ضرورت انتقال آب برای احیای سیستان و بلوچستان
گروه اجتماعی
انتقال آب، سیاست موردعلاقه تمامی دولتهاست، فرقی هم نمیکند که تلاش برای انتقال آب دریاچه کاسپین به سمنان در دولت پیشین باشد یا آغاز عملیات اجرایی انتقال آب خلیجفارس به فلات مرکزی در دولت فعلی! مهم گذشتن از سد مخالفان است تا بدون توجه به مبانی پایداری بومشناختی، بدون توجه به موازین پیشرفت پایدار همسو با تمدن، بدون نیازسنجی مستند و مستدل، بدون گزینهیابی ژرفاندیشانه، بدون توجیه اقتصادی- اجتماعی درست و بدون مطالعات و بررسیهای لازم، طرحی در دستور کار قرار گیرد و بامطالعه جانبدارانه اجرایی شود. این پروژهها در نگاه دولتمردان بهغایت محبوب و پردستاورد است و در نظر فعالان محیطزیست مخرب و پرمخاطره! در شرایطی که انتقال آب دریا در دیگر کشورهای جهان جزء گزینههای آخر تأمین آب به شمار میرود اما در کشور ما پروژههای پرهزینه در اولویت اول قرار میگیرند.
انتقال آب از دریای عمان به شرق و کویر مرکزی هم پرهزینه است که البته با انتقادهای فراوان در سالهای گذشته مواجه شده و بهزعم بسیاری از کارشناسان نهتنها مشکل آب شرب استانهای شرقی کشور را حل نمیکند، بلکه تبعات اجتماعی و اقتصادی بسیاری به دنبال خواهد داشت. طرحی که به گفته برخی صاحبنظران برای سیستان حیاتی است و به همین علت نمایندگان مجلس شورای اسلامی، با کلیات طرح انتقال آب دریای عمان به استان سیستان و بلوچستان موافقت کردند و با ۲۱۰ رأی موافق، جدیت خود را برای تصویب آن نشان دادند و نیمه اسفندماه ۱۴۰۰ رئیس دولت سیزدهم این قانون را برای اجرا ابلاغ کرد. در شرایطی که اختلافنظر میان ایران و افغانستان بر سر حقابه هیرمند، به شکل کمسابقهای شدت گرفته، عملیات اجرایی این پروژه به مرکز و شمال سیستان و بلوچستان با حضور رئیسجمهور آغازشده و طی روزهای اخیر دو طیف موافق و مخالف در مقابل یکدیگر صفآرایی کردهاند.
موافقان از ثمرات این پروژه میگویند، اینکه انتقال آب دریای عمان به سیستانوبلوچستان، انتقال بینحوضهای نیست و بهعنوان یک استان ساحلی حق برداشت آب از دریای عمان را دارد. موافقان همچنین تأکید میکنند: «سیستان و بلوچستان دروازه امنیتی ایران است و جمعیتی بالغبر۷۰۰ هزارنفر در آن منطقه مرزنشین سکونت دارند. به دلیل اهمیت استراتژیک این استان و پنج شهری که در آن هستند، حفاظت از آن بسیار ارزشمند و ضروری است چون درصورتیکه در امنیت خللی ایجاد شود همچون خشکی تالاب هامون و وزش باد و گردوغبار و… که موارد کماهمیتی هم نیستند، میزان مهاجرت از این منطقه افزایش مییابد.» مخالفان اما میگویند، «شرکتهای مشاور و کسانی که در این پروژهها منتفع هستند در غالب موارد با بحرانی جلوه دادن شرایط اینطور القا میکنند که وضعیت بسیار بحرانی است و اگر این پروژه اجرا نشود شرایط بحرانیتر خواهد شد، ولی اگر این پروژه اجرا شود امنیت آبی برقرار است.» مخالفان به آمارهایی استناد میکنند که مربوط به دو سال قبل است و نشان میدهد، حداقل نیاز آبی در سیستان و بلوچستان فقط برای ادامه حیات – و نه کشاورزی و غیره_ بالغبر ۱۰ میلیارد مترمکعب است. بنابراین به گفته آنها نمیتوان در طرحهای انتقالی با صد میلیون مترمکعب آب برای کل استان نسبت به برقراری امنیت آبی و نجات از بحران آب وعده داد.
