهانی با آن در تضاد و تقابل ایستاده است. همواره بحث گردوغبار با دگرگونیهای اقلیمی پیوند خورده، گرچه تغییر اقلیم همیشه باعث گرم شدن نمیشود و در برخی مناطق، افزایش بارندگی را در پی دارد اما سیستان و بلوچستان به لحاظ ماهیتی، کویری و گرم و خشک است و پوشش گیاهی چندان قوی و غنیای ندارد و با این تغییرات اقلیمی و قدم نهادن در مسیر کمآبی و خشکسالی، همان اندک پوشش گیاهی هم نابود میشود. مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان با اشاره به اینکه انتهای سال ۹۷ وضعیت بارندگیها در منطقه سیستان و بالادست که حوضه آبریز افغانستان است، بسیار خوب بوده، میگوید: «هدایت سیلاب و جریانهای آب به تالاب هامون انجام پذیرفته و محیطزیست بخشی از این کار را بر عهده داشته و بالغبر ۶۰ کیلومتر ورودیهای تالاب هامون را لایروبی کرده و این آبگیری منجر به آن شده که پس از ۲۳ سال در این فصل، پهنه وسیعی از «صابوری» در تالاب هامون را آب فرابگیرد و یکی از بزرگترین کانونهای گردوغبار که منطقه سیستان و شهر زابل را درگیر میکرد، وضعیت بهتری پیدا کند.»
نخستین بار است که حرف «قرق تالابها» نیز به میان آمده و از محل صندوق توسعه ملی، اعتباری در نظر گرفتهشده و بهپیشنهاد محیطزیست، تالاب هامون ثابت نگهداشته میشود تا با ایجاد ذخیرهگاه و اکوسیستم پویا در منطقه، موضوع گردوغبار هم کنترل شود.
پروژه قرق بخشهای حساس این مجموعه نیز انجامشده و اکنون در میانه این پروژه قرار داریم و به بیان «پورمردان» «از مقطعی که آب میآید، پتانسیلهای خوب تالاب احیا و کنترل خواهد شد، به این صورت که چرای بیرویه و برداشت علوفه و تردد در تالاب ممنوع میشود.»
از سوی دیگر، علاوه بر ایستگاههای سنجش و پایش هوا و گردوغبار در منطقه، یکسری اقدامات عملیاتی صورت پذیرفته و بهسرعت تمام دخل و تصرفهای فیزیکی و هر آنچه ساخته دست بشر در تالاب بوده حذفشده است. مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان میگوید: «اگر چاهکی حفر و زه آب جمع شده بود، پُرش کردیم و اجازه ندادیم کسی چاهک جدیدی حفر کند، چون زه آب میآمد و اطراف آن، پوشش گیاهی را از دست میدادیم و ماهیت این کار هم به دلیل احداث مخازن آب بود. برای شرب دامهای عشایر، دایکهای احداثشده در بستر تالاب را حذف کردیم، آنهم به جهت نگهداری آب در مکانهایی که صیادی در آن رونق داشته و بهرهبرداریهای اینچنینی صورت پذیرفته است. ما اعتقاد داشتیم آبی که وارد میشود، بهتمامی بستر تالاب برسد، چون این آب با خودش بذر گیاهان مختلفی را دارد و از طرفی پوشش نحیف هامون هم با این آبرسانی احیا میشود که امروز وضعیت خیلی خوبی دارد.»
آبگیری سد کمال خان و دردسرهای زیستمحیطی
ثمره این عملکرد را میتوان در گردوغبارهای دو هفته گذشته مشاهده کرد که بهمراتب شدیدتر بوده است و اگر وضعیت تالاب به این شکل نبود، ضمن تعطیلی مطلق، محور مواصلاتی زابل به نهبندان و زابل به زاهدان مسدود میشد، اما این اتفاق روی نداد و اگر پایان بهمن و اسفندماه شاهد ورودی آب باشیم، به قول بومیهای منطقه، آب به آب وصل میشود و آبی که از سال گذشته است به سال جدید میرسد. بنابراین در منطقه سیستان وضعیت مناسب است و «پورمردان» ما را مطلع میسازد که تنها روز خطرناک در ۳۶۵ روز سال گذشته و امسال، تاکنون فقط یک روز بوده و بهرغم این اتفاق بزرگ، بازهم شرایط شکننده است.
