عباس(ع) پرچم هدایت
علمدار یک جایگاه نظامی نیست. پیش از آن یک جایگاه اجتماعی است که بدون حضور او هیچ نهضتی قابل شکلگیری نیست. وظیفه او تنها انجام امور مادی رهبر نهضت نیست. او نسخهای کوچکشده و قابل درک برای مردم است. وظیفه او این است حلقه واسطه مردم و امام باشد. امام همچون خورشید است که دیدن آن از شدت نور ممکن نیست.
اما ماه را همه میتوانند ببینند. دیدن ماه همان نور خورشید است که در شب ممکن میشود. ماه تنها واسطهای بین چشم آدمها و نور خورشید است. اگر اینگونه نگاه کنیم، میتوانیم عظمت وجود قمر بنیهاشم را دریابیم. او کسی بود که مردم برای درک عظمت امام حسین میتوانستند به او بنگرند. او خودش یک حسین است در ابعاد کوچکتر و ملموستر. ماجرا فقط این نیست که او چون نیروی بدنی خاصی داشت فرمانده سپاه اباعبدالله علیه السلام شده بود. او همهچیزش شبیه امام بود. همانگونه که در زمان پیامبر مردم برای شناخت رسولالله صلوات الله علیه ، باید به حضرت امیر علیه السلام مینگریستند.
اینگونه میفهمیم چرا امام در روز عاشورا خطاب به برادر خویش فرمود: «ارکب بنفسی انت یا اخی». امام شخصیتی عادی نیست که از سر عاطفه مطلق به کسی ابراز محبت دارد. این جمله سیدالشهدا یعنی حضرت عباس به مقام نفس رسیده بود، شاید همانگونه که امیرالمومنین نفس رسول خدا بود. عباس علیهالسلام امتداد امام حسین بود؛ ولایت داشت بر اصحاب امام از سمت امام. وقتی به زمین افتاد، اباعبدالله الحسین علیه السلام فرمود: «قلت حیلتی». چون قمر بنی هاشم فقط یک فرمانده نظامی نبود، امتداد امامت حسین بود. رابطه حضرت با امام حسین ما را به یاد رابطه امیرالمومنین با رسولالله میاندازد: یک کفیل مطیع که بدون او اسلام پیروز نمیشد. کربلا هم بدون حضرت عباس علیه السلام بخشی از حماسه و هیجان خود را از دست میداد. عباس برای حسین، هارون بود برای موسی، علی بود برای نبی، حسین بود برای حسن…
این مطلب بدون برچسب می باشد.
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.