صعود زمستانی با طعم مرگ - روزنامه رسالت | روزنامه رسالت
شناسه خبر : 36860
  پرینتخانه » اجتماعی, مطالب روزنامه, ویژه تاریخ انتشار : 18 دی 1399 - 6:26 |
نگاهی به مسئله کوهنوردی، خطرات و توصیه‌ها با یادآوری حادثه‌ای که پنجم دی‌ماه رخ داد؛

صعود زمستانی با طعم مرگ

حوادث کوهستان را غیرطبیعی می‌دانند که در پی بی‌احتیاطی کوهنوردان و کوه‌پیمایان در صعود و فرود از ارتفاعات کوهستانی و پایین بودن ضریب ایمنی آنان رخ می‌دهند و هرساله اخبار حوادث مربوط به گروه‌های کوهنوردی حرفه‌ای و آماتور در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند. آخرین نمونه آن مربوط است به 16 دی‌ماه که پنج کوهنورد در ارتفاعات زرین کوه دماوند پس از گرفتاری در کولاک و شرایط نامساعد جوی نجات پیدا کردند اما حادثه‌ای هم پنجم دی‌ماه رخ داد که بسیار تأثربرانگیز بود و حالا این موضوع بهانه‌ای شده تا به  مسئله امداد و نجات کوهستان و  راه‌های پیشگیری از مخاطرات احتمالی آن بپردازیم.
صعود  زمستانی با طعم مرگ

گروه اجتماعی
حوادث کوهستان را غیرطبیعی می‌دانند که در پی بی‌احتیاطی کوهنوردان و کوه‌پیمایان در صعود و فرود از ارتفاعات کوهستانی و پایین بودن ضریب ایمنی آنان رخ می‌دهند و هرساله اخبار حوادث مربوط به گروه‌های کوهنوردی حرفه‌ای و آماتور در رسانه‌ها بازتاب پیدا می‌کند. آخرین نمونه آن مربوط است به ۱۶ دی‌ماه که پنج کوهنورد در ارتفاعات زرین کوه دماوند پس از گرفتاری در کولاک و شرایط نامساعد جوی نجات پیدا کردند اما حادثه‌ای هم پنجم دی‌ماه رخ داد که بسیار تأثربرانگیز بود و حالا این موضوع بهانه‌ای شده تا به  مسئله امداد و نجات کوهستان و  راه‌های پیشگیری از مخاطرات احتمالی آن بپردازیم. همان‌طور که می‌دانید، طی روزهای قبل، خشم طبیعت بر دوستداران خود رحم نکرد و ۱۲ کوهنورد را به کام مرگ کشاند؛ مرگی از جنس برف و یخ تا ثابت کند باکسانی که قدرت او را جدی نمی‌گیرند شوخی ندارد.
 پنجم دی‌ماه، روز شوک‌آوری برای جامعه کوهنوردی ایران و مردم بود. عده‌ای از کوهنوردان که قصد صعود به قله قلعه دختر را داشتند در ریزش بهمن منطقه آهار و دارآباد گرفتار آمدند و بهمن جان ۲ نفر از آنان را ستاند. در منطقه کلک‌چال نیز تونل بادی که از غرب تهران تا توچال را در برگرفته و موجب افت ناگهانی دما شده بود، ۱۰ نفر را چنان غافلگیر کرد که امکان کوچک‌ترین عکس‌العملی را از آنان گرفت و تقدیر برای آنان مرگی یخی را رقم زد. هرچند در چنین حوادثی قصور متوجه طرفین ماجراست اما نهادهای ذی‌ربط نیز باید مسئولیت کم‌کاری‌های خود را به‌تمامی بپذیرند و انگشت اتهام را تنها به‌سوی جان‌باختگان نشانه نروند. طبق گفته کارشناسان پوشش برخی از این جان‌باختگان نشان می‌دهد تمامی افراد، کوهنورد حرفه‌ای نبوده و بیشتر آن‌ها انفرادی کار بوده‌اند و این موضوع لزوم تقویت هشدار کوهستان را بیش‌ازپیش نمایان می‌کند.  بابک جاریانی، کوهنورد یکی از افرادی است که معتقد است فدراسیون کوهنوردی در شرایطی که به خاطر کرونا یکسال است همه‌چیز را رها کرده، به‌عنوان مرجع اصلی باید پاسخگو باشد: « در سال‌های قبل فدراسیون در کلک‌چال و کوه‌های اطراف تهران نفراتی را در روزهای پنج‌شنبه و جمعه به‌عنوان سرپرست در این مناطق می‌گذاشتند اما امسال خبری از این نفرات نیست. اگر حداقل‌در مکان‌های پر حوادث  کوه مثلاتا سر گردنه کلک‌چال نفرات فدراسیون یا هیئت کوهنوردی تهران و نیروی امدادی می‌گذاشتند این اتفاق ناگوار نمی‌افتاد». 
