شیرازه پنجتن
محمد شکری
علمدار علی، مدافع حریم حیدر، در مقابله با انقلاب عربی که میرفت تا لباس تعرب و جاهلیت را بر دین رسولالله بپوشاند، انقلاب فاطمی به راه انداخت. این انقلاب را حضرت زینب از مادر آموخت و بعد از ارتدادی عمومی که پس از شهادت امام حسین رخنمود، انقلاب زینبی را برپا کرد. امابیها جلوی فراموششدن غدیر را گرفت و حضرت زینب جلوی از یاد رفتن عاشورا را زینبکبری نگذاشت عاشورا که برای آلالله عزا بود، برای دشمن عید بماند و پیروزی را به کام جباران زهر کرد. صدیقه اطهر نیز غدیر را که برای مؤمنان عید بود برای منافقان بهراستی عزا کرد. تنها فاطمه سیلی نخورد، این حیثیت نفاق بود که کشیده خورد و صدای آن هنوز در تاریخ پیچیده است. تنها سند فدک فاطمه پاره نشد، بلکه آن سند پاره، محکمترین سند بر غاصب بودن غاصبان ولایت است. حضرت زهرا میخواست نشان دهد آنکه خلافت علی را غصب میکند از غصب اموال دختر پیامبر هم ابایی ندارد. او نقشی ایفا کرد، که تنها از او برمیآمد. امیرالمؤمنین بهواسطه پیش افتادن حضرت زهرا توانست از بیعت سرباز زند و اینگونه از مرزهای هویتی اسلام دفاع کند و نشان دهد که خلافت را بر مبنای قول الهی رسولالله، از آن خود میداند.
اینگونه حضرت زهرا شیرازه دین است؛ کما اینکه شیرازه خمسه آل عباست. خداوند در «حدیث کساء» برای معرفی اصحاب کساء و پنجتن آل عبا، آنها را «اصحاب حضرت زهرا» معرفی میکند و ایشان را محور قرار میدهد: «هم فاطمه و أبوها و بعلها و بنوها». درجاهای دیگر نیز از پنجتن با همین محوریت حضرت فاطمه یاد میشود. اگر کسی از ما بپرسد این گروه که مثلا وارد شدند چه کسانیاند؟ و ما پاسخ دهیم فلانی و دوستانش، سؤالکننده میفهمد که ما با فلانی نسبت ویژهای داریم که گروهی را به او منتسب کردهایم. بسته به همین موضوع شرح کلیپی مفید است از شعرخوانی مرحوم حبیبالله چایچیان، شاعر آیینی پرآوازه در محضر مرحوم آیتالله بهاءالدینی در مدح حضرت زهرا: «او سر خدا و لیلةالقدر نبی است، خیر دو سرا درخت طوبی زهرا؛ بر تخت جلا از همه بالاتر، بر مسند افتخار یکپا زهرا». هم استاد چایچیان و هم آیتالله بهاءالدینی هر دو از نوادر روزگارند که هم بهقدر کافی شناختهشدهاند و هم قدرگذاردن آنان کار من نیست. در آن مجلس استاد چایچیان به بیتی میرسد که تلمیح دارد به همین نحوه شماردن پنجتن با محوریت حضرت زهرا. هنگامیکه مصرع اول این بیت را میخواند: «در آل کساء محور شخصیتهاست»، مرحوم بهاءالدینی ناگهان کلام مرحوم چایچیان را قطع میکند و بلند میگوید: «حقیقت دارد! واقعیت دارد و حقیقت دارد!» اهمیت این ماجرا در آنجاست که کلام عالم با کلام شاعر فرق دارد. شاعر پرده واقعیت را کنار میزند تا حقیقت آشکار شود. شاعر با نیروی خیال از واقعیت گذر میکند تا به حقیقت برسد. خیالپردازی شاعر و اساسا هنرمند دروغپردازی نیست بلکه برای رسیدن به چیزی است فرای واقعیت. برای رسیدن به چیزی است واقعیتر از واقعیت. اما عالم جوری تربیت میشود که هر کلمهاش دلیل محکم و انطباق با واقع داشته باشد.
تأیید یک عالم بر سخن یک شاعر نشان از آن دارد که این دیگر یکسخن ذوقی نیست، بلکه با ریزبینی و دقت خشک سنجش یک عالم هم صحیح است. دیگر خیالی در آن نیست و حضرت فاطمه زهرا هم در واقعیت و هم در حقیقت در میان حضرت رسولالله و امیرالمؤمنین و امام حسن و امام حسین علیهمالسلام، نقش محوری دارد. «در آل کساء محور شخصیتهاست، مابین أب و بعل و بنوها زهرا». و خوب پیداست که این پنجتن خود در میان عالم خلقت خداوند نقش محوری و پایهای دارند و تمام هستی به دور آنان میچرخد.
این نقش محوری را فاطمه به ارث میگذارد برای دخترش در کربلا. هر شب از دهه اول را که مرور کنیم، میبینیم انگار سهم زینبکبری در ذکر مصیبت آن شب محفوظ است…
حضرت فاطمه (س) , محمد شکری
- دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط رسالت در وب منتشر خواهد شد.
- پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
- پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.