شیعهگری ناب؛ از حبیب تا حاجقاسم
گروه فرهنگی
در میان کسانی که به امام حسین علیهالسلام نامه نوشتند، شیعیانی هم بودند خالص و ثابتقدم که جز شاید در کوفه، در جای دیگری یافت نمیشدند. وجود افرادی چنین در میان دعوتکنندگان امام، اهمیت نهضت دعوت از حسین علیهالسلام را ثابت میکند و روشن میسازد که چرا نمیشد این نهضت را نادیده گرفت. این نهضت که شهر کوفه را فرا گرفته بود، آنچنان جدی بود که خالصترین چهرههای جریان تشیع و باورمندان به امیرالمؤمنین و فرزندان او نیز به آن پیوستند. یکی از این چهرههای برجسته که نامه نوشت و سپس از کوفه گریخت و در میدان کربلا، عهد خود را وفا کرد و به شهادت رسید، حبیببن مظاهر بود. سرداری که در میان اصحاب سیدالشهدا، درخشندگی خاصی دارد و امروز نیز در حرم مبارک آن حضرت، ضریحش از بقیه شهدای بزرگوار کربلا جداست.
در میان اصحاب سیدالشهدا تکثر خاصی دیده میشود. امام حسین علیهالسلام و از اساس امام، طریق منحصره رسیدن به خدای تعالی است و یگانه راه حق و صراط مستقیم، اما افراد از پایگاههای فکری متفاوتی به این معدن حقانیت دست یافتند. از زهیر عثمانی گرفته تا حر فرماندهی از لشکر امویان بود و وهب که نصرانی بود. اما حبیب نماینده جریانی است که دقیقا میتوان آن را شیعه خواند. حبیب، مسلم بن عوسجه و بریر از جمله آن اصحابیاند که از قدیم با مکتب اهل بیت همراه بوده و در آن ثابت قدم ماندهاند. لازم به ذکر است تکثر اصحاب سیدالشهدا زیباست چون آنان از پس تکثر، به وحدت رسیدهاند و سرانجام همگی شیعه و پیرو و مسلمان دین ناب حسینبنعلی علیهما السلام شدهاند. این تکثر، نماد جذب حداکثری مکتب اباعبدالله علیهالسلام است که در نهایت، به فنا و شهادت همه این کثرتها در پیشگاه یک تن میانجامد: امام علیهالسلام.
حقگویی، روشنگری، عشق، اخلاص، فداکاری، وفاداری و اطاعت محض از ولایت و رهبری از مهمترین ویژگیهای زندگی حبیب بن مظاهر بود. خصائصی که از او فردی شاخص ساخت و او را به الگویی ممتاز برای نسل بشر تبدیل کرد.
وفاداری به دین و رهبری در کنار پایبندی به مبانی ارزشی و انقلاب حسینی، از شاخصههای مهم زندگی حبیببنمظاهر بوده است. صفتی که بسیاری از انسانها با نقض آن، خسارتهای جبران ناپذیری بر پیکره اسلام وارد نمودند. نقض عهد و وفایی که از سقیفه شکل گرفت، در کربلا پیاده شد و پسلرزههای آن تا به امروز، جهان اسلام را درگیر خود کرده است.
حبیب از جمله رزمندگان عاشورایی است که نه تنها از ارزشها و آرمانهای دستگاه ولایت و رهبری دست برنداشت؛ بلکه زبانِ روشنگری و بلندگوی تبلیغاتی آنها قرار گرفت، برای اعتلای این آرمان تلاش نمود و پای همین آرمان جان خود را فدا کرد.
پس از وفات پیامبر و شکلگیری سقیفه، در راه مستقیم حق و ولایت ماند و در زمره یاران خاص و شاگردان اهل بیت به ویژه امام علیعلیهالسلام قرار گرفت و بهجایی رسید که حامل علوم حضرت شد. در دوران حسنین- که دوران فتنهگری و خفقان سیاسی علیه دستگاه امامت و جبهه شیعه بود– وی در کنار امامان خود ماند و در راه مبارزه با ظلم و حمایت از حق از هیچ اقدامی فروگذاری نکرد. با دریافت پیام نامه امام حسینعلیهالسلام به وسیله مسلم، ارادت قلبی خود را به دستگاه رهبری نشان داد و فرمود: «هر وقت مرا خواستید، اطاعت میکنم و با دشمن شما میجنگم تا اینکه در این راه کشته شوم».
این بیعت و ماندن پای رکاب نماینده امام، جبهه دشمن را علیه آنها گسیل داشت تا برای دستگیری آنان آمادهباش شهری اعلام کنند و با اینکه راهها را بستند، اما حبیب به محض دریافت نامه امام، خود را به کاروان حضرت رساند، خود را به پای امام انداخت و تا لحظه شهادت از او جدا نشد. در نامهای که حضرت برای حبیب نوشت، از تعابیر والایی برای او استفاده شده است که حاکی از امام شناسی
و جایگاه ولایی و نیز وفاداری او به دستگاه رهبری دارد. در این نامه چنین آمده است: «… تو از هر کسی بهتر ما را میشناسی، تو مرد بلند طبع و غیرتمندی هستی؛ پس از یاری ما کوتاهی نکن… .»
ولایت مداری او را به جایی رساند که نه تنها ملازم حضرت قرار گرفت؛ بلکه پرچمدار مبارزهگری و صاحب پرچم سپاه امام شد اوج وفاداری به دستگاه ولایت و رهبری حبیب، در شب و روز عاشورا جلوهگر شد. در شب عاشورا، وقتی نافع بن هلال از گفت و گوی امام حسینعلیهالسلام و زینب کبریسلاماللهعلیها فهمید که آن بانوی شجاع از وفا و ماندگاری یاران اطمینان ندارد، به سرعت خود را به حبیب رساند.
او نیز همرزمان مخلص و جان بر کف خود را صدا زد و دسته جمعی به سوی خیمههای حرم حسینی رفتند و در مقابل آنها ایستادند. حبیب به نمایندگی از آن جمع، چنین ارائه خطبه نمود: «سلام و درود بر شما ای سروران ما، ای خاندان رسالت! این شمشیرهای جوانان شماست که سوگند خوردهاند تیغ در نیام نبرند، مگر آن که بر گردن دشمنانتان فرود آورند. این هم نیزههای جوانان و غلامان شماست که سوگند خوردهاند آنها را در سینه دشمنانتان بنشانند.»
روز عاشورا نیز وقتی به میدان رفت اوج وفاداری خود به دستگاه امامت را به نمایش گذاشت و نشان داد که تمام ارزش ها به ریسمان ولایت گره خورده و بدون این ریسمان، سایر دانههای معرفتی و انسانی بیارزش است. او در آخرین لحظات عمر خود در این میدان کارزار جنگ سخت و نرم تبلیغاتی چنین گفت: «من حبیب بن مظاهرم. آن گاه که آتش نبرد بر افروخته شود، یکه سوار میدان نبردم. شما اگر چه از نظر نفرات از ما بیشترید، اما ما، مقاوم تر و وفادارتریم، حجّت و دلیل ما برتر و منطق ما آشکارتر است و ما از شما پروا پیشه تر و استوارتریم.» این رجزها با هلاکت عده ای از سپاه دشمن همراه بود، اما در نهایت جبهه دشمن بر او شوریدند و او را به شهادت رساندند.
حبیب، تجلی اتم و کامل کتاب ایمان، جهاد، ولایتمداری، وفاداری و شهادت در راه حق و الگویی ماندگار برای همه خداجویانِ حق طلب و یاوران دین و ولایت بود. وفاداری به دستگاه رهبری و امامت شاخصترین ویژگی حبیب بود. شاخصهای که از او قهرمانی ممتاز ساخت و وی را به سختترین میادین سختافزاری و نرمافزاری کشاند، در یک میدان سخت با شمشیر و در میدان نرم با روشنگری و بصیرتافزایی از این دستگاه دفاع نمود و در همین میدان نیز جان خود را تقدیم کرد.
دفاع از آرمانهای انقلاب و رهبری و حرکت در این راه، درس آموزندهای است که مکتب حبیب به ما میآموزد؛ میآموزد که تنها راه خلاصی از مشکلات جامعه به اطاعتپذیری و فرمانبری از ولایت گره خورده است. ما نیز در روزگار خود یک حبیب داشتیم که اسوه تشیع و انقلابی بودن بود و با همین نام، با داعش، این فرزندان آخرالزمانی ابوسفیان و بنیامیه میجنگید. او حتی در وصیتنامهاش، ولایت را فریاد زد. همگان را به ولایت فقیه دعوت کرد، حتی علما و مراجع را. حاجقاسم سلیمانی که با نام جهادی حبیب در جبهههای دفاع از حرم میجنگید، طوری دم از ولایت زد که ما را یاد جمله مسلم بن عوسجه در هنگام شهادت میاندازد. آنجا که به امام اشاره کرد و فرمودک «اوصیکم به هذا الغریب…».
شهید سلیمانی
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.