 هشدارهای لازم داده‌شده بود!   
  اما این حادثه که کام همه ما را تلخ کرد، چنین پرسشی را به ذهن متبادر می‌کند که آیا حوادثی ازاین‌دست ناشی از ضعف‌هایی درزمینه پیشگیری و هشدار کوهستان وامداد و نجات است یا پای سهل‌انگاری کوهنوردان در میان است؟ 
رضا زارعی، رئیس فدراسیون کوهنوردی تأکید می‌کند، هشدارهای لازم در این زمینه داده‌شده بود. وی بابیان این‌که شرایط جوی در روز جمعه به‌مراتب وخیم‌تر از پنج‌شنبه پیش‌بینی‌شده بود و کوهنوردان می‌بایست برنامه صعود خود را تغییر می‌دادند به ایرنا می‌گوید: «فدراسیون به‌محض دریافت هشدار سازمان هواشناسی و یا هواشناسی کوهستان اخطاریه‌ها را برای کوهنوردان اطلاع‌رسانی می‌کند؛ پیش‌ازاین حادثه نیز حدود پنج اخطاریه در سایت قرارگرفته بود و اطلاع‌رسانی خوبی از طریق شبکه خبر، رادیو و کانال‌های مرتبط انجام شد».
 صادق ضیاییان، مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی نیز می‌گوید: « از روزهای ابتدایی هفته گذشته سازمان هواشناسی کشور با صدور چندین هشدار تأکید کرده بود که طی روزهای پنج‌شنبه و جمعه (۴ و ۵ دی‌ماه) مردم از فعالیت‌های کوهنوردی خودداری کنند ».  اما قادر اسدی، مسئول کمیته روابط‌ عمومی باشگاه کوهنوردان تهران نظر دیگری دارد و می‌گوید اطلاعیه رسمی در خصوص خطرناک بودن هوا منتشرنشده بود: « می‌گویند اطلاعیه دادیم و نامه زدیم که کوه نروید! اصلاچنین چیزی نبود. شاید دریکی، دو کانال کوهنوردی، هواشناسی کوهستان هشدار درباره خطرناک بودن هوا داده بود؛ اما اطلاعیه رسمی در‌این‌باره منتشر نشد. ما باشگاه کوهنوردی هستیم و وقتی می‌خواهیم در برنامه‌ای شرکت کنیم، جوانب امر سنجیده می‌شود. دوستان هواشناسی را چک می‌کنند، با منطقه ارتباط می‌گیرند و مسائل را در نظرمی‌گیرند». 
 بستن مبادی ورودی شدنی نیست !