قریب بهاتفاق فعالان محیطزیست که با ساختار و سازوکار و اصول حاکم بر محیطزیست آشنایی دارند، این اقدام را نادرست دانسته و معتقدند، اگر سیستان را با آبمعدنی سیراب میکردیم، بهتر از این بود که آب را از دریای عمان انتقال دهیم. این در حالی است که هنوز نظام مصرف اصلاحنشده و باید بهجای عرضه آب، تقاضا را مدیریت کرد.
فعالان محیطزیست، تأکید میکنند: طرح انتقال آب از دریای عمان در شرایط کنونی کشور که عملا بیش از ۳۰ میلیاردمتر مکعب سالانه آب خاکستری در بخشهای خانگی، تجاری، کشاورزی، صنعت و زباله تولید میشود، منطقی و خردمندانه نیست. چرا بهجای اولویتدادن به بازچرخانی آب و تأسیس تصفیهخانه، مرمت لولهکشی شهری، تفکیک آب شرب از مصارف بهداشتی منازل و مدیریت مصرف در بخشهای کشاورزی و صنایع آببر، سراغ آسانترین و گرانترین کار ممکن رفتهایم؟ این آب فقط میتواند در مناطقی چون زابل و زاهدان که بهشدت در تأمین آب شرب مردمش در تنگنا قرارگرفته، توصیه شود تا حقابه هامون از هیرمند بهجای انباشت در چاهنیمهها، صرف تابآوری دوباره هامون و مهار چشمههای تولید گردوخاک و ارتقای توان زیستپذیری شرق کشور شود.
دیدگاه موافق و مخالف
به هر ترتیب دولت برای برونرفت سیستان و بلوچستان از چالش کمآبی و بحران آب، «عملیات اجرایی انتقال آب دریای عمان به استانهای شرقی» را آغاز کرده و رئیس دولت، از این طرح با عنوان پروژه «عظیم آبرسانی از دریای عمان به شرق کشور» نام برده، این درحالی است که حجت میانآبادی، استادیار دانشکده کشاورزی، مهندسی و مدیریت آب دانشگاه تربیت مدرس معتقد است هیچ تضمینی برای امنیت آبی سیستان وجود ندارد. اگر ۵ سال دیگر با دو میلیارد دلار هزینه همچنان در سیستان مشکل آب داشتیم چه کسی مسئولیت آن را میپذیرد؟
او در گفتوگو با پیام ما تشریح میکند: «پروژه انتقال عمان به سیستان در کنار تأمین هزینه ۱/۸ میلیارد دلاری آن حداقل در خوشبینانهترین حالت که کشور دچار مشکل بودجه نباشد ۵ سال طول میکشد و پرسش مهمی که مقامات استان و حتی کشور باید پاسخ دهند این است که آیا ضمانت میکنند با اجرایی شدن این پروژه، امنیت آبی منطقه سیستان برای ۵ سال بعد تأمین و دوباره به اسم نجات مسئله آب سیستان، تقاضای پروژه دو تا سه میلیارد دلاری دیگری نداشته باشند؟ ما شاهد بودیم پروژه ۸۵۰ میلیون دلاری در این منطقه با وعده حل مشکلات سیستان اجرا شد و صاحبان پروژه از صندوق توسعه ملی ارزی برداشت کردند ولی همچنان چالش بر سر جای خود باقی است. لذا چرا نمیپرسند که اثربخشی آن پروژهها و وعدههای کذایی در ۵ سال گذشته برای آن پروژه چه شد؟ بهمحض حیفومیل آن هزینهها گزینه غیرمنطقی دیگری در دستور کار استان و کشور و وعده دیگری به مردم داده میشود؟ متأسفانه برخی افراد و مسئولان صحبتهایی را مطرح و هزینههایی را هم ایجاد میکنند ولی وقتی پروژه شکست خورد طلبکار شده و وعده پروژه بعدی را میدهند. موضوع دیگر اینکه مسئولان استانی بگویند درس آموختههایشان از اینهمه بودجه و پروژههای شکستخورده در سیستان چیست؟ و آیا تیم مجری و شرکتهای مشاور این پروژه، تضمینی برای امنیت آبی سیستان میدهند و اگر ۵ سال دیگر با دو میلیارد دلار هزینه همچنان در سیستان مشکل آب داشتیم چه کسی مسئولیت آن را میپذیرد؟»
نگاه کردن به این پروژه از زاویه پیامدها و احتمال شکست آن یکسوی ماجراست، اما در سوی دیگر، چنین نگرشی حاکم است که «اگر تمام انتقال آبهایی که به فلات مرکزی انجام میشود یک امر اشتباه باشد، انتقال آب از دریای عمان به سیستان و بلوچستان و هامون درست و بجاترین اقدام ممکن است.» سخنی که پیشتر از زبان سیدمحسن موسوی خوانساری در گفتوگو با ایسنا مطرحشده و حالا این کارشناس آب در گفتوگو با «رسالت» میگوید: « عملیات اجرایی طرح ملی انتقال آب دریای عمان به استانهای شرقی کشور در سفر رئیسجمهور و وزیر نیرو به استان سیستان و بلوچستان آغازشده که ظرفیت انتقال آب در این طرح تا ۲٫۴ میلیارد مترمکعب در سال برآورد شده و با اعتبار ۳ میلیارد یورویی، بهمنظور تأمین آب شرب و صنایع کشور در استانهای سیستان و بلوچستان، خراسان جنوبی و خراسان رضوی اجرایی میشود. مهمترین قسمت این طرح، انتقال آب به سیستان و بهویژه زابل است که دارای اهمیت استراتژیک بوده و از جنبه اقتصادی و دفاعی مهم است، به این دلیل که اگر حقابه رودخانه هیرمند تأمین نشود، منابع آبی زیرزمینی و سطحی خاص دیگری در منطقه سیستان وجود ندارد، بنابراین مهاجرت گسترده قسمتی از جمعیت ۷۰۰ هزارنفری سیستان به استانهای دیگر خصوصا گلستان اجتنابناپذیر است و چون سیستان تنها دروازه دفاعی در شرق کشور محسوب میشود، دشمنان این مرزوبوم از گذشتههای دور نسبت به این امر آگاه بوده و سعی در تخلیه این منطقه مهم مرزی داشتهاند، لذا با آگاهی از این موضوع ، دولت نسبت به حقوق شهروندان سیستانی در تأمین آب شرب سالم حساس بوده و خط لوله انتقال آب از دریای عمان را در دستور کار خود قرار داده است.» این کارشناس عنوان میکند: «شاید برخی از پروژههای انتقال آب نهتنها برای کلانشهرها مفید نباشد، بلکه به علت ایجاد جذابیت در منطقه به مهاجرتهای بیشتر و مصرف آب منجر شود، اما این موضوع در مورد زابل و سیستان صدق نمیکند و اگر برای شیرین سازی
و انتقال یک مترمکعب آب به سیستان حدود دو دلار یا یکصد هزار تومان هزینه شود باید سالانه از مالیات عمومی کشور کسر و برای این اقدام هزینه کرد، زیرا حفظ سیستان بهمثابه حفظ سرزمین ایران است و مشارکت تمام ایرانیان برای آبادانی این خطه و حمایت از مرزنشینان سیستانی اجتنابناپذیر است. به این نکته هم باید توجه کرد که ایرانیها برای هر مترمکعب آب شرب، کمتر از ۱۰۰۰ تومان میپردازند و این در شرایطی است که به نرخ امروز، دولتها باید برای تأمین ۱۰۰ میلیون مترمکعب آب شرب سیستان و حتی زاهدان در هرسال تا ۱۰۰۰۰ میلیارد تومان از بودجه عمومی هزینه کنند. این مبلغ شاید تا ۵ درصد بودجههای عمرانی کل کشور هم باشد، بااینوجود باید این مبلغ را تأمین و برای سیستان هزینه کرد.» سیستانی که برخی معتقدند باید در وهله اول بندناف آب شرب آن را از افغانستان جدا کرد تا گروکشیهای سیاسی افغانستان به حداقل برسد. امین کمالی، دبیر سابق مجمع مطالبهگران محیطزیست کشور با اشاره به این مسئله عنوان میکند: ما شاهدیم که افغانستان هر وقت میخواهد از ما امتیازی بگیرد اندک آبی در مرزها رها میکند تا مردم با فشار به حاکمیت، ایران را پای میز مذاکره ببرد و افغانستان هم با سوءاستفاده از این فرصت امتیازهای خود را از دولت ایران میگیرد.
