علتشناسی پدیده کودکآزاری
گروه اجتماعی- محمدحسین طارمی
کودکآزاری از جرائمی است که قلب هر انسانی را میآزارد! متأسفانه گاه بیتوجهی جوامع، منجر به آسیب کودکان معصوم و بیپناه میشود، که عمق وجود شنوندگان را آتش میزند، البته عوامل متعددی دستبهدست هم دادهاند تا شاهد کودکآزاری باشیم. یکی از عوامل آزار کودکان از سوی والدین، شیطنتها و رفتارهای ناهنجاری است که کودکان از خود بروز میدهند، که گاه این بیقراریها ناشی از بیش فعالی کودک است. بیش فعالی از آن دسته مشکلاتی رفتاری است که نیازمند برنامههای خاص تربیتی و گاه درمانی است. ناآگاهی والدین نیز سبب میشود تا این مشکل بحرانی شده و منتهی به کودکآزاری شود. البته مشکلات روانی دیگری، چون اضطراب، شبادراری، پرخاشگری و… از مشکلاتی است که نیاز به برنامه تربیتی و درمانی دارد. اما متأسفانه گاه بهدلیل بیتوجهی و یا ناآگاهی والدین نسبت به درمان صحیح، این مشکلات همچنان باقیمانده و موجب برانگیختهشدن خشونت علیهکودکمیشود. بهعنوانمثال والدین، کودک مبتلابه شب اداری را روی بخاریبرقی مینشاندند، تا او را تنبیه کنند! ذهنیتهای غلط حاکم درمیان برخی خانوادهها (بهویژه خانوادههای بافرهنگ ضعیف) نیز ازدیگر عوامل منجر به کودکآزاری است. بعضی از والدین نيز تربیت کودک را منحصر به تنبیه بدنی بیحدوحصر میدانند. یکی از دلایل وقوع بیشترین آمار کودکآزاری، یعنی کودکآزاریهای جسمی و روحی در این است که والدین نمیدانند که اعمال سختگیرانه و بیرحمانهآنها کودکآزاری است و گمان دارند که درجهت تربیت کودک گام برمیدارند. درحالیکه امروزه ثابتشده است که تنبیه بدنی، یکی از مخربترین روشهای تربیتی است. بهگفته روانشناسان تداوم این خشونتها میتواند به ترس، اضطراب و پرخاشگری در کودک، پنهانکاری، شبادراری، عدماعتمادبهنفس و عدمقدرتارتباط بادیگران شود، بهطوریکه اکثر کودکان و نوجوانان بزهکار، از خشونتهای خانگی رنجبردهاند. البته عدم درک و آگاهی درست از تنبیه بدنی مجاز به قانون و فقه اسلامی نیز بهجای خود، مؤثر است؛ چراکه از دیدگاه تربیت اسلامی، تنبیه بدنی آخرین شیوه تربیتی است و حدمتعارف آن، عدم وجوب دیه؛ یعنی سرخ شدن پوست است. لذا تنبیه بدنی مجاز صرفاتلنگری کوچک به کودک است، نه آزار جسمی و روحی او. «کودکآزاری» مربوط به طبقه خاصی نمیشود و فقر فرهنگی بهاندازه فقر اقتصادی میتواند در آن خطرآفرین باشد، بهنحویکه مسئله کودکآزاری دربین افراد تحصیلکرده و با بضاعت مالی خوب هم دیده میشود. از سوی دیگر، ضعف سیستم گزارشدهی و کشف جرم درحوزه کودکآزاری، ضرورت اهتمام بیشتر قانونگذاران درجهت ارائه راهکارهای قانونی بیشازپیش میطلبد. ضمن اینکه مجازات و اقدامات تأمینی مناسب با کودکآزاری نیز خود بحثی مهم است؛ چراکه بهراحتی نمیتوان درهمهموارد حکم به عزل سرپرست خانوادهای بهسبب آزار کودک داد؛ زیرا بخشی از این پدیدهها، ناشی از ناآگاهی، ضعف اقتصادی و عواملی ازایندستاند، که با صرف مجازات زندان یا جریمه نقدی قابل جبران نیست. چنانکه جدا کردن فرزند از خانواده نیز زیانبار بوده، تأثیر منفی دیگری بر کودک دارد. لذا باید روشهای آموزشی و مهارتهای تربیتی والدین را افزایش داد و تا آنجا که ممکن است از مجازاتهایی که خود عوارض جبرانناپذیری برنهاد خانواده دارد، خودداری کرد.