درحالی‌که عده‌ای می‌گویند چرا در شرایط نامساعد جوی جلو ورود کوهنوردان گرفته نمی‌شود تا شاهد چنین حوادث تلخی نباشیم عده‌ای بر این باور هستند که این کار  شدنی نیست. مدیرکل پیش‌بینی و هشدار سریع سازمان هواشناسی به گستردگی عرصه اشاره‌کرده و بابیان این‌که در روز جمعه مردم از تمام نقاط شمال تهران اقدام به کوهنوردی و صعود کرده بودند می‌گوید: باید از دستگاه‌های مختلف ذی‌ربط پرسید که آیا امکان ایجاد محدودیت در همه نقاط رادارند یا خیر؟ 
در همین زمینه «عباس محمدی»، عضو انجمن کوهنوردان ایران و از دوستداران طبیعت کوهستان، کوهنوردی را دارای دو مقوله متفاوت دانسته و در این خصوص به « رسالت » توضیح می‌دهد: « یکی از این مقوله‌ها کوهنوردی جدی است که معمولا افراد به قله‌های بلند یا دارای شرایط سخت صعود می‌کنند  و یا صعودهایی را در زمستان و در ایران انجام می‌دهند. نوع دیگری از کوهنوردی را کوه‌پیمایی می‌گوییم.  کوه‌پیمایی یعنی گردش در کوه‌ها به شکل غیر جدی و به‌صورت تفریحی یا به‌عنوان ورزش. چیزی حدود ۹۰ درصد افرادی که در ارتفاعات شمال تهران یا کوه‌های دیگری که نزدیک شهرهاست می‌بینید از نوع دوم هستند. یعنی برای یک ورزش ساده و پیاده‌روی به کوه می‌روند. حالا هرکدام از این دو نوع الزامات و شرایط جداگانه‌ای دارد. در حادثه جمعه ۵ دی می‌بینیم افرادی که درگیر حادثه شدند وعده‌ای که متأسفانه دچار سرمازدگی شدید شده و فوت کردند از هر دو گروه هستند. یعنی مابین این‌ها اشکان رضوانی را داشتیم که از دوستان خود من بود و یک کوهنورد جدی بود. ایشان استاد دانشگاه تهران بود. یعنی می‌خواهم بگویم ازلحاظ سواد و معلومات و تشخیص آدم معمولی نبود و از سطح متوسط جامعه بالاتر بود.  دکتر فاطمی را داشتیم که هم عضو یک باشگاه کوهنوردی بود و هم دندان‌پزشک بود یعنی ایشان نیز از سواد، معلومات و حس تشخیص بالاتری از سطح عمومی جامعه برخوردار بود و اسماعیل جلیلوند که ایشان نیز یک کوهنورد جدی بود و در دوره‌ای عضو تیم ملی کوهنوردی بوده و  صعودهای خارج  از کشور نیز داشته است. این‌ها سه‌نفری هستند که من اسم‌هایشان را می‌دانم. یعنی حداقل ۳ نفر تا جایی که من اطلاع دارم از این ۱۲ نفر، کوهنوردان جدی بودند. بقیه را نمی‌دانم اما طبیعتاعده‌ای از این افراد از گروه کوه‌پیمایان بودند. لذا زمانی که می‌خواهیم حادثه را بررسی کنیم باید بین این دو گروه تفکیک قائل بشویم. یکسری افراد هستند که برای کار تمرینی و جدی و حتی به‌صورت عمدی در شرایط سخت به کوهنوردی می‌روند تا با سرما و شرایط سخت آشنا شوند. به‌عنوان‌مثال برنامه‌ای دارند که در آن‌یک هفته زمستانی به منطقه اشترانکوه یا زرد کوه یا دماوند بروند. این در کوهنوردی یک استاندارد پذیرفته‌شده است که شما هر چه در شرایط سخت‌تر به کوه بروید کارتان باارزش‌تر است. شرایط سخت‌تر یعنی درواقع شرایط خطرناک‌تر.  فکر می‌کنم این گروه را باید مجزا کرد و خب در این قسمت وسایل خوب و آموزش‌های لازم و حس تشخیص و تسلط به مسائلی مثل کار با جی‌پی‌اس و جهت‌یابی کمک می‌کند تا شما در کارتان موفق‌تر شوید. گروه بزرگ‌تری از کوهنوردان در نزدیک شهرهای بزرگ یا مراکز جمعیتی، انبوهی از مردم هستند که در روزهای تعطیل برای پیاده‌روی و تفریح و یک ورزش ساده در کوه حضور پیدا می‌کنند و ما در این قسمت یک ضعف اساسی داریم ». 
