عمل عالمانه
اسماعیل احمدی
نمیدانم از کجا باید آغاز کنم؟ اما خوب میدانم که ولی امرمان هرسال را با شعار و نامی پرمغز آغاز میکنند و ۱۴۰۰ را سال «تولید، پشتیبانیها و مانع زدایی ها» نامگذاری کردند.خیلی فکر کردم که واقعا کدام قشر و گروه در جامعه بیشترین دغدغه را نسبت به شعار سال داشته و بیشترین عمل را در تحقق آن داشتهاند. بیشک جهادگران مناطق محروم در خط مقدم عمل عالمانه هستند و برخلاف برخی که صرفا شعار را شعار میدهند و در کارنامه عمل نمرهای ندارند.عمل جهادگران چند تفاوت جدی و اساسی نیز دارد؛ اول آنکه برای دنیای خودشان هیچ نفع مالی و سود مادی و ذخیره دنیوی ندارد (فی سبیل الله به معنای واقعی) دوم آنکه از همان ثانیه نخست تحویل سال بهجای آنکه در راحتی خانه و در کنار خانواده باشند و تنها فرمایش ولی امر را استماع کرده و احسنت و بهبه بگویند؛ در سختترین شرایط و سختگذرترین روستاها در حالی شعار را از رادیو آنهم با قطع و وصلی مکرر میشنوند که در همان لحظه استماع؛ عمل به شعار را آغاز میکنند بیدرنگ بیدرنگ. حال با این طلیعه دانستم از کجا باید شروع کرد … از مجاهدات جوانان مؤمن انقلابی در مناطق محروم.
اردوی جهادی روزهای پایانی سال توفیق شد تا با جمعی از منتظرانیها به سفر جهادی برویم آنهم در محرومترین و صعبالعبورترین نقطه ایران اسلامی؛ منطقه «احمدفداله» در شهرستان دزفول استان خوزستان. ۸۶ جهادگر عاشق و لایق از گروه منتظران حضرت ولیعصر(عج) و جبهه جهادی منتظران خورشید که عزم خود را جزم کرده بودند تا هر آنچه از تخصص و تجربه را در محیط دانشگاه و جامعه آموختهاند به یاری ولینعمتان انقلاب آورده و از هیچ جدوجهدی در خدمت فروگذار ننمایند. برای من که همواره روستا مهد آرامش و محل مهربانیها و سرچشمه معرفت و مکتب انسانیت و بندگی بوده است، شرکت در یک اردوی جهادی آنهم با جمعی از پاکترین و زلالترین جوانان سرزمین ام بهترین نسخه آرامبخش پسازاین همه فعالیت در بحبوحه شهر و زندگی صنعتی بیقرار مردمانش بود. لذا باکمال میل و تمامی افتخار به جمع منتظرانی ها پیوستم و با قطار عازم اندیمشک شدیم.
بازهم ناهماهنگی ادارات
ازآنجاکه راه بیراهه «احمدفداله» در قلل ۲۸۰۰ متری سالند کوه در سلسله کوههای بکر زاگرس حسابی سخت بود، لذا تنها خودروهای دنده کمک دار قابلیت حرکت داشته و طبیعتا تأمین ۲۲ خودرو که هر یک حامل ۴ جهادگر شده و تجهیزاتشان را نیز در عقب ماشین بار میزدند؛ کاری بس دشوار بود بهویژه با دیوانسالاریهای اداری معمول ما در نهادها و دستگاهها. برخی نهادها ولو آنکه نام انقلابی داشتند همان ابتدا یعنی حدودا یک ماه و اندی قبل از اردو خود را راحت کرده و نامههای «جبهه جهادی» را بایگانی کرده بودند تا مبادا دهها دستگاه خودروی خوراککوهستان را خط و خشی بردارد و ….
مانند همیشه بهجای ۲۲ خودرو، ۲۵ خودرو از ادارات مختلف را قطعی کردیم تا حتی اگر سه خودرو کمتر آمد اردو معطل و متوقف نماند اما بدقولی و بدعهدی برخی نهادها، کار دستمان داد و نهایتا ۱۵ خودرو حاضر شدند … و این ناهماهنگی در تمام حمایتها موج میزد از بودجههایی که وعده داده بودند تا پشتیبانیها و … .
خدمت
اما آنچه خستگیها را همواره به شیرینی تبدیل میکرد مهماننوازی و صفا و صمیمیت و مهربانی اهالی عزیز «احمدفداله» بود که ساعتها مسیر سخت و پر سنگلاخ کوههای سر به فلک کشیده را طی کرده و به استقبال جهادگران میآمدند تا مرام مردانه و مسلک مؤمنانه خویش را همچو آباء و اجداد جوانمردشان نمایان سازند. بهویژه قوم شریف و غیور بختیاری که زنانش مانند سردار بیبی مریم و مردانش نیز همچون سردار شهید علی مردان خان در فضائل انسانی سرآمد بوده و هستند.
اردو که آغاز شد خدمت نیز در عرصههای گوناگون نفس و جان تازهای به منطقه بخشید. هرسوی را که مینگریستی دختران و پسران جهادگر را میدیدی که سجاده خدمت را پهن کرده و در نوکری عیال الله ثانیهها و دقایق و ساعات را بیآنکه متوجه عبور عقربهها باشند سپری میکردند. نمیدانم تابهحال به اردوی جهادی رفتهاید یا خداینکرده نه؛ فضا، فضایی دلانگیز است و فرحآور؛ سراسر شوراست و مستی؛ دلدادگی و عاطفه موج میزند؛ صورتها و سیرتها به خالق تقرب یافته و آرامش واقعی و آسایش حقیقی؛ قلب و روح و جان را احاطه میکند و طبیعی است اینچنین فضای روحانی و معنوی و آسمانی؛ چراکه وقتی جوان که مصداق پاکی و طراوت و طهارت قلبی و صفای باطنی است بهترین لحظات خویش را از راحتی ظاهری شهر با تمام امکانات سخت افرازی سبک زندگی رها کرده و بدون هرگونه مزد و منتی پای در مسیری دور و صعبالعبورمی نهد تا به نیازمندان خدمت کند؛ خب یقیناخدا که خالق اشرف مخلوقات است نگاهش خاص خواهد بود و رحمات بیمنتها و برکات لایتناهیاش را به سرزمینجهادگران نازل میکند فقط کافی است چشم ظاهر را بسته و با چشمان باطن فاصله آسمان تا زمین را بنگری تا بارش الطاف جلیه و خفیه الهی را مشاهده کنی … آری چشمها را باید شست تا جور دیگر دید سرازیری نعمات واسعه باریتعالی را.یکسو سپید پوشان جامعه سلامت بودند که از دانشگاه علوم پزشکی آزاد تهران آمده بودند تا تخصص پزشکی خود را در حوزههای دهان و دندان، مامایی و زنان، تخصص داخلی و طب اورژانس به مردم خونگرم و باوفای آن دیار خوبیها هدیه کنند. سوی دیگر جهادگران گمنام تدارکات و پشتیبانی بودند که روزانه با طبخ صدها پرس غذای گرم و مهیا نمودن پذیرایی؛ از اهالی جهاد ی استقبال میکردند تا جملگی از سفره با کرم آقا امامزادگان «فداله عمران» و «احمدفداله» متنعم شوند.چشم را که از زاویه فاخر اهالی رسانه حاضر در اردو که جانانه به صحنه عاشقی جهادگران پای گذارده بودند و مثل آوینی در پی اطلاعرسانی هنرمندانه اردوی جهادی بودند به اطراف پهن میکردی، مجاهدات کمیته هدایا را میدیدی که چگونه با تمام سختیها، دهها نیسان را از شهر دزفول بار زده و یکصد جهیزیه را که هریک حاوی ۱۴ قلم کالای ایرانی بود به منطقه آوردند تا نوعروسان و ماه دامادان عزیز را برای آغاز یک زندگی مشترک خشنود سازند که بیشک در ثواب این کار فاخر؛ سهم اصلی، نصیب ستاد اجرایی فرمان حضرت امام(ره) است که این هدایا را پیشکش زوجهای عزیز کرد.
گردش دیگری که در قاب دوربین همیشه همراهصداوسیمای استان خوزستان کردم صحنه زیبای خدمت کمیته فرهنگی، ورزشی را به عینه دیدم که با انواع مسابقات ورزشی از فوتبال تا بازی محلی «دارپلو» که نماد دقت و قدرت قوم بختیاری است همگان را در هر سن و سالی مجتمع کرده و بر صفای اردو افزودند که خدا را شکر دوربین مستندساز بسیج صداوسیما نیز تمام این لحظات جاودان را ثبت کرد تا ایرانیان در قاب جادویی تلویزیون، رزم و جهاد بانوان و مردان جهادگر سرزمین پرگهرم را به نظاره بنشینند؛ تا جایجای اردو که برکت گرفته بود با حضور بانوانی با حجاب برتر که در سختترین حالات و شرایط
عاشقانه حضور یافته و خدمت کردند … نه سرمای لرزان شبها خم به ابرویشان آورد نه رعد و برقهای مخوف و غرش صاعقهها و درهمکشیده شدن آسمان با تگرگهایش؛ دلشان را لرزاند و نه پیچوخمهای خشن بیراهه را کم آوردند. آری جهادگر بودند بهتماممعنا و بهدوراز شعارزدگی و ادعا؛ اساسا سوسول ها را با هر قیافهای، طاقت اردوی جهادی نیست و کافی است دلت بزرگ باشد و جانت صبور و روحت آزاده؛ فرقی نمیکند از چه تیپ و عقیده و فکر و حتی شکل ظاهری باشی؛ مهم آن است که بخواهی به هموطنت برای آبادانی و بالندگی میهن ات خدمت کنی … اگر محکم و قوی بودی در سختیهای ویژه و اختصاصی منطقه «احمدفداله» کم نمیآوری و خسته نمیشوی، اما اگر تمرین سختیها را ندیده باشی قطعا در اردویی با شرایط دشوار این منطقه سرخم آورده و کم میآوری ولو آنکه سنت بزرگشده و قدت رشد یافته باشد.
هر وقت اراده عشقبازی داشتی تا در عمل به خالق اثبات کنی میخواهی شکر نعماتی که به تو عطا نموده؛ جبران نمایی؛ بیا اردوی جهادی در «احمدفداله» و عملا خالق را تجلیل و تقدیر کن.
اردوی جهادی , اسماعیل احمدی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.