عزم ملی، شرط مواجهه با کمآبی
گروه اجتماعی
کار ما این روزها هشدار دادن است و ارائه آمار و ارقامی که از کاهش ذخایر آبی سدها میگوید. اگرچه کمآبی اتفاق تازهای نیست، اما این بار با تمامی دفعات قبل توفیر دارد، پیکره منابع آبی نحیفتر از گذشته است و به اذعان کارشناسان در یکقدمی بحران قرار داریم، واقعیتی تلخ که گوشزد میکند بیآبی از ما دور نیست و اوضاع پایتخت به نسبت سایر نقاط کشور هولناکتر است.با نگاهی به آمار دفتر اطلاعات و دادههای آب کشور، بهتر میتوان به وضعیت وخیم منابع آب پی برد: «ذخایر مخازن سدهای تهران سال گذشته حدود ۴۴۱ میلیون مترمکعب بوده و اکنون در حدود ۳۶۱ میلیون مترمکعب است که نشاندهنده کاهش حدود ۱۸ درصدی نسبت به مدت مشابه سال گذشته است.» وضعیت مخازن سدها در سایر نقاط کشور همدست کمی از پایتخت ندارد: «میزان ورودی مخازن سدهای کشور در مهرماه جاری ۸۸۰ میلیون مترمکعب بوده است که این میزان به گفته «فیروز قاسمزاده» سخنگوی صنعت آب، «نسبت به مدت مشابه سال گذشته، ۱۲ درصد و نسبت به پنج سال گذشته بیش از ۳۰ درصد کاهش پیداکرده است.»
کشور ما در سال آبی ۱۴۰۰ – ۹۹ ازنظر خشکسالی، رتبه سوم را در طول ۵۰ سال گذشته به خود اختصاص داده و سال آبی ۱۴۰۱ – ۱۴۰۰، رتبه یازدهم خشکسالی را کسب کرده و مطابق اظهارات سخنگوی صنعت آب «از ابتدای سال جاری تاکنون میزان بارندگیها در کشور فقط سه میلیمتر بوده است که این رقم نشان از کاهش ۴۴ درصدی میزان بارندگیها در مدت مشابه سال گذشته و کاهش میزان ۵۹ درصدی در مقایسه با میانگین بلندمدت دارد.» این آمارها به ما میگوید اوضاع آب بد است، خیلی بد! طی روزهای گذشته محمدرضابختیاری، مدیرعامل شرکت آب و فاضلاب استان تهران با اعلام اینکه پایتخت فقط برای ۱۰۰ روز آب دارد، کوشید از این واقعیت تلخ پرده بردارد که آب کم است و بحران نزدیک. هرچند این خبر با انتشار اطلاعیهای تکذیب شد اما مدتهاست زنگ خطر کمآبی و خشکسالی جدیتر از گذشته به صدا درآمده است و دراینباره داریوش مختاری، کارشناس ارشد حوزه منابع آبی تأکید کرده: «شاید تهران در سال ۱۴۰۱ وضعیتی همانند بخشهایی از اصفهان ۱۴۰۰ را پیدا کند و شرکت آب و فاضلاب استان تهران ناچار شود با تانکر به بخشهایی از شهر آبرسانی کند. وضعیت جیرهبندی و حتی فراتر از آن دقیقا بستگی به حجم آب پشت سدها دارد. چنانچه بارشها کافی نباشد و برای مثال فقط در حدی باشد که مخازن سدها پر شود، شاید تا مقطع تابستان ۱۴۰۱ تأمین آب را پوشش دهند. در این صورت نقطه کانونی بحران، در پاییز ۱۴۰۱ پدید خواهد آمد. دقیقا جایی که دیگر جیرهبندی پاسخگو نخواهد بود.» حال اینکه سرانه مصرف آب در کشور ما بسیار بالاتر از کشورهایی است که در زمینه آب هیچ مشکلی ندارند، این را یوسف خلج امیر حسینی، کارشناس امور منابع آب میگوید و آلمان را مثال میزند که مشکلی ازنظر بارندگی و منابع آبی ندارد اما مصرف آب در ایران از آن کشور بیشتر است.