 نباید مسیر کوهنوردی را ساده‌سازی کرد
«محمدی» در ادامه به تشریح این ضعف اساسی پرداخته و عنوان می‌دارد: « مسیر بسیاری از کوه‌های نزدیک به شهر ازجمله همین توچال توسط نهادهای مختلف ساده‌سازی شده است. این ساده‌سازی فریبنده و پر ایراد است و نباید این کار شود. یعنی در اطراف شهرها نباید مسیرها طوری ساده شوند که انبوه افراد بتوانند بروند.  به‌عنوان‌مثال  امکاناتی ازجمله خط تله‌کابین با انواع و اقسام جاده‌ها، رستوران، پناهگاه و غیره که من اسم این را محیط شهری شده می‌گذارم. همین مسیر کلک‌چال که ۸ نفر در آن کشته شدند از پایین که حرکت می‌کنید یک‌راه پهن درست کرده‌اند که حتی یک ماشین هم شاید بتواند از آن عبور کند و انبوهی از افراد به‌راحتی صعود می‌کنند.  وسط همین راه پاسگاه امداد هلال‌احمر است. کمی بالاتر قهوه‌خانه است، بالاتر اردوگاه خود کلک‌چال است که درواقع یک مجتمع پناهگاهی و اقامتگاهی است. بنابراین مجموعه این تشکیلات باعث می‌شود آن کوه‌پیما احساس امنیت کاذب پیداکرده و تصور کند این مسیر بسیار مجهز است، پس خطری ندارد. درنتیجه بسیاری از کوه‌پیمایان که آموزش‌های حرفه‌ای را ندیده‌اند و حتی وسایل مناسب را نیز ندارند فکر می‌کنند این محیط امن است. حتی در بسیاری موارد دیده می‌شود افراد در زمستان با یک کتانی و یا یک کفش معمولی کوه‌پیمایی، کلاه نامناسب و شلوار جین برای صعود به کوه می‌آیند. شما وقتی در زمستان از جمشیدیه به سمت کلک‌چال می‌روید وقتی به اردوگاه کلک‌چال می‌رسید ممکن است تا ۱۰ درجه دمای هوا سردتر باشد. بعد از یک ساعت طی مسیر وقتی به گردنه‌ای می‌رسید که به آن گردنه زین اسبی می‌گویند و این دست حوادث بیشتر از آن گردنه به بالا اتفاق می‌افتد، باد اثر سرما را چند برابر می‌کند و سرمای ۱۰ درجه زیر صفر را  به ۳۰ تا ۴۰ درجه زیر صفر می‌رساند و خیلی‌ها به این دلیل دچار اشتباه شده و  مسیر را ساده‌سازی می‌کنند، حداقل باید در مواردی که پیش‌بینی‌های هواشناسی خبر از شرایط نامعمول می‌دهد، مبادی ورودی را ببندیم، آن مراجعی که می‌توانند مانع ورود عموم کوه‌پیمایان شوند، فدراسیون کوهنوردی و یا هیئت‌های کوهنوردی شهرها نیستند؛ به نظرم در اینجا پلیس به‌عنوان مقامی که دارای قدرت اجرایی قوی است باید وارد عمل شود. مثل همین روزهای کرونا که چندین هفته مبادی کوهنوردی شمال تهران را بسته بودند در آن شرایط خاص نیز مبادی اصلی را ببندند و از طریق صداوسیما و دیگر مراجع رسمی اعلام شود که کوه‌پیمایان نمی‌توانند بروند. عموم مردم که بیش از ۹۰ درصد این افرادی  را تشکیل می‌دهند به درکه و کلک‌چال و غیره می‌روند و اطلاعات کافی ندارند و باید در شرایط سخت آب و هوایی نهادی جلو ورود این‌افرادبه کوه را بگیرد. حداقل زمانی که پیش‌بینی می‌شود در توچال باد غیرعادی وجود دارد این اتفاق بیفتد. من پنج‌شنبه ۴ دی دیدم هواشناسی و برنامه‌های مربوط به کوهنوردی اعلام کردند که یک جبهه هوای بسیار سرد و باد شدید درراه است و برای جمعه هشدار نیز دادند. درست است برخی سایت‌ها هشدار ندادند اما برخی نیز دادند. خب همه مردم که نمی‌توانند این تشخیص را بدهند یا عموم مردم که اخبار سایت‌ها را چک نمی‌کنند. لذا نهادی مثل استانداری یا فرمانداری باید با پلیس هماهنگ شود و مسیرهای پررفت‌وآمد را ببندند و اعلام نیز کنند». 