آب اگر نباشد، آبادی نیست و باد برتن خشکیده هامون میدمد و گردوغباری آنچنانی از دل محزون تالاب به پا میخیزد. با آبگیری سد کمالخان، سیلابهایی که از هیرمند میآید و به هامون سرازیر میشود، زیست این تالاب را به مرگ گره میزند، آنگاه سایه گردوغبار هیچگاه ازسرمان کم نخواهد شد.دولت افغانستان در سرشاخههایی که شریانی حیاتی برای بقای تالاب هامون محسوب میشود، اقدام به سدسازی کرده و در این راه چنان مصمم است که این تالاب در نقش کانون تولید گردوغبار و طوفان شن ظاهرشده و رئیسجمهور این کشور واضح بیان کرده است: «کمالخان بعد از سلما، کجکی و بخش آباد از سلسله سدهای ماست، آب ما هدر نخواهد رفت.»
تمامی این پروژههای سدسازی، صریح و عیان از پشت پا زدن به کنوانسیونهای بینالمللی پرده برمیدارد. افغانستان و ایران در سال ۱۹۵۰ برای مدیریت منابع آبی مشترک، کمیسیونی را تأسیس و سال ۱۹۷۳، موافقتی صورت پذیرفت تا در هر ثانیه ۲۶ مترمکعب آب و سالانه ٨٢٠ میلیون مترمکعب، سهم هامون باشد اما اصرار بر سدسازیها، ناقض کنوانسیونهای بینالمللی است. هيچ کشوری نمیتواند بدون موافقت کشور پاییندست، دستاندازیای به منابع آبی مشترک داشته باشد.
این کشور در سال آبی گذشته (۹۷ – ۹۶) از حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی در معاهده ۱۳۵۱، تنها ۳۰ میلیون مترمکعب آب به ایران تحویل داده و مابقی در بالادست هیرمند، توسط سدها ذخیرهشده است. «کمال خان»، یکی از سدهای ساختهشده بر روی هیرمند است که عملیات احداث آن باهدف کنترل سیل و توسعه اراضی کشاورزی، چهار دهه قبل آغاز و براثر جنگ و آشوب، روند ساخت آن ناتمام ماند. فاز دوم سد «کمال خان» در سال ۹۳ به بهرهبرداری رسید و اجرای فاز سوم و تکمیل این سد در سال ۱۳۹۷ آغاز و آبان امسال هم این پروژه به شکل آزمایشی آبگیری شد و مهمترین تبعات آسیبرساندن به دریاچه هامون، در بادهای موسمی سیستان قابلملاحظه است که از
۱۲۰ روزبه ۱۸۰ روز افزایشیافته است.
وابستگی حیات منطقه سیستان و بلوچستان به آب هامون
«بادهای شمالغرب- جنوبشرق در امتداد زاگرس میوزند. یک باد از سمت عراق و سوریه میآید و با این باد تداخل میکند وزندگی مردم مختل میشود. در غرب کشور بادی از سمت ارمنستان پایین میآید و نزدیک مرز ایران و در خراسانرضوی با برخورد به ارتفاعات دوشاخه میشود. یک شاخه از این باد شمالی سمت دریایخزر میرود و شاخه دیگر به دریاچه هامون میرسد و بادهای ١٢٠روزه را تشکیل میدهد. این باد، زابل را درمینوردد و پایین میرود و درنهایت به امارات میرسد. سرعت متوسطش گاهی تا ٧٠کیلومتر میرسد و بهصورت نقطهای تا ١٢٠کیلومتر بر ساعت هم سرعت میگیرد و با وزیدن روی سطح خشکیده هامون، گردوغبار شدیدی به پا میکند.»این برشی از گفتههای «ضیاءالدین شعاعی»، مدیر سابق ستاد ملی مقابله با گردوغبار است و در گفتوگو با «رسالت» یادآور میشود: « درگذشته وقتی بادهای ۱۲۰ روزه به سیستان و بلوچستان میرسید، روی هامونی که پر آب بود را رطوبت فرامیگرفت و هوای منطقه تلطیف میشد. این تالاب بهطور طبیعی از رودخانه فراه و حوضه آبریز هلمند، حدود ۱۴ میلیارد آب دریافت میکرد و بهرغم تبخیر ۵ میلیاردی، حدود ۷ میلیارد باقی میماند ولی طی ۱۴ سال گذشته خشکشده و این عرصه وسیع چند صد کیلومتری در معرض فرسایش بادی قرارگرفته است.» طوفانهای شن هم از مختصات اقلیم ماست و ذرات گردوغبار نسبتا درشت در حد شن براثر بادهای موسمی یا سامانه جهانی بادها، جابهجا میشوند و مشکلات خاصی را پدید میآورند، مثل دفع شن مزارع و حتی در برخی روستاهای سیستان و بلوچستان، فقط یک دودکش ساختمان از بالا پیداست و سایر روستا زیر ماسه دفن شده و در بعضی سالها، شن روبی بهجای برفروبی یکی از مشاغل مردم است که پیاده راهها و پشتبامها و کوچههای ده را میربایند.