مهمترین محیط آموزشی کودکان مدارس است. مدرسه، جایی است که کودک زمان بسیار زیادی از عمر خود را درآن میگذارند. بنابراین مشکلاتی که در مدرسه برای دانش آموزان ایجاد میشود، مانند انتظار بیشازحد، ندیدن تفاوتها، اضطراب، ترس ناشی از رقابتهای شدید، تبعیض، تنبیه بدنی، تحقیر، توهین و… سبب آزارهای جسمی و روانی کودکان میشود. به گفته برخی از محققین، سیستم ناکارآمد ارزشگذاری در مدارس و شیوههای تنبیهی نامناسب از عواملی است که سبب مشکلات پیشگفته میگردد. البته بخشی از چنین مشکلاتی به ناتوانیهای تربیتی معلمین بازمیگردد. بنا به آمار انجمن حمایت از حقوق کودکان، ۶/۳ درصد از کودکآزاریها در سال ۸۴ توسط مدیران و معلمان بوده است. معلمانی که تنبیه بدنی یا توهین و تحقیر بیرویه را در دستور کار خود قرار میدهند، به نتایج زودبازده آموزشی و کنترل پلیسی بیشتر بها میدهند. در ردههایی که معلم آن در تنبیه بدنی دست کارآمدی دارد، خیال وی از منظر اطلاعات علمی نیز راحت است؛ زیرا دانشآموزان، جرئت سؤال کردن از چنین معلمانی را ندارند و سکوت ناشی از نظم پادگانی در ردههای درس این معلمان، برقرار است. تنبیه بدنی برخلاف تصور ظاهر، از اقتدار معلم ناشی نمیشود و برعکس از ضعف علمی و کلاس داری وی نشئت میگیرد، بنابراین معلمانی که باسواد و صبورند از اقتدار بیشتری در میان دانش آموزان برخوردارند. ازسویدیگر تغییر نگاه نظام سیاسی نسبت به مدیریت اداره آموزشوپرورش و تغییر نگرش جامعه از نقش مصرفیبودن به نقل تولیدبودن نظام آموزشی، به تقویت این باور کمک خواهد کرد، که افراد متعهد و متدین، با ضریب هوشی و تحصیلات علمی بالا به لحاظ گستردگی دامنه فضای عملکردی، تأثیرگذاری بیشتری را میتوانند در سیستم آموزشی ایفا کنند. البته درصد نسبتابالایی از کودکآزاریها، به مؤسسات نگهداری کننده از کودکان بازمیگردد. بنابهآمار دبیر انجمن حمایت از کودکان ۵/۷درصد از کودکآزاران، از مؤسسات نگهداری کننده کودک بودهاند. باریشهیابی این پدیده در مراکز بهزیستی، روشن میشود که یکیازدلایل عمده چنین اموری از سویی، کمبود امکانات و حمایتهای لازم، و از سوی دیگر ناتوانیهای تربیتی مربیان و مسئولین این مراکز و فقدان نظارت کافی نسبت بهاین مراکز بوده که، منجر بهوقوع حوادثی تلخ در مراکز حفظ و نگهداری کودکان بیسرپرست میشود؛همچنین بزرگترین عامل کودکآزاریهای جسمی، عدم مهارت و ناتوانی والدین در برابر کنترل رفتار کودکانه کودک است. برخیاز والدین، نزدیکترین راه برای اصلاح رفتارهای کودک خود را تنبیه بدنی میبینند که با تکرار از سوی والدین، کودک کمکم بدان عادت میکند، دراینشرایط برخی والدین ناشیانه به سختتر کردن تنبیه بدنی و روانی خود رو میآورند و تا آنجا پیش میروند، که از در لجبازی با کودک معصوم و خام، صدمات جبرانناپذیری به کودک وارد میآورند. در این میان، ناتوانی مادران در کنترل و هدایت رفتار کودکان نقش پررنگتری دارد. ازاینرو، ضروری است تا مادران بیشتر درصدد تربیت و مهار رفتار ناهنجار کودک خود با یادگیری روشهای صحیح تربیت فرزند باشند. اگر مادر فضای خانه را بهدرستی مدیریت کند، کار بهجایی نخواهد کشید، که پدر خسته و کلافه از کار، متوسل به رفتارهای آزارگرانه شود. حتی مادر میتواند پدر را نیز به شیوههای مناسب و جدید تربیتی آگاه نمودهو مانع از خشونت او علیه کودک معصوم شود.گرچه وظایف پدر بهجای خود باقی است. بهطورکلی والدین باید با جدیت درصدد تربیت صحیح کودک با استفاده از روشهای مناسب باشند و صرفادرصدد بزرگ کردن جسم و پر کردن شک او نباشند.
کودک آزار , کودک آزاری , محمدحسین طارمی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.