«محمدی» بابیان این‌که ما بیشتر از این‌که به فکر امداد و نجات باشیم باید به پیشگیری فکر کنیم می‌گوید: « ما در قسمت امداد ضعف‌هایی داریم یعنی نیروی کافی متخصص در کوه‌پیمایی و کوهنوردی، امدادگر و هلی‌کوپتر مخصوص ارتفاع و تعداد کافی خلبان آموزش‌دیده به‌خصوص در کوهستان‌های دورافتاده‌تر مثل زرد کوه و اشترانکوه و سبلان و جبال بارز در کرمان  نداریم یا هزینه‌ها بسیار بالاست. در تهران‌ یکی ،دو  بالگرد است که هلال‌احمر پرواز می‌دهد، اما در بسیاری از شهرستان‌های دوردست همین هم نیست. حتی چنانچه هلی‌کوپتر نیز باشد در بسیاری از مواقع شرایط جوی به‌گونه‌ای است که نمی‌تواند پرواز کند. ما در این زمینه‌ها ضعف جدی داریم. البته در  ۶، ۵  سال گذشته با کمک هلال‌احمر و کوهنوردان و فدراسیون کوهنوردی وضع امداد و جست‌وجو بهتر شده اما تا رسیدن به وضعیت ایده‌آل فاصله زیادی داریم و در کنار تمام این‌ها باید بیشتر بر پیشگیری تمرکز و سیستمی را پیاده کرد تا در روزهایی که پیش‌بینی هواشناسی شرایط را غیرعادی اعلام می‌کند مبادی ورودی کوه‌ها را ببندیم».  
 پوشش حوادث کوهستان به بیمه‌ها واگذار شود
«محمدی» در شرایطی که امداد کوهستان بسیار پرهزینه است، بهترین راهکار برای برخورداری هر چه بیشتر و بهتر از امکانات امدادی را محول کردن این موارد به  بیمه‌ها می‌داند: « کشورهایی که در حوزه رشته‌کوه‌های آلپ هستند، ازلحاظ سطح درآمد و تکنولوژی بسیار بالاتر از ما هستند و تیم‌های بسیار حرفه‌ای دارند و بالگردهایی که مخصوص کار در شرایط بوران و طوفان است و خلبانانی که برای این کار آموزش‌دیده‌اند. همچنین امدادگرانی آموزش‌دیده در اختیاردارند، اما از همه این‌ها مهم‌تر بیمه‌هایی است که در آن کشورها برای پوشش این قضیه وجود دارد. ما اکنون در ایران مشکلی که داریم این است که پرواز بالگرد بسیار پرهزینه است و آن‌طور که من اطلاع دارم هر ساعت پرواز هلی‌کوپتر ۵۰ میلیون تومان هزینه دارد. نمی‌دانم این هزینه را چه ارگانی پرداخت می‌کند. در کشورهای آلپی آمده‌اند و این کار را زیر نظر بیمه‌ها برده‌اند یعنی زمانی که مردم می‌خواهند به کوه یا جایی بروند که خطرناک است، بیمه‌ای می‌خرند که هم حادثه را پوشش می‌دهد و هم هلی‌کوپتر را. مثلا فرض کنید شما می‌خواهید از فرانسه یا ایتالیا  به قله مون بلان صعود کنید، ۶۰ تا ۷۰  یورو  می‌دهید و بیمه‌ای دریافت می‌کنید و چنانچه  حادثه‌ای برایتان پیش آمد بیمه تا سقف هزار یورو هزینه بیمارستان و بالگرد را می‌دهد. دیگر در آن شرایط نهادی مثل صلیب سرخ نمی‌گوید ما پول نداشتیم بالگرد بپرد یا خواستیم از ارتش بگیریم و در اختیار ما قرار ندادند. آنجا بالگرد آموزش‌دیده آماده پرواز است و هزینه‌اش را هم از بیمه می‌گیرد. چنانچه ما چنین سیستمی را در کشور راه‌اندازی کنیم که زمستان حداقل کسانی که به قله‌های سخت می‌روند این بیمه را بخرند و در صورت بروز حادثه از هزینه‌های پرداختی استفاده کنند بسیار خوب است و  این هزینه دیگر گردن دولت، هلال‌احمر یا ارتش نمی‌افتد». 