«شعاعی» اشاره میکند، امروز ذرات دانهریز، قابلیت تبدیل به طوفان شن و ماسه را دارد و ازآنجاییکه محیط، خشک و بیابانی است، آب تبخیر میشود و این رسوبات ریزدانهای در محیط باقی میمانند و با یک وزش کوچک باد به حرکت درمیآیند.» منابع تولید گردوغبار هم در معرض فرسایش قرارگرفتهاند. ذخیرهگاههای آبی که درگذشته محل تجمیع آب و رسوبگذاری ذرات دانهریز بودهاند، از آب خارجشدهاند.به علت خشکسالیهای درازمدت و پیدرپی و مدیریت غلطی که در حوزه آب حاکم است، دارای منابع جدیدی در دسترس فرسایش باد هستیم و ازجمله آنها، هامون است و علاوه بر آن، افغانستان به توجیهاتی ازایندست روی آورده که در بالادست و حوضه هلمند نیاز به آبداریم. «ضیاءالدین شعاعی» تأکید میکند، «دولت افغانستان سد کمال خان و کجکی را احداث کرد و میخواهد مازاد آب را از داخل خاک افغانستان و پاکستان به هامون پوزک منتقل کند و بدون عبور از مرز ایران حتی همین مختصر آب را نگذارد به ایران بیاید و از همان آبراههای که پیشبینی کرده، به داخل خاک پاکستان بکشاند و این یعنی مرگ سیستان و بلوچستان. متأسفانه با احداث سدی که در زمان اشغال افغانستان صورت گرفت، بخش عظیمی از این آب در حد ۴ میلیارد کنترلشده است. در حال حاضر هم یکی، دو سد را در دستساخت دارند و ارتفاع دادن به سد کجکی برای ذخیره بالاتر در برنامه این کشور قرار دارد و همه این عوامل یادآوری میکند که باید دیپلماسی آب تقویت شود. حیات منطقه سیستان و بلوچستان به آب هامون وابسته بوده و باید قویتر عمل میکردیم و به توافقی دست مییافتیم تا معضل گردوغبار را نداشته باشیم.»
پررنگ نبودن حق حیات محیطزیست در سطح بینالمللی
وقتی سخن از رودخانه هیرمند به میان میآید، در اصطلاح تخصصی دو بحث مطرح است؛ یکی حوضه آبریز و دیگری رودخانه هیرمند و این حوضه آبریز از چندین رودخانه تشکیلشده که هیرمند، رودخانه اصلی این حوضه محسوب شده و نقش مهمی در حیات هامونها دارد اما تنها معاهده آبی دولت افغانستان با کشورهای همسایه فقط بر سر رودخانه هیرمند بوده نه حوضه آبریز آن و بیش از ۲۰۰ سال مناقشات و تعاملات هیدروپلیتیکی ما و افغانستان در حال پیگیری است. این موضوع از سوی «پژوهشگران عرصه آب» در گفتوگو با «رسالت» مورد تأکید قرارگرفته که معاهده۱۳۵۱ با فراز و نشیبهای فراوانی در طول دو قرن گذشته همراه بوده است. در دهههای قبل بهویژه دهه ۵۰ شمسی، حق حیات محیطزیست در سطح بینالملل پررنگ نبوده و تنها به نیاز شرب و کشاورزی مردم سیستان در سمت ایران توجه شده است و این مسئله نیاز به رایزنی و همکاری دو کشور بر سر حفظ حیات تالابهای بینالمللی هامون دارد.
