طناز بی تکرار
| گروه فرهنگی|
هنوز اهالی هنر داغ درگذشت استاد محمدعلی کشاورز را از یاد نبرده بودند که درگذشت ناگهانی هنرمندی دیگر داغ دل سینما را تازه کرد. علیاکبر محمودزاده گرجستانی با نام هنری سیروس گرجستانی متولد ۲۵ اسفند ۱۳۲۳ در بندر انزلی بازیگر تئاتر، سینما و تلویزیون کشورمان روز پنجشنبه به علت سکته قلبی در ۷۵ سالگی در بیمارستان لواسانی تهران رخ در نقاب خاک کشید تا جامعه هنری ایران را در داغی بزرگ فرو برد.
مهاجرت به «تهرون»
هشتساله بود که پدر و مادرش به تهران کوچ کردند؛ تهران، ناصرخسرو، کوچه مروی. کوچهای باریک و بنبست با دیوارهای کاهگلی و خانههای قدیمی. گرجستانی در خاطراتش از آن دوران به یاد میآورد که کلاس دوم ابتدایی، بغلدستیهایش که دو تا «بچهتهرون» بودند چطور پس کلهاش میزدند و لهجه رشتیاش را مسخره میکردند. همین بود که باعث شد مدتها در خانه جلوی آینه بنشیند و لهجه «تهرونی» را تمرین کند. او آنقدر برای این کار انگیزه و استعداد داشت که به قول خودش از کلاس سوم دیگر مثل «آنها» حرف میزد. «فکر کنم ۸ یا ۹ ساله بودم که به تهران آمدیم، منتها کلاس اول دبستان را در مدرسه عنصری یا اگر اشتباه نکنم، مدرسه رودکی شهر رشت گذراندم. مادرم میگفت در ۱۳۲۳ خورشیدی به دنیا آمدهام اما در شناسنامهام تاریخ دیگری درجشده است. در آن زمان ویترین مغازههای لالهزار بسیار دیدنی بود، بنابراین همیشه به پدر اصرار میکردم که فرصت بیشتری برای دیدن مغازهها به من بدهد.»
شروع کار هنری
اولین کار سیروس گرجستانی انبارداری در کارخانه «آزمایش» بود. آنجا با مرحوم «هادی اسلامی» آشنا میشود.
هادی که در کارخانه، زیردست سیروس بود به دوست نزدیک او تبدیل شد اما بعد از یک سال او کارخانه را ترک میکند تا اینکه دو سه سال بعد این دو دوست بهطور اتفاقی در نزدیکی «تئاتر شهر» به هم برمیخورند و اسلامی میگوید که وارد تئاتر شده و به گرجستانی هم پیشنهاد میدهد که نقشی در یک نمایش را بر عهده بگیرد؛ نقش یک «آبحوضی». بعدازآن در چند نمایش دیگر نقشهای پیشپاافتاده گرفت. گرجستانی در سال ۴۵ هم در دو فیلم سینمایی ظاهرشده بود اما «بازیگر سینما» نبود. او که به استخدام وزارت فرهنگ و هنر درآمده بود، فعالیت حرفهای و بدون وقفه خود در عرصه هنرهای نمایشی را از اولین سال پس از انقلاب شروع کرد. گرچه پیشتر اینجاوآنجا نقشهای کوچکی گرفته بود اما سال ۱۳۵۸ در دو فیلم سینمایی بازی کرد و سال ۵۹ در دو فیلم دیگر؛ در سال ۶۲ در فیلم «دادشاه» به کارگردانی حبیب کاوش و تلهتئاتر «هنگامه شیرین وصل» به کارگردانی هادی مرزبان و نمایش «مخمصه» به کارگردانی فرهاد مجد آبادی بازی کرد و بعدازآن میشد گفت «سیروس گرجستانی، بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون.»