وی معتقد است طبق گفته‌هایی که گاهی مطرح می‌شود حادثه نمی‌تواند چندان ارتباطی با اختلال جی‌پی‌اس داشته باشد، هرچند این اختلال در مکان‌های مختلف کشور وجود دارد و گاهی مشکلاتی را نیز به وجود آورده است: « افرادی که آن روز درگیر حادثه بودند یا در کوه حضور داشتند می‌گویند این باد به‌قدری ناگهانی آمده که همه را زمین‌گیر کرده است.  افراد راه را می‌شناختند و از این نظر مشکلی نداشتند، بلکه علت حادثه سرعت گرفتن باد و غافلگیری بوده است. در آن شرایط افراد غالبانفسشان بند می‌آید و ذرات یخ که از زمین بلند می‌شود به همراه باد شدید داخل ریه‌ها  می‌رود و ریه یخ می‌زند.  این افراد به‌غیراز آن‌یکی، دونفری که دچار بهمن زدگی شده بودند، سرپا یا حالا نشسته منجمد شدند و درواقع اصلادرگیر مسیریابی نبودند که جی‌پی‌اس بخواهد به آن‌ها کمک کند. البته بنده خود تجربه اختلال جی‌پی‌اس در خارج از تهران رادارم و یکسری از دوستان کوهنورد ما نیز تجربه مسیر اشتباه گرفتن از جی‌پی‌اس رادارند. در دیگر نقاط دنیا نیز این اتفاق افتاده است که جی‌پی‌اس آنتن ندهد. از طرفی بادی که در حادثه توچال آمد را باد سیاه می‌گویند. چنین بادی با سرعت ۸۰ تا ۹۰ کیلومتر در ساعت و در سرمای ۱۰ درجه زیر صفر اصلابه شما اجازه نمی‌دهد جی‌پی‌اس‌تان را دربیاورید و نگاه کنید».  
«کاوه کاشفی»، رئیس سابق هیئت کوهنوردی استان تهران در بخش نخست گفت‌وگوی خود با «رسالت » به شرح حادثه جمعه ۵ دی‌ماه در ارتفاعات شمال تهران می‌پردازد و می‌گوید: « این حادثه در چهار منطقه اتفاق افتاده است که در هر یک از این مناطق شرایط حادثه از یکدیگر متفاوت بوده است. بیشترین تلفات در منطقه کلک‌چال بوده که شاید بتوان گفت علت اصلی آن کاهش شدید دما و سرعت‌بالای باد بوده است که باعث زمین‌گیر شدن ۸ نفر از کوهنوردان، افت دمای بدن و انرژی آن‌ها و متأسفانه درنهایت یخ‌زدن این عزیزان شد. این ۸ نفر همه در غالب یک تیم واحد نبوده‌اند و به‌صورت یک یا دونفره و جدا از یکدیگر و با فواصل زمانی و مکانی متفاوت طی مسیر می‌کردند. در آهار نیز یک گروه در قالب یک باشگاه کوهنوردی برای صعود قله قلعه‌دختر در حال کوه‌پیمایی بوده‌اند که دچار بهمن می‌شوند و ازاین‌بین یک نفر جان خود را از دست می‌دهد و پیکر وی بعد از چند روز پیدا می‌شود. مابقی بهمن زده‌ها با کمک هم‌تیمی‌های خود نجات پیدا می‌کنند. در حادثه دارآباد دو نفر زیر بهمن می‌مانند. این منطقه در طی سال‌های طولانی به‌ندرت دچار بهمن شده است اما شرایط خاص جوی آن روز به‌گونه‌ای بوده است که مسیر تردد این افراد را بهمن می‌زند. یک نفر نیز در ایستگاه پنجم تله‌کابین توچال جان خود را از دست می‌دهد که علت این حادثه نیز مشابه حادثه کلک‌چال برودت شدید هوا و شدت باد گزارش‌شده است ». 