هامونی که به تفسیر «ضیاءالدین شعاعی» مدیر سابق ستاد ملی مقابله با گردوغبار، حیات یک منطقه به آن وابسته است و کشوری که منبع آب را در اختیار دارد، ممکن است با کنترل آب و ندادن حقابه طبیعی و عرفی، دردسری زیستمحیطی را ایجاد کند. با توجه به سیاستهایی که قبل از انقلاب پیگیری شد، آب بسیار کمی را به ایران اختصاص دادند تا در هامون جاری شود و در هنگام مذاکرات باید دقت لازم صورت میپذیرفت که این تالاب، ذخیره آب شرب نیست، یک تالاب بینالمللی است و حیات آن از زوایای مختلف بر حیات منطقه تأثیر دارد و حتی با رهاسازی یک میلیارد مترمکعب آب هم، شاید یکی ،دو چاله در حاشیه ارتفاعات موجود در هامون پر شود اما تمامی تالاب را پوشش نمیدهد.
آنچه باید بر آن تصریح کرد، این است که «دولت افغانستان هرگونه ورود آب از هیرمند به خاک ایران را جزء حقابه در نظر میگیرد، حالآنکه بیشتر این آب ورودی، به سیلابها مرتبط است و یا به حقابه تالاب بینالمللی و مشترک هامون و اینکه سهم ۸۲۰ میلیون مترمکعبی شرب و کشاورزی ایران با حقابه تالاب بینالمللی هامون توأمان دیده شود و در عمل، هیچگاه ۸۲۰ میلیون مترمکعب سهم شرب و کشاورزی از هیرمند نداشته باشیم، موضوعی است که باید مورد ملاحظه قرار گیرد.»
(منبع: خبرگزاری تسنیم)
حقابه از محل چاهنیمهها، فقط ۶۰ میلیون مترمکعب
حقابهای که از محل چاه نیمهها در نظر گرفتهشده، فقط ۶۰ میلیون مترمکعب است و با حسابی سرانگشتی مشخص میشود، در همان مسیر با برداشتهای متعدد به تالاب نمیرسد، بنابراین «وحید پورمردان» مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان توضیح میدهد:«سهم آبی تالاب هامون از کشور افغانستان، مطالبه مجزایی را میطلبد تا به تبعاتی همچون مهاجرت و آسیبهای تنفسی براثر هجوم ریزگردها منجر نشود و در حقابه ۸۲۰ میلیون مترمکعبی تالاب هامون صحبتی از مباحث زیستمحیطی نیست و فقط ۶۰ میلیون مترمکعب، طبق توافق وزارت نیرو با محیطزیست به تالاب داده میشود و اگر سیلابهای فصلی افغانستان را از مسیر فراهرود و هیرمند و انتقال آنها را به دلیل بحث پیشگیری از سیل در منطقه نداشته باشیم، دیگر آبی برای تالاب باقی نمیماند و حقابه را در داخل و خارج کشور نداریم.»
بر همین اساس باید ایران و افغانستان بهطور مشترک حقابه جدیدی را برای هامون با توجه به ثبت جهانی و بینالمللی بودن آن و اینکه ذخیرهگاه زیستکره است و هفتمین تالاب بینالمللی دنیا و سومین دریاچه آب شیرین کشور به شمار میرود، در نظر بگیرند. سال ۱۳۵۱ مباحث زیستمحیطی آنقدرها در تیررس توجه نبوده و شرایط اکولوژیک منطقه هم بهگونهای بوده است که خشک شدن مطلق هامون بعید به نظر میرسید و این تالاب صرفا هرچند سال یکبار به دلیل کمآبی طبیعی خشک میشد.