فوتبال، عشق سیروس
فوتبال ازجمله اصلیترین علاقهمندیهای سیروس گرجستانی بود. او از دوران نوجوانی وارد فوتبال شد و از دسته سوم به دسته اول آمد و در باشگاه شاهین (پرسپولیس) به مدت ۴ سال حضور داشت. سیروس گرجستانی در دوران اوج تیم شاهین در پست دفاع وسط برای این تیم بازی میکرده است. تیمی که بزرگانی مثل همایون بهزادی و حمیدشیرزادگان و بسیاری دیگر از ستارههای تاریخ فوتبال ایران را در خود داشت. ماجرا احتمالا مربوط به دهه ۴۰ است:«آن موقع که دبیرستان بودم، چهار سال تیم فوتبال شاهین سابق بودم. خیلی کوبیدم، بروم تیم ملی. رفقای من مثل همایون بهزادی و حمید شیرزادگان رفتند، تیم ملی و من خیلی ناراحت بودم چرا نرفتم، ولی دیپلم که گرفتم حساب کردم، باید کار کنم. ما زیاد دارا نبودیم. پدرم ندار بود. باید از پس مخارج زندگی برمیآمدم. آن موقع باشگاهها پول نمیدادند. مجبور شدم در آن دورانی که میکوبیدم بروم تیم ملی ، پی کار باشم تا پول درآورم. این شد که ورزش را کنار گذاشتم و در اداره تئاتر استخدام شدم.»
آثار موفق
باوجود حضور در حدود ۵۰ فیلم سینمایی، اما شاید بیشتر محبوبیت سیروس گرجستانی به خاطر بازی در سریالها بوده است. او در تلویزیون با رضا عطاران و متهم گریخت حسابی محبوب شد. متهم گریخت، صاحب دلان، مأمور بدرقه، شاهگوش، دندون طلا، درخت دوستی، هشتبهشت، امام علی(ع)، همسران، هتل، پشت کنکوریها، گاوصندوق، زن بابا، خوشنشینها، کلاه پهلوی، سه دونگ سه دونگ، جاده چالوس، نوار زرد، آنام و دنگ و فنگ روزگار، تنها بخشی از سریالهای او هستند.
گرجستانی هنرمند بیتکرار بود
متأسفانه جامعه هنری با از دست دادن سیروس گرجستانی داغدار شد و ما هنرپیشه بی تکراری را از دست دادیم.
علی رفیعی مجری و بازیگر کشورمان در گفتوگو با «رسالت» بابیان مطلب فوقادامه داد: مرحوم گرجستانی نزدیک به نیمقرن فعالیت هنری داشت و در طول این سالها در چندین پروژه افتخار همراهی ایشان را داشتم. شاید یکی از مهمترین خصلتهای ایشان خوشرویی و مهربانی بود که در کنار کار جدی و حرفهای خود سبب شده بود تا در دل اهالی هنر بنشیند.
وی بابیان این نکته که دوستان هنری به دلیل علاقهای که به ایشان داشتند از لقب «عمو سیروس» استفاده میکردند یادآور شد:هرکسی که از نزدیک با استاد گرجستانی حشرونشر داشت جذب اخلاق و رفتار حرفهای و نیز صمیمیت ایشان میشد و این حقیقتی بود که در این سالها میشد در شخصیت و رفتار ایشان دید.
رفیعی یکی دیگر از ویژگیهای حرفهای مرحوم گرجستانی را سختکوشی در اجرای موفق تیپها و نقشهای ایشان برشمرد و گفت: خاطرم هست در بسیاری از برنامهها، مرحوم گرجستانی با دقت و تمرین و نیز جدیت سناریو را میخواند و به دنبال تیپسازی واقعی بر اساس نقشی که به ایشان محول میشد بود. شاید این نکته برای هنرمندان جوان بهعنوان الگو میتواند مورداستفاده قرار گیرد که در حین کار باید با جدیت و ممارست به ایفای نقش پرداخت چراکه به گفته این استاد بزرگ عرصه هنر، هیچ موفقیتی بدون سختی و تلاش به دست نمیآید و این موضوع را بارها در گفتوگوهای حضوری عنوان میکردند.وی در پایان گفت: بازهم هنرمندی عزیز را از دست دادیم و باید ذکر این نکته را یادآور شوم که تا زمانی که هنرمندان در عرصه هستند باید برای آنها اهمیت و جایگاه قائل شد و اجازه نداد خانهنشین شوند. باید حرمت و احترام هنرمندان را حفظ کرد و در دوران کهولت و پیری قدرشان دانسته شود تا این رفتار و منش در بین نسلهای مختلف نهادینه شود.
سیروس گرجستانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.