«کاشفی» معتقد است: مشخص کردن مقصران این حادثه به عهده مراجع قضائی است که باید در دادگاه و با بررسی مدارک و گزارش‌های کامل طرفین حادثه بررسی شود: « باید مدارک و گزارش‌های کامل از عواملی که درگیر ماجرا بوده‌اند اعم از کمک‌کننده‌ها، نیروهای امداد و نجات و حاضرین گرفته شود و یک گزارش بسیار دقیق با شرح ساعت‌ها، مکان‌هاو این‌که در چه لحظه‌ای چه کسی کجا بوده است، چه لحظه‌ای حادثه به هلال‌احمر اعلام‌شده است، در چه ساعتی اولین تیم هلال‌احمر می‌رسد و غیره تهیه شود». رئیس سابق هیئت کوهنوردی استان تهران با تأکید بر این‌که تمامی افرادی که جان خود را در این حادثه ازدست‌داده‌اند افراد بی‌تجربه و ناآگاه درزمینه کوهنوردی نبوده و در میان آنان کوهنوردان حرفه‌ای نیز وجود دارد، می‌گوید: 
« در حادثه کلک‌چال تقریبانیمی از افراد، دوره‌دیده بودند و تجربه صعودهای متفاوت در داخل و حتی خارج از کشور داشتند. هرچند برنامه کلک‌چال به‌صورت شخصی اجراشده بود و هیچ‌کدام از گروه‌های چندنفره که برای صعود رفته بودند با یکدیگر هماهنگ نبودند اما افراد حاضر بی‌اطلاع از کوهنوردی و تجهیزات موردنیاز نبودند و چند نفر از این افراد پوشاک و تجهیزات کاملامناسب در اختیار داشتند. این‌که چرا این حادثه هم برای افراد مبتدی و هم برای افراد حرفه‌ای همزمان پیش‌آمده است می‌تواند به دلیل شرایط جوی باشد که در ساعت‌های خاص قابل پیش‌بینی نبوده است. کوهنوردانی که صبح همان روز در حال کوهنوردی بوده‌اند همه از شرایط بسیار خوبی صحبت می‌کنند». «کاشفی» با اشاره به این‌که هیچ‌یک از کانال‌های عمومی و رسمی که هشدارهای هواشناسی را منتشر می‌کنند اشاره‌ای به وجود باد جهشی در آن روز نکردند می‌گوید: « ما یکسری کانال‌های عمومی و رسمی و یکسری سایت‌های عمومی و رسمی داخلی و خارجی داریم که هشدارهای هواشناسی را منتشر می‌کنند. هیچ‌کدام از این‌ها به‌طور واضح و شفاف بر روی سایت‌های خود یا در بخش‌های خبری مختلف ذکر نکردند که با یک باد جهشی مواجه هستیم.
 البته برخی کارشناسان هواشناسی بودند که در صفحات شخصی خود یا در ارتباطاتی که داشتند این موضوع را ذکر کرده و به افزایش شدت باد در ساعت‌هایی از روز اشاره‌کرده بودند که آن‌ها نیز در حکم یک برآورد است و بادی که تخمین زده می‌شود در آن روز حدود ۶۰ تا ۷۰ کیلومتر در ساعت بوده در هیچ مرجع رسمی ذکر نشده بود ».
 بهترین کار،  بستن مبادی ورودی
وی بستن مبادی کوهنوردی را با توجه به این‌که هشدارهای هواشناسی تعداد هفته‌های زیادی را در زمستان شامل می‌شود، عملاغیرممکن دانسته و در خصوص روند منطقی که باید در خصوص مسدود کردن مبادی اتخاذ کرد می‌گوید: « در شرایط خاص مبادی ورودی قابل بسته شدن هستند اما این‌که از ۱۲ هفته زمستان ۷ یا ۸ هفته هشدار داشته باشیم و بخواهیم در تمام این هفته‌ها ورودی‌ها را ببندیم کار را ضعیف کرده، نیروی انسانی و انرژی بسیار زیادی می‌طلبد. بسته شدن مبادی کوهنوردی نیز بدین‌صورت است که با همکاری پلیس و پلیس کوهستان جلو ورودی‌های صعود گرفته شود. البته در داخل مسیر کوهستانی و در مسیرهای بالادستی افرادی از هیئت مربیان استان تهران و در غالب ستادی به نام اطلاع‌رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان فعالیت می‌کنند و آن‌ها نیز در شرایط نامساعد جوی افراد را به بالا نرفتن توصیه می‌کنند اما آن فقط جنبه توصیه‌ای دارد». 