خلج امیر حسینی، با تکیهبر آمارها روایت میکند که سرانه مصرف آب در ایران حدود ۱۶۰ تا ۱۷۰ مترمکعب است که در تهران گاهی به ۲۲۰ مترمکعب هم میرسد، این در حالی است که ایران مشکل آب دارد و بر روی کمربند خشک دنیا هم قرارگرفته و متوسط بارندگی آن زیر ۲۵۰ میلیمتر در سال است. این مسئله، به همراه پیشبینی آینده منابع آبی ایران، محور گفتوگوی «رسالت» با «رضوان السادات شریف نیا»، کارشناس آب و کنشگر محیطزیست را تشکیل میدهد. «شریف نیا» اشاره میکند به اینکه باید شیوه مصرف را در بخشهای مختلف با وضع موجود تطبیق داده و از «مجموعه راهکارهای کاهش مصرف» استفاده کنیم.
این کارشناس، در بخش دیگری از اظهاراتش، با انتقاد از ترک فعل بخشهای تصمیمگیرنده و اجرایی مرتبط با آب میگوید، وظیفه بخشهای تصمیمگیرنده از دولت تا مجلس و بخشهای نظارتی صرفا وضع قوانین و آییننامهها به شکل دستوری و از بالا به پایین نیست. در این مورد برنامههای توسعه کشور و بخشنامهها ناکارآمد بوده چراکه جنبههای اجتماعی و اجرایی را در نظر نگرفته است. پیش از هرچیز لازم است تعارضاتی که در قوانین و اهداف سازمانها و نهادهای مختلف وجود دارد بر اساس فهم مشترکی از بحران، همسو شود.
ذخایر آب سدهای کشور خوب نیست و ارقام نگرانکنندهای در این رابطه اعلام میشود، آیا به پایان ذخایر آبی نزدیک شدهایم؟
بخشی از منابع آبی ما آبهای سطحی یا همین رودخانهها و تالابها و مخازن سدها هستند که با کاهش بارشها این ذخایر کم شدهاند. اما بخش مهمی از منابع آب زیرزمینی که قابلاتکا برای شرب هستند آبهای زیرزمینیاند که طی دهه گذشته چون در معرض دید نبوده بهشدت به آن دستدرازی شده است و با بیتدبیری از ظرفیت بُرد (مرز جبران پذیری) عبور کرده است. دانش بشر در حدی نیست که بتواند تأثیر قابلتوجهی بر بارشها بگذارد بنابراین ما ناگزیر از مدیریت منابع با توجه به شرایط آب و هوایی موجود هستیم. مدیریت منابع آب امری پویاست و باید براساس منابع موجود و پیشبینی آینده تصمیماتی اتخاذ و اجرایی شود، درنتیجه بهصرف کاهش اعداد و ارقام، آنهم فقط در آبهای سطحینگرانی به وجود نمیآید، بلکه نگرانکنندهتر از این اعداد مدیریت منابع و اولویتبندی با
در نظر گرفتن اثر متقابل آبهای زیرزمینی و سطحی است. متأسفانه در سالی که در آن قرار داریم، باوجوداینکه مشخص بود در پاییز با بحران کمبود آب مواجه خواهیم شد، کوچکترین تغییری در رفتار مصرف حتی در فضای سبز شهرها که کمترین تبعات تعارض اجتماعی را دارد، دیده نشد.
چقدر مسئله کمآبی و حال وخیم سدهای کشور به میزان مصرف آب فراتر از الگوی مشترکان پرمصرف برمیگردد؟
در مورد اینکه آیا ایران به سرزمینی بیابانی و خالی از سکنه تبدیل خواهد شد پاسخ این است که «با ادامه روند کنونی، بله» این فاجعه اتفاق خواهد افتاد. این نکته را هم باید اضافه کرد که در مواجهه با تغییرات اقلیمی و مسئله آب که در زمره مسائل رام نشدنی یا درهمتنیده محسوب میشود، راهکار مشخصی وجود ندارد. زیرا هر اقدامی میتواند تبعات منفیای به همراه داشته باشد یا بر سایر بخشها اثر بگذارد. بهعنوانمثال تأمین آب در کلانشهرها از طریق انتقال آب به توسعه بیرویه و افزایش تصاعدی تقاضا برای آب دامن میزند. این مطلب از دید تصمیمگیران و سیاستگذاران پوشیده نبوده است. بااینحال شاهد اتخاذ تصمیماتی بودیم که تنها در کوتاهمدت جوابگو بوده و در درازمدت دسترسی پایدار به آب را با مخاطره جدی مواجه کرده است. بهعنوانمثال انتقال آب برای تأمین آب شرب تهران از طریق سدسازی و قطع جریان آب رودخانهها، کشاورزان را به سمت برداشت بیشتر از آبهای زیرزمینی سوق داده که منابع استراتژیک آبی هستند. بنابراین برای جلوگیری از تبعات منفیای که یکدیگر را تشدید میکنند لازم است که شیوه مصرف در بخشهای مختلف را با وضع موجود تطبیق بدهیم و از «مجموعه راهکارهای کاهش مصرف» نه صرفا یک راهکار استفاده کنیم. ضمن اینکه لازم است تبعات تصمیمات را پیوسته رصد کرده تا در صورت زیانده بودن رویکردها را تغییر دهیم.
