ضرورت وجود دادسرای ویژه اشتباهات مدیریتی
یک. دقیقا از فردای سقوط دولت سوریه و فرار اسد، صدها سیاستمدار ایرانی به تحلیل علل سقوط و زمینههای سرنگونی حکومت او میپردازند. برخی از این تحلیلگران، در ابعاد سیاسی یا نظامی حوزه سوریه مسئولیت داشتهاند و مثلا اگر میزی فرضی در دولت ایران با عنوان میز سوریه وجود داشته، همینها پیشازاین دور آن میز نشستهاند. سؤال اینجاست که اینهمه تحلیلگر مبرز، پیشازاین کجا بودند و چرا نظام تحلیلی ما، حتی در همان ۸ دسامبر که احتمالا بشار اسد، چمدانش را هم بسته بود هنوز نمیتوانست تصور کند که بشار اسد در معرض سقوط است.
دو. حدود دو سال پیش و پس از جنگ روسیه و اوکراین، یک مقام ارشد حوزه انرژی در برنامه زنده تلویزیونی از زمستان سخت اروپا سخن گفت. اصلا موضوع این نیست که دولتهای اروپایی با اتخاذ سیاستهای صرفه جویانه، ارتقاء سطح بهرهوری و مدیریت منابع، از آن مقطع زمانی با آرامش عبور کردند. مسئله آن است که آن پیشبینی درست از آب درنیامد.
سه. نمونهها ازایندست بسیار است. چند نکته اساسی وجود دارد: اولا تحلیل محاسباتی غلط آنهم در سطح کلان، ناشی از فهم سطحی یک مدیر یا چند مسئول نیست، بلکه برآیند تحلیلی و تشخیصی یک دستگاه است. یعنی همچون حوزههای درمانی، تشخیص اشتباه صرفا متوجه یک فرد نیست بلکه ناشی از کهنگی ابزارها، ضعف تیم پزشکی و نارسایی تحلیلهاست. ثانیا تحلیلهای کلان منطقهای یا اقتصادی، جای چنین اشتباهاتی نیست، چنانکه تشخیص اشتباه در مسائل حیاتی پزشکی، میتواند تبعات جبرانناپذیر داشته باشد. ثالثا در حوزه پزشکی مراجعی جهت رسیدگی به اشتباهات و تخلفات همچون دادسرای ویژه جرائم پزشکی طراحیشده اما برای اشتباهات متعدد و فاحش تصمیم گیران سیاسی و اقتصادی کشور چنین سازوکاری نداریم. رابعا تحلیل مقدم بر عمل و فعالیت است، این یعنی وقتی ما در یک زمینه، تحلیل درستی نداریم قطعا تصمیمات و اقدامات درستی هم نخواهیم داشت. اسفبار آنکه نتیجه برخی از این تصمیمات مبتنی بر فهم غلط، سالها بعد معلوم میشود.
چهار. یک نمونه، طرح تثبیت قیمتها در سالهای نخست دهه هشتاد شمسی است. آن روز، چند چهره که برخی از آنها اقتصاددان هم هستند تصمیم گرفتند برای جلوگیری از تورم، قیمتها را بهصورت دستوری ثابت نگهدارند و جلوی تعدیل سالانه نرخها را بگیرند. همین تصمیم، امروز ریشه ناترازی برق و گاز و بنزین و سایر حاملهای انرژی شده و جالبتر آنکه رئیس مجلس وقت آن را هدیه مجلس به مردم دانست. آن چهرهها خائن نبودند، واقعیت آن است که نمیدانستند و امروز ثمره کارشان بهوضوح معلوم است. در پی هرکدام از آن تصمیمها، زنجیره پدیدهها در پی آمده، گاز در فصل اوج با کمبود مواجه شده و موجب افت فشار و تعطیلی ادارات و دانشگاهها و مدارس میشود، گاز صنایع صادراتی قطع یا جیرهبندی میشود و درنتیجه تولیدکنندگان بزرگ با افت تولید و صادرات مواجه میشوند، ارز کمتری به سامانه عرضه میکنند و جهش ارزی ایجاد میکند، صنایع داخلی در مضیقه قرار میگیرند، مثلا مرغداریهای بزرگ با نداشتن گاز، جوجه ریزی نمیکنند و دو ماه بعد که فصل عرضه میرسد، مرغ و تخممرغ کمتری راهی بازار میشود و جهش قیمت اقلام غذایی رخ میدهد و زنجیرهای از مشکلات اساسی در پی هم میآید. این را هم میدانیم که مسئله ابعاد دیگری هم دارد اما اینجا فرض بر ثابت نگهداشتن سایر پارامترهاست.
پنج. ما عمدتا در زمان بروز مشکلات، مجریان را زیر فشار رسانهای و نظارتی و قضایی میگذاریم. سؤال این است که اگر یک تشخیص اشتباه پزشکی و مثلا آسیب به سلامتی یک شهروند تبعات دارد، چرا تشخیص اشتباه اقتصادی و آسیب به معیشت میلیونها نفر نباید تبعات داشته باشد. طبیعتا اگر چنین دادگاههایی هم برگزار نشود، باید با ابزار رسانه و در دادگاه افکار عمومی چنین محاکمههایی صورت پذیرد.
محسن پیرهادی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.