عمق نفوذ فرهنگ ناب اسلامی
گروه فرهنگی
واژه دیپلماسی کارکردهای مختلف دارد. عده ای گمان میکنند تنها کاربرد آن در حوزه سیاسی و بینالمللی است، اما در جهان امروز برای تعاملات با دنیای خارج در تمامی بخشها نیازمند ابزاری به نام دیپلماسی هستیم که میتواند تهدیدها را تبدیل به فرصت نماید.
در این زمینه دیپلماسی فرهنگی از اهمیت و جایگاه والایی برخوردار است که هم میتواند ضریب نفوذ دشمنان را کاهش داده و هم اقتدار ملی را افزایش دهد.
اینکه در طول سالهای پس از انقلاب چقدر در این خصوص کارشده جای سؤال است، اما نباید از فرصتها غافل شد و باید در راستای تعالی این حوزه تلاش نمود. شاید برخی تصور کنند این ادبیات مربوط به زمان حال است اما نشانههای آن در دورانهای گذشته نیز وجود داشته و در کنشهای برخی از سیاستمداران دوران کهن قابل بازسنجی است. در اندیشه و کنش و رفتار پیغمبر مکرم اسلام و ائمه معصومین(ع) بهعنوان منادیان دین مبین اسلام نیز میتوان به بازسنجی مؤلفههایی از دیپلماسی فرهنگی دستیافت و آنها را برای استفاده در جهان امروز مورد بازخوانی قرار داد و اصولا در شکل دادن به تمدن نوین اسلامی رجوع مسئلهمند به کتاب و سنت، راهکار نخست است.
سؤال اینجاست که اصولا از اندیشه اسلامی چه بهرهای درزمینه دیپلماسی بردهایم.
حجتالاسلام محمدحسین پورامینی استاد حوزه و دانشگاه در این زمینه میگوید: «از دیپلماسی در صدر اسلام به دیپلماسی پیامبر تعبیر میشود و منظور از دیپلماسی پیامبر صلالله علیه و آله و سلم فعالیتهایی است که آن حضرت بهعنوان رئیس حکومت و نمایندگان و سفرای منتخب او درراه نیل به مقاصد و ادای وظایف سیاسی و فرهنگی دولت اسلامی و تحقق بخشیدن به خطمشیهای کلی اسلام درزمینه سیاست خارجی و همچنین پاسداری از حقوق و منافع دولت اسلامی، در میان قبایل و گروههای دینی و دولتهای غیرمسلمان در خارج از قلمرو حکومت اسلامی انجام میدادند. ازاینرو اگر دیپلماسی را هنر مذاکره بدانیم و یا آن را وسیلهای برای نیل به اهداف توصیف کنیم
این تعریف در مورد دیپلماسی فعال پیامبر اسلام صلالله علیه و آله و سلم بهصورت بارزی صادق خواهد بود؛ نکتهحائز اهميت این است که امتیاز دیپلماسی پیامبر صلالله علیه و آله و سلم در این است که شیوههای حضرت بر قوانین اجتماعی و جهانبینی واقعبینانه و اصول و ارزشهای انسانی متکی بود و اساس آن را، اصول و ضوابطی تشکیل میداد که از وحی و موازین شناختهشده عقلی، نشئت میگرفت.
در خصوص دیپلماسی فرهنگی که امروزه حوزهای از دیپلماسی یک کشور به شمار میرود تعاریف مختلفی ارائهشده، ازجمله اینکه عبارت است از مبادله اندیشهها، انگارهها، باورها، سنتها و… که وسیله ارتباط بینالملل کشورها محسوب میشوند. این عناصر که بیانشده کمک میکند تا ملت کشورها درک و فهم متقابلی و همچنين شناخت صحیح و درست از فرهنگ و ارزشهای یکدیگر پيدا كنند و بهتر بتوانند یکدیگر را بفهمند وباهم ارتباط برقرار کنند. خلاصه اینکه میتوان گفت که دیپلماسی فرهنگی، تعامل فرهنگی در عرصه بینالملل و تولید و توزیع این پیام فرهنگی در گسترهای جهانی است.»
بر اساس تعریفی دیگر، دیپلماسی فرهنگی تبادل ایدهها، اطلاعات، هنر و دیگر جنبههای فرهنگ میان ملتها بهمنظور تقویت تفاهم متقابل است. دیپلماسی فرهنگی درواقع تأمین منافع ملی با استفاده از ابزارهای فرهنگی است. پیشبرد منافع ملی با بهکارگیری ابزار فرهنگی ممکن است نتواند جایگزین سایر ابزارها همانند ابزارهای سیاسی، اقتصادی، نظامی و…. بشود اما میتواند مکمل آنها باشد. امروزه حتی قویترین کشورها نیز ترجیح میدهند تا آنجایی که ممکن است از شیوههای فرهنگی برای تأمین منافع خود استفاده نمایند تا سایر اهرمها.
به نظر میرسد دیپلماسی فرهنگی بهعنوان یک ابزار کارآمد و قابلانعطاف در سیاست خارجی زمینهساز ارتقا سطح روابط دولتها و بهتبع آن افزایش تفاهم میان ملتها و ایجاد صلح و ثبات بینالمللی است. این ابزار مهم، از طریق گسترش مبادلات فرهنگی- هنری، توسعه همکاریهای علمی- آموزشی و تعامل نخبگان جوامع، آموزش زبان و رفع موانع موجود زبانی و … بسترهای مناسب درک متقابل جوامع انسانی از یکدیگر را فراهم میآورد.
اینکه جهانیشدن باعث نابودی خردهفرهنگها و یا تقویت آن شده بحثی است که نیاز به واکاوی تخصصی و طولانیمدت دارد اما آنچه در این حوزه میتوان به آن اشاره کرد اثرگذاری این حوزه از فرهنگ در مناسبات و ارتباطات بینالمللی است و تبعاتی که میتواند بر دیپلماسی فرهنگی بهویژه برای کشورهای صاحب فرهنگ داشته باشد.
اگر باور داشته باشیم که فرهنگ شامل بخشهای گسترده و وسیعی نظیر معرفت، اعتقادات، هنرها، صنایع، تکنیکها، اخلاق، قوانین، سنن و بالاخره تمام عادات و رفتارها و ضوابطی است که انسان بهعنوان عضو یک جامعه آن را از جامعه خود فرامیگیرد و در قبال آن جامعه تعهداتی به عهده دارد باید بدانیم که این رویکردها همگی میتوانند بهعنوان ابزاری قدرتمند برای تعاملات بینالمللی بهکار گرفتهشده و کشوری صاحب فرهنگ نظیر ایران اسلامی میتواند از آن بهعنوان سلاحی قدرتمند در مناسبات دیپلماتیک خود بهره بگیرد.
بر اساس تعاریف کارشناسان حوزه فرهنگ
علاوه بر فرهنگ کلی حاکم بر هر جامعه، طبقات، قشرها و گروههای مختلف جامعه نیز دارای فرهنگ ویژه خود هستند که ریز فرهنگ یا خردهفرهنگ خوانده میشود.در این بخش از فرهنگ، مردم نقش تأثیرگذاری دارند و بافرهنگهای داخلی خود که برگرفته از فرهنگهای عمومی است میتوانند جهتدهی لازم را به سایر بخشهای نظام حاکم بهویژه در مناسبات بینالمللی داشته باشند. این نقش و حضور مؤثر مردم زمانی که به تصمیمگیری مشخص در سیاست خارجی نزدیک میشویممنجر به بی تصمیمی و یا رفتار ناهمساز توسط واحدهای مختلف دخیل در سیاست خارجی میشود. ناهمسازی در اعمال سیاست خارجی خود موجب پیامدهای جدی در کاهش بازدهی و کم شدن اعتبار یک کشور در سطح جهانی میگردد. این مسئله زمانی جدیتر میشود که اهداف گوناگون، بهصورت همزمان در حال اجرا باشد. زمانی که از دیپلماسی فرهنگی سخن میگوییم
بدون تردید ذهنها معطوف به کسانی میشود که قرار است حامل پیام فرهنگی ایران باشند،اما همین حاملان فرهنگی باید شناخت لازم را از خردهفرهنگهای ملی و دینی داشته باشند تا بتوانند بهدرستی از حوزههای فرهنگی صیانت کنند.در این بخش حفظ ارزشهای فرهنگی و بومی ایران توسط ایرانیان ساکن سایر کشورها که برای تداوم و بقای فرهنگ ایرانی و مشروعیت بخشیدن به آن در برابر فرهنگ مسلط کشورهای بیگانه تلاش میکنند بهعنوان یکخرده فرهنگ یکی از کارکردهای مثبت تشکیل آن است.بهطور یقین فرهنگ ایرانی که با فرهنگ ناب اسلامی آمیختهشده نمایشی زیبا از فرهنگی نوین در جهان امروز به دنبال دارد که میتواند اثرات قابلتوجهی بر سایر کشورها و در سطح کلان تصمیمسازیهای جهانی داشته باشد و خردهفرهنگهای ایرانی میتوانند با اصلاح فرهنگهای مشابه در جهان اثرات مستقیم دیپلماسی فرهنگی ایران را به نمایش بگذارند.
دیپلماسی , فرهنگ اسلامی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.