اینکه گفته میشود آب پرمصرفها قطع میشود و خوش مصرفها تشویق میشوند، میتواند راهکار مؤثری برای مدیریت منابع آب کشور باشد؟ (با این توضیح که برخی از صاحبنظران همچنان بر راهکار انتقال آب تأکیددارند!)
تا زمانی که مصرف کنترل نشود، تأمین آب از منابع جدید به معنای ریختن آب در غربال است.
شاهد ترک فعل سیستماتیک در بخشهای تصمیمگیرنده و اجرایی مرتبط با آب و سادهانگاری هستیم. وظیفه بخشهای تصمیمگیرنده از دولت تا مجلس و بخشهای نظارتی صرفا وضع قوانین و آییننامهها به شکل دستوری و از بالا به پایین نیست. در این مورد برنامههای توسعه کشور و بخشنامهها ناکارآمد بوده چراکه جنبههای اجتماعی و اجرایی را در نظر نگرفته است. پیش از هرچیز لازم است تعارضاتی که در قوانین و اهداف سازمانها و نهادهای مختلف وجود دارد بر اساس فهم مشترکی از بحران، همسو شود. بهعنوانمثال هدف خودکفایی در کشاورزی و افزایش سطح زیر کشت، تغییر کاربری اراضی به ویلایی، شهرکسازی و توسعه صنایع آب بر در مقابل افزایش بهرهوری آب قرار میگیرد. در تصویب قوانین، نظر ذینفعان و کاربران بایستی در نظر گرفته شود که در این فرآیند اعتمادسازی و مشارکت نقش مهمی دارد. درواقع رویکرد تنبیهی (آنهم فقط برای جامعه و نه هیچکدام از مسئولینی که در جایگاه خود بیتوجهی، اهمال و منفعتطلبی دارند)، آخرین حلقه زنجیره اقدامات مدیریتی محسوب میشود. مسیر پیش رو دشوار است و همه تصمیم گیران و کارشناسان از آن مطلعاند، ولی به دلیل ترس از تبعات آن و گریز از مسئولیتپذیری، درمان این بیماری به شکل ریشهای را به تعویق میاندازند.
اگر وضعیت به همین ترتیب باشد، پیشبینی شما از آینده منابع آب ایران چیست؟
عدم رسیدگی به وضعیت بیمارگونه مصرف آب در کشور (در همه بخشها ) و حرکت به سمت سراب منابع آبی جدید، امنیت آبی، غذایی و اقتصادی این کشور را درخطر جدی قرار داده است. متأسفانه تصمیمگیریهای غلط و دستوری، سرمایههای اجتماعی را در این بخش تضعیف کرده بهطوریکه در رفتار تکتک افراد جامعه بیش از آنکه منافع جمعی دیده شود این ذهنیت شکلگرفته که اگر من مصرف نکنم دیگری مصرف خواهد کرد.
لذا برآیند رفتار عموم مردم و تصمیم گیران در جهت حفظ اندک منابع موجود نیست. همچنین مهم است که بدانیم، کاهش در کمیت منابع آبی به معنی افزایش آلودگیها در آب است که درنتیجه سلامت جامعه نیز در معرض تهدید است. بنابراین گسترش بیماریهای غیر واگیر هم قابل پیش بینی خواهد بود.
براساس آخرین آمار، ورودی سد زایندهرود از ابتدای سال آبی جاری تا ۲۸ شهریورماه، ۹۶۷ میلیون مترمکعب بود، درحالیکه در سال آبی گذشته ۷۴۵ میلیون مترمکعب و در بلندمدت ۱۳۵۷میلیون مترمکعب بود، همچنین خروجی سد زایندهرود در سال آبی جاری ۱۰۱۳ میلیون مترمکعب بود، درحالیکه در مدت مشابه سال آبی گذشته ۶۷۱ میلیون مترمکعب و در متوسط بلندمدت ۱۳۴۱میلیون مترمکعب بود، بسیاری از کارشناسان در شرایط فعلی، نگران تأمین آب شرب جمعیت ۵ میلیون نفری اصفهان بزرگ هستند، این وضعیت را چگونه تحلیل می کنید؟
اساسا تمرکز بر تأمین آب شرب بهخصوص باهدف جلوگیری از شکلگیری تعارضات اجتماعی بهجای پرداختن به ریشه مسائل آب و رویکردهای پایدار وضعیت فعلی را ایجاد کرده است.
صرفا آگاهی دادن و هشدار به مردم که چه مقدار آب موجود است هم به تغییر در رفتار مصرف کمکی نمیکند. متأسفانه مردم شاهد یک عزم ملی در سطح کلان برای کاهش مصرف نیستند. در حال حاضر بهعنوانمثال در حوضه زایندهرود تخصیصهای نادرست موجب شده که اعتماد به دستگاههای متولی درسه استان چهارمحال و بختیاری، اصفهان و یزد از بین برود، همچنین استان خوزستان بهواسطه طرحهای انتقال آب از کارون به این استانها گرهخورده است. بنابراین نگرانکنندهتر از حجم ذخیره آب در مخازن سدها، تخصیصها و منابع (زیرزمینی و سطحی ) و مصارف در حوضههاست.
تحلیل شما در رابطه با این جملات که یک کارشناس مطرح کرده چیست و چقدر با آن موافقید؟ «تنها راهکار نجات کشور، انتقال سریع نیمی از صنایع به سمت سواحل دریای عمان و ایجاد کلانشهرها در این منطقه است. درحالحاضر دو راهکار تعادلبخشی چاههای آب زیرزمینی و سازگاری با کمآبی و ریاضت آبی در کشور موفق نخواهد بود و نمیتوانیم به همین روش فعلی بهصورت درازمدت آب شهرها را تأمین کنیم و شهرها یکی پس از دیگری دچار مشکل میشوند؛ چون جمعیت دچار افزایش است.»
ما در وضعیت بحرانی قرار داریم، ولی لازم است شناخت درستی از مسئله و ریشههای آن داشته باشیم. آب در تمام دنیا در زمره مسائل درهمتنیده و رام نشدنی محسوب میشود. به این معنی که راهکار واحد، معلوم و مهندسیشدهای که منجر به حل مسئله بشود وجود ندارد. اساسا برای این نوع از مسائل عبارت حل مسئله به کار نمیرود بلکه از تعدیل صحبت به میان میآید که مشتمل بر مجموعهای از راهکارهایی است که باید اثربخشی آن در عمل سنجیده شود. پس هر زمان با عبارت «تنها راهکار» چه از زبان مسئولان و چه از زبان کارشناسان مواجه شدید بدانید که نوع مسئله و ماهیت متغیر و پویای آن بهخصوص در ابعاد اجتماعی و اقتصادی در نظر گرفته نشده است.
ما ناگزیر از اتخاذ تصمیمات ریاضتی برای مصرف آب هستیم اما به شکل دستوری و بدون مشارکت مردمی موفق به اجرای آن نخواهیم بود. برخی از قدمهای آغازین، پیش از آنکه ریاضتی بر مردم تحمیل شود و اقداماتی با تبعات اجتماعی پیشبینینشده کلید بخورد، میتواند شامل این مراحل باشد: «پذیرش اشتباهات گذشته و همسویی نهادهای متولی آب در تصمیمگیری با اتکا بر منابع موجود»، « دسترسی آزاد به اطلاعات منابع و مصارف و تخصیصها برای عینی شدن عدالت آبی»، « اعتمادسازی و جلب مشارکت عمومی در تصمیمگیری و اجرا بهطوریکه حرکتی در جامعه از منفعت بینی شخصی و منطقهای به سمت خیر جمعی شکل بگیرد»، «نظارت و پایش اثرات تصمیمات اتخاذشده و نحوه اجرای آن با کمک ذینفعان» و در یککلام ریاضت آبی و اصلاح بارگذاریها در یک سیستم شفاف مدیریتی پویا قابلاجرا خواهد بود.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.