 لزوم پرداختن بیشتر به بحث آموزش و پیشگیری
«کاشفی» امداد و نجات کوهستان را کار بسیار پرهزینه، دشوار و بعضا ناموفق می‌داند که همین موضوع اهمیت لزوم پرداختن به موضوع پیشگیری را بیش‌ازپیش نمایان می‌کند: 
« ارتفاعات شمال تهران به خاطر توپوگرافی خاص و تغییر شیب‌ها و تعدد مناطق سنگلاخ و پرشیب در آن باعث می‌شود زمانی که حادثه‌ای اعلام شود چهارتا پنج ساعت طول بکشد تا یک کوهنورد زبده  به محل حادثه در ارتفاعات برسد، بنابراین بیشتر باید به پیشگیری بپردازیم. این پیشگیری و آموزش نیز سطوح مختلفی دارد و اطلاع‌رسانی گسترده به عموم مردم را از طریق صداوسیما و رسانه‌های مجازی و حقیقی تا فدراسیون کوهنوردی و هیئت کوهنوردی استان تهران و باشگاه‌های کوهنوردی شامل می‌شود. کوهنورد آموزش می‌بیند اما فردی که علاقه‌مند‌است، وابستگی به تشکیلات کوهنوردی ندارد درنتیجه می‌بایست به آن فرد در همان محل اطلاع‌رسانی و برای پیشگیری هزینه کرد».
 بی‌مهری نسبت به ستاد اطلاع‌رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان
وی فعالیت‌های ستاد اطلاع‌رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان را در موضوع آموزش و پیشگیری مفید ارزیابی کرده که البته در سال‌های اخیر به دلیل عدم پشتیبانی و دریافت حمایت‌های لازم رو به ضعف نهاده است: « از سال ۸۶ تشکیلاتی به نام ستاد اطلاع‌رسانی و پیشگیری از حوادث کوهستان ایجاد شد که به‌ویژه در اوایل کار بسیار موفق بود و سازمان مدیریت بحران شهر تهران بر اساس مصوبه‌ای که شورای اسلامی شهر تهران داشت موظف بود در حوزه آموزش و اطلاع‌رسانی فعالیت کند و سازمان این کار را توسط این ستاد انجام می‌داد. کوهنوردان به‌صورت داوطلب در ارتفاعات حاضر می‌شدند و به مردم توصیه‌های ایمنی می‌کردند. بعد از مدتی این وظیفه پشتیبانی از مدیریت بحران به شهرداری منطقه یک و بعدازآن به ناحیه کوهستان منتقل و کار ضعیف و ضعیف‌تر شد. امسال نیز این ستاد فعالیت داشت اما بدون هیچ حمایتی یعنی با حداقل امکانات و نفرات. اول به دلیل این‌که هیچ مجموعه‌ای از این ستاد حمایت نکرد و حداقل حمایتی که در سال‌های گذشته بود امسال به صفر رسید و دوم هم شرایطی بود که کرونا به کشور و مجموعه‌های مختلف تحمیل کرد». 
  آمار منسجمی از تعداد قربانیان کوهستان نداریم
کاشفی در خصوص تفاوت آمار کشته‌شدگان کوهستان در ایران در مقایسه با میانگین جهانی نیز می‌گوید: «ما آمار روشن و مشخصی از کشته‌های کوهستان در ارتفاعات شمال تهران نداریم. هلال‌احمر آمارهایی می‌دهد اما اسم هر فردی به هر دلیلی که در ارتفاعات کشته می‌شود می‌آید، از طرفی ما آمار منسجمی از کل کشور نداریم ولی حادثه‌ها و آمار کشته‌های ما نه در مقایسه با منطقه هیمالیا که یک منطقه خاص با ارتفاعات خاص است بلکه در مقایسه با منطقه آلپ اروپا بیشتر است ». 

|
به اشتراک بگذارید
تعداد دیدگاه : دیدگاه‌ها برای صعود زمستانی با طعم مرگ بسته هستند

مجوز ارسال دیدگاه داده نشده است!

  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.