پژوهشگران آب به موقعیت تالاب بینالمللی هامون اشاره دارند که در کنوانسیون بینالمللی رامسر ثبتشده و مدتی هم در فهرست سیاه «در معرض خطر» جای گرفته و دارای ارزش معنوی، سیاسی، اجتماعی و اقتصادی و زیستمحیطی است و خشکسالی هامون میتواند اثرات بسیاری بر سلامت و بهداشت افراد محلی داشته باشد و حفظ حیات این تالاب که در کنوانسیون بینالمللی رامسر هم به رسمیت شناختهشده، وظیفه عرفی همه کشورهای دنیا بهویژه دو کشور ساحلی ایران و افغانستان است. بهیقین هر اقدامی که حیات تالابهای بینالمللی هامون را به خطر بیندازد، ازنظر قوانین و کنوانسیونهای بینالمللی و اصول عرفی حقوق بینالملل جای نقد دارد. بخش مهمی از حیات این تالاب به سیلابهایی وابسته بوده که از رودخانه هیرمند وارد هامون میشده است و اگر افغانستان نگاهی به تبعات زیستمحیطی و ابعاد انسانی و امنیتی سد کمالخان نداشته باشد، برای ساکنان پاییندست سد و مستند به کنوانسیونهای بینالمللی میتواند چالشآفرین باشد.
سدسازی بدون رعایت اصول محیطزیستی برای کشورهای پاییندست تبعات دارد
اصول عرفی شناختهشدهای در کنوانسیونهای بینالمللی آبهای فرامرزی، برقرار است و حتی اگر کشوری عضویتی در این کنوانسیونها نداشته باشد، بازهم موظف به رعایت این اصول است. دو اصل بااهمیت که مهمترینش کنوانسیون ۱۹۹۷ سازمان ملل در مورد آبراهههای بینالمللی برای مصارف غیر کشتیرانی است، بر بهرهبرداری منصفانه و منطقی و عدم آسیبرسانی به کشورهای پاییندست تأکید دارد، بدان معنا که حقوق بینالملل میگوید، کشورهای ساحلی یک حوضه حق بهرهبرداری منصفانه و منطقی را از منابع آبی مشترک دارند، مشروط بر آنکه هرگونه اقدامی که انجام میدهند، هیچ آسیب جدیای را متوجه کشورهای پاییندست نکند. بیتردید سد کمالخان میتواند برای پاییندست، بسیار آسیبرسان باشد. مسئله نگرانکنندهتر آن است که افغانستان مسیر توسعهای را طی میکند که شاید در کوتاهمدت از این موضوع نفع ببرد اما در میانمدت، پیامدهای آن ازجمله گردوغبار دامنگیر ملت و دولت این کشور هم میشود. بنابراین سدسازیهای بیرویه بدون رعایت اصول محیطزیستی، چه در بعد فرو ملی و چه فراملی میتواند تبعات فراوانی برای کشورهای پاییندست و ملت و دولت افغانستان به همراه داشته باشد. «۳۰ سال قبل به تالاب هامون، دریا میگفتند اما براثر تغییرات اقلیمی و عمدتا ساختوساز کشور افغانستان و رویکردهای آنان به کشاورزی، وضعیت تالاب بد شده است.» «وحید پورمردان» مدیرکل محیطزیست سیستان و بلوچستان بابیان این عبارت، تصریح میکند: «رویکرد دولت افغانستان به سمتی رفته که آب را مهار کند، در مورد بند کمال خان، دلواپسی ما بیشتر از بحث انحرافیای است که در کنار این بند شکلگرفته، هیرمند رود دائمی آن منطقه است که از شرق کشور وارد خاک ایران میشود و از تالاب هامون رد شده و دوری در سیستان میزند و دوباره از مسیر ایران، وارد «گود زره» میشود و افغانستان میخواهد بعد از سد، این بند انحرافی را به «گود زره» بزند تا آب وارد ایران نشود. درواقع این دایره را حذف کرده و به انحراف آب تبدیل میکند تا بتواند روی آن امتیاز بگیرد.»
جان کلام «پورمردان» که با فرجام این متن پیوند دارد، آن است که عواقب چنین عملکردی، هجوم بیوقفه و ناجوانمردانه گردوغبار است و راهکار پیشنهادی، احیای عرصه طبیعی تخریبشده تالاب هامون از طریق حل مسائل دیپلماسی میان ایران و افغانستان است.
گرد و خاک , مرضیه صاحبی , هامون
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.