کمالی میگوید: «۸۰ درصد مردم معیشتشان به آبی که از سرچشمههای افغانستان نشئت میگیرد، وابسته است و آب شرب حدود یک و نیم میلیون نفر وابسته به همین آب است و در دو سه سال اخیر هیچ آورده آبی نداشتهایم. این مسئله بهجایی رسیده است که تنها ذخیره آبی استان که چاه نیمهها هستند وضعیت بحرانی دارد و طبق گفته نمایندگان و مسئولین مربوطه در آینده نزدیک شاهد قطعی آب خواهیم بود.» ازاینرو موافقان پروژه انتقال آب دریای عمان تأکید میکنند که انتقال آب به سیستانوبلوچستان ضرورتی انکارناپذیر است و این پروژه در ردیف طرحهای انتقال بینحوضهای جای نمیگیرد و باتوجه به بحران آب در این استان میتوان به این پروژه و دستاوردهای آن در آینده خوشبین بود. مرکز پژوهشهای مجلس نیز به دستاوردهای این طرح امیدوار است و ناظر بر اظهارات کارشناسان، اجرای آن را به دلیل رفع کمبود آب مناطق مختلف استان سیستان و بلوچستان با اولویت شهرهای زاهدان و زابل تأیید کرده است.
مطابق گزارش مرکز پژوهشها، آب استان سیستان و بلوچستان، در حال حاضر عمدتا از مناطق مرزی شرقی و جنوب شرقی تأمین میشود و از این منظر برخی از نقاط این استان کاملا به آب ورودی از افغانستان از طریق رودخانه هیرمند وابسته است. خشکسالیهای پیدرپی و پدیده تغییر اقلیم به مشکلات تأمین آب این منطقه از کشور دامن زده است، بررسی سوابق تاریخی نشان میدهد که تأمین حقابه رودخانه هیرمند از طرف کشور افغانستان همواره دچار چالش بوده و علاوه بر این با حاکم شدن دورههای خشکسالی در کشور افغانستان، ورود آب از این کشور به رودخانه هیرمند در طولانیمدت با عدم قطعیتهای فراوانی روبهرو خواهد بود. بهطوریکه در حال حاضر با قطع جریان آب رودخانه هیرمند، تالابهای هامون تقریبا بهطورکامل خشک شدهاند و علاوه بر مشکلات معیشتی که برای مردم منطقه رخداده، مشکلات زیستمحیطی عدیدهای ازجمله بروز طوفانهای گردوخاک را به دنبال داشته است. در این گزارش بر لزوم حفظ جمعیت در مناطق مرزی و ممانعت از مهاجرت مردم این مناطق تأکید و عنوانشده که لازم است هرچه سریعتر نسبت به تأمین پایدار آب در این منطقه چارهاندیشی و اقدام شود و همچنین با توجه به ماده ۳۶ قانون برنامه پنجساله توسعه مبنی بر لزوم استفاده از ظرفیت
شیرین سازی آب دریا برای تأمین آب شرب استانهای جنوبی، میتوان بخشی از کمبود آب این مناطق را با استفاده از
شیرین سازی و انتقال آب تأمین کرد. اگرچه شیرین سازی و انتقال آب ممکن است برخی مشکلات زیستمحیطی را نیز به همراه داشته باشد، اما وضعیت آب مناطق شرقی و جنوب شرقی به حدی بحرانی است که حفظ امنیت آبی این منطقه از اولویت بالاتری برخوردار است؛ زیرا امنیت آبی، امنیت منطقه را به دنبال خواهد داشت. مرکز پژوهشها در این مورد تشریح کرده: برای به حداقل رساندن تبعات مخرب زیستمحیطی باید مطالعات جامع و اقدامات لازم نیز صورت گیرد. علاوه بر مسائل ذکرشده، در کنار استفاده از ظرفیت آب دریا و شیرین سازی، لازم است به مسئله مدیریت تقاضا در منطقه نیز توجه جدی شود. زیرا در صورت عدماصلاح رویکردهای مدیریت تقاضا در مناطق مورد هدف، اجرای طرح شیرین سازی و انتقال آب ممکن است باعث افزایش تقاضا و رشد کاذب نیاز آبی جدید در این مناطق شود که در این صورت، طرحهای انتقال آب نیز کارکرد خود را از دست خواهند داد. لذا اجرا و پیادهسازی روشهای مدیریت تقاضا نیز در این مناطق باید موردتوجه جدی قرار گیرد. براساس بررسیهای مرکز پژوهشهای مجلس، درحال حاضر سهم ایران از شیرین سازی آب خلیجفارس در دریای عمان تنها ۲ درصد است درحالی که بسیاری از مناطق جنوبی کشور با بحران جدی آب مواجهاند بنابراین باید تمهیدات لازم جهت گسترش فناوریهای نوین مربوط به شیرین سازی آب دریا و استفاده از آن، با در نظر گرفتن ملاحظات زیستمحیطی، اندیشیده شده و سریعا به مرحله اجرا درآید.
طرحهای شیرینسازی آب دریا در شرایط تنش آبی
احد وظیفه، رئیس مرکز ملی خشکسالی و مدیریت بحران سازمان هواشناسی هم پیشازاین ماجرا و در گفتوگو با ایرنا درباره اصل انتقال آب دریا به سایر نقاط سرزمین گفته بود: «انتقال آب دریا به شهرهای مرکزی برای برطرف کردن خشکسالی از جنبههای مختلفی قابلبررسی است؛ ایران هماکنون از جهات مختلف با تنش آبی مواجه است، هم مشکل تأمین آب شرب در شهرها را داریم هم تأمین آب کشاورزی؛ بهخصوص در فلات مرکزی کمبود آب جدی است، بهطوریکه همه از کاهش جدی آبهای زیرزمینی خبر میدهند. برداشت از آبهای زیرزمینی عوارض مختلف بدون بازگشتی ازجمله فرونشست زمین دارد. اینکه راهحل انتقال آب شیرینشده دریا میتواند جایگزین مناسبی باشد و پاسخگوی تنش آبی و نیازهای آتی؟ قطعا خیر، نمیتواند. این طرح حداکثر میتواند یک شهر یا روستا را آبرسانی کند، اما اینکه بهصورت وسیع نیازهای آبی را برطرف کند اینچنین نیست. هزینه تمامشده انتقال آب دریا آنقدر گران است که اگر حتی در بخش کشاورزی هم استفاده شود، موجب گران شدن محصولات کشاورزی خواهد شد، ضمن اینکه حجم آب محدودیت دارد و نمیتواند فراگیر باشد. بااینحال در شرایط تنش آبی تأمین آب شرب اولویت است و چارهای جز این نیست که با طرحهای شیرینسازی آب دریا، آب را بهدست مصرفکننده برسانیم. بااینحال توصیه میشود با استفاده از تکنولوژی هزینه تصفیه آب را کاهش دهیم. تأمین انرژی از نیروگاههای خورشیدی میتواند منجربه کاهش آلودگی هوا و در درازمدت به ارزانتر شدن این طرح کمک کند. ایران منابع بسیار غنی انرژی خورشیدی برای تولید الکتریسیته دارد و اگر بتوانیم آب دریا را با طرحهای شیرینسازی با استفاده از انرژی خورشیدی شیرین کنیم، هم کارآفرینی کردهایم و هم در بلندمدت مقرونبهصرفه خواهد بود و از آلودگی زیستمحیطی ناشیاز سوزاندن سوختهای فسیلی برای شیرینسازی جلوگیری میشود.»
انتقال آب , سیستان و بلوچستان
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.