صنعت از نظرگاه دین و حکمت - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 46384
  پرینتخانه » اقتصادی, فرهنگی, مطالب روزنامه تاریخ انتشار : ۱۰ تیر ۱۴۰۰ - ۶:۱۸ |
قرآن، اهل‌بیت و حکمای مسلمان به جایگاه ضروری صنعتگران در جامعه چگونه پرداخته‌اند؟

صنعت از نظرگاه دین و حکمت

یکی از بنیادی‌ترین پیشرفت‌های بشر و یکی از مقولاتی که بشر را به کلی از دیگر انواع مخلوقات جدا می‌کند، ساخت ابزار است. ابزار مختلف از ابتدا وسیله‌ای بود که انسان به وسیله آن توانست طبیعت را مهار کند.
صنعت از نظرگاه دین و حکمت
سجاد تنها
یکی از بنیادی‌ترین پیشرفت‌های بشر و یکی از مقولاتی که بشر را به کلی از دیگر انواع مخلوقات جدا می‌کند، ساخت ابزار است. ابزار مختلف از ابتدا وسیله‌ای بود که انسان به وسیله آن توانست طبیعت را مهار کند. او با آتش، در طبیعت درخوراکی‌ها تغییر ایجاد کرد و آن را موافق طبع خود ساخت، با چرخ فاصله‌های جغرافیایی را برای خود قابل پیمودن نمود و ابزارهای جنگی و مهلک، خطر وحوش را کم کرده و نیز شکار حیوانات را ممکن کرد. پس ساخت و صناعت ابزار یکی از جلوه‌های قوه الهی نطق در انسان است و از همین رو، مقدس و آسمانی است. چنانکه گفته کی‌شود برخی ابزارهای مانند قلم یا زره، توسط انبیاء به بشر آموخته شدند. بنابراین صنعت و ساخت ابزار کاملا موردتوجه اسلام و حکمای مسلمان است. در جامعه اسلامی این تصور غلط وجود دارد که اسلام فقط در حوزه فقه، اخلاق و مباحث عقلی و نقلی ورود کرده و نسبت به مباحث روز و کاربردی سکوت کرده است. با بررسی منابع اسلامی به این نتیجه خواهیم رسید که در قرآن و سخنان اهل‌بیت عصمت و طهارت مباحث مهمی مطرح شده است. به مناسبت ۱۰ تیر روز صنعت و معدن بر آن شدیم که به بیان سابقه مفهوم صنعت در منابع اسلامی بپردازیم.
 آیا تمدن صنعت در اسلام توسط بزرگان موردبحث و تحلیل قرار گرفته است؟
با استناد به آثار دانشمندان اسلامی همچون فارابی، اخوان‌الصفا، ناصرخسرو، ابن خلدون، خواجه نصیرالدین طوسی و میرفندرسکی بر جای نهاده‌اند، می‌توان نشان داد که آن‌ها مبانی نظری و اصول برهانی مستحکمی برای صنعت و فناوری پدید آورده‌اند. فارابی با ارائه رساله مستقلی با عنوان «احصاء العلوم» دراین‌باره به طرح مباحث صنعت پرداخته است. او در ابتدای رساله، شرافت علوم و صنایع را از سه محور قابل‌بحث می‌داند: 
۱. از نظر موضوع علم
۲. روش‌های استدلالی که در آن به‌کار گرفته می‌شود
۳. فایده و سودمندی آن
محتوای رساله فوق کلیاتی درباره دانش، خطاهای موجود در آن‌ها و جنبه‌هایی از علم است که او برای دقت بیشتر و خطای کمتر، یادآور آن‌ها می‌شود. مهم‌ترین نتیجه‌گیری درباره کتب دانشمندان اسلامی همچون فارابی آن است که نظریه‌های پرداخته‌شده توسط آن‌ها درباره صنعت، سندی غیرقابل‌انکار درباره جامعیت کامل اسلام ناب محمدی است. زیرا صنعت بخش مهمی از تمدن بشری است و رشد و توسعه یا در مقابل، افت و کاستی در آن، می‌تواند معلول نگره‌هایی باشد که مردمان در یک جامعه، از زاویه دینی و ارزشی و عرفی به آن دارند.
خداوند متعال در آیه ۸۰ سوره انبیاء  قرآن کریم می‌فرماید: به او ( داوود پیامبر) صنعت زره‌بافی – برای شما – آموختیم، تا در جنگ‌هایتان محافظ شما باشد. حضرت علی علیه‌السلام در عهدنامه مالک اشتر می‌فرمایند: کار مردمان استوار نشود جز با بازرگانان و صنعتگران که هر صنفی امکاناتی فراهم می‌آورند و بازارها را برپا می‌دارند و چیزهایی را که مردم خود نمی‌توانند فراهم کنند فراهم می‌کنند و کار مردم را راه می‌اندازند. حضرت صادق آل محمد نیز در سخنان قابل تأملی که اشاره مستقیم به بحث صنعت دارد می‌فرمایند: در این امر تأمل کن که گاه ظرف‌ها و کالاهای نو و بی‌سابقه‌ای پیدا می‌شود که مردم آن‌ها را پدید می‌آورند و نوآوری می‌کنند. 
بررسی کتب موجود این پیام را دارد که یکی از صناعات مهم در تمدن اسلامی کیمیاست. این‌که اساسا در کتب اسلامی از کیمیا به عنوان یک دانش صنعت یا دانش حکمت یا حتی دانش عرفان یاد شده است موردبحث ما نیست ولی قطعا ریشه  آن بر اساس آرزوی دیرین بشر در تبدیل اشیا دیگر به طلا، بسیار کهن است. این میراث به مسلمانان رسیده و کنار آن، فرهنگ کیمیا هم انتقال یافته است. بخشی از آن، ابزارآلات است، ابزاری که شرح آن را خوارزمی در باب نهم کتاب مفاتیح العلوم  آورده و دامنه آن از نظر عملی و فعالیت‌های آزمایشگاهی روشن می‌شود. با این حال، همواره کیمیا، در حاله‌ای عرفان و حکمت ماورائی هم بوده و کمتر شکل آن این‌که علاوه بر کارهای شیمیایی، می‌باید عامل به آن از نوعی توانایی‌های آسمانی، ریاضتی‌و نیز دعایی برخوردار باشد. این دانش، هیچ‌وقت به جایی نرسید اما مسلما می‌توانسته در حاشیه، کمکی به دانش شیمی کرده باشد، کمکی که تاریخ گزارش ویژه‌ای از آن ندارد و پیداست آنچه بوده، دانشی عقیم بوده و زایشی نداشته است. با این حال، اهمیت و سابقه آن، آثار احتمالی در ساخت  طلا همواره آن را در کانون توجهات قرار داده است.
در «انیس الناس» که اثری درباره یاددهی اخلاقیات عمومی و شغلی است، درجایی که درباره تربیت طفل است، روی این اصل تأکید دارد که هر کدام از اطفال، روی یادگیری صنعتی زمینه دارند و اگر تربیت او درزمینه همان باشد، نتیجه‌بخش خواهد بود: «آنكه در طبيعت طفل نظر كنند و از احوال او به طريق فراست معلوم كنند كه اهليت چه نوع صناعت و قابليت چه صنف كمال داردو فطرت او موافق كدام طريق از طرق فضائل است‌و او را به اكتساب آن نوع فضيلت و صناعت مشغول گردانند، چه همه كس مستعدهر صنعتى نباشد.» به نظر او چنین نیست که همه به دنبال «صناعات اشرف» بروند که این خود «مدار نظام عالم و مناط قوام بنی‌آدم» را بر هم می‌زند. نویسنده تأکید می‌کند که «پس مستعد هر صنعتى را متوجه آن بايد گردانيد تا به اسرع احوال ثمره آن ظاهر گردد. چه ارتكاب برخلاف اين معنى سبب تضييع اوقات و موجب تعطيل ساعات بود.» دراین‌باره مثالی هم از صفی‌الدین ارموی و یاقوت مستعصمی می‌زند که مستعصم، اولی را برای تعلیم خط گماشت و دومی را موسیقی. مدت‌ها کارشان بی‌نتیجه بود، تا آن‌که جای آن‌ها را عوض کرد و نتیجه داد: «حكم فرمود تا صفى الدين را به تعليم علم موسيقى دادند و ياقوت را به آموختن خط و نتيجه اين رعايت آنكه هريك سرآمد عالم شدند.»
او توصیه می‌کند که در آموختن صنعت به یک طفل‌او را از صنایع دیگر غافل نکند: «با وجود اشتغال بر صنعت موافق طبيعت طفل را از صنايع ديگر معرض نگردانند. چه قصور همت در اكتساب فضائل و بر اشتغال صنايع اقبح قبايح بود.»مهم این است که روحیات او را هم در نظر بگیرد: «بايد كه امرى كه متعلق به حفظ صحت و دفع كسل و بلادت و حصول حدت و ذكا و نشاط بود، لازم او گردانند.» تلاش برای این‌که وقتی طفل صنعتی یاد می‌گیرد
آن را ادامه دهد تا «ماهر» شود توصیه بعدی اوست: «آنكه چون صنعتى از صنايع كه متعلق به كسب معاش باشد بياموزد آنچه از اجرت آن صنعت حاصل شود به معاش او صرف گردانند و آن دخل به خرج او كنند. تا چون حلاوت اكتساب و لذت آن بيابد در آن كار ماهر گردد و در طلب معيشت و تكفل امور آن قادر باشد.»این‌که شخص با درآمد مختصر، به دنبال لذت رفته و از کار و مهارت در آن بماند، آن‌چنان که فرزندان ثروتمندان چنین هستند و از صنعت بی‌بهره‌اند، امری خطاست: «چه اكثر اولاد اغنيا چون به ثروت و غنا مغرور باشند از صناعات و آداب آن محروم مانند و بعد از انقلاب روزگار و حوادث ايام به درويشى و مذلت افتند و محل ترحم دوستان و شماتت دشمنان گردند، «حرفة المرء كنزه» و اولاد جماعتى كه مدار معاش ايشان بر كسب باشد اولى آنكه عند حصول الضيعه متاهل شوند»۱. در متون بعدی هم، در شرح تربیت کودک، از آموختن صناعات به آنان و آداب آن، سخن گفته شده است.
نویسنده : سجاد تنها |
برچسب ها
,
